علم در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{امامت}} {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = علم | عنوان مدخل = علم | مداخل مرتبط = علم در لغت - علم در قرآن - علم در اخلاق اسلامی - علم در معارف دعا و زیارات - علم در معارف و سیره نبوی - علم در معارف و سیره سجادی - علم در فرهنگ و معارف انقلاب اسلام...» ایجاد کرد) |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
از نظر امام به ذات [[حق]] که [[علیم]] یا عالم گفته میشود، بدین معناست که کل وجودش علم است؛ اما اگر به زید، عالم گفته شود به این معنی است که علمش ظل و سایه علم حق است. ایشان پس از این بیان نتیجه میگیرد که پس [[حقیقت]] «علم»، عَرض، کیف، [[انفعال]] و اضافه نیست، بلکه فوق جوهر و فوق عرض است؛ زیرا جوهر و عرض ماهیت است، ماهیت امر اعتباری است و علم از سنخ وجود است<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۸۷.</ref>. | از نظر امام به ذات [[حق]] که [[علیم]] یا عالم گفته میشود، بدین معناست که کل وجودش علم است؛ اما اگر به زید، عالم گفته شود به این معنی است که علمش ظل و سایه علم حق است. ایشان پس از این بیان نتیجه میگیرد که پس [[حقیقت]] «علم»، عَرض، کیف، [[انفعال]] و اضافه نیست، بلکه فوق جوهر و فوق عرض است؛ زیرا جوهر و عرض ماهیت است، ماهیت امر اعتباری است و علم از سنخ وجود است<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۸۷.</ref>. | ||
علم از نظر امام هم از نظر مفهوم و هم از نظر مصداق همانند وجود است؛ همانگونه که فرد [[حقیقی]] وجود واجبالوجود من جمیعالجهات بوده و جوهر و عرض و فعل و انفعال نیست. همچنین فرد حقیقی علم، فرد واجبالعلم بوده که عبارت از ذات حق است و در این مرتبه، علم فوق جوهر و عرض و فوق مقولات [[عشر]] است<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، صص ۳۸۰ - ۳۸۲.</ref>. همانگونه که یادشد، وجود مراتب تشکیکی دارد، علم نیز مراتب تشکیکی دارد که برخی مراتب آن جوهر و برخی مراتبش عرض است، همانگونه که وجود ممکنات، [[سایه]] وجود حق است، علم ممکنات نیز با [[اختلاف]] مراتب، سایه علم حق است<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، صص ۳۸۱ – ۳۸۲.</ref>.<ref>[[حسین صالحی مالستانی|صالحی مالستانی، حسین]]، [[نظام علمی اسلام - صالحی مالستانی (مقاله)| مقاله «نظام علمی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۸۷.</ref> | علم از نظر امام هم از نظر مفهوم و هم از نظر مصداق همانند وجود است؛ همانگونه که فرد [[حقیقی]] وجود واجبالوجود من جمیعالجهات بوده و جوهر و عرض و فعل و انفعال نیست. همچنین فرد حقیقی علم، فرد واجبالعلم بوده که عبارت از ذات حق است و در این مرتبه، علم فوق جوهر و عرض و فوق مقولات [[عشر]] است<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، صص ۳۸۰ - ۳۸۲.</ref>. همانگونه که یادشد، وجود مراتب تشکیکی دارد، علم نیز مراتب تشکیکی دارد که برخی مراتب آن جوهر و برخی مراتبش عرض است، همانگونه که وجود ممکنات، [[سایه]] وجود حق است، علم ممکنات نیز با [[اختلاف]] مراتب، سایه علم حق است<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، صص ۳۸۱ – ۳۸۲.</ref>.<ref>[[حسین صالحی مالستانی|صالحی مالستانی، حسین]]، [[نظام علمی اسلام - صالحی مالستانی (مقاله)| مقاله «نظام علمی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۸۷.</ref> | ||
==ویژگیهای [[علم]]== | |||
