نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Msadeq(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۷ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۲۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۷ نوامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۶:۲۶ توسط Msadeq(بحث | مشارکتها)
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل قناعت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
ماده "قنع" اگر در باب "فعَل یفعَل"[۱] مانند "منَع یمنَع" به کار رود، به معنای سؤال (درخواست) خواهد بود و اگر در باب "فعِل یفعَل"؛ مانند "علِم یعلَم" به کار رود که مصدر آن قناعة و قنعان است، به معنای رضا و خشنودی است[۲]. "قانع" در اصطلاح به کسی گویند که به کم، راضی و خشنود است و هیچ اثری از نارضایتی حتی در چهره او دیده نمیشود[۳].امام صادق(ع) نیز در تعریف فرد قانع فرمود: "قانع، کسی است که به هر چه به او بدهی، اکتفا میکند و خشم نمیگیرد و ترشرویی نمیکند و چهره درهم نمیکشد"[۴][۵].
ماده "قنع" در قرآن دوبار به کار رفته که یکی از آنها به معنای یاد شده است؛ آنجا که خداوند در قرآن میفرماید: ﴿فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ﴾[۶]. مراد از قانع، در آیه شریفه، کسی است که به آنچه به او میدهند، یا دارد، قناعت میکند. برخی میگویند، قانع، کسی است که در خواست نمیکند[۷][۸].
امام علی (ع) در نهج البلاغه نُه بار به موضوع قناعت اشاره کردهاند. فضیلت قناعت حیات آدمی را به سمتوسوی آخرتگرایی و توشهبرداری برای سرای باقی سوق میدهد، زیرا آدم قناعتپیشه به حد کفاف بسنده میکند و اسیر تجملات و زر و زیور بیپایان دنیا نمیشود. امام (ع) میفرماید: خوشا به حال کسی که همواره به یاد معاد باشد و برای روز حساب عمل کند و به آنچه روزیاش دادهاند، قانع و از خداراضی باشد[۱۱][۱۲].
بسندگی به کفاف و نیاز که مورد نظر امام است، بهمعنای زندگی فقیرانه و در زحمت نیست، بلکه بدین معناست که آدمی بهاندازه معقول و متعادل در زندگی بسنده کند و خود را اسیر تجملات دنیوی نگرداند. امام علی (ع) بیان میدارد که قناعت به حد کفاف آدمی را به زندگی پاک و با سعادت میرساند و او را از زنجیر از و طمع میرهاند. آنکه به زندگی ساده آبرومندانه بسنده کند، آسایش را به دست آورَد و در سایه آرامش و خوشی زندگی کند[۱۳][۱۴].
از اینرو انسان قناعتپیشه انسانی سختکوش و مولد است که نیازهای خود را در سایه میانهروی و عقل فراهم میسازد و زندگی آبرومند را برمیگزیند. امام (ع) در بیانی خباب بن ارت (از یاران خویش) را مورد ستایش قرار میدهد و او را که صنعتگری فعال در عرصه زندگی بود، اینگونه میستاید: خدارحمت کند خباب را که از صمیم دلاسلام آورد و هجرتش از روی اطاعت بود، بهقدر حاجت قناعت میکرد و از خداوندخشنود و زندگی او جهاد بود[۱۵][۱۶].
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑باب فرعی ثلاثی مجرد؛ به طور کلی، در ثلاثی مجرد در صورت همسانی حرکت عین الفعل ماضی و مضارع شد، آن باب، جزو بابهای فرعی و در صورت ناهمسانی حرکت عین الفعل در ماضی و مضارع، آن باب جزو بابهای اصلی ثلاثی مجرد به شمار میآید.
↑سید علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج ۶، ص ۴۲؛ راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص ۶۸۵؛ ابو الحسن احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج۵، ص۳۳ و الزبیدی، تاج العروس، ج۱۱، ص۴۰۷.
↑فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۳۸۴ و ملامحسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج۳، ص۳۷۹.