ازدواج پیامبر خاتم با حضرت خدیجه: تفاوت میان نسخهها
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
*[[امام علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] از [[خدیجه]] {{س}} اینگونه یاد میکند: "... آن هنگام [اولین روزهای [[رسالت]]] جز خانهای که [[رسول خدا]] {{صل}} و [[خدیجه]] در آن بود، در هیچ خانهای مسلمانی راه نیافته بود؛ من سوّمین آنان بودم"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲: {{متن حدیث|يَوْمَئِذٍ فِي الْإِسْلَامِ غَيْرَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَ خَدِيجَةَ وَ أَنَا ثَالِثُهُمَا}}</ref>. نهاد [[پاک]] [[خدیجه]] {{س}} بستری فراهم کرد تا [[نور]] وجودی [[حضرت فاطمه زهرا]] {{س}} در آن به عرصه هستی گام نهد و بهدنبال آن [[اهل بیت پیامبر]] اکرم {{صل}} از نسل ایشان به [[جهان]] مادی پای گذارند و [[نور]] هدایتگستر خویش را به جهانیان عرضه دارند. | *[[امام علی]] {{ع}} در [[نهج البلاغه]] از [[خدیجه]] {{س}} اینگونه یاد میکند: "... آن هنگام [اولین روزهای [[رسالت]]] جز خانهای که [[رسول خدا]] {{صل}} و [[خدیجه]] در آن بود، در هیچ خانهای مسلمانی راه نیافته بود؛ من سوّمین آنان بودم"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲: {{متن حدیث|يَوْمَئِذٍ فِي الْإِسْلَامِ غَيْرَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَ خَدِيجَةَ وَ أَنَا ثَالِثُهُمَا}}</ref>. نهاد [[پاک]] [[خدیجه]] {{س}} بستری فراهم کرد تا [[نور]] وجودی [[حضرت فاطمه زهرا]] {{س}} در آن به عرصه هستی گام نهد و بهدنبال آن [[اهل بیت پیامبر]] اکرم {{صل}} از نسل ایشان به [[جهان]] مادی پای گذارند و [[نور]] هدایتگستر خویش را به جهانیان عرضه دارند. | ||
*[[خدیجه]] {{س}} زمان کوتاهی پس از محاصره [[اقتصادی]] اقتصادی در [[سال دهم بعثت]]، در سن ۶۵ سالگی درگذشت. [[پیامبر اکرم]] او را با دستان خویش [[غسل]] داد و در [[قبر]] نهاد. [[مصیبت]] [[مرگ]] [[خدیجه]] {{س}}، اندک زمانی پس از [[رحلت]] [[ابوطالب]]، عموی گرامی [[پیامبر]]، سنگینی از حزن و [[اندوه]] را بر سینه [[پیامبر]] فرو آورد. از اینرو آن سال را عام الحزن نام نهادند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۳۲۷- ۳۲۹.</ref>. | *[[خدیجه]] {{س}} زمان کوتاهی پس از محاصره [[اقتصادی]] اقتصادی در [[سال دهم بعثت]]، در سن ۶۵ سالگی درگذشت. [[پیامبر اکرم]] او را با دستان خویش [[غسل]] داد و در [[قبر]] نهاد. [[مصیبت]] [[مرگ]] [[خدیجه]] {{س}}، اندک زمانی پس از [[رحلت]] [[ابوطالب]]، عموی گرامی [[پیامبر]]، سنگینی از حزن و [[اندوه]] را بر سینه [[پیامبر]] فرو آورد. از اینرو آن سال را عام الحزن نام نهادند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۳۲۷- ۳۲۹.</ref>. | ||
==[[ازدواج با خدیجه]]{{س}}== | |||
*پس از گزارش سفر دوم [[پیامبر]] به شام، [[خدیجه]] مایل به [[ازدواج با حضرت خدیجه|ازدواج با حضرت]] شد. او زنی [[خردمند]] و دوراندیش بود و شریفترین و ثروتمندترین [[زنان]] [[قریش]] به شمار میآمد و به علت [[پاکدامنی]] بسیارش در [[جاهلیت]]، [[طاهره]] خوانده میشد<ref>ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۹۹؛ شمس الدین محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۱.</ref>. قومش برای [[ازدواج]] با او بسیار حریص بودند؛ خواستگاریها کرده بودند و حاضر شده بودند مهریههای سنگین بپردازند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۵؛ ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۸۲.</ref>. [[خدیجه]]، کسی را در پی [[رسول خدا]]{{صل}} فرستاد و علاقهمندی خود را برای [[ازدواج]] با ایشان اظهار کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۵؛ ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۸۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸.</ref>. | |||