[[امام خمینی]] چند ویژگی برای علم بیان کرده است. یکی اینکه [[قوه]] [[علمی]] در [[انسان]] را دارای سه نقطه مرکزی و [[متعادل]]، نقطه بعید از مرکز در طرف [[افراط]] و نقطه بعید از مرکز در طرف [[تفریط]]، ترسیم مینماید. به [[اعتقاد]] [[امام]]، اگر انسان جانب افراط را بگیرد و سراغ هر علمی برود، به کشکولی تبدیل میشود که نمونههای از هر [[دانش]] را دارد و متبحر در هیچ کدام نمیشود، چنین عالمی نه خود از علمش بهره درست میبرد و نه به دیگران میتواند بهره برساند. اگر قوه علمیه در طرف تفریط و تعطیل قرار بگیرد نیز، عمل بدون [[آگاهی]] خواهد بود که فایده نخواهد داشت. اما اگر قوه علمی در انسان به صورت [[اعتدال]] قرار بگیرد، و به اندازه توان، علمی را بیاموزد که [[دین]] و دنیایش را [[اصلاح]] نماید، هرچه در این مسیر پیش برود، به منبع [[حکمت]] و خیر کثیر<ref>اشاره به آیه: {{متن قرآن|يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ}} «به هر که خواهد فرزانگی میبخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان دادهاند؛ و جز خردمندان در یاد نمیگیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref> نزدیکتر میشود<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، صص ۲۵۷ – ۲۵۸.</ref>. امام [[معتقد]] است، نباید از نافع بودن علم [[غفلت]] شود و معیار نافع بودن علم از نگاه امام، این است: هر علمی که انسان را از هوا و [[سرکشی]] نفس و صفات [[شیطانی]] دور و به [[خدا]] نزدیک کند، [[علم نافع]] است<ref>امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۳۸.</ref>. | |||
ویژگی دیگر اینکه امام توصیه میکند که در بالابردن سطح علمی خود و [[جامعه]]، نباید دچار توهم شده و به اندازهای از دانش بسنده کنیم. ایشان، ریشه توهم غنای علمی را به خاطر بیخبری نسبت به ماهیت علم میداند؛ زیرا علم به لحاظ ماهیت و [[حقیقت]]، غیرمتناهی است. ایشان با توجه به پایانناپذیری [[حقیقت علم]] نتیجه میگیرد [[انسان]] باید در تمام [[عمر]]، در ارتقای [[علمی]] خود و [[جامعه]] پیرامونش تلاش کند<ref>صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۶.</ref>. [[امام]]، بزرگپنداری درجه علمی را ناشی از [[گرفتاری]] انسان در [[حجاب]] غلیظ اصطلاحات میداند و از [[حضرت]] [[موسی کلیم]] یاد مینماید که به [[علم]] [[نبوت]] خود اکتفا نکرده با [[تواضع]] و [[فروتنی]]، از [[حضرت خضر]]، درخواست [[آموزش علم]] بیشتر نمود<ref>{{متن قرآن|قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا}} «موسی به او گفت: آیا از تو پیروی کنم به شرط آنکه از آن راهدانی که تو را آموختهاند به من بیاموزی؟» سوره کهف، آیه 66.</ref>. یا [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} از [[خداوند]] درخواست علم بیشتر در چگونگی [[زنده کردن]] مردهها نمود<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}} «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پارهای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۶۰.</ref> تا از [[اطمینان قلبی]] به [[اطمینان]] [[شهودی]] ارتقا یابد، همچنین [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} [[مأموریت]] یافت، از [[خدای متعال]]، درخواست علم بیشتر نماید<ref>{{متن قرآن|فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا}} «پس، فرابرترا که خداوند است، آن فرمانفرمای راستین و در قرآن پیش از آنکه وحی آن به تو پایان پذیرد شتاب مکن و بگو: پروردگارا! بر دانش من بیفزای!» سوره طه، آیه 114.</ref>. | |||
