ابراهیم ابو رافع قبطی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
*برای وی چند نام ذکر کردهاند: [[ابراهیم]] و به قولی [[اسلم]] یا [[یسار]] و یا عبدالرحمان و یا هرمز و کنیهاش "ابورافع" مشهور است، نام پدرش در [[تاریخ]] ذکر نشده است. وی [[آزاد]] شده [[رسول خدا]]{{صل}} است که ابتدا [[غلام]] [[عباس بن عبدالمطلب]] بود و [[عباس بن عبدالمطلب]] وی را به آن [[حضرت]] هبه کرد و هنگامی که [[ابراهیم]] [[بشارت]] [[اسلام آوردن]] [[عباس]] را به [[پیامبر]] داد، [[حضرت]] او را [[آزاد]] کرد و [[کنیز]] خود [[سلمی]] را به [[ازدواج]] او در آورد. | *برای وی چند نام ذکر کردهاند: [[ابراهیم]] و به قولی [[اسلم]] یا [[یسار]] و یا عبدالرحمان و یا هرمز و کنیهاش "ابورافع" مشهور است، نام پدرش در [[تاریخ]] ذکر نشده است. وی [[آزاد]] شده [[رسول خدا]]{{صل}} است که ابتدا [[غلام]] [[عباس بن عبدالمطلب]] بود و [[عباس بن عبدالمطلب]] وی را به آن [[حضرت]] هبه کرد و هنگامی که [[ابراهیم]] [[بشارت]] [[اسلام آوردن]] [[عباس]] را به [[پیامبر]] داد، [[حضرت]] او را [[آزاد]] کرد و [[کنیز]] خود [[سلمی]] را به [[ازدواج]] او در آورد. | ||
*[[ابراهیم]] از مهاجرانی بود که به غیر از [[غزوه بدر]] - چون در آن زمان مقیم [[مکه]] بود - در همه [[غزوهها]] [[رسول اکرم]]{{صل}} را [[یاری]] کرد<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۴۱؛ الاصابه، ج۷، ص۱۳۴ و قاموس الرجال، ج۱، ص۱۲۶.</ref>. وی از [[اصحاب]] با [[وفا]] و [[شیعیان]] [[مخلص]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} بود که در جنگهای [[جمل]] و [[صفین]] و [[نهروان]] در رکاب آن [[حضرت]] [[مجاهدت]] کرد. از جانب [[حضرت]]{{ع}} خزانهدار [[بیت المال]] [[کوفه]] شد و دو پسرش (عبیدالله و [[علی]]) هر دو کاتب [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بودند<ref>قاموس الرجال، ج۱، ص۱۲۷ و معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۷۵.</ref>. | *[[ابراهیم]] از مهاجرانی بود که به غیر از [[غزوه بدر]] - چون در آن زمان مقیم [[مکه]] بود - در همه [[غزوهها]] [[رسول اکرم]]{{صل}} را [[یاری]] کرد<ref>اسد الغابه، ج۱، ص۴۱؛ الاصابه، ج۷، ص۱۳۴ و قاموس الرجال، ج۱، ص۱۲۶.</ref>. وی از [[اصحاب]] با [[وفا]] و [[شیعیان]] [[مخلص]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} بود که در جنگهای [[جمل]] و [[صفین]] و [[نهروان]] در رکاب آن [[حضرت]] [[مجاهدت]] کرد. از جانب [[حضرت]]{{ع}} خزانهدار [[بیت المال]] [[کوفه]] شد و دو پسرش (عبیدالله و [[علی]]) هر دو کاتب [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بودند<ref>قاموس الرجال، ج۱، ص۱۲۷ و معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۷۵.</ref>. | ||
*داستانی نیز از ارادت [[ابراهیم]] به [[پیامبر]] و دعای آن [[حضرت]] در [[حق]] او [[نقل]] شده است<ref>ر.ک: رجال نجاشی، ص۴ و قاموس الرجال، ج۱، ص۱۲۷.</ref>. وی تا آخر به [[امام علی]]{{ع}} [[وفادار]] ماند و سپس از [[یاران امام حسن]]{{ع}} شد<ref>ر.ک: رجال نجاشی، ص۴-۵؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۷۲ و قاموس الرجال، ج۱، ص۱۴۶.</ref><ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص ۴۷-۴۸.</ref> | *داستانی نیز از ارادت [[ابراهیم]] به [[پیامبر]] و دعای آن [[حضرت]] در [[حق]] او [[نقل]] شده است<ref>ر.ک: رجال نجاشی، ص۴ و قاموس الرجال، ج۱، ص۱۲۷.</ref>. وی تا آخر به [[امام علی]]{{ع}} [[وفادار]] ماند و سپس از [[یاران امام حسن]]{{ع}} شد<ref>ر.ک: رجال نجاشی، ص۴-۵؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۷۲ و قاموس الرجال، ج۱، ص۱۴۶.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص ۴۷-۴۸.</ref> | ||
