آیا امام باقر علم غیب داشت؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۵۶ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
آیا امام باقر علم غیب داشت؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

آیا امام باقر (ع) علم غیب داشت؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «آیا امامان از اهل بیت پیامبر خاتم علم غیب داشته‌اند؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

پاسخ نخست

ضیاءآبادی

آیت‌الله ضیاءآبادی در کتاب «حبل متین شناخت ارکان دین» در این‌باره گفته‌ است:

«مردی در خانه امام باقر (ع) آمد و در زد. کسی در را باز کرد و او کار ناپسندی انجام داد. وقتی داخل شد، امام (ع) به او فرمود: تو خیال می‌کنی که ما پشت دیوار را نمی‌بینیم؟ اگر چنین باشد، پس چه مزیتی بر شما داریم که حجت بر شما باشیم؟ خدا به ما چشمی داده که پشت دیوار را هم می‌بینیم و از باطن امور آگاهی داریم»[۱].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت الله امینی؛
آیت‌الله ابراهیم امینی، در کتاب «بررسی مسائل کلی امامت» در این‌باره گفته‌ است: «ابو بصیر نقل کرده که با حضرت باقر (ع) در مسجد بودیم، عمر بن عبدالعزیز داخل مسجد شد، پس امام باقر (ع) فرمود: به خدا سوگند! این جوان به سلطنت می‌‏رسد و دادگری‌ می‌‏کند لکن زندگی‌ کوتاهی‌ خواهد داشت و اهل زمین در مرگش می‌‏گریند اما اهل آسمان لعنتش می‌‏کنند»[۲][۳].
۲. آیت الله م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌؛
آیت الله م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌ در کتاب «دانشنامهٔ امام مهدی» در این باره گفته است:

«خبر دادن امام باقر (ع) از غیبت امام مهدی (ع):

  • "به نقل از ابو بصیر درباره سخن خدای قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاء مَّعِينٍ [۴] فرمود: این درباره قائم نازل شده است. می‌فرمایید: اگر امام شما پنهان شود و ندانید کجاست، چه کسی امام را برایتان آشکار می‌کند تا اخبار آسمان و زمین و حلال و حرام الهی را برایتان بیاورد؟ سپس فرمود: به خدا سوگند، تأویل این آیه هنوز نیامده است و ناگزیر خواهد آمد"[۵].
  • "به نقل از ابو جارود، زیاد بن منذر: ابو جعفر امام محمد باقر (ع)، به من فرمود: ای ابو جارود! هنگامی که روزگار بچرخد و مردم بگویند: قائم مرد یا هلاک شد و معلوم نیست کجا رفته است. و آن که در پی اوست بگوید: کی قیام می‌کند؟! استخوان‌هایش نیز فرسوده شده است!، پس این هنگام به او امیدوار باشید و چون خبرش را شنیدید، به سویش بشتابید، حتی اگر ناگزیر بر خزیدن بر روی یخ باشید"»[۶] [۷].
۳. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه در کتاب «کلام نوین اسلامی» در این باره گفته است: «امام محمد باقر (ع) جوانی را در مسجد دید که می‌خندید. فرمود: "در خانه خدا می‌خندی در حالی که سه روز دیگر از دنیا خواهی رفت. آن جوان پس از سه روز از دنیا رفت." و نیز به ابوبصیر فرمود: " هنگامی که به کوفه برگردی خداوند دو پسر به تو عنایت می‌کند؛ یکی را عیسی و دیگری را محمد نام می‌گذاری و هر دوی آنها از شیعیان ما خواهند بود." ابوبصیر می‌گوید: همان شد که امام (ع) خبر داد.[۸]»[۹].
۴. حجت الاسلام و المسلمین نقوی؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید نسیم عباس نقوی در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان «علم پیامبر و ائمه به غیب» در این‌باره گفته‌ است: «امام باقر (ع) به مردی از شیعیان خراسانی فرمودند: پدر تو چه گونه است؟ عرض کرد سالم است و امام فرمودند: زمانی که تو به سمت گرگان می‌رفتی پدرت از دنیا رفت. عرض کرد من که از منزل بیرون آمدم سالم بود، حضرت فرمودند: همسایه‌اش او را کشت سپس ساعت و روز قتل را نیز معین فرمودند. خراسانی گریه کرد. امام فرمودند: به سوی بهشت رفتند و بهشت برای آنان بهتر است، عرض کرد: چون از خانه بیرون شدم پسرم سخت مریض بود از او سؤال نفرمودید؟ حضرت فرمودند: خوب شد و عمویش دخترش را به او تزویج کرده است چون به خراسان برسی خداوند به او پسری دهد به اسم علی که از شعیان ما خواهد بود اما خود پسرت شیعه ما نیست»[۱۰].
۵. آقای صالحی.
آقای عبدالله صالحی در کتاب «چهل داستان و چهل حدیث از امام محمد باقر» در این باره گفته است: «مرحوم شیخ طوسی در کتاب خود آورده است: اسماعیل بن ابی حمزه بطائنی به نقل از پدرش حکایت کرد: روزی حضرت ابوجعفر، باقرالعلوم (ع) سوار مَرکب خود شد و به همراه عده‌ای از غلامان و یکی از اصحابش به نام سلیمان بن خالد، راهی باغ خود گردید، من نیز سوار مَرکب خود شده و همراه ایشان حرکت کردم. بعد از پیمودن مقداری از راه، سلیمان بن خالد اظهار داشت: فدایت شوم، آیا امام از آنچه در شبانه روز رُخ می‌دهد آگاه است؟ حضرت فرمود: ای سلیمان سوگند به کسی که حضرت محمّد (ص) را به نبوّت و رسالت بر انگیخت؛ همانا تمام آنچه را که در طول روز، ماه و بلکه در طول سال رُخ می‌دهد، امام و حجّت خدا نسبت به آن، آگاه و عالم است. بعد از آن افزود: آیا نمی‌دانی که فرشته روح در شب قدر از طرف خداوند متعال بر امام وارد می‌شود و او را در جریان تمام حوادث و امور قرار می‌دهد؛ و هیچ موضوعی از امام مخفی نخواهد بود؟ و در بین فرمایشات خود افزود: همین الان دو نفر به ما می‌رسند که اموالی را دزدیده و پنهان کرده‌اند. ابوحمزه گوید: به خدا سوگند طولی نکشید که دو نفر نمایان شدند و حضرت به یکی از غلامان خود دستور داد که آن دو نفر سارق را نزد ایشان بیاورد، هنگامی که خدمت امام احضار شدند، حضرت به آنها فرمود: شما دزد هستید. ولی آنها سوگند خوردند که سارق نیستند و چیزی ندزدیده‌اند. حضرت اظهار نمود: چنانچه حقیقت را نگوئید، می‌گویم که چه اموالی از چه شخصی سرقت کرده‌اید و در کجا پنهان نموده‌اید. و چون آن دو نفر از بیان حقیقت امتناع ورزیدند، امام به سلیمان فرمود: به همراه یکی از غلامان، بالای آن کوه که در آن سمت قرار دارد برو؛ در آن جا غاری است، هر مقدار اموال و اشیائی که داخل آن غار باشد، بیاور. سلیمان گوید: طبق فرمان امام محمّد باقر به سمت غار رفتیم و چون داخل آن شدیم آنچه موجود بود برداشتیم و نزد امام آوردیم. حضرت به ما فرمود: چنانچه تا فردا صبر نمائید جریان عجیب‌‌تری را خواهید دید، که چگونه بر افراد بی‌گناه ظلم می‌شود. فردای آن روز به همراه امام نزد والی و استاندار مدینه رفتیم؛ لحظاتی نشستیم، پس ناگهان شخصی که اموالش را سرقت کرده بودند به همراه افرادی وارد شد؛ و آن مرد اظهار داشت: این افراد اموال مرا دزدیده‌اند. امام باقر (ع) فرمود: این افراد دزد نیستند، بلکه دزد دیگرانند؛ و اموال تو را فلانی و فلانی سرقت کرده بودند و اکنون آنها نزد من هستند. بعد از آن حضرت دستور داد تا مقداری از آن اموال را که مال آن شخص بود تحویلش دهند. پس از آن، امام به والی مدینه فرمود: مقداری دیگر از اموال مسروقه نزد این جانب است، که مربوط به فلان شخص از اهالی بربر می‌باشد، هرگاه آمد مرا خبر کنید تا اموال او را تحویلش دهم. سپس حضرت آن دو نفر سارق را معرّفی نمود و دستور داد تا دست هر دو نفر طبق حکم اسلام قطع شود»[۱۱].