امام پس از ذکر الگوهای [[مقدس]] ([[انبیای الهی]]) نتیجه میگیرد این [[دستورات]] [[کتاب الهی]] برای [[بیداری]] ما از [[خواب غفلت]] است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۹۶.</ref>. از نظر [[امام]] [[فلسفه]] [[برتری]] [[انسان]] ملائک [[الهی]]، همان [[تعلیم اسماء]]<ref>{{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}} «و همه نامها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست میگویید نامهای اینان را به من بگویید» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref> است که بالاترین درجه آن تحقق [[دانش]] به اسمای [[حق]] میباشد<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۰۶ - ۲۰۷ و ۲۱۵.</ref>. | |||
[[کبر]] و [[غرور]] [[علمی]] و تنافی آن با جوهره [[علم]]، یکی دیگر از ویژگیهای علم نزد [[امام خمینی]] است. به نظر امام، عالم باید خود را از صفت [[شیطانی]] کبر دور کند. در این منظر، عالم غیر متواضعی که توقع [[کرنش]] از طرف دیگران نسبت به خود را داشته باشد، عالم به معنای [[واقعی]] نیست، بلکه [[انبار]] مفاهیم و اصطلاحات [[پلید]] شیطانی است؛ زیرا اگر صرف اندوختن مفاهیم علمی مایه [[سعادت]] میشد، [[شیطان]] باید به سعادت میرسید. از نظر امام، اگر علم، خاصیت [[سازندگی]] نداشته باشد، به [[حجاب]] غلیظی تبدیل میگردد که [[رهایی]] از آن از هر قیدی مشکلتر است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۳۴۸؛ نیز: دیوان امام، ص۳۶۱.</ref>. ایشان در جای دیگر نیز، بن مایه کبر برخی [[علما]] را توهم داشتن کمال دانسته و سبب اصلی کبرآوری علم در هر رشتهای را در آن میداند که علم، عالم را وارد عمل نکرده و [[معارف]] حقه وارد قلبشان نگردیده است<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، صص ۸۲ - ۸۴، ۸۹ - ۹۲.</ref>. | |||
ویژگی دیگر علم این است که علم، زیربنای ارتقای [[معنوی]] است. علم از نظر امام مایۀ ارتقای معنوی و یکی از مراتب [[سیر]] و [[سلوک إلی الله]] است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۱؛ شرح چهل حدیث، صص ۴۱۱ - ۴۲۰.</ref>. اما ارزشگذاری امام برای علم، مطلق نیست بلکه ایشان، علم بدون [[ایمان]] را [[حجاب]] میداند و آن را حجاب اکبر قلمداد مینماید<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۱.</ref>. [[امام]] [[معتقد]] است، صرف [[علم]] مایۀ [[سعادت]] نیست<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۴.</ref> بلکه بر [[انسان]] سالک طریق [[آخرت]]، [[ضرورت]] دارد [[قلب]] خود را «با [[نور]] علم و ایمان» [[خاشع]] کند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۵.</ref>. امام در این راستا، از کسانی یاد مینماید که علم در آنان تأثیر [[سوء]] بخشیده و به [[مفاسد اخلاقی]] آنان افزوده و باعث هلاکتشان شده است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۱.</ref>. توجه خاص امام به ارتقای [[معنوی]] در [[برازندگی]] ایشان نیز تأثیر ویژه داشته است و آنچه که موجب تمایز و برجستگی وجهه [[علمی]] و [[استنباط]] [[دینی]] [[حضرت]] امام، در مقایسه با دیگر بزرگان و [[عالمان]] دینشناس بوده است، [[نظام]] [[معرفتی]] و دینی ایشان است که به نحو ممتازی از سه حوزه معرفتی [[عرفان]]، [[فلسفه]] و [[علوم نقلی]] متأثر گشته و ترکیب ویژه این سه منشأ در [[هویتبخشی]] به نظام معرفتی آن حضرت نقش مؤثر داشته است. بخش عمده [[صلابت]] و [[کارآمدی]] [[فهم]] دینی حضرت امام مرهون این نظام معرفتی است و [[کوشش]] در فهم درست آن، [[رافع]] بسیاری از تنگنظریها، کجاندیشیها و یکسونگریها خواهد بود»<ref>طرح نظام اندیشه و آرای امام خمینی، ص۸.