==دختر [[امام]]{{ع}} و گردنبند عاریه== | ==دختر [[امام]]{{ع}} و گردنبند عاریه== | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
*[[ابورافع]] میگوید: من گردنبند را از او گرفتم و به [[بیت المال]] بازگرداندم<ref>تهذیب الاحکام، ج۱۰، ص۱۵۱؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۲۱ و مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۱۰۸.</ref>. | *[[ابورافع]] میگوید: من گردنبند را از او گرفتم و به [[بیت المال]] بازگرداندم<ref>تهذیب الاحکام، ج۱۰، ص۱۵۱؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۲۱ و مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۱۰۸.</ref>. | ||
*از این داستان به خوبی معلوم است که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بر [[بیت المال]] و [[حقوق مردم]] بسیار اهمیت میدادند و [[اموال]] [[مردم]] را [[ملک]] شخصی خود نمیدانسته که بر هر کس و هرطور [[صلاح]] شخصی بداند [[خرج]] کند و این درسی است بس بزرگ برای سردمداران [[بلاد اسلامی]]. | *از این داستان به خوبی معلوم است که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بر [[بیت المال]] و [[حقوق مردم]] بسیار اهمیت میدادند و [[اموال]] [[مردم]] را [[ملک]] شخصی خود نمیدانسته که بر هر کس و هرطور [[صلاح]] شخصی بداند [[خرج]] کند و این درسی است بس بزرگ برای سردمداران [[بلاد اسلامی]]. | ||
*[[واقدی]] [[وفات]] [[ابورافع]] را در زمان [[عثمان]]، ولی [[ابن حنان]] و بعضی دیگر، وفاتش را [[سال چهلم هجری]] آخر [[خلافت حضرت علی]]{{ع}} میدانند. قول دوم صحیحتر است<ref>الاصابه، ج۷، ص۱۳۴ و اسدالغابه، ج۱، ص۴۱.</ref><ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص ۴۸-۴۹.</ref> | *[[واقدی]] [[وفات]] [[ابورافع]] را در زمان [[عثمان]]، ولی [[ابن حنان]] و بعضی دیگر، وفاتش را [[سال چهلم هجری]] آخر [[خلافت حضرت علی]]{{ع}} میدانند. قول دوم صحیحتر است<ref>الاصابه، ج۷، ص۱۳۴ و اسدالغابه، ج۱، ص۴۱.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۱ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۱، ص ۴۸-۴۹.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۵۷
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ابراهیم ابو رافع قبطی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- برای وی چند نام ذکر کردهاند: ابراهیم و به قولی اسلم یا یسار و یا عبدالرحمان و یا هرمز و کنیهاش "ابورافع" مشهور است، نام پدرش در تاریخ ذکر نشده است. وی آزاد شده رسول خدا(ص) است که ابتدا غلام عباس بن عبدالمطلب بود و عباس بن عبدالمطلب وی را به آن حضرت هبه کرد و هنگامی که ابراهیم بشارت اسلام آوردن عباس را به پیامبر داد، حضرت او را آزاد کرد و کنیز خود سلمی را به ازدواج او در آورد.
- ابراهیم از مهاجرانی بود که به غیر از غزوه بدر - چون در آن زمان مقیم مکه بود - در همه غزوهها رسول اکرم(ص) را یاری کرد[۱]. وی از اصحاب با وفا و شیعیان مخلص امیرمؤمنان(ع) بود که در جنگهای جمل و صفین و نهروان در رکاب آن حضرت مجاهدت کرد. از جانب حضرت(ع) خزانهدار بیت المال کوفه شد و دو پسرش (عبیدالله و علی) هر دو کاتب امیرالمؤمنین(ع) بودند[۲].
