بصیرت در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'امت اسلام' به 'امت اسلام')
خط ۱۱: خط ۱۱:
==مقدمه==
==مقدمه==
*واژه [[بصیرت]] به‌معنای [[بینش]]، [[بینایی]]، روشن‌بینی و [[دانایی]] است و در کتاب‌های لغت [[عرب]] در معنای [[دلیل]]، [[حجت]]، [[برهان]] و [[بینایی]] [[دل]] معنا شده است. واژه [[بصیرت در قرآن]] کریم و [[احادیث]] نیز در مفاهیم متشابهی مانند دلالتی که موجب [[آگاهی]] می‌شود و دلایلی که به [[یاری]] آن [[آدمی]] راه [[هدایت]] را از [[گمراهی]] تشخیص می‌دهد، به‌کار رفته است. برای نمونه بیشتر مترجمان و [[مفسران]] [[قرآن کریم]] واژه "بصائر" را در [[آیات]] ۱۰۴ سوره انعام و ۲۰۳ [[سوره اعراف]]، به‌معنای [[حجت‌ها]] و [[دلایل]] و [[بینات]] دانسته‌اند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 168- 169.</ref>.
*واژه [[بصیرت]] به‌معنای [[بینش]]، [[بینایی]]، روشن‌بینی و [[دانایی]] است و در کتاب‌های لغت [[عرب]] در معنای [[دلیل]]، [[حجت]]، [[برهان]] و [[بینایی]] [[دل]] معنا شده است. واژه [[بصیرت در قرآن]] کریم و [[احادیث]] نیز در مفاهیم متشابهی مانند دلالتی که موجب [[آگاهی]] می‌شود و دلایلی که به [[یاری]] آن [[آدمی]] راه [[هدایت]] را از [[گمراهی]] تشخیص می‌دهد، به‌کار رفته است. برای نمونه بیشتر مترجمان و [[مفسران]] [[قرآن کریم]] واژه "بصائر" را در [[آیات]] ۱۰۴ سوره انعام و ۲۰۳ [[سوره اعراف]]، به‌معنای [[حجت‌ها]] و [[دلایل]] و [[بینات]] دانسته‌اند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 168- 169.</ref>.
*[[امام علی]] {{ع}} در مواردی به [[تبیین]] مفهوم [[بصیرت]] پرداخته‌اند. در نظر ایشان [[بصیرت]]، نعمتی است که به [[انسان]] اعطا شده است و [[آدمی]] خود باید در جهت به‌کارگیری آن بکوشد<ref>{{متن حدیث|فَانْفُذُوا عَلَى بَصَائِرِكُمْ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۹ و خطبه ۲۰۷</ref>. از این‌رو بر داشتن [[بصیرت]] در موضع‌گیری‌ها تأکید دارد و می‌فرماید: کسی را یافتم که پیرو حاملان [[علم]] بود، ولی در [[شناخت]] رمز و [[راز]] [[علم]] بصیرتش نبود؛ در اولین [[شبهه]] که بر او عارض می‌شد، [[شک]] و [[تردید]] در دلش شراره می‌افروخت<ref>{{متن حدیث|أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ، لَا بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ، يَنْقَدِحُ الشَّكُّ فِي قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۳۹</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 169.</ref>.
*[[امام علی]] {{ع}} در مواردی به [[تبیین]] مفهوم [[بصیرت]] پرداخته‌اند. در نظر ایشان [[بصیرت]]، نعمتی است که به [[انسان]] اعطا شده است و [[آدمی]] خود باید در جهت به‌کارگیری آن بکوشد<ref>{{متن حدیث|فَانْفُذُوا عَلَى بَصَائِرِكُمْ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ١٩٧</ref>. از این‌رو بر داشتن [[بصیرت]] در موضع‌گیری‌ها تأکید دارد و می‌فرماید: کسی را یافتم که پیرو حاملان [[علم]] بود، ولی در [[شناخت]] رمز و [[راز]] [[علم]] بصیرتش نبود؛ در اولین [[شبهه]] که بر او عارض می‌شد، [[شک]] و [[تردید]] در دلش شراره می‌افروخت<ref>{{متن حدیث|أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ، لَا بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ، يَنْقَدِحُ الشَّكُّ فِي قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۳۹</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 169.</ref>.