</ref>. از نظر امام، [[عالم هستی]]، تجلی [[حق]] است، همانگونه که وجود ممکن، [[مظهر]] و تجلی وجود حق است، [[علوم]] ممکن نیز مظهر و تجلی عالمیت حق است<ref>اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۸۲.</ref>. بنابراین هر اندازه شالوده نظام علمی، در [[مسیر حق]] باشد و با آن مبدأ سنخیت بیشتری داشته باشد، نابتر و ارزشمندتر خواهد بود. امام معتقد است، علم بهره [[عقل]] است و ایمان بهره قلب، علم باید وارد قلب گردد تا مایه [[سعادت انسان]] شود<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۱۲؛ شرح دعای سحر، ص۱۸۶.</ref>.<ref>[[حسین صالحی مالستانی|صالحی مالستانی، حسین]]، [[نظام علمی اسلام - صالحی مالستانی (مقاله)| مقاله «نظام علمی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۸۹.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۰۹
چیستی علم و علمی
واژه علمی با یای نسبتی، برگرفته از ماده «علم»، به معنای دانش و ادراک است[۱]، فراهیدی، علم را به نقیض جهل تعریف کرده است[۲]. برخی علم را به معنای حضور و احاطه بر چیزی (معلوم) اطلاق کردهاند[۳]. راغب در مفردات، علم را به معنای ادراک الشیء بحقیقته معنا کرده است[۴]. امام خمینی، نیز شبیه همین معنای اخیر را معتقد است؛ به نظر امام، الفاظ برای روح و حقیقت معانی وضع شده است[۵] که تمامی زوایای معانی در نظر بوده و در جای خود درخور دقت بسیار است. علم به معنای (Science) و واژه علمی با یای نسبتی به معنای (scientific) استعمال میشود، بنابراین، نظام علمی به معنای (scientific system) به کار میرود[۶] که مسائل علمی به طور نظاممند و سیستماتیک و موافق اصول علمی (scientfically) ارائه میگردد. علم در اصطلاح فلسفه و منطق، به قوه درککننده آمده است که به عنوان فصل جداکننده انسان از سایر حیوانات، تعریف شده است[۷]. در اصطلاح قرآنی علم، در مقابل جهل و به معنای دانایی و به عنوان برترین حجت الهی مطرح گردیده است[۸]. ارائه و بهکارگیری دانش، به شکل نظاممند و در قالب یک سیستم منطقی، بهرهگیری بهتری را سبب خواهد شد.
امام، به پدیده «علم» با اتقان و دقت وارد گردیده و نگاه توحید محور داشته است، ایشان که منشأ تمامی کمالات را از آن خداوند میداند، علم را نیز به عنوان کمال حقیقی یکبار با عالِم مطلق میسنجد که صرف واقعیت است، از این منظر حقیقت علم، نسبت به عالم مطلق، متحقق است و عینیت دارد، نه یک مفهوم صرف باشد[۹]. در همین راستا، امام بودن اصل علم از مقولات عشر را خلاف واقع و از قبیل اشتباه معروض به عارض میداند؛ ولی در مراتب علم انسانی و ممکنات، ترجیح میدهد که علم را از مقوله کیف محسوب نماید[۱۰]. به اعتقاد امام، علم، یک حقیقت عام است. هم بر کشف ناقص و دانش یک انسان، صادق است و هم بر کشف تام و تمام، به صدق حقیقی صادق است، منتهی فرق از جهت شدت و کمال و ضعف و نقصان است که تعبیری است از صدق تشکیکی. امام علم را یک مفهوم عام میداند که معنای شرحالاسمی آن همانند نور، ظاهرٌ بنفسه و مظهرٌ لغیره میباشد[۱۱]. البته امام تشکیک در مفهوم را قبول ندارد[۱۲] بلکه تشکیک را در واقعیت و خارجیت کشف و علم میداند که به حمل شایع صناعی از مصادیق آن مفهوم عام است[۱۳]. بنابراین، علم از منظر امام همانند وجود بر افرادش بالتشکیک صادق میباشد[۱۴].
