بداء در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۶ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۰۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث بداء است. "بداء" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل بداء (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  1. امامان معصوم(ع) اعتقاد به بداء را ستوده‌اند و آن را عبادتی بسیار بزرگ شمرده‌اند. از این روایات برمی‌آید که هر کس خدا را به بداء نشناسد، او را درست نشناخته است و خداوند از پیامبران خویش پیمان گرفته است که بداء را باور کنند؛ همان سان که از آنان پیمان گرفته است گرد شرک نیایند.
  2. نسبت بداء به خداوند بدان معنا نیست که جهل به ذات‌ متعالی او راه دارد. خداوند از آنچه روی خواهد داد، آگاه است. در روایات آمده است که بپرهیزید از اینکه گمان برید چیزی بر خدا ظاهر می‌شود که از آن آگاه نبوده است. این گمان در حق خدا، به معنای خروج از توحید است. این بیانات امامان معصوم(ع) گواهی می‌دهد که چون بداء برای خدا به کار می‌رود، به معنای ظاهری خویش نیست. در قرآن کریم صفات و تعابیری دیگر نیز می‌توان یافت که برای خداوند به معنای حقیقی به کار نرفته‌اند؛ مانند نسبت کید و مکر و نسیان[۸]. بداء الهی بدین معنا است که خداوند سرنوشت انسان را بر اساس اعمال نیک و بد آنها تغییر می‌دهد. بدین‌سان، انسان می‌تواند با نیکوکاری یا زشتکاری آینده خویش را رقم زند. اعمال آدمی حتی در حوادث طبیعی نیز مؤثرند؛ مثلًا گاه موجب نزول بلا می‌شوند و گاه، بلایی را دور می‌کنند و یا مایه برکات آسمانی و الهی می‌شوند. اعمالی همانند استغفار، توبه، شکر نعمت، صدقه، احسان، صله ارحام و نیکی به والدین موجب تغییر سرنوشت انسان و نزول برکات‌اند و در مقابل، کفر و گناهان موجب بلا و عذاب الهی[۹][۱۰].
  3. قضای الهی بر دو گونه است: یکی قضای حتمی که تغییر نمی‌پذیرد و قرآن، آن را "لوح محفوظ" می‌نامد و دیگری قضای مشروط و معلق که با تغییر شرایط، تغییر می‌پذیرد و در قرآن، "لوح محو و اثبات" نام دارد.بداء در قضای مشروط یا لوح محو و اثبات صورت می‌پذیرد. به عنوان مثال، صله رحم موجب می‌شود که مرگ انسان به تأخیر افتد و بر عمرش افزوده شود. تنها وقتی وقوع حادثه‌ای در آینده قطعی شود، آن را در لوح محفوظ ثبت می‌کنند؛ یعنی وقتی که به تعبیر فلسفی علت تامه آن فراهم آید و مقتضی موجود باشد و موانع، مفقود. اگر تنها برخی علل ناقصه گرد هم آیند و علت تامه وجود نیابد، حادثه در لوح محو و اثبات نوشته می‌شود و آینده آدمی تغییر می‌کند[۱۱]. چون بداء پیش می‌آید و در لوح محو و اثبات، تغییری روی می‌دهد، به لوح محفوظ و قضای الهی راه نمی‌یابد و در آنجا نوشته شده و ثابت است و خداوند همواره می‌داند که چه چیز دگرگون می‌گردد و هر کس با چه رفتاری آینده خویش را رقم می‌زند. بدین‌سان، بداء موجب تغییر علم الهی نمی‌شود. این دست دگرگونی‌ها تنها به برخی عرصه‌های زندگی بشر همانند احکام شرعی یا اطاعت و گناه بندگان و یا سختی‌ها و تغییر در وقت مرگ انسان‌ها تعلق نمی‌گیرد؛ بلکه همه عرصه‌های زندگی فردی و اجتماعی انسان را می‌پوشاند؛ چنان که قرآن کریم به صورت مطلق می‌فرماید: "خداوند هر چه را بخواهد، محو یا اثبات می‌کند و اصل کتاب، نزد او است"[۱۲][۱۳].