*[[امام]] {{ع}} در مواردی به عواملی که موجب پدیداری [[بصیرت]] در [[آدمی]] می‌شود اشاره داشته‌اند. از جمله عوامل ایجاد [[بصیرت]] می‌توان به [[تمسک به قرآن]] کریم، [[عبرت]] از روزگار و ذکر [[حق]] اشاره کرد. نزد [[امام]]، نگاه بصیرانه به [[زندگی]] موجب می‌شود [[آدمی]] محدوده [[زندگی]] را فراتر از دنیای فانی بیند و در [[تفکر]] خویش فردی معاداندیش باشد: [[دنیا]] منتهای دیده نابیناست که نگاهش از آن درنمی‌گذرد و آنچه را که در آن سوی آن است، نمی‌بیند. آن‌که اهل [[بصیرت]] است، دیدگان می‌گشاید و می‌داند که در آن‌سوی آن، سرای [[آخرت]] است. اهل [[بصیرت]] از [[دنیا]] [[دل]] برمی‌کند و آن‌که دیده باطنش نابیناست از آن [[دل]] برنمی‌کند. [[بینا]] برای [[آخرت]] توشه برمی‌گیرد و [[نابینا]] برای [[زندگی]] [[دنیا]]<ref>{{متن حدیث|وَ إِنَّمَا الدُّنْيَا مُنْتَهَى بَصَرِ الْأَعْمَى، لَا يُبْصِرُ مِمَّا وَرَاءَهَا شَيْئاً، وَ الْبَصِيرُ يَنْفُذُهَا بَصَرُهُ وَ يَعْلَمُ أَنَّ الدَّارَ وَرَاءَهَا، فَالْبَصِيرُ مِنْهَا شَاخِصٌ وَ الْأَعْمَى إِلَيْهَا شَاخِصٌ، وَ الْبَصِيرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ وَ الْأَعْمَى لَهَا مُتَزَوِّدٌ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 169.</ref>.
*[[امام]] {{ع}} در مواردی به عواملی که موجب پدیداری [[بصیرت]] در [[آدمی]] می‌شود اشاره داشته‌اند. از جمله عوامل ایجاد [[بصیرت]] می‌توان به [[تمسک به قرآن]] کریم، [[عبرت]] از روزگار و ذکر [[حق]] اشاره کرد. نزد [[امام]]، نگاه بصیرانه به [[زندگی]] موجب می‌شود [[آدمی]] محدوده [[زندگی]] را فراتر از دنیای فانی بیند و در [[تفکر]] خویش فردی معاداندیش باشد: [[دنیا]] منتهای دیده نابیناست که نگاهش از آن درنمی‌گذرد و آنچه را که در آن سوی آن است، نمی‌بیند. آن‌که اهل [[بصیرت]] است، دیدگان می‌گشاید و می‌داند که در آن‌سوی آن، سرای [[آخرت]] است. اهل [[بصیرت]] از [[دنیا]] [[دل]] برمی‌کند و آن‌که دیده باطنش نابیناست از آن [[دل]] برنمی‌کند. [[بینا]] برای [[آخرت]] توشه برمی‌گیرد و [[نابینا]] برای [[زندگی]] [[دنیا]]<ref>{{متن حدیث|وَ إِنَّمَا الدُّنْيَا مُنْتَهَى بَصَرِ الْأَعْمَى، لَا يُبْصِرُ مِمَّا وَرَاءَهَا شَيْئاً، وَ الْبَصِيرُ يَنْفُذُهَا بَصَرُهُ وَ يَعْلَمُ أَنَّ الدَّارَ وَرَاءَهَا، فَالْبَصِيرُ مِنْهَا شَاخِصٌ وَ الْأَعْمَى إِلَيْهَا شَاخِصٌ، وَ الْبَصِيرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ وَ الْأَعْمَى لَهَا مُتَزَوِّدٌ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 169.</ref>.



نسخهٔ ‏۱۰ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۱۹

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث بصیرت است. "بصیرت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل بصیرت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

بصیرت عامل نجات امت

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 168- 169.
  2. «فَانْفُذُوا عَلَى بَصَائِرِكُمْ»؛ نهج البلاغه، خطبه ١٩٧
  3. «أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ، لَا بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ، يَنْقَدِحُ الشَّكُّ فِي قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ»؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۳۹
  4. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 169.
  5. «وَ إِنَّمَا الدُّنْيَا مُنْتَهَى بَصَرِ الْأَعْمَى، لَا يُبْصِرُ مِمَّا وَرَاءَهَا شَيْئاً، وَ الْبَصِيرُ يَنْفُذُهَا بَصَرُهُ وَ يَعْلَمُ أَنَّ الدَّارَ وَرَاءَهَا، فَالْبَصِيرُ مِنْهَا شَاخِصٌ وَ الْأَعْمَى إِلَيْهَا شَاخِصٌ، وَ الْبَصِيرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ وَ الْأَعْمَى لَهَا مُتَزَوِّدٌ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳
  6. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 169.