از نظر امام به ذات حق که علیم یا عالم گفته میشود، بدین معناست که کل وجودش علم است؛ اما اگر به زید، عالم گفته شود به این معنی است که علمش ظل و سایه علم حق است. ایشان پس از این بیان نتیجه میگیرد که پس حقیقت «علم»، عَرض، کیف، انفعال و اضافه نیست، بلکه فوق جوهر و فوق عرض است؛ زیرا جوهر و عرض ماهیت است، ماهیت امر اعتباری است و علم از سنخ وجود است[۱۵]. علم از نظر امام هم از نظر مفهوم و هم از نظر مصداق همانند وجود است؛ همانگونه که فرد حقیقی وجود واجبالوجود من جمیعالجهات بوده و جوهر و عرض و فعل و انفعال نیست. همچنین فرد حقیقی علم، فرد واجبالعلم بوده که عبارت از ذات حق است و در این مرتبه، علم فوق جوهر و عرض و فوق مقولات عشر است[۱۶]. همانگونه که یادشد، وجود مراتب تشکیکی دارد، علم نیز مراتب تشکیکی دارد که برخی مراتب آن جوهر و برخی مراتبش عرض است، همانگونه که وجود ممکنات، سایه وجود حق است، علم ممکنات نیز با اختلاف مراتب، سایه علم حق است[۱۷].[۱۸]
ویژگیهای علم
امام خمینی چند ویژگی برای علم بیان کرده است. یکی اینکه قوه علمی در انسان را دارای سه نقطه مرکزی و متعادل، نقطه بعید از مرکز در طرف افراط و نقطه بعید از مرکز در طرف تفریط، ترسیم مینماید. به اعتقاد امام، اگر انسان جانب افراط را بگیرد و سراغ هر علمی برود، به کشکولی تبدیل میشود که نمونههای از هر دانش را دارد و متبحر در هیچ کدام نمیشود، چنین عالمی نه خود از علمش بهره درست میبرد و نه به دیگران میتواند بهره برساند. اگر قوه علمیه در طرف تفریط و تعطیل قرار بگیرد نیز، عمل بدون آگاهی خواهد بود که فایده نخواهد داشت. اما اگر قوه علمی در انسان به صورت اعتدال قرار بگیرد، و به اندازه توان، علمی را بیاموزد که دین و دنیایش را اصلاح نماید، هرچه در این مسیر پیش برود، به منبع حکمت و خیر کثیر[۱۹] نزدیکتر میشود[۲۰]. امام معتقد است، نباید از نافع بودن علم غفلت شود و معیار نافع بودن علم از نگاه امام، این است: هر علمی که انسان را از هوا و سرکشی نفس و صفات شیطانی دور و به خدا نزدیک کند، علم نافع است[۲۱].
ویژگی دیگر اینکه امام توصیه میکند که در بالابردن سطح علمی خود و جامعه، نباید دچار توهم شده و به اندازهای از دانش بسنده کنیم. ایشان، ریشه توهم غنای علمی را به خاطر بیخبری نسبت به ماهیت علم میداند؛ زیرا علم به لحاظ ماهیت و حقیقت، غیرمتناهی است. ایشان با توجه به پایانناپذیری حقیقت علم نتیجه میگیرد انسان باید در تمام عمر، در ارتقای علمی خود و جامعه پیرامونش تلاش کند[۲۲]. امام، بزرگپنداری درجه علمی را ناشی از گرفتاری انسان در حجاب غلیظ اصطلاحات میداند و از حضرت موسی کلیم یاد مینماید که به علم نبوت خود اکتفا نکرده با تواضع و فروتنی، از حضرت خضر، درخواست آموزش علم بیشتر نمود[۲۳]. یا حضرت ابراهیم(ع) از خداوند درخواست علم بیشتر در چگونگی زنده کردن مردهها نمود[۲۴] تا از اطمینان قلبی به اطمینان شهودی ارتقا یابد، همچنین حضرت رسول اکرم(ص) مأموریت یافت، از خدای متعال، درخواست علم بیشتر نماید[۲۵].
