حفصه بنت عمر
همسران پیامبر (ص) |
---|
خدیجه بنت خویلد (ازدواج: ۲۵ عام الفیل) |
حفصه دختر عمر بن خطاب، چهارمین همسر رسول خدا(ص) است. او ابتدا همسر "خُنَیس بن خدافة" بود که قبل از جنگ بدر فوت کرد و پیامبر با پیشنهاد عمر با حفصه ازدواج کرد. منابع مختلف چهره مثبتی از حفصه ارائه ندادهاند و او بارها پیامبر را آزار میداد به گونهای که در مذمت او و عایشه برخی از آیات نازل شده است.
مقدمه
حفصه بنت عمر، چهارمین همسر رسول خدا (ص) و یکی از پنج همسر قریشی آن حضرت شمرده میشود. او که همراه همسرش از نخستین مسلمانان و مهاجران به حبشه بود پس از مرگ شوهر، در مدینه به افتخار همسری پیامبر رسید. حفصه بنت عمر، چه در دوران حیات رسول الله (ص) و چه پس از وفات آن حضرت، کارنامه درخشانی از خود به جا نگذاشت[۱].
نسب
حفصه دختر عمر بن خطاب بن نفیل بن عبدالعزی بن عبدالله بن قرط بن ریاح بن رزاح بن عدی بن کعب بن لؤی است[۲] و مادرش زینب بنت مظعون، خواهر عثمان بن مظعون بود[۳].[۴]
هجرت به حبشه
حفصه بنت عمر پنج سال پیش از بعثت رسول اکرم (ص) و هنگامی که قریش خانه کعبه را بازسازی میکردند در مکه متولد شد[۵]. او از جمله نخستین مسلمانان به شمار میآید. حفصه بنت عمر، همراه شوهرش خُنَیس بن خدافة بن قیس بن عدی سهمی به حبشه هجرت کرد[۶]. آنان پس از مدتی به مکه برگشتند و به مدینه هجرت کردند[۷]. گویا خنیس، پیش از جنگ بدر، بیمار شد و توفیق حضور در آن جنگ را نیافت و در بدو بازگشت فرستاده خدا (ص) به مدینه، بر اثر این بیماری وفات کرد[۸].[۹]
ازدواج با پیامبر (ص)
عمر بن خطاب بعد از پایان یافتن عده او، وی را برای ازدواج به ابوبکر پیشنهاد کرد. ابوبکر سکوت کرد و پاسخی به او نداد. عمر پس از چند روز، حفصه بنت عمر را به عثمان بن عفان پیشنهاد کرد. عثمان که تازه همسرش رقیه، دختر پیامبر (ص) را از دست داده بود گفت: "در این باره فکر میکنم"؛ اما پس از چند روز به بهانه اینکه فعلاً قصد ازدواج ندارم، به پیشنهاد عمر جواب رد داد[۱۰] تا اینکه عمر او را به رسول الله (ص) پیشنهاد کرد. رسول خدا (ص) پذیرفت[۱۱] و بدین ترتیب، حفصه بنت عمر با عنوان چهارمین همسر آن حضرت، پس از عایشه پا به خانه ایشان نهاد[۱۲].
اوصاف اخلاقی
شیعه و سنی، روایات متعددی را درباره منش و رفتار حفصه بنت عمر با پیامبر (ص) نقل کردهاند که در مجموع چهره مثبتی را از او ارائه ندادهاند. آنها بیشتر نشانگر بیتوجهی او به شأن والا و مقام ارجمند پیغمبر (ص) و بیاحترامی او به ساحت مقدس نبوی (ص) هستند. او در جریان نفقه خواستن زنان پیامبر (ص)، سخنانی گفت که باعث آزردگی خاطر رسول خدا (ص) شد. حفصه بنت عمر به حضرت گفت: "اگر ما را طلاق میدادی، در قوم خود کفوی برای خود میجستیم"[۱۳]. سخنان حفصه بنت عمر، پیامبر (ص) را بسیار ناراحت کرد؛ طوری که وی مدتی از زنانش کناره گرفت و وحی قطع شد. پس از مدتی آیه ۲۸ سوره احزاب نازل شد: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا﴾[۱۴].