پرسش‌های مصداقی

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. حبل متین شناخت ارکان دین؛ ج ۱، ص ۳۷۶.
  2. اثبات الهداة، ج۵ ص ۳۱۵
  3. بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۸۷.
  4. بگو: به من بگویید اگر آب (سرزمین) شما فرو رود چه کسی برای شما آبی روان می‌آورد؟؛ سوره ملک، آیه: ۳۰.
  5. «عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاء مَّعِينٍ» فَقَالَ: هَذِهِ نَزَلَتْ فِي الْقَائِمِ يَقُولُ: إِنْ أَصْبَحَ إِمَامُكُمْ غَائِباً عَنْكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيْنَ هُوَ فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِإِمَامٍ ظَاهِرٍ يَأْتِيكُمْ بِأَخْبَارِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ حَلَالِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ حَرَامِهِ ثُمَّ قَالَ: وَ اللَّهِ مَا جَاءَ تَأْوِيلُ الْآيَةِ وَ لَا بُدَّ أَنْ يَجِي‏ءَ تَأْوِيلُهَا»؛ کمال الدین: ص ۳۲۵، ح ۳، الغیبة: ص ۱۵۸ ح ۱۱۵، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۵۲ ح ۲۷.
  6. «عَنْ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: قَالَ لِي يَا أَبَا الْجَارُودِ إِذَا دَارَ الْفَلَكُ وَ قَالَ النَّاسُ مَاتَ الْقَائِمُ أَوْ هَلَكَ بِأَيِّ وَادٍ سَلَكَ وَ قَالَ الطَّالِبُ أَنَّى يَكُونُ ذَلِكَ وَ قَدْ بَلِيَتْ عِظَامُهُ فَعِنْدَ ذَلِكَ فَارْجُوهُ فَإِذَا سَمِعْتُمْ بِهِ فَأْتُوهُ وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ»؛ کمال الدین: ص ۳۲۶، ح ۵، الغیبة: ص ۱۵۴ ح ۱۲، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۱۳۶ ح ۱.
  7. دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۳، ص۱۱۲ - ۱۱۵.
  8. بحارالانوار، ج۴۶، ص ۲۷۴ و اثبات الهداه، ج۵، ص۳۰۵.
  9. کلام نوین اسلامی ج۲ ص۳۸۲.
  10. علم پیامبر و ائمه به غیب (پایان‌نامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]، ص۵۸.
  11. چهل داستان و چهل حدیث از امام محمد باقر.