امام پس از ذکر الگوهای مقدس (انبیای الهی) نتیجه میگیرد این دستورات کتاب الهی برای بیداری ما از خواب غفلت است[۲۶]. از نظر امام فلسفه برتری انسان ملائک الهی، همان تعلیم اسماء[۲۷] است که بالاترین درجه آن تحقق دانش به اسمای حق میباشد[۲۸].
کبر و غرور علمی و تنافی آن با جوهره علم، یکی دیگر از ویژگیهای علم نزد امام خمینی است. به نظر امام، عالم باید خود را از صفت شیطانی کبر دور کند. در این منظر، عالم غیر متواضعی که توقع کرنش از طرف دیگران نسبت به خود را داشته باشد، عالم به معنای واقعی نیست، بلکه انبار مفاهیم و اصطلاحات پلید شیطانی است؛ زیرا اگر صرف اندوختن مفاهیم علمی مایه سعادت میشد، شیطان باید به سعادت میرسید. از نظر امام، اگر علم، خاصیت سازندگی نداشته باشد، به حجاب غلیظی تبدیل میگردد که رهایی از آن از هر قیدی مشکلتر است[۲۹]. ایشان در جای دیگر نیز، بن مایه کبر برخی علما را توهم داشتن کمال دانسته و سبب اصلی کبرآوری علم در هر رشتهای را در آن میداند که علم، عالم را وارد عمل نکرده و معارف حقه وارد قلبشان نگردیده است[۳۰].
ویژگی دیگر علم این است که علم، زیربنای ارتقای معنوی است. علم از نظر امام مایۀ ارتقای معنوی و یکی از مراتب سیر و سلوک إلی الله است[۳۱]. اما ارزشگذاری امام برای علم، مطلق نیست بلکه ایشان، علم بدون ایمان را حجاب میداند و آن را حجاب اکبر قلمداد مینماید[۳۲]. امام معتقد است، صرف علم مایۀ سعادت نیست[۳۳] بلکه بر انسان سالک طریق آخرت، ضرورت دارد قلب خود را «با نور علم و ایمان» خاشع کند[۳۴]. امام در این راستا، از کسانی یاد مینماید که علم در آنان تأثیر سوء بخشیده و به مفاسد اخلاقی آنان افزوده و باعث هلاکتشان شده است[۳۵]. توجه خاص امام به ارتقای معنوی در برازندگی ایشان نیز تأثیر ویژه داشته است و آنچه که موجب تمایز و برجستگی وجهه علمی و استنباط دینی حضرت امام، در مقایسه با دیگر بزرگان و عالمان دینشناس بوده است، نظام معرفتی و دینی ایشان است که به نحو ممتازی از سه حوزه معرفتی عرفان، فلسفه و علوم نقلی متأثر گشته و ترکیب ویژه این سه منشأ در هویتبخشی به نظام معرفتی آن حضرت نقش مؤثر داشته است. بخش عمده صلابت و کارآمدی فهم دینی حضرت امام مرهون این نظام معرفتی است و کوشش در فهم درست آن، رافع بسیاری از تنگنظریها، کجاندیشیها و یکسونگریها خواهد بود»[۳۶]. از نظر امام، عالم هستی، تجلی حق است، همانگونه که وجود ممکن، مظهر و تجلی وجود حق است، علوم ممکن نیز مظهر و تجلی عالمیت حق است[۳۷]. بنابراین هر اندازه شالوده نظام علمی، در مسیر حق باشد و با آن مبدأ سنخیت بیشتری داشته باشد، نابتر و ارزشمندتر خواهد بود. امام معتقد است، علم بهره عقل است و ایمان بهره قلب، علم باید وارد قلب گردد تا مایه سعادت انسان شود[۳۸].[۳۹]
منابع
پانویس
- ↑ قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۳۲.