*[[حضرت]] با عموهای خود [[مشورت]] کرد، سپس همراه آنها ([[ابوطالب]] و [[حمزه]] و...)<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۷</ref> برای خواستگاری، نزد عمرو بن خویلد، عموی [[خدیجه]]{{س}} رفت. [[ابوطالب]] او را از عمرو بن خویلد خواستگاری کرد، سپس عموی [[خدیجه]]{{س}}، اندکی سخن گفت. آنگاه [[خدیجه]]{{س}} نیز لب به سخن گشود<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۷؛ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۵.</ref>. پس از این سخنان، [[ابوطالب]]، [[خطبه]] [[عقد]] را جاری کرد و بیست مادهشتر [[جوان]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۶۳؛ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۶۵.</ref> و به [[نقلی]] ۲۱ اوقیه<ref>معادل ۵۰۰ درهم.</ref> و<ref>کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۷.</ref> صداق او کرد. پس از مراسم خواستگاری، [[ابوطالب]]، شتری کشت و [[پیامبر]]{{صل}}، همراه همسرش، وارد [[خانه]] شد<ref>شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی أحوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۶۵.</ref>. این [[ازدواج]] [[مبارک]]، دو [[ماه]] و ۲۵ روز پس از بازگشت [[رسول خدا]]{{صل}} از سفر [[شام]] صورت گرفت<ref>کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[جوانی تا بعثت پیامبر (مقاله)| جوانی تا بعثت پیامبر]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۷۶.</ref>. | |||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |
نسخهٔ ۱۱ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۴۶
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- این مدخل از زیرشاخههای بحث ازدواج پیامبر خاتم و مرتبط با مدخل حضرت خدیجه است. "ازدواج پیامبر خاتم" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ازدواج پیامبر خاتم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- حضرت محمد(ص) با سرمایه خدیجه دختر خویلد همراه مردانی از قریش برای تجارت به شام رفت[۱]. در همین زمان بود که با راهبی دیگر به نام "مسطور" ملاقات کرد[۲]. آشنایی خدیجه با پیامبر(ص) نظر او را به خود جلب کرد و داوطلب ازدواج با ایشان شد. رسول خدا(ص) در بیست و پنج سالگی با خدیجه ازدواج کرد که زنی بیوه بود[۳].
- با بروز قحطی در مکه و فقر ابوطالب، رسولالله(ص) از عموی ثروتمندش "عباس" خواست تا با هم سرپرستی دو تن از فرزندان ابوطالب را بپذیرند؛ از این رو علی(ع) به خانه رسول خدا(ص) و جعفر نزد عباس رفت[۴][۵].
- پیامبر اکرم(ص) ۳۵ ساله بود که قریش به تجدید بنای کعبه پرداخت[۶]. در این زمان، دیوارهای کعبه بر اثر سیل شکسته شده بود. هنگام نصب حجرالاسود، نزدیک بود میان سران قبایل، جنگی خونین در گیرد؛ از این رو داوری را به نخستین وارد شونده به مسجدالحرام واگذار کردند. پیامبر(ص) با ورود به جمع آنان، پیشنهاد کرد جامهای پهن کنند و حجرالاسود را درون آن بگذارند و رئیس هر قبیلهای گوشهای را بلند کند. در آخر، پیامبر(ص) حجر الأسود را بر جای نخست نهاد[۷][۸].
خدیجه کیست؟
- خدیجه دختر خُوَیلِد، مادرش فاطمه دختر زائده است. خدیجه (س) نخستین بانوی مسلمان است. وی از زنان متمول و متمکّن شبه جزیره عربستان بود که به امر تجارت اشتغال داشت. از اینرو در نقلهای تاریخی سبب آشنایی پیامبر اکرم (ص) با ایشان را وثوق و امین بودن پیامبر اکرم دانستهاند. خدیجه (س) از ایشان درخواست کرد تا او را در سفرهای تجاری و امر تجارت یاری رساند و در ازای آن مزدی بیش از دیگران دریافت دارد. تعداد سفرهای تجاری پیامبر را با کاروانهای تجاری خدیجه (س) چهار سفر به یمن و یک سفر به شما ذکر کردهاند. سفر به شام مهمترین سفر تجاری ایشان است که به ازدواج آنان انجامید.
