همکاری با حاکم جائر: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{خرد}} +)) |
جز (جایگزینی متن - 'پنهانی' به 'پنهانی') |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
===روابط مالی با حاکم جائر=== | ===روابط مالی با حاکم جائر=== | ||
==استثناءاتی با اذن معصوم== | ==استثناءاتی با اذن معصوم== | ||
[[علی بن یقطین]] با آنکه از [[پذیرش]] پستهای دولتی سر باز میزد، به سفارش [[امام]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} ناگزیر [[راه]] دربار [[مهدی]]، [[خلیفه عباسی]] را پیش گرفت. او پس از آنکه وارد [[کارزار]] [[سیاست]] شد، جانب [[احتیاط]] را رها نکرد و به [[دستور امام]] تا آنجا که میتوانست در بسیاری از [[امور حکومتی]] [[تقیه]] و [[احتیاط]] میکرد. [[ابراهیم]] بن محمود از [[علی بن یقطین]] اینگونه [[نقل]] میکند: از [[امام]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} پرسیدم: “دربارۀ [[کردار]] آنان [گرفتن [[اموال]] [[مردم]]] چه میگویید؟” [[امام]] فرمود: “اگر به انجامش ناگزیر شدید، از [[اموال]] [[شیعیان]] بپرهیز”<ref>{{متن حدیث|قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ{{ع}}: مَا تَقُولُ فِي أَعْمَالِ هؤُلَاءِ؟ قَالَ{{ع}}: “إِنْ كُنْتَ لَابُدَّ فَاعِلًا، فَاتَّقِ أَمْوَالَ الشِّيعَةِ}} (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۱۰؛ ابیجعفر محمد بن حسن طوسی، التهذیب، ج۶، ص۳۳۵).</ref>. [[ابراهیم]] بن محمود میگوید: [[علی بن یقطین]] پس از بازگویی این [[روایت]] اظهار داشت: “من ناگزیر ثروتهای [[پیروان اهل بیت]]{{عم}} را آشکارا میگرفتم و | [[علی بن یقطین]] با آنکه از [[پذیرش]] پستهای دولتی سر باز میزد، به سفارش [[امام]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} ناگزیر [[راه]] دربار [[مهدی]]، [[خلیفه عباسی]] را پیش گرفت. او پس از آنکه وارد [[کارزار]] [[سیاست]] شد، جانب [[احتیاط]] را رها نکرد و به [[دستور امام]] تا آنجا که میتوانست در بسیاری از [[امور حکومتی]] [[تقیه]] و [[احتیاط]] میکرد. [[ابراهیم]] بن محمود از [[علی بن یقطین]] اینگونه [[نقل]] میکند: از [[امام]] [[موسی بن جعفر]]{{ع}} پرسیدم: “دربارۀ [[کردار]] آنان [گرفتن [[اموال]] [[مردم]]] چه میگویید؟” [[امام]] فرمود: “اگر به انجامش ناگزیر شدید، از [[اموال]] [[شیعیان]] بپرهیز”<ref>{{متن حدیث|قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ{{ع}}: مَا تَقُولُ فِي أَعْمَالِ هؤُلَاءِ؟ قَالَ{{ع}}: “إِنْ كُنْتَ لَابُدَّ فَاعِلًا، فَاتَّقِ أَمْوَالَ الشِّيعَةِ}} (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۱۰؛ ابیجعفر محمد بن حسن طوسی، التهذیب، ج۶، ص۳۳۵).</ref>. [[ابراهیم]] بن محمود میگوید: [[علی بن یقطین]] پس از بازگویی این [[روایت]] اظهار داشت: “من ناگزیر ثروتهای [[پیروان اهل بیت]]{{عم}} را آشکارا میگرفتم و پنهانی به آنان باز میگرداندم”<ref>ر.ک: الفاضل القطیفی، السراج الوهاج، تحقیق مؤسسة النشر الاسلامی، ص۱۲۱.</ref><ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۱۲۴.</ref>. | ||
{{حاکم جائر}} | {{حاکم جائر}} |
نسخهٔ ۲۵ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۳۱
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث حاکم جائر است. "همکاری با حاکم جائر" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل همکاری با حاکم جائر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