- ↑ فراهیدی، کتاب العین، ج۲، ص۱۵۲.
- ↑ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۸، ص۲۰۷.
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات، ص۵۸۰.
- ↑ امام خمینی، مصباح الهدایة، ص۳۹.
- ↑ حییم، سلیمان، فرهنگ معاصر انگلیسی – فارسی (یک جلدی)؛ امامی، کریم، فرهنگ معاصر کیمیا، ذیل واژه.
- ↑ تهاونی، محمدعلی، موسوعه کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، ج۳، ص۱۲۱۹؛ خوانساری، محمد، منطق صوری، ج۱، ص۳.
- ↑ ﴿قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بِهَذَا أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾ «گفتند: خداوند فرزندی برگزیده است، پاکاکه اوست، او بینیاز است؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست شما را در این (گفته) برهانی نیست؛ آیا چیزی که نمیدانید درباره خداوند میگویید؟» سوره یونس، آیه ۶۸؛ ﴿قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾ «بگو جز این نیست که پروردگارم زشتکاریهای آشکار و پنهان و گناه و افزونجویی ناروا را حرام کرده است و (نیز) اینکه برای خداوند چیزی را که برهانی بر آن فرو نفرستاده است شریک آورید و اینکه درباره خداوند چیزی بگویید که نمیدانید» سوره اعراف، آیه ۳۳؛ ﴿وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا﴾ «و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمیکنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.
- ↑ اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۴۳ – ۴۴.
- ↑ اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۸۳.
- ↑ اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۷۷.
- ↑ اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۷۶.
- ↑ اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۷۷.
- ↑ اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۷۷.
- ↑ اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۸۷.
- ↑ اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، صص ۳۸۰ - ۳۸۲.
- ↑ اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، صص ۳۸۱ – ۳۸۲.
- ↑ صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۸۷.
- ↑ اشاره به آیه: ﴿يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ﴾ «به هر که خواهد فرزانگی میبخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان دادهاند؛ و جز خردمندان در یاد نمیگیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.
- ↑ اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، صص ۲۵۷ – ۲۵۸.
- ↑ امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۳۳۸.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۹۶.
- ↑ ﴿قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا﴾ «موسی به او گفت: آیا از تو پیروی کنم به شرط آنکه از آن راهدانی که تو را آموختهاند به من بیاموزی؟» سوره کهف، آیه 66.
- ↑ ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پارهای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۶۰.
- ↑ ﴿فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا﴾ «پس، فرابرترا که خداوند است، آن فرمانفرمای راستین و در قرآن پیش از آنکه وحی آن به تو پایان پذیرد شتاب مکن و بگو: پروردگارا! بر دانش من بیفزای!» سوره طه، آیه 114.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۹۶.
- ↑ ﴿وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾ «و همه نامها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست میگویید نامهای اینان را به من بگویید» سوره بقره، آیه ۳۱.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۰۶ - ۲۰۷ و ۲۱۵.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ص۳۴۸؛ نیز: دیوان امام، ص۳۶۱.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، صص ۸۲ - ۸۴، ۸۹ - ۹۲.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۱؛ شرح چهل حدیث، صص ۴۱۱ - ۴۲۰.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۱.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۴.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۵.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۱.
- ↑ طرح نظام اندیشه و آرای امام خمینی، ص۸.
- ↑ اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۳۸۲.
- ↑ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۱۱۲؛ شرح دعای سحر، ص۱۸۶.
- ↑ صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۸۹.