- همسر بزرگوار حضرت محمّد(ص). وی دختر خُوَیلِد و از زنان نامور و ثروتمند حجاز بود. زنی عاقل، دانا و شریف بود و مردان، با ثروت او تجارت میکردند. پیامبر خدا در سنّ بیست و پنج سالگی، از سوی خدیجه به تجارت شام رفت و پس از چند ماه از بازگشت، با خدیجه که آن هنگام چهل سال داشت، ازدواج نمود.
- خدیجه نخستین زنی بود که مسلمان شد و به تعبیر پیامبر اکرم، یکی از چهار زن برگزیده خداست، یعنی: مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه(س). خدیجه همه ثروت خویش را به پیامبر داد تا در راه ترویج اسلام صرف کند. وی پیش از ازدواج با محمد(ص) نیز به مردم بینوا کمک میکرد.
- حضرت زهرا(س) ثمره ازدواج پیامبر با اوست. حضرت خدیجه، در مکه سه سال پیش از هجرت درگذشت و در قبرستان ابوطالب دفن شد. هنگام وفات، ۶۵ سال داشت. حضرت محمد(ص) در سوگ او اندوهگین شد و پیوسته تا پایان عمر، از وفا و حمایت و خوبیهای خدیجه یاد میکرد[۹].
شرایط ازدواج با حضرت خدیجه
- سفرپرسود تجاری؛
- گزارش غلام خدیجه (س) و وجود اعجاز الهی در وجود پیامبر؛
- مشاهده دو فرشتهای که هنگام ورود پیامبر به خانه خدیجه (س) بر سر ایشان سایه افکنده بودند؛
- پیشگویی شخصی در خصوص ازدواج خدیجه (س) با مردی از قریش که به رسالت مبعوث خواهد شد.
- در اقوال تاریخی اینگونه آمده است که خدیجه (س) تمایل خود به ازدواج با پیامبر را یا به وسیله یکی از دوستان، یا غلام خود که همسفر پیامبر در سفرهای تجاری بوده است، یا خود، شخصاً، با ایشان در میان نهاد. پیامبر نیز موضوع را با عموهای خود مطرح کرد. سپس صفیّه، عمه پیامبر اکرم، به خانه خدیجه (س) رفت و از چگونگی قصد خدیجه (س) آگاه شد. پس از آن، عموهای پیامبر برای خواستگاری به خانه عموی خدیجه (س)، عمرو بن اسد، رفتند. مهریه خدیجه (س) مبلغ دوازده اوقیه (هر اوقیه معادل چهل درهم) تعیین شد و خدیجه (س) بهطور رسمی به ازدواج پیامبر اکرم (ص) درآمد. در این زمان پیامبر اکرم (ص) بیستوپنج سال داشتند و خدیجه حدود چهل سال داشت. خدیجه (س) پس از ازدواج، همه اموال و دارایی خود را به پیامبر اکرم (ص) بخشید و اداره امور تجاری خود را به ایشان واگذار کرد و کنیزان و غلامان را آزاد کرد. خدیجه (س) در آغاز دوران پر افتوخیز رسالت، همواره یاری فداکار برای پیامبر اکرم (ص) بود. آنگاه که بار عظیم وحی بر دوش پیامبر سنگینی میکرد، او را در کنار خویش یاور و غمخوار مییافت. دارایی خدیجه (س) در سالهای آغازین رسالت بسیار مفید واقع شد، چنانکه پیامبر بعدها فرمود: هیچ مالی بهاندازه اموال خدیجه (س) برایم سود نبخشید. او نخستین بانوی مسلمان و نخستین زن نمازگزار در تاریخ اسلام است.
- پیامبر اکرم (ص) خدیجه (س) را همواره گرامی میداشت و از او به نیکی یاد میکرد. خدیجه (س) نزد پیامبر (ص) گرامیترین همسرانش بود. پیامبر اکرم (ص) در حدیثی خطاب به امام علی (ع) خدیجه (س) را جزو چهار زن برتر جهان یاد میکند و در روایتی دیگر خطاب به امام علی (ع) میفرماید: "تو همسری چون فاطمه داری، که من چون او ندارم و مادر زنی چون خدیجه (س) داری، که من نیز چون او ندارم."