حرمت همکاری با حاکم جائر
روایات بسیاری همکاری با ستمگران را منع کرده است. پیامبر(ص) قدم زدن و راه رفتن با ظالم را جرم دانسته است[۱]. در روایت دیگری به نقل از پیامبر(ص) آمده است: “کسی که به قصد کمک به ظالم حرکت کند؛ در حالی که میداند وی ظالم است، به تحقیق از اسلام خارج شده است”[۲]. در روایت دیگری، کمک به ستمگر برابر با بیزاری و برائت از ذمه خداوند و پیامبر(ص) شمرده شده است[۳]. روایات بسیاری نزدیک به این مضمون، در کتب روایی آمده است[۴]. امام سجاد(ع) از همراهی با گنهکاران و همکاری با ظالمان پرهیز دادهاند: “از همراهی با گنهکاران و کمک به ظالمان برحذر باشید”[۵]. بنابر برخی روایات، چنین عملی برائت از دین شمرده شده است. پیامبر(ص) در این باره فرمودند: “کسی که بیعتی را بشکند، یا پرچم گمراهی را بلند کند، یا علمی را پنهان نماید، یا مالی را محصور کند، یا به ظالمی در ظلمش یاری رساند، درحالی که میداند او ظالم است، از اسلام دور شده است”[۶]. از دیدگاه شیعه، هر نوع همکاری با نظام ظلم و جور - هرچند بسیار کم - همچون گردآوری قلم و دوات حرام است و حکم عضویت در چنین نظامی را دارد. دلیل این مسئله آن است که در صورت نبودن چنین افرادی به منزله اعوان الظلمه، یا نظام ظلم مستقر نمیشد یا استمرار نمییافت. پس استقرار و استمرار چنین نظامهایی، مرهون همکاران آنهاست. در روایات فراوانی این مسئله مذموم شمرده شده است. در روایتی، امام صادق(ع) همکاری با نظام جور را به مثابه خود ظلم دانسته است. ظالم و یاور وی در ظلم و نیز کسی که به ستم او رضا میدهد، هر سه در ظلم شریکاند[۷]. از نسبت دادن برخی از نصوص برداشت میشود که نه تنها همکاری در اعمال ستمگرانه با نظام جور حرام است، بلکه همکاری با حاکمان جائر - حتی در اعمالی که ظلم نیست - حرام و گناه کبیره است.
امام صادق(ع) در این باره میفرماید: “کسی که اسم خود را در دیوان جباران از فرزندان فلانی ثبت کند، خداوند او را روز قیامت به حالت سرگردانی محشور میکند”[۸]. یا در روایت دیگری آمده که امام صادق(ع) به یونس بن یعقوب فرمود: “حتی در بنای مسجد نیز آنان را یار و یاور مباش”[۹]. در روایت دیگری امام صادق(ع) میفرماید: “من دوست ندارم گرهی برای آنان بزنم یا در مشک آب را محکم ببندم؛ در حالی که در مقابل این عمل، مدینه مال من باشد. نه، نه، من حاضر نیستم قلم او را در مرکب بزنم. همانا اعوان و یاران ظالمان در روز قیامت در خیمهای از آتش هستند تا خدای تبارک و تعالی به حساب مردم رسیدگی کند”[۱۰]. در روایت دیگری پیامبر(ص) میفرماید: “روز رستاخیز ندایی بلند میشود که کجایند همکاران ستمگران و آنان که برایشان دواتی آماده کرده و یا کیسهای بسته و یا قلمی مهیا نمودهاند؟ همه را با ستمگران محشور کنید”[۱۱]. در روایت دیگری، کمک به سلاطین ستمگر، کفر دانسته شده است، و عامل آن در آتش جهنم فرو خواهد رفت. سلیمان جعفری میگوید: از امام رضا(ع) پرسیدم: “نظر شما درباره اعمال سلطان چیست؟” ایشان در پاسخ فرمود: “ای سلیمان! همراهی و همکاری و کوشش برای برطرف کردن نیازهای آنان مساوی با کفر است، و نگاه کردن به آنان [[[تقلید]] از آنان] عمداً، از گناهان کبیرهای است که مستحق آتش جهنم است”[۱۲]. به هر حال، روایات بسیاری در متون روایی شیعه وجود دارد که همکاری با دستگاه جور را جایز نمیداند؛ زیرا همانگونه که پیشتر اشاره شد، همکاری با حکام جور موجب بقای آنان است و در نتیجه، زمینه سلطه هرچه بیشتر آنان را فراهم خواهد کرد[۱۳].