نقل شده است که وی گاهی با آن حضرت قهر میکرد و گاه تا یک روز از ایشان کناره میگرفت. این کارها اعتراض پدرش عمر را نیز در پی داشت؛ طوری که بارها او را به ترک زیادهخواهی و رد نکردن خواستهها و گفتههای رسول خدا (ص) توصیه میکرد[۱۵].[۱۶]
حفصه بنت عمر؛ فاشکننده راز پیامبر (ص)
افشای راز رسول الله (ص) و وقایع مربوط به آن از مهمترین و مشهورترین رخدادهای دوران زندگی اوست. روزی که نوبت حفصه بنت عمر بود، او به جهت امری از حضرت، اجازه خروج از منزل گرفت. پس از رفتن او، پیامبر (ص) ماریه قبطیه را به سوی خود خواند. ماریه به خانه حفصه بنت عمر نزد رسول خدا (ص) رفت. حفصه بنت عمر برگشت؛ اما چون در بسته بود پشت در منتظر ماند. پس از مدتی که در باز شد، او ماریه را همراه آن حضرت دید. او از این امر به شدت برآشفت و سخنان درشتی را به زبان آورد. پیامبر (ص) برای رضایت او ماریه را بر خود حرام کرد و از حفصه بنت عمر خواست تا قضیه را مخفی نگه دارد؛ اما او فوراً به عایشه خبر داد[۱۷]. در این هنگام، آیات اول سوره تحریم نازل شد و ضمن بازداشتن حضرت از این تحریم، عایشه و حفصه بنت عمر را سرزنش کرد[۱۸].[۱۹]
حفصه بنت عمر پس از وفات پیامبر (ص)
پس از وفات پیغمبر (ص)، او همه اموالش را در خدمت حکومت خلفای ثلاث، یعنی ابوبکر، عمر و عثمان و حمایت از آنان قرار داد[۲۰]. او رابطه خوبی با علی (ع) نداشت؛ طوری که وقتی عایشه در جریان جنگ جمل از مدینه وارد بصره شد، نامهای به این مضمون برای حفصه بنت عمر نوشت: "ما در بصره فرود آمدیم و علی (ع) به ذیقار آمده است. خدا گردن او را مانند تخم مرغ شکستهای که از بالای کوه صفا افتاده باشد قرار داده است. او در ذیقار به منزله شتر اشقری است[۲۱] که اگر جلو بیاید کشته خواهد شد و اگر عقب بنشیند حکومتش ابتر خواهد ماند"[۲۲]. پس چون این نامه به دست حفصه بنت عمر رسید، شماری از کودکان و نوجوانان بنیتیم و بنیعدی را جمع کرد و به کنیزان خود دف داد و امر به نواختن کرد. آنها میخواندند و میگفتند: ما الخبر ما الخبر؟ عليّ كالاشقر، إن تقدم نحر و إن تأخّر عقر. این خبر به امسلمه رسید، لباس پوشید و او را شماتت کرد و آیه چهار سوره تحریم را بار دیگر به او تذکر داد[۲۳].[۲۴]
وفات
در زمان مرگ او اختلاف است. بعضی از مؤرخان، وفات او را در زمان خلافت عثمان دانستهاند[۲۵] و عدهای دیگر مرگ او را همزمان با صلح امام حسن (ع) و معاویه در سال ۴۱ هجری بیان کردهاند[۲۶].
بیشتر عالمان و مؤرخان بر این باورند که وی در سال ۴۵ هجری در زمان حکومت معاویه در سن شصت سالگی در مدینه از دنیا رفت[۲۷]. مروان حکم، والی مدینه در تشییع جنازه او شرکت کرد؛ در حالی که میان ابوهریره و ابوسعید خدری، جلوی جنازه حفصه بنت عمر حرکت میکرد. مروان، جنازه حفصه بنت عمر را از خانه آل حرم تا خانه مغیره حمل میکرد و ابوهریره از خانه مغیره تا قبر، حامل آن بود. سپس مروان بر او نماز خواند و وی را در بقیع به خاک سپردند[۲۸].[۲۹]
منابع
پانویس
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقاله «حفصه بنت عمر»، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۲۸.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۸.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۶۵؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۲۲.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقاله «حفصه بنت عمر»، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۲۸.
- ↑ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۶۵.
- ↑ ابن حبیب بغدادی، ابو جعفر محمد المحبر، ص۸۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۰۰.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۶۵.
- ↑ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۱۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۶۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقاله «حفصه بنت عمر»، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۲۸-۳۲۹.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۶۵-۶۶؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۲۳؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۴، ص۲۴۴؛ البخاری، صحیح بخاری، ج۵، ص۱۷.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۲۳.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقاله «حفصه بنت عمر»، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۲۹.
- ↑ نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج۲، ص۲۶۷.
- ↑ «ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایههای آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوهای نیکو رهایتان کنم» سوره احزاب، آیه ۲۸.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۴۶-۱۵۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقاله «حفصه بنت عمر»، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۲۹-۳۳۱.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۸۲؛ محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۹، ص۶۰.
- ↑ سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۴۱۹؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۴۷۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقاله «حفصه بنت عمر»، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۳۱-۳۳۲.
- ↑ دائرة المعارف الاسلامیه، ج۷، ص۴۷۳.
- ↑ شتر سرخی که به زردی میزند.
- ↑ فإنا نزلنا البصره و نزل علی (ع) بذیقار والله دق عنقه کدق البیضة علی الصفا انه بذیقار بمنزلة الأشقر أن تقدم نحر وان تأخر عفز
- ↑ شیخ مفید، الجمل، ص۲۷۷-۲۷۶؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۱۳.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقاله «حفصه بنت عمر»، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۳۲-۳۳۳.
- ↑ ابن قتیبه، المعارف، ص۱۳۵.
- ↑ ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۱۲؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۸۷.
- ↑ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۶۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۲۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۶۹؛ ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۸۳.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۲۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۶۸.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقاله «حفصه بنت عمر»، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۳۳-۳۳۴.