- امام علی (ع) در نهج البلاغه از خدیجه (س) اینگونه یاد میکند: "... آن هنگام [اولین روزهای رسالت] جز خانهای که رسول خدا (ص) و خدیجه در آن بود، در هیچ خانهای مسلمانی راه نیافته بود؛ من سوّمین آنان بودم"[۱۰]. نهاد پاک خدیجه (س) بستری فراهم کرد تا نور وجودی حضرت فاطمه زهرا (س) در آن به عرصه هستی گام نهد و بهدنبال آن اهل بیت پیامبر اکرم (ص) از نسل ایشان به جهان مادی پای گذارند و نور هدایتگستر خویش را به جهانیان عرضه دارند.
- خدیجه (س) زمان کوتاهی پس از محاصره اقتصادی اقتصادی در سال دهم بعثت، در سن ۶۵ سالگی درگذشت. پیامبر اکرم او را با دستان خویش غسل داد و در قبر نهاد. مصیبت مرگ خدیجه (س)، اندک زمانی پس از رحلت ابوطالب، عموی گرامی پیامبر، سنگینی از حزن و اندوه را بر سینه پیامبر فرو آورد. از اینرو آن سال را عام الحزن نام نهادند[۱۱].
ازدواج با خدیجه(س)
- پس از گزارش سفر دوم پیامبر به شام، خدیجه مایل به ازدواج با حضرت شد. او زنی خردمند و دوراندیش بود و شریفترین و ثروتمندترین زنان قریش به شمار میآمد و به علت پاکدامنی بسیارش در جاهلیت، طاهره خوانده میشد[۱۲]. قومش برای ازدواج با او بسیار حریص بودند؛ خواستگاریها کرده بودند و حاضر شده بودند مهریههای سنگین بپردازند[۱۳]. خدیجه، کسی را در پی رسول خدا(ص) فرستاد و علاقهمندی خود را برای ازدواج با ایشان اظهار کرد[۱۴].
- حضرت با عموهای خود مشورت کرد، سپس همراه آنها (ابوطالب و حمزه و...)[۱۵] برای خواستگاری، نزد عمرو بن خویلد، عموی خدیجه(س) رفت. ابوطالب او را از عمرو بن خویلد خواستگاری کرد، سپس عموی خدیجه(س)، اندکی سخن گفت. آنگاه خدیجه(س) نیز لب به سخن گشود[۱۶]. پس از این سخنان، ابوطالب، خطبه عقد را جاری کرد و بیست مادهشتر جوان[۱۷] و به نقلی ۲۱ اوقیه[۱۸] و[۱۹] صداق او کرد. پس از مراسم خواستگاری، ابوطالب، شتری کشت و پیامبر(ص)، همراه همسرش، وارد خانه شد[۲۰]. این ازدواج مبارک، دو ماه و ۲۵ روز پس از بازگشت رسول خدا(ص) از سفر شام صورت گرفت[۲۱][۲۲].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۲.
- ↑ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۶ ص۳۹۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۰؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۱۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۴.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۱۳؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۰۵.
- ↑ ابراهیمی، زینب، گاهشمار، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۲.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۱۰۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۹۲؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۱۸۴.
- ↑ ابن حزم، جوامع السیرة النبویة، ج۱، ص۱۹۷.
- ↑ ابراهیمی، زینب، گاهشمار، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۱۳.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۹۶.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲: «يَوْمَئِذٍ فِي الْإِسْلَامِ غَيْرَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَ خَدِيجَةَ وَ أَنَا ثَالِثُهُمَا»
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۳۲۷- ۳۲۹.
- ↑ ابوالفرج شافعی حلبی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۹۹؛ شمس الدین محمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۱.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۵؛ ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۸۲.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۰۵؛ ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ص۸۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸.
- ↑ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۷
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۷؛ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۵.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۶۳؛ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۶۵.
- ↑ معادل ۵۰۰ درهم.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۷.
- ↑ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی أحوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۶۵.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، جوانی تا بعثت پیامبر، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۷۶.