نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۱ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۴۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۱ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۴۵ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
«ابواسامه از حضرت صادق (ع) روایت کرده که امام حسن (ع) پیاده به مکه مشرف میشد پس پاهای مبارکش ورم کرد. یکی از غلامان عرض کرد: خوب است قدری سوار شوید تا ورم پایتان بهبود حاصل کند، فرمود: نه، سوار نمیشوم. وقتی به منزل آینده رسیدیم مرد سیاهی را ملاقات خواهی کرد که همراه خویش روغنی دارد آن را خریداری کن تا با آن ورم پاهایم را معالجه کنم. غلام عرض کرد: ما تا کنون به منزلی برخورد نکردهایم که چنین دوایی داشته باشند. فرمود: چرا در همین منزل که اکنون به آن میرسیم این دوا یافت میشود. در حدود یک میل راه طی کردند تا به منزل رسیدند، ناگاه مردی سیاه پدیدار گشت، امام حسن (ع) به غلام فرمود: این همان مرد سیاه است که گفتم، روغن را از او بخر و پولش را بده. غلام نزد مرد سیاه رفت، سراغ از روغن گرفت، پرسید برای که میخواهی؟ گفت: برای حسن بن علی (ع) گفت: مرا خدمتش ببر. وقتی خدمت حضرت رسید عرض کرد: یابن رسول اللَّه من غلام شما هستم، هنگامی که از خانه بیرون میآمدم همسرم در حال زایمان بود دعا کن خدا پسر سالمی به من عطا کند که دوستدار اهل بیت (ع) باشد. امام حسن (ع) فرمود: وقتی به خانهات برگردی خدا پسر سالمی به تو عطا کرده و از شیعیان ما خواهد بود»[۱][۲].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«امام حسن مجتبی(ع) از این که به وسیله همسر خود جعده مسموم میشود؛ خبر داد و نیز به امام حسین(ع) فرمود: "سی هزار نفر از مردمی که ادعا میکنند از امت اسلام هستند؛ برای کشتن تو و اسیر کردن فرزندان و خانواده تو با هم همدست میشوند."[۶]»[۷].
۳. پژوهشگران وبگاه رشد.
پژوهشگران وبگاه پرسمان، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
«در زندگی امام حسن(ع) موارد گوناگونی از بیان اخبار غیبی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره میشود:
زمانی امام حسین(ع) و عبدالله بن جعفر در تنگدستی واقع شده بودند. امام حسن(ع) یکی از روزهای ماه را نام برد و فرمود در آن روز از طرف معاویه هدایایی به آنان خواهد رسید. درست در همان روز فرستاده معاویه هدایایی برای آنان آورد.
روزی امام حسن(ع) به افراد خانوادهاش فرمود: من با زهر شهید میشوم. پرسیدند: چه کسی تو را مسموم می سازد؟ فرمود: یکی از زنان یا کنیزانم. گفتند: از خود دورش کن، و از خانهات خارجش ساز. فرمود: مگر قضای الهی قابل تغییر است؟ اگر او را از خود دور کنم، باز هم کشته شدن من به دست اوست، زیرا تقدیر الهی چنین رقم خورده است. چیزی نگذشت که جعده، همسر امام، به دستور معاویه، امام را با سّمی که در شیر ریخته بود، به شهادت رساند.
روزی امام حسن(ع) در جایی نشسته بود که کسی وارد شد و گفت: یابن رسول الله، خانهات آتش گرفت! امام فرمود: نه، خانه من آتش نگرفته است. پس از مدتی شخص دیگری وارد شد و گفت: یابن رسول الله، خانه همسایه شما آتش گرفت، و ما یقین کردیم آتش به خانه شما هم سرایت میکند اما این اتفاق نیفتاد و آتش خاموش شد»[۸].
↑ به نقل از سعید عقیصا: هنگامی که امام حسن (ع) با معاویه بن ابی سفیان مصالحه کرد، مردم بر وی وارد شدند و برخی شان او را به خاطر بیعت با معاویه، سرزنش کردند. پس فرمود: وای بر شما! به خدا سوگند نمی دانید من چه کردم! آنچه کردم، برای شیعیانم بهتر از همه چیزهایی است که خورشید بر آنها طلوع یا غروب می کند. آیا نمی دانید که امام شما هستم و اطاعت از من بر شما واجب است و من مطابق تصریح پیامبر (ص) یکی از دو سرور جوانان بهشتم؟. گفتند: جرا. فرمود: آیا نمی دانید که چون خضر (ع) کشتی را سوراخ کرد و دیواری را در شهری که از آنان پذیرایی نکرده بود، استوار نمود و پسربچه را کشت، موجب خشم موسی بن عمران شد؛ زیرا او حکمت این کارها را نمی دانست، در حالی که همه آنها نزد خدای متعال، حکیمانه و درست بود. آیا نمی دانید هیچ یک از ما نیست، جز آن که بیعتی با طاغوت روزگارش به گردنش می افتد، مگر قائم که عیسی بن مریم (ع) پشت سرش نماز می گزارد، و خداوند، ولادتش را پنهان و او را از دیده ها نهان می کند تا بیعت کسی را هنگام قیام، به گردن نداشته باشد. او نهمین نفر از نسل برادرم حسین است؛ پسر سرور کنیزان. خداوند، عمر او را در غیبتش طولانی می کند. سپس با قدرت خویش او را در صورت جوانی کمتر از چهل سال، ظاهر می سازد تا دانسته شود که خداوند بر هر کاری تواناست؛ کمال الدین: ص ۳۱۵، ح ۲، اعلام الوری: ج ۲ ص ۲۲۹، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۱۳۲ ح ۱.
↑ به نقل از عمیرة دختر نفیل: شنیدم که حسن بن علی(ع) می فرماید: این امر قیام را که انتظار می کشید، واقع نمی شود، تا آن که از همدیگر بیزاری بجوبید و برخی از شما، برخی دیگر را نفرین کنند و به صورت یکدیگر، آب دهان بیندازید و حتی برخی از شما، بعضی دیگر را کافر بخوانند. گفتم: پس در آن، خیری نیست؟ فرمود: همه خیر، در آن است. آن هنگام، قائم ما قیام می کند و همه این کارهای نادرست را بر می اندازد؛ الغیبة: ص ۴۳۷، ح ۴۲۹، االخرائج و الجرائح: ج ۳ ص ۱۱۵۳، بحار الأنوار: ج۵۲ ص ۲۱۱ ح ۵۸.