حسد
- مدخلهای وابسته به این بحث:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حسد (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- حسد بهمعنای آرزوی زوال نعمت از مستحق نعمت است. اگر حسادت شدید باشد، فرد افزون بر آرزوی زوال نعمت، تلاش میکند نعمت را از اهل آن بگیرد یا او را نابود کند. در فرق بین حسد و غبطه گفتهاند: در غبطه آرزوی زوال از صاحب نعمت وجود ندارد، بلکه آن نعمت را برای خودش آرزو میکند. روایت شده است که مؤمن غبطه میخورد، امّا منافق حسادت میورزد[۱].
- از دیدگاه امام(ع) حسد نوعی بیماری است و زمانی بروز میکند که تجلی نعمتی در کسی دیده شود و حسود با دیدن آن به وی رشک برد. این بیماری زمانی برطرف میشود که حسود یا کسی که به او رشک برده شده از بین برود. در نکوهش این بیماری بیانات هشداردهندهای از امام(ع) نقل شده که هر یک نشاندهنده خطر کشنده این بیماری است، زیرا این بیماری ایمان انسان را از بین میبرد و جسم و جان حسود را به بیماری مبتلا میکند و کسیکه به او رشک برده شده، در خطر قرار میگیرد. امام میفرماید: "رشک نورزید، زیرا حسد ایما را از بین میبرد، چنان که آتش هیزم را میسوزاند"[۲]. و نیز میفرماید:"حرص و تکبر و حسد انگیزه افتادن در سایر گناهان هستند و این سه از بدترین عیوب بهشمار میآیند"[۳]. امام(ع) در نگاهی دقیق با بیان خطر این بیماری که بیمار را از خطر خود غافل میکنند:"شگفتا که حسودان از سلامتی خود غافلاند"[۴]. و در بیان دیگر میفرماید: سلامتی بدن از کمی حسادت است[۵]. امام(ع) در بیان ویژگی منافقان میفرماید: کسانیکه بر آسایش مردم رشک میورزند؛ و در مورد قابیل که برادرش هابیل را کشت، میفرماید: حسادت باعث دشمنی و خودبزرگبینی او شد[۶][۷].
- بدینترتیب میتوان زیانهای ناشی از حسد را در عناوین زیر خلاصه کرد:
- حسادت از بین برنده ایمان است.
- باب افتادن در گناهان دیگر است.
- از بدترین عیبهاست.
- بیمار از خطر آن غافل است.
- برای سلامتی انسان مضر است.
- از ویژگیهای منافقان است.
- باعث آسیب زدن به مال و جان دیگران میشود[۸].
عوامل بیماری حسد
- غفلت و نادانی: یکی از مهمترین عوامل گرفتار آمدن در این بیماری غفلت از آسیبهای این بیماری و نادانی نسبت به پیامدهای حسادت است. چنان که اشاره شد، حضرت میفرماید: "شگفتا از غفلت حسودان از سلامتی خود"[۹] همچنین در توصیف کسی که در حال مرگ است، میفرماید: آرزو میکند، ای کاش آنان که در گذشته به داراییهای او غبطه میخوردند و حسادت میورزیدند، آنان این اموال را جمع کرده بودند[۱۰]. زیرا انسان در این حالت به حقیقت ارزش این داراییها پی میبرد و پرده جهل و نادانی و غفلت برداشته میشود و میداند این اموال در دست حسود قرار میگرفت به او نیز چنین حالتی دست میداد و به اموال دیگران رشک نمیبرد[۱۱].
- چشمداشت به داراییهای دیگران: یکی از اسباب بروز حسد، توجه به نعمتهایی است که خداوند به دیگران داده است. امام میفرماید: همانا دنیا طلب کردند، از روی حسادت به کسانی که خداوند دنیا را به آنان بخشیده است. زمانی که هدیه و قربانی هابیل از جانب خداوند پذیرفته شد، قابیل به خشم آمد و حسادت ورزید و تحمل نکرد و دست به قتل برادرش زد[۱۲] و همچنین هنگامی که خداوند علم را به آدم آموخت و فرشتگان همه در برابر او به سجده افتادند شیطان به خاطر حسادت، تکبر ورزید و دشمنی کرد[۱۳].
راه درمان بیماری حسد
- گام اول برای درمان بیماری درک خطر آن است. خطر حسد را در موارد زیر دانستهاند: دام گرفتار آمدن در بقیه گناهان است، باعث از دست دادن ایمان میشود، بیماری و رنجش درونی حسود با هر نگاهی به دیگران افزایش مییابد و آفتی است که سلامت رابطه او با دوستانش را بههم میریزد[۱۴]. این همه آفت دنیایی و دینی کافی است تا انسان از خواب غفلت بیدار و از جهل نسبت به این بیماری آگاه شود. این خود، بهترین راه درمان است. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: "همانا دانش دارای فضیلتهای فراوانی است که مغزش تواضع و چشمش برونرفت از حسادت است"»[۱۵].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 282.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۸۵: «وَ لَا تَحَاسَدُوا فَإِنَّ الْحَسَدَ يَأْكُلُ الْإِيمَانَ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَبَ»
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۳۶۳: «وَ لَا تَحَاسَدُوا فَإِنَّ الْحَسَدَ يَأْكُلُ الْإِيمَانَ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَبَ»
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۱۶: «الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ، عَنْ سَلَامَةِ الْأَجْسَادِ»
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۴۸: «صِحَّةُ الْجَسَدِ، مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ»
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۵: «وَ لَا تَكُونُوا كَالْمُتَكَبِّرِ عَلَى ابْنِ أُمِّهِ مِنْ غَيْرِ مَا فَضْلٍ جَعَلَهُ اللَّهُ فِيهِ سِوَى مَا أَلْحَقَتِ الْعَظَمَةُ بِنَفْسِهِ مِنْ عَدَاوَةِ الْحَسَدِ»
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 282-283.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 283.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۱۶
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۸
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 283-284.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۴
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 284.
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۲۰۹
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 284.