مصادیق کمک به حاکم جائر
مسافرت به قصد کمک به حاکم جائر
جهاد در رکاب حاکم جائر
مشروعیت قاضی منصوب از سوی حاکم جائر
روابط مالی با حاکم جائر
استثناءاتی با اذن معصوم
علی بن یقطین با آنکه از پذیرش پستهای دولتی سر باز میزد، به سفارش امام موسی بن جعفر(ع) ناگزیر راه دربار مهدی، خلیفه عباسی را پیش گرفت. او پس از آنکه وارد کارزار سیاست شد، جانب احتیاط را رها نکرد و به دستور امام تا آنجا که میتوانست در بسیاری از امور حکومتی تقیه و احتیاط میکرد. ابراهیم بن محمود از علی بن یقطین اینگونه نقل میکند: از امام موسی بن جعفر(ع) پرسیدم: “دربارۀ کردار آنان [گرفتن اموال مردم] چه میگویید؟” امام فرمود: “اگر به انجامش ناگزیر شدید، از اموال شیعیان بپرهیز”[۱۴]. ابراهیم بن محمود میگوید: علی بن یقطین پس از بازگویی این روایت اظهار داشت: “من ناگزیر ثروتهای پیروان اهل بیت(ع) را آشکارا میگرفتم و پنهانی به آنان باز میگرداندم”[۱۵][۱۶].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «مَنْ مَشَى مَعَ ظَالِمٍ فَقَدْ أَجْرَمَ» (ر.ک: تاجالدین شعیری، جامع الأخبار، ص۱۵۵؛ ابوالفتح کراجکی، کنز الفوائد، ج۱، ص۳۵۱؛ میرزا حسین النوری الطبرسی، مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۱۲۵).
- ↑ «مَنْ مَشَى إِلَى ظَالِمٍ لِيُعِينَهُ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ فَقَدْ خَرَجَ مِنَ الْإِسْلَامِ» (محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۲؛ ابوالفضل علی بن طبرسی، مشکاة الانوار، ص۳۱۵ و ۳۵۲).
- ↑ «مَنْ أَعَانَ ظَالِماً بباطل لیدحض به حقا فقد برئ من ذمة رسول الله و ذمة رسوله» (ر.ک: حسن بن ابیالحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۷۶؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۷، ص۲۴۷).
- ↑ برای مثال، در روایتی آمده است: «مَنْ أَعَانَ ظَالِماً عَلَى مَظْلُومٍ لَمْ يَزَلِ اللَّهُ عَلَيْهِ سَاخِطاً حَتَّى يَنْزِعَ مِنْ مَعُونَتِهِ» (ر.ک: محمد بن علی بابویه قمی (شیخ صدوق)، ثواب الأعمال، ص۲۷۴؛ قطبالدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج۳، ص۱۰۵۹).
- ↑ «إِيَّاكُمْ وَ صُحْبَةَ الْعَاصِينَ وَ مَعُونَةَ الظَّالِمِينَ» (محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۲۶۰؛ رضیالدین علی بن یوسف حلی، العدد القویة، ص۱۹).
- ↑ «مَنْ نَكَثَ بَيْعَةً أَوْ رَفَعَ لِوَاءَ ضَلَالَةٍ أَوْ كَتَمَ عِلْماً أَوِ اعْتَقَلَ مَالًا ظُلْماً أَوْ أَعَانَ ظَالِماً عَلَى ظُلْمِهِ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُ ظَالِمٌ فَقَدْ بَرِئَ مِنَ الْإِسْلَامِ» (میرزاحسین النوری الطبرسی، مستدرک الشیعة، ج۱۳، ص۱۲۳).
- ↑ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: الْعَامِلُ بِالظُّلْمِ وَ الْمُعِينُ لَهُ وَ الرَّاضِي بِهِ شُرَكَاءُ ثَلَاثَتُهُمْ» (ر.ک: تاجالدین شعیری، جامع الأخبار، ص۱۵۵؛ محمد بن علی بابویه قمی (شیخ صدوق)، الخصال، ج۱، ص۱۰۷).
- ↑ «مَنْ سَوَّدَ اسْمَهُ فِي دِيوَانِ الْجَبَّارِينَ مِنْ وُلْدِ فُلَانٍ حَشَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَيْرَاناً» (ابیجعفر محمد بن حسن طوسی، التهذیب، ج۶، ص۳۲۹؛ محمد بن علی بابویه قمی (شیخ صدوق)، ثواب الأعمال، ص۲۶۱؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۶).
- ↑ «لَا تُعِنْهُمْ عَلَى بِنَاءِ مَسْجِدٍ» (ابیجعفر محمد بن حسن طوسی، التهذیب، ج۶، ص۳۳۸؛ محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۷، ص۱۸۰).
- ↑ «و فی الخبر ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا فَقَالَ لَهُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ إِنَّهُ رُبَّمَا أَصَابَ الرَّجُلَ مِنَّا الضَّيْقُ أَوِ الشِّدَّةُ فَيُدْعَى إِلَى الْبِنَاءِ يَبْنِيهِ أَوِ النَّهَرِ يَكْرِيهِ أَوِ الْمُسَنَّاةِ يُصْلِحُهَا فَمَا تَقُولُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع) مَا أُحِبُّ أَنِّي عَقَدْتُ لَهُمْ عُقْدَةً أَوْ وَكَيْتُ لَهُمْ وِكَاءً وَ إِنَّ لِي مَا بَيْنَ لَابَتَيْهَا لَا وَ لَا مَدَّةً بِقَلَمٍ إِنَّ أَعْوَانَ الظَّلَمَةِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي سُرَادِقٍ مِنْ نَارٍ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَ الْعِبَادِ» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۰۷).
- ↑ «عَنِ ابْنِ الْمُغِيرَةِ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبَائِهِ(ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَى مُنَادٍ أَيْنَ أَعْوَانُ الظَّلَمَةِ وَ مَنْ لَاقَ لَهُمْ دَوَاةً أَوْ رَبَطَ كِيساً أَوْ مَدَّ لَهُمْ مَدَّةَ قَلَمٍ فَاحْشُرُوهُمْ مَعَهُمْ» (محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۷۲، ص۲۷۲).
- ↑ «قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) مَا تَقُولُ فِي أَعْمَالِ السُّلْطَانِ فَقَالَ يَا سُلَيْمَانُ الدُّخُولُ فِي أَعْمَالِهِمْ وَ الْعَوْنُ لَهُمْ وَ السَّعْيُ فِي حَوَائِجِهِمْ عَدِيلُ الْكُفْرِ وَ النَّظَرُ إِلَيْهِمْ عَلَى الْعَمْدِ مِنَ الْكَبَائِرِ الَّتِي يُسْتَحَقُّ بِهَا النَّارُ» (میرزاحسین النوری الطبرسی، وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۱۹۱؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۶، ص۱۵؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۲۳۸).
- ↑ میرعلی، محمد علی، اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت، ص ۱۳۳.
- ↑ «قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ(ع): مَا تَقُولُ فِي أَعْمَالِ هؤُلَاءِ؟ قَالَ(ع): “إِنْ كُنْتَ لَابُدَّ فَاعِلًا، فَاتَّقِ أَمْوَالَ الشِّيعَةِ» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۱۰؛ ابیجعفر محمد بن حسن طوسی، التهذیب، ج۶، ص۳۳۵).
- ↑ ر.ک: الفاضل القطیفی، السراج الوهاج، تحقیق مؤسسة النشر الاسلامی، ص۱۲۱.
- ↑ میرعلی، محمد علی، اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت، ص ۱۲۴.