  4. اعتقاد به بداء در برابر باوری است که میان یهود رواج دارد. آنان معتقدند خداوند جهان را آفریده و هر پیشامدی را از پیش حتمی ساخته و سرنوشت انسان‌ها و سعادت و شقاوت آنان را تقدیر کرده است و نمی‌تواند تغییری به آن راه دهد. انسان نیز دستی در تغییر سرنوشت خویش ندارد. قرآن کریم از این عقیده یهود یاد کرده و فرموده است که آنان معتقدند که دست قدرت الهی بسته است. آن گاه در پاسخ به آنان می‌فرماید: "دست خدا باز است و به هر کس بخواهد، می‌بخشد"[۱۴]. یهود با چنین باوری است که هیچ تغییری را در تکوین و تشریع جایز نمی‌دانند و نسخ شرایع و احکام را برنمی‌تابند[۱۵][۱۶].
  5. خدای متعال، دو گونه علم دارد: یکی همان که به فرشتگان و پیامبران و اولیای خویش می‌بخشد. در این علم هیچ تغییری نیست؛ زیرا خداوند پیامبران و اولیای خویش را تکذیب نمی‌کند. معارفی که خداوند در چارچوب نبوت و رسالت به پیامبرانش می‌دهد، از این دست است. دوم، علمی که نزد خود او است و از علم غیب الهی است و کسی از آن آگاه نمی‌شود، مگر آنان را که بپسندد. در تفسیر آیه ۲۸ سوره جن آمده است که پیامبر اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) از این کسان‌اند. بداء در این گونه علم پدید می‌آید و جز شماری از انبیاء و اولیای الهی کسی از آن آگاه نیست[۱۷]. گاه اولیای خدا، از وقوع تغییر و بداء در رخدادی آگاه نیستند یا آگاهند و بنابر مصلحتی آن را آشکار نمی‌سازند و از وقوع آن رخداد در آینده خبر می‌دهند. در نتیجه، با تغییر شرایط، آن رخداد اتفاق نمی‌افتد. این گونه رخدادها اندک هستند و در مسائل اساسی که مربوط به تعلیم و تربیت آنان است رخ نمی‌دهد و مردم را نیز از علت تغییر در آن رخداد آگاه می‌سازند تا از تأثیر اعمال نیک و بدشان در تغییر سرنوشت خود باخبر شوند[۱۸][۱۹].

بداء در فرهنگ اصطلاحات علم کلام

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. بحارالانوار، ۴/ ۹۲؛ البداء فی ضوء الکتاب والسنة، ۱۲؛ مفردات راغب‌، ۳۷.
  2. فرهنگ شیعه، ص ۱۵۰.
  3. ﴿بَلْ بَدَا لَهُم مَّا كَانُواْ يُخْفُونَ مِن قَبْلُ وَلَوْ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ؛ سوره انعام، آیه ۲۸؛ ﴿ فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ ؛ سوره اعراف، آیه ۲۲؛ ﴿ فَأَكَلا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى؛ سوره طه، آیه ۱۲۱؛ ﴿وَلَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا مَا فِي الأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لافْتَدَوْا بِهِ مِن سُوءِ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَبَدَا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ وَبَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون ؛ سوره زمر، آیه ۴۷ و ۴۸؛ ﴿وَبَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون؛ سوره جاثیه، آیه ۳۳؛ ﴿ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَأَوُاْ الآيَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ ؛ سوره یوسف، آیه ۳۵.
  4. فرهنگ شیعه، ص ۱۵۰.
  5. الاصول من الکافی‌، ۱/ ۱۴۶؛ التوحید، باب ۵۴.
  6. صحیح البخاری‌، ۴/ ۲۰۸.
  7. فرهنگ شیعه، ص ۱۵۰.
