آل محمد

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۱۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل آل محمد (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

آل محمد(ص) آل هرکس به ذریّه و نسل و فرزندان او گفته مى‌شود. آل محمد(ص) نیز ذرّیه و عترت آن حضرت است.[۱]

مقدمه

آل به فرزندان و خاندان یک شخص گفته می‌‌شود.

آل محمد، یعنی عترت و خاندان او که به آنان "اهل بیت" نیز گفته می‌‌شود. شامل پیامبر(ص)، حضرت علی، حضرت زهرا و یازده امام از نسل آن حضرت می‌‌گردد.

محبت، مودّت، احترام، یاد کرد، زیارت و پیروی از آل محمد(ص) مورد سفارش دین است. در درودی که بر رسول خدا(ص) به صورتِ "صلوات" فرستاده می‌‌شود، لازم است بر آل محمد هم درود فرستاد. خاندان پیامبر، داناترین افراد به دین خدا و نزدیک‌ترین مردم به حضرت محمد(ص) و شایسته‌ترین افراد برای تبعیت و الگوگیری‌اند و "حبّ آل محمد" مایه نجات و رستگاری و قبولی اعمال است و پیروان اهل بیت در خط مستقیم اسلام‌اند و گمراه نمی‌شوند[۲].

آل محمد چه کسانی هستند؟

امام صادق(ع) ذریّۀ محمّد را آل او دانسته و امامان را اهل او شمرده است.[۳]آل، دربارۀ کسانى به‌کار برده مى‌شود که مخصوص و متّصل به یک شخص‌اند، یا از روى قرابت و خویشاوندى، یا از روى موالات. آل پیامبر، خویشاوندان اویند. هرآل نبى، امت نبى هست، امّا هرامّت نبى، آل او نیست.[۴] "به گروه، خاندان و فرزندان هرکس آل او گفته مى‌شود"[۵].

در قرآن نیز آل موسى، آل فرعون، آل ابراهیم، آل داوود، آل یعقوب و... به‌کار رفته است. وقتى آل محمد(ص) گفته مى‌شود، عترت پاک پیامبر و خاندان آن حضرت مورد نظر است که از آنان به اهل بیت(ع) هم تعبیر شده است. آل محمّد و عترت و اهل بیت، شامل همسران آن حضرت نمى‌شود. وقتى آیۀ تطهیر دربارۀ اهل بیت(ع) نازل شد، امّ سلمه همسر پیامبر پرسید: آیا من از اهل تو نیستم؟ فرمود: تو به سوى نیکى و خیرى، لکن اهل بیت(ع) من اینان على، فاطمه، حسن و حسین(ع) هستند.[۶] وقتى پیامبر دربارۀ اهل بیت خویش سفارش مى‌کرد، پرسیدند: اهل بیت تو کیانند؟ فرمود: اهل بیت من على و دو نواده‌ام و نه امام از فرزندان حسین(ع)اند، امامان امین و معصوم، اینان اهل بیت و عترت منند، از گوشت و خون من[۷][۸].

امامان شیعه، پیوسته تأکید داشتند که آل محمد را مطرح کنند و بر آنان درود بفرستند. این نوعى خط سیاسى در مقابل شیوۀ امویان و عباسیان نیز به‌شمار مى‌رفت که تلاش بر محو نام این خاندان داشتند. صلوات بر پیامبر و آل محمّد، ازاین‌رو مورد تأکید است. اینکه پیامبر فرمود: هرکس بر من صلوات بفرستد ولى بر آل من نفرستد، بوى بهشت به مشامش نمى‌رسد،[۹] براى توجّه دادن به این مسیر نورانى و صراط حقّى است که منتهى به خدا مى‌شود. پیامبر اسلام(ص)، اساس اسلام را حبّ اهل بیت دانسته است: [۱۰] و از معارف دینى هرچه از این خانه و خاندان بیرون نیامده باشد، قابل اطمینان نیست و به تعبیر امام باقر(ع) مکتب غیر آل محمّد باطل و بیراهه است[۱۱][۱۲]

در قرآن از آل یاسین یاد شده و خدا بر آنان درود فرستاده است. امام رضا(ع) فرمود: مقصود خدا آل محمّد است.[۱۳] ائمه، خلافت را خاصّ آل محمّد مى‌دانستند و دیگران را غاصب مى‌شمردند. امام صادق(ع) فرمود: در جایگاهى نشستند که آل محمد(ص)، از آنان به آن جایگاه سزاوارترند[۱۴].

امام باقر(ع) نیز دربارۀ مرجعیّت دینى خاندان پیامبر فرمود: "خداوند، آل محمّد را درهایى قرار داد که از آنها به سوى خدا باید رفت"[۱۵] در غدیریّۀ مهم و دلنشین ناشى صغیر شناخت حق به وسیلۀ آل محمّد بیان شده است: [۱۶]

در غدیر خم، با معرفى على(ع) به امامت مسلمین، سوق دادن امّت به سوى خاندانى بود که پایگاه نزول قرآن و مهبط وحى بودند. اگر آل محمد(ص)، محوریّت مى‌یافتند و مردم در امور دین و دنیا و در مسائل اخلاقى و سیاسى به اهل بیت(ع) روى مى‌آوردند، از سرچشمۀ اسلام سیراب مى‌شدند و گرفتار بیراهه‌ها نمى‌گشتند. آل محمد(ص) از نگاه دیگر همۀ کسانى‌اند که موالات این دودمان را پذیرفته‌اند و در فکر و عقیده و سلوک و مواضع، تابع عترت‌اند. همچنانکه که «سَلْمَانُ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت‏» بود، هرکس اهل تقوا و حبّ اهل بیت باشد، از این خاندان و از آل محمّد است.

حضرت باقر(ع) فرمود: «مَنْ أَحَبَّنَا فَهُوَ مِنَّا أَهْلَ اَلْبَيْتِ‏»[۱۷]. امام صادق(ع) نیز فرمود: «مَنِ اتَّقَى مِنْكُمْ وَ أَصْلَحَ فَهُوَ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْت‏»[۱۸]. پیامبر خدا(ص) نیز فرمود: "آل محمد(ص) هرکسى است که پرواپیشه باشد"[۱۹]. این پیوند، پیوندى روحى، فکرى، معنوى و مکتبى است.[۲۰]

امام صادق(ع) فرمود: هرکس آل محمد(ص) را دوست بدارد و با آنان تولّى داشته باشد و ایشان را بر همۀ مردم مقدّم بدارد، به خاطر قرