ابوشاه یمانی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==))
خط ۷: خط ۷:
در [[نسب]] او [[اختلاف]] است. برخی او را کلبی و برخی از [[فارس]] و از "ابناء" دانسته‌اند<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۴۹؛ ابن حجر، ۷، ص۱۷۱.</ref>. کسرا [[پادشاه ایران]]، عده‌ای را برای [[یاری]] دست نشانده خود، [[سیف بن ذی یزن]] به [[یمن]] فرستاد. آنان بر حبشی‌ها [[پیروز]] شدند و در یمن ماندند و به ابناء [[شهرت]] یافتند<ref>ابن کلبی، ج۱، ص۲۶۳.</ref>. برخی نیز او را [[یمنی]] دانسته‌اند<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۴۹؛ دارقطنی، ج۳، ص۷۸.</ref>. گفته شده "هاء" شاه اصلی و شاه به معنای [[ملک]] و [[پادشاه]] است (نه مفرد شیاه = گوسفندان)، ولی این به معنای پادشاه بودن [[ابوشاه]] نیست<ref>ابن حجر، ج۷، ص:۱۷۱.</ref>. تنها [[روایت]] قابل توجه در شرح حال ابو شاه، روایت [[ابوهریره]] در [[روز فتح مکه]] است که بعد از [[خطبه]] [[رسول خدا]]{{صل}}، از آن [[حضرت]] خواست خطبه ایشان را برای او بنویسند و [[پیامبر]] فرمود: "این خطبه را برای ابوشاه بنویسید"<ref>ابونعیم، ج۵، ص۲۹۲۸؛ ذهبی، ج۲، ص۱۷۶؛ مغلطای، ج۱، ص۲۷۶.</ref>. [[عباس]] [[عموی پیامبر]]، از حضرت خواست درخت اِذخَر (= گیاهی خوشبو) را از درختان [[حرم]] برای قطع کردن استثنا کند و گفت: یا [[رسول الله]] {{عربی|"الا الأذخر"}}. آن حضرت نیز فرمود: {{متن حدیث|الا الإذخر}}<ref>کلینی، ج۴، ص۲۲۶؛ عبدالرزاق صنعانی، ج۵، ص۱۴۰؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۸.</ref>؛ از [[سند]] و متن این [[حدیث]]، به [[نیکی]] یاد شده است<ref>عظیم آبادی، ج۱۰، ص۵۸.</ref>. به حدیث بالا برای جواز و [[فضیلت]] [[کتابت حدیث]] در مقابل کسانی که به منع کتابت حدیث [[اعتقاد]] داشتند، [[استدلال]] شده است<ref> خطیب بغدادی، ص۷۱.</ref>. عده‌ای بر این باورند که در جواز کتابت حدیث، صحیح‌تر از این حدیث<ref>از میان ۴۱ حدیث دیگر؛ ر.ک: احمدی میانجی، ج۱، ص۳۵۹-۳۷۳.</ref>، روایتی وجود ندارد<ref>احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۳۸.</ref> و آن را صریح‌ترین حدیث در جواز [[کتابت]] غیر [[قرآن]]<ref>نووی، ج۹، ص۱۲۹؛ مبارکفوری، ج۷، ص۳۵۸؛ عظیم آبادی، ج۱۰، ص۵۸.</ref> دانسته‌اند.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوشاه یمانی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۶۷-۳۶۸.</ref>
در [[نسب]] او [[اختلاف]] است. برخی او را کلبی و برخی از [[فارس]] و از "ابناء" دانسته‌اند<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۴۹؛ ابن حجر، ۷، ص۱۷۱.</ref>. کسرا [[پادشاه ایران]]، عده‌ای را برای [[یاری]] دست نشانده خود، [[سیف بن ذی یزن]] به [[یمن]] فرستاد. آنان بر حبشی‌ها [[پیروز]] شدند و در یمن ماندند و به ابناء [[شهرت]] یافتند<ref>ابن کلبی، ج۱، ص۲۶۳.</ref>. برخی نیز او را [[یمنی]] دانسته‌اند<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۴۹؛ دارقطنی، ج۳، ص۷۸.</ref>. گفته شده "هاء" شاه اصلی و شاه به معنای [[ملک]] و [[پادشاه]] است (نه مفرد شیاه = گوسفندان)، ولی این به معنای پادشاه بودن [[ابوشاه]] نیست<ref>ابن حجر، ج۷، ص:۱۷۱.</ref>. تنها [[روایت]] قابل توجه در شرح حال ابو شاه، روایت [[ابوهریره]] در [[روز فتح مکه]] است که بعد از [[خطبه]] [[رسول خدا]]{{صل}}، از آن [[حضرت]] خواست خطبه ایشان را برای او بنویسند و [[پیامبر]] فرمود: "این خطبه را برای ابوشاه بنویسید"<ref>ابونعیم، ج۵، ص۲۹۲۸؛ ذهبی، ج۲، ص۱۷۶؛ مغلطای، ج۱، ص۲۷۶.</ref>. [[عباس]] [[عموی پیامبر]]، از حضرت خواست درخت اِذخَر (= گیاهی خوشبو) را از درختان [[حرم]] برای قطع کردن استثنا کند و گفت: یا [[رسول الله]] {{عربی|"الا الأذخر"}}. آن حضرت نیز فرمود: {{متن حدیث|الا الإذخر}}<ref>کلینی، ج۴، ص۲۲۶؛ عبدالرزاق صنعانی، ج۵، ص۱۴۰؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۸.</ref>؛ از [[سند]] و متن این [[حدیث]]، به [[نیکی]] یاد شده است<ref>عظیم آبادی، ج۱۰، ص۵۸.</ref>. به حدیث بالا برای جواز و [[فضیلت]] [[کتابت حدیث]] در مقابل کسانی که به منع کتابت حدیث [[اعتقاد]] داشتند، [[استدلال]] شده است<ref> خطیب بغدادی، ص۷۱.</ref>. عده‌ای بر این باورند که در جواز کتابت حدیث، صحیح‌تر از این حدیث<ref>از میان ۴۱ حدیث دیگر؛ ر.ک: احمدی میانجی، ج۱، ص۳۵۹-۳۷۳.</ref>، روایتی وجود ندارد<ref>احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۳۸.</ref> و آن را صریح‌ترین حدیث در جواز [[کتابت]] غیر [[قرآن]]<ref>نووی، ج۹، ص۱۲۹؛ مبارکفوری، ج۷، ص۳۵۸؛ عظیم آبادی، ج۱۰، ص۵۸.</ref> دانسته‌اند.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوشاه یمانی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۶۷-۳۶۸.</ref>


