ابونمله انصاری: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
ابونمله در [[بدر]] (با توجه به تردید برخی)<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۰؛ ذهبی، الکاشف، ج۳، ص۳۸۹؛ مزی، ج۲۲، ص۸۲.</ref> و [[احد]] و دیگر [[جنگها]] شرکت داشت<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۰؛ ابن اثیر، ج۶، ص۳۰۹.</ref>. | ابونمله در [[بدر]] (با توجه به تردید برخی)<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۰؛ ذهبی، الکاشف، ج۳، ص۳۸۹؛ مزی، ج۲۲، ص۸۲.</ref> و [[احد]] و دیگر [[جنگها]] شرکت داشت<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۰؛ ابن اثیر، ج۶، ص۳۰۹.</ref>. | ||
پدرش معاذ [[بدری]]<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۰؛ ذهبی، تجرید، ج۲، ص۲۰۹.</ref> و [[برادر]] [[مادری]] وی [[براء بن معرور]] است<ref>واقدی، ج۱، ص۲۳۸.</ref>. پسرش نمله نیز در احد شرکت داشت<ref>واقدی، ج۱، ص۲۳۸.</ref>. ابونمله در [[مدینه]] ساکن بود و دو پسرش [[عبدالله]] و [[محمد]] در [[واقعه حره]] کشته شدند<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۰؛ مزی، ج۲۲، ص۸۲؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۴۲.</ref>. [[تاریخ]] دقیق [[وفات]] او معلوم نیست و تنها گفتهاند در [[زمان]] [[خلافت]] [[عبدالملک بن مروان]] درگذشت<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۰۲؛ ابونعیم، ج۶، ص۳۰۳۶؛ مزی، ج۲۲، ص۸۲.</ref>. [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۶.</ref> روایتی از او نقل کرده بدین مضمون که ابونمله میگوید: [[یهود]] [[بنی قریظه]] پیوسته مطالب و اخباری را که درباره [[رسول خدا]]{{صل}} در کتابهایشان بود میخواندند و به بچههای خود یاد میدادند. نام و اوصاف او را میگفتند و اینکه به سوی آنان [[هجرت]] خواهد کرد. اما وقتی [[پیامبر]] [[مبعوث]] شد، به او [[حسد]] ورزیدند و [[طغیان]] کردند و گفتند: او پیامبر [[موعود]] نیست <ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۴۲.</ref>. همچنین نمله از پدرش ابونمله [[روایت]] کرده که گفت: رسول خدا{{صل}} در میان ما بود گویا برای [[دفن]] جنازهای جمع شده بودند که مردی [[یهودی]] از [[حضرت]] پرسید: ای محمد! آیا این جنازه سخن گفته است؟ پیامبر فرمود: [[خدا]] داناتر است. یهودی گفت: اما من [[شهادت]] میدهم که این مرده سخن گفته است. رسول خدا{{صل}} فرمود: هرگاه یکی از [[اهل کتاب]] سخنی به شما گفت، نه آن را [[تصدیق]] کنید و نه [[تکذیب]]، بلکه بگویید: ما به خدا و کتابش [[ایمان]] داریم. اگر سخن [[حق]] و [[درستی]] گفته باشد، او را تکذیب، و اگر [[دروغ]] گفته باشد، تصدیق نکردهاید<ref>عبد الرزاق صنعانی، ج۱۱، ص۱۱۰؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۱۴۰؛ ابن حبان، صحیح، ج۱۴، ص۱۵۹؛ طبرانی، ج۲۲، ص۳۴۹-۳۵۱؛ ابونعیم، ج۶، ص۳۰۳۶؛ مزی، ج۳۴، ص۳۵۴.</ref> | پدرش معاذ [[بدری]]<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۰؛ ذهبی، تجرید، ج۲، ص۲۰۹.</ref> و [[برادر]] [[مادری]] وی [[براء بن معرور]] است<ref>واقدی، ج۱، ص۲۳۸.</ref>. پسرش نمله نیز در احد شرکت داشت<ref>واقدی، ج۱، ص۲۳۸.