- داستانی نیز از ارادت ابراهیم به پیامبر و دعای آن حضرت در حق او نقل شده است[۳]. وی تا آخر به امام علی(ع) وفادار ماند و سپس از یاران امام حسن(ع) شد[۴].[۵]
دختر امام(ع) و گردنبند عاریه
- در حدیث آمده است: یکی از دختران امیرالمؤمنین(ع) از ابورافع خزانهدار بیت المال، گردنبند قیمتی که از غنایم بصره و در بیت المال بود، به عنوان عاریه مضمونه[۶] گرفت تا در عید قربان به آن زینت کند و پس از سه روز بازگرداند. امیرالمؤمنین(ع) گردنبند را به گردن دخترش دید و شناخت، از او پرسید: "از کجا این گلوبند به تو رسیده است؟"
- دختر گفت: از ابورافع خزانهدار گرفتم تا در عید قربان به آن زینت نمایم! امیرالمؤمنین(ع) به ابورافع فرمود: "آیا به مسلمانان خیانت میکنی؟" گفت: پناه به خدا میبرم که به مسلمانان خیانت کنم.
- حضرت فرمود: "پس چگونه گردنبندی که در بیت المال مسلمین بوده بدون اجازه من و رضایت مسلمانان به دخترم عاریه دادی؟"
- گفت: ای امیرالمؤمنین(ع)! او دختر تو بود و از من خواست که برای زینت خود، آن را به وی عاریه دهم و من هم به عنوان عاریع مضمونه که آن را به من بازگرداند به وی دادم، وانگهی من با مال خودم آن را ضمانت میکنم و بر من است که آن را سالم به جایش برگردانم.
- حضرت فرمود: "همین امروز آن را برگردان، مبادا این کار تکرار شود که مورد عقوبت من قرار خواهی گرفت و دخترم را بیش از این مؤاخذه میکنم.
- اگر او گردنبند را به غیر عاریه مضمونه گرفته بود، میدیدی که اولین زن هاشمیه بود که دست او را به خاطر سرقت قطع میکردم"[۷].
- راوی میگوید: این خبر به دختر حضرت علی(ع) رسید، خدمت پدر آمد و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین(ع)! من دختر و پاره تن تو هستم، چه کسی سزاوارتر از من است که از این گردنبند استفاده کند؟ حضرت به وی فرمود: "ای دختر علی بن ابی طالب! خود را از حق دور مکن. آیا همه زنان مهاجرین در این عید با مثل این گردنبند، خود را میتوانند بیارایند و زینت دهند که تو میخواهی چنین باشی؟!".
- ابورافع میگوید: من گردنبند را از او گرفتم و به بیت المال بازگرداندم[۸].
- از این داستان به خوبی معلوم است که امیرالمؤمنین(ع) بر بیت المال و حقوق مردم بسیار اهمیت میدادند و اموال مردم را ملک شخصی خود نمیدانسته که بر هر کس و هرطور صلاح شخصی بداند خرج کند و این درسی است بس بزرگ برای سردمداران بلاد اسلامی.
- واقدی وفات ابورافع را در زمان عثمان، ولی ابن حنان و بعضی دیگر، وفاتش را سال چهلم هجری آخر خلافت حضرت علی(ع) میدانند. قول دوم صحیحتر است[۹].[۱۰]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ اسد الغابه، ج۱، ص۴۱؛ الاصابه، ج۷، ص۱۳۴ و قاموس الرجال، ج۱، ص۱۲۶.
- ↑ قاموس الرجال، ج۱، ص۱۲۷ و معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۱۷۵.
- ↑ ر.ک: رجال نجاشی، ص۴ و قاموس الرجال، ج۱، ص۱۲۷.
- ↑ ر.ک: رجال نجاشی، ص۴-۵؛ معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۷۲ و قاموس الرجال، ج۱، ص۱۴۶.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص ۴۷-۴۸.
- ↑ عاریه آن است که کسی متاعی از دیگری بدون پرداخت اجاره میگیرد و پس میدهد و اگر تلف شود ضامن نیست، اما عاریه مضمونه این است که شرط میکند اگر تلف شد، ضامن باشد و خسارت دهد.
- ↑ این که امیرالمؤمنین(ع) نیست به دخترش سخت گرفتند و حتی تهدید به قطع ید او نمودند با این که قطع ید مربوط به سرقت از محل امن میباشد، شاید حضرت کلمه قطع ید را از مقام امامت و ولایت الهی استفاده کرده است و یا منظور حضرت شدت تهدید و یا چیز دیگری بوده است.والله العالم.
- ↑ تهذیب الاحکام، ج۱۰، ص۱۵۱؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۵۲۱ و مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۱۰۸.
- ↑ الاصابه، ج۷، ص۱۳۴ و اسدالغابه، ج۱، ص۴۱.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص ۴۸-۴۹.