  7. «ثُمَّ لَيُشْحَذَنَّ فِيهَا قَوْمٌ شَحْذَ الْقَيْنِ النَّصْلَ تُجْلَى بِالتَّنْزِيلِ أَبْصَارُهُمْ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰
  8. ﴿ لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ؛ سوره رعد، آیه ۱۱.
  9. «وَ طَالَ الْأَمَدُ بِهِمْ لِيَسْتَكْمِلُوا الْخِزْيَ وَ يَسْتَوْجِبُوا الْغِيَرَ حَتَّى إِذَا اخْلَوْلَقَ 130 الْأَجَلُ وَ اسْتَرَاحَ قَوْمٌ إِلَى الْفِتَنِ وَ [اشْتَالُوا] أَشَالُوا عَنْ لَقَاحِ حَرْبِهِم»؛‏ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰
  10. نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷؛ نیز نک: خطبه ۱۶۶: «"... وَ إِنَّهُ سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِی زَمَانٌ، لَیْسَ فِیهِ شَیْ‏ءٌ أَخْفَی مِنَ الْحَقِّ، وَ لَا أَظْهَرَ مِنَ الْبَاطِلِ، وَ لَا أَکْثَرَ مِنَ الْکَذِبِ عَلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ لَیْسَ عِنْدَ أَهْلِ ذَلِکَ الزَّمَانِ سِلْعَةٌ أَبْوَرَ مِنَ الْکِتَابِ، إِذَا تُلِیَ حَقَّ تِلَاوَتِهِ، وَ لَا أَنْفَقَ مِنْهُ إِذَا حُرِّفَ عَنْ مَوَاضِعِهِ، وَ لَا فِی الْبِلَادِ شَیْ‏ءٌ أَنْکَرَ مِنَ الْمَعْرُوفِ، وَ لَا أَعْرَفَ مِنَ الْمُنْکَرِ، فَقَدْ نَبَذَ الْکِتَابَ حَمَلَتُهُ وَ تَنَاسَاهُ‏ حَفَظَتُهُ، فَالْکِتَابُ یَوْمَئِذٍ وَ أَهْلُهُ طَرِیدَانِ مَنْفِیَّانِ، وَ صَاحِبَانِ مُصْطَحِبَانِ فِی طَرِیقٍ وَاحِدٍ لَا یُؤْوِیهِمَا مُؤْوٍ، فَالْکِتَابُ وَ أَهْلُهُ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ فِی النَّاسِ وَ لَیْسَا فِیهِمْ، وَ مَعَهُمْ وَ لَیْسَا مَعَهُمْ، لِأَنَّ الضَّلَالَةَ لَا تُوَافِقُ الْهُدَی وَ إِنِ اجْتَمَعَا..."»
  11. «أَيُّهَا النَّاسُ، لَا تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ، فَإِنَّ النَّاسَ قَدِ اجْتَمَعُوا عَلَى مَائِدَةٍ شِبَعُهَا قَصِيرٌ وَ جُوعُهَا طَوِيلٌ. أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّمَا يَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱
  12. «وَ اعْلَمُوا -رَحِمَكُمُ اللَّهُ- أَنَّكُمْ فِي زَمَانٍ الْقَائِلُ فِيهِ بِالْحَقِّ قَلِيلٌ وَ اللِّسَانُ عَنِ الصِّدْقِ كَلِيلٌ وَ اللَّازِمُ لِلْحَقِّ ذَلِيلٌ؛ أَهْلُهُ مُعْتَكِفُونَ عَلَى الْعِصْيَانِ، مُصْطَلِحُونَ عَلَى الْإِدْهَانِ؛ فَتَاهُمْ عَارِمٌ، وَ شَائِبُهُمْ آثِمٌ، وَ عَالِمُهُمْ مُنَافِقٌ، وَ [فَارِئُهُمْ] قَارِنُهُمْ مُمَاذِقٌ؛ لَا يُعَظِّمُ صَغِيرُهُمْ كَبِيرَهُمْ، وَ لَا يَعُولُ غَنِيُّهُمْ فَقِيرَهُم»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴
  13. نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶: «"... وَ قَدْ قُلْتُمْ رَبُّنَا اللَّهُ فَاسْتَقِيمُوا عَلَى كِتَابِهِ وَ عَلَى مِنْهَاجِ أَمْرِهِ وَ عَلَى الطَّرِيقَةِ الصَّالِحَةِ مِنْ عِبَادَتِهِ، ثُمَّ لَا تَمْرُقُوا مِنْهَا وَ لَا تَبْتَدِعُوا فِيهَا وَ لَا تُخَالِفُوا عَنْهَا..."»
  14. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 133- 134.