</ref>. ابونمله در [[مدینه]] ساکن بود و دو پسرش [[عبدالله]] و [[محمد]] در [[واقعه حره]] کشته شدند<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۰؛ مزی، ج۲۲، ص۸۲؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۴۲.</ref>. [[تاریخ]] دقیق [[وفات]] او معلوم نیست و تنها گفتهاند در [[زمان]] [[خلافت]] [[عبدالملک بن مروان]] درگذشت<ref>ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۰۲؛ ابونعیم، ج۶، ص۳۰۳۶؛ مزی، ج۲۲، ص۸۲.</ref>. [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۶.</ref> روایتی از او نقل کرده بدین مضمون که ابونمله میگوید: [[یهود]] [[بنی قریظه]] پیوسته مطالب و اخباری را که درباره [[رسول خدا]]{{صل}} در کتابهایشان بود میخواندند و به بچههای خود یاد میدادند. نام و اوصاف او را میگفتند و اینکه به سوی آنان [[هجرت]] خواهد کرد. اما وقتی [[پیامبر]] [[مبعوث]] شد، به او [[حسد]] ورزیدند و [[طغیان]] کردند و گفتند: او پیامبر [[موعود]] نیست <ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۴۲.</ref>. همچنین نمله از پدرش ابونمله [[روایت]] کرده که گفت: رسول خدا{{صل}} در میان ما بود گویا برای [[دفن]] جنازهای جمع شده بودند که مردی [[یهودی]] از [[حضرت]] پرسید: ای محمد! آیا این جنازه سخن گفته است؟ پیامبر فرمود: [[خدا]] داناتر است. یهودی گفت: اما من [[شهادت]] میدهم که این مرده سخن گفته است. رسول خدا{{صل}} فرمود: هرگاه یکی از [[اهل کتاب]] سخنی به شما گفت، نه آن را [[تصدیق]] کنید و نه [[تکذیب]]، بلکه بگویید: ما به خدا و کتابش [[ایمان]] داریم. اگر سخن [[حق]] و [[درستی]] گفته باشد، او را تکذیب، و اگر [[دروغ]] گفته باشد، تصدیق نکردهاید<ref>عبد الرزاق صنعانی، ج۱۱، ص۱۱۰؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۱۴۰؛ ابن حبان، صحیح، ج۱۴، ص۱۵۹؛ طبرانی، ج۲۲، ص۳۴۹-۳۵۱؛ ابونعیم، ج۶، ص۳۰۳۶؛ مزی، ج۳۴، ص۳۵۴.</ref><ref>[[محمد رضا هدایتپناه|هدایتپناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابونمله انصاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۵۴۵-۵۴۶.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۰۶
مقدمه
نامش عمار بن معاذ بن زرارة بن عمرو، از تیره بنوظفر از قبیله اوس است[۱]. عمارة، عمرو و عبدالله نامهای دیگری است که برای این کنیه گفتهاند[۲]، شاید جمع این اسامی اینگونه باشد که عمار و عماره و عمرو اندکی با تصحیف بوده و عبدالله نام پسر ابونمله است. با این حال برخی از منابع یاد شده به نقل از واقدی، نام او را عمار یا عماره گفتهاند؛ در حالی که واقدی در مغازی خود، نام ابونمله را عبدالله بیان کرده است.
دولابی[۳] از دو ابونمله نام برده و فرد مورد بحث را مشهور به کنیه و غیر از فرد دوم دانسته که مشهور به عمار بن معاذ است. وی نام ابونمله مورد بحث را، معاذ بن زرارة یا عمارة بن معاذ میداند. اما دیگران چنین تصوری درباره ابونمله ندارند و در شمار صحابه، تنها از یک ابونمله یاد کردهاند. اشتباه دیگر برخی[۴] چون ابن برقی (ابوبکر احمد بن عبد الله مؤلف معرفة الصحابه و أنسابهم) این است که نام پدر ابونمله (معاذ بن زراره) را برای او گفتهاند[۵]
ابونمله در بدر (با توجه به تردید برخی)[۶] و احد و دیگر جنگها شرکت داشت[۷].