  8. البداء فی ضوء الکتاب والسنة، ۱۸.
  9. ﴿وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ إِنَّ الَّذِينَ جَاؤُوا بِالإِفْكِ عُصْبَةٌ مِّنكُمْ لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَّكُم بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُم مَّا اكْتَسَبَ مِنَ الإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ لَوْلا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُّبِينٌ؛ سوره نور، آیه ۱۰- ۱۲؛ ﴿لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ ؛ سوره رعد، آیه ۱۱؛ ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ؛ سوره اعراف، آیه ۹۶؛ ﴿فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِّنكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَن كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا ؛ سوره طلاق، آیه ۲ و ۳؛ ﴿فَلَوْلاَ كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلاَّ قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُواْ كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ؛ سوره یونس، آیه ۹۸؛ بحارالانوار، ۹۰/ ۲۸۸ و ۲۸۹.
  10. فرهنگ شیعه، ص ۱۵۱.
  11. ر.ک: المیزان‌، ۱۱/ ۳۸۱؛ تفسیر نمونه‌، ۱۰/ ۲۴۲.
  12. ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ؛ سوره رعد، آیه ۳۹؛ المیزان‌، ۱۱/ ۳۷۷.
  13. فرهنگ شیعه، ص ۱۵۲.
  14. ﴿ وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنفِقُ كَيْفَ يَشَاء وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ؛ سوره مائده، آیه ۶۴؛ التوحید، باب ۲۵/ ۱۶۷.
  15. البداء فی ضوء الکتاب و السنة، ۱۸.
  16. فرهنگ شیعه، ص ۱۵۲.
  17. الاصول من الکافی‌، ۱/ ۱۴۷ و ۲۵۶؛ مصباح الهدایة الی الخلافة والولایة، ۳۱.
  18. البداء فی ضوء الکتاب والسنة، ۹۸- ۹۷.
  19. فرهنگ شیعه، ص ۱۵۳.
  20. مصابیح الانوار، ۱/ ۳۳- ۴۷؛ بحارالانوار، ۴/ ۱۲۶- ۱۳۴؛ مصنفات الشیخ المفید، ۵/ ۶۵.
  21. همان؛ اضواء علی عقائد الشیعة الامامیة و تاریخهم‌، ۴۲۷.
  22. فرهنگ شیعه، ص ۱۵۳.
  23. با توجه به اختلاف در این دو دوره است که می‌‌بینیم ابوالحسن اشعری در کتاب مقالات الاسلامیین می‌‌گوید: شیعه در بداء اختلاف دارد.
  24. حال آنکه تفاوت ماهوی بداء و نسخ در این است که نسخ مربوط به دو امر و دو زمان است، ولی بداء ناظر به یک پدیده است و در یک زمان رخ می‌‌دهد.
  25. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۹.
  26. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۹-۵۰.
  27. صدوق، توحید، ص۳۳۳.
  28. صدوق، توحید، ص۳۳۴.
  29. صدوق، توحید، ص۳۳۴.
  30. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۵۰.
  31. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، واژه «بداء».
  32. ابن‌فارس، مقاییس اللغة، واژه «بداء».
  33. «مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَبْدُو لَهُ فِي شَيْ‏ءٍ لَمْ يَعْلَمْهُ أَمْسِ فَابْرَءُوا مِنْهُ»؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۴، ص۱۱۱.
  34. «مَا بَدَا لِلَّهِ فِي شَيْ‏ءٍ إِلَّا كَانَ فِي عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ يَبْدُوَ لَهُ»؛ کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۴۸، ح۹.
  35. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۵۰.
  36. «خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.
  37. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۵۱.
  38. مطهری، تکامل اجتماعی انسان (هدف زندگی)، ص۱۶؛ همو، نبوت، ص۱۸۰ - ۱۷۹؛ همو، انسان و سرنوشت، ص۶۵ - ۶۴.
  39. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۵۱.