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:1100558.jpg|22px]] [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابوشاه یمانی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']]
# [[پرونده:1100558.jpg|22px]] [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|'''مقاله «ابوشاه یمانی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']]

نسخهٔ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۵۱

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

در نسب او اختلاف است. برخی او را کلبی و برخی از فارس و از "ابناء" دانسته‌اند[۱]. کسرا پادشاه ایران، عده‌ای را برای یاری دست نشانده خود، سیف بن ذی یزن به یمن فرستاد. آنان بر حبشی‌ها پیروز شدند و در یمن ماندند و به ابناء شهرت یافتند[۲]. برخی نیز او را یمنی دانسته‌اند[۳]. گفته شده "هاء" شاه اصلی و شاه به معنای ملک و پادشاه است (نه مفرد شیاه = گوسفندان)، ولی این به معنای پادشاه بودن ابوشاه نیست[۴]. تنها روایت قابل توجه در شرح حال ابو شاه، روایت ابوهریره در روز فتح مکه است که بعد از خطبه رسول خدا(ص)، از آن حضرت خواست خطبه ایشان را برای او بنویسند و پیامبر فرمود: "این خطبه را برای ابوشاه بنویسید"[۵]. عباس عموی پیامبر، از حضرت خواست درخت اِذخَر (= گیاهی خوشبو) را از درختان حرم برای قطع کردن استثنا کند و گفت: یا رسول الله "الا الأذخر". آن حضرت نیز فرمود: «الا الإذخر»[۶]؛ از سند و متن این حدیث، به نیکی یاد شده است[۷]. به حدیث بالا برای جواز و فضیلت کتابت حدیث در مقابل کسانی که به منع کتابت حدیث اعتقاد داشتند، استدلال شده است[۸]. عده‌ای بر این باورند که در جواز کتابت حدیث، صحیح‌تر از این حدیث[۹]، روایتی وجود ندارد[۱۰] و آن را صریح‌ترین حدیث در جواز کتابت غیر قرآن[۱۱] دانسته‌اند.[۱۲]

منابع

پانویس

  1. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۴۹؛ ابن حجر، ۷، ص۱۷۱.
  2. ابن کلبی، ج۱، ص۲۶۳.
  3. ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۴۹؛ دارقطنی، ج۳، ص۷۸.
  4. ابن حجر، ج۷، ص:۱۷۱.
  5. ابونعیم، ج۵، ص۲۹۲۸؛ ذهبی، ج۲، ص۱۷۶؛ مغلطای، ج۱، ص۲۷۶.
  6. کلینی، ج۴، ص۲۲۶؛ عبدالرزاق صنعانی، ج۵، ص۱۴۰؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۸.
  7. عظیم آبادی، ج۱۰، ص۵۸.
  8. خطیب بغدادی، ص۷۱.
  9. از میان ۴۱ حدیث دیگر؛ ر.ک: احمدی میانجی، ج۱، ص۳۵۹-۳۷۳.
  10. احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۳۸.
  11. نووی، ج۹، ص۱۲۹؛ مبارکفوری، ج۷، ص۳۵۸؛ عظیم آبادی، ج۱۰، ص۵۸.
  12. محمدی، رمضان، مقاله «ابوشاه یمانی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۳۶۷-۳۶۸.