پدرش معاذ بدری[۸] و برادر مادری وی براء بن معرور است[۹]. پسرش نمله نیز در احد شرکت داشت[۱۰]. ابونمله در مدینه ساکن بود و دو پسرش عبدالله و محمد در واقعه حره کشته شدند[۱۱]. تاریخ دقیق وفات او معلوم نیست و تنها گفتهاند در زمان خلافت عبدالملک بن مروان درگذشت[۱۲]. ابن سعد[۱۳] روایتی از او نقل کرده بدین مضمون که ابونمله میگوید: یهود بنی قریظه پیوسته مطالب و اخباری را که درباره رسول خدا(ص) در کتابهایشان بود میخواندند و به بچههای خود یاد میدادند. نام و اوصاف او را میگفتند و اینکه به سوی آنان هجرت خواهد کرد. اما وقتی پیامبر مبعوث شد، به او حسد ورزیدند و طغیان کردند و گفتند: او پیامبر موعود نیست [۱۴]. همچنین نمله از پدرش ابونمله روایت کرده که گفت: رسول خدا(ص) در میان ما بود گویا برای دفن جنازهای جمع شده بودند که مردی یهودی از حضرت پرسید: ای محمد! آیا این جنازه سخن گفته است؟ پیامبر فرمود: خدا داناتر است. یهودی گفت: اما من شهادت میدهم که این مرده سخن گفته است. رسول خدا(ص) فرمود: هرگاه یکی از اهل کتاب سخنی به شما گفت، نه آن را تصدیق کنید و نه تکذیب، بلکه بگویید: ما به خدا و کتابش ایمان داریم. اگر سخن حق و درستی گفته باشد، او را تکذیب، و اگر دروغ گفته باشد، تصدیق نکردهاید[۱۵][۱۶]
منابع
پانویس
- ↑ ابونعیم، ج۶، ص۳۰۳۶؛ ابن ابی حاتم، ج۶، ص۳۸۹؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۰؛ مزی، ج۳۴، ص۳۵۳؛ ابن اثیر، ج۶، ص۳۰۹.
- ↑ واقدی، ج۱، ص۳۳۸؛ ابن سعد، ج۵، ص۲۵۸ و ج۸، ص۳۱۵، ۳۴۱ و ۳۵۱؛ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۲۹۵؛ ابن عبد البر، ج۴، ص۳۳۰؛ ابن جوزی، ص۲۳۳ و ۲۸۲؛ ابن حجر، تهذیب، ج۱۲، ص۲۸۴.
- ↑ دولابی، ج۱، ص۱۰۲ و ۱۶۸.
- ↑ دولابی، ج۱، ص۱۰۲ و ۱۶۸.
- ↑ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۴۳.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۰؛ ذهبی، الکاشف، ج۳، ص۳۸۹؛ مزی، ج۲۲، ص۸۲.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۰؛ ابن اثیر، ج۶، ص۳۰۹.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۰؛ ذهبی، تجرید، ج۲، ص۲۰۹.
- ↑ واقدی، ج۱، ص۲۳۸.
- ↑ واقدی، ج۱، ص۲۳۸.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۳۰؛ مزی، ج۲۲، ص۸۲؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۴۲.
- ↑ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۳۰۲؛ ابونعیم، ج۶، ص۳۰۳۶؛ مزی، ج۲۲، ص۸۲.
- ↑ ابن سعد، ج۱، ص۱۶.
- ↑ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۴۲.
- ↑ عبد الرزاق صنعانی، ج۱۱، ص۱۱۰؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۱۴۰؛ ابن حبان، صحیح، ج۱۴، ص۱۵۹؛ طبرانی، ج۲۲، ص۳۴۹-۳۵۱؛ ابونعیم، ج۶، ص۳۰۳۶؛ مزی، ج۳۴، ص۳۵۴.
- ↑ هدایتپناه، محمد رضا، مقاله «ابونمله انصاری»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۵۴۵-۵۴۶.
[[رده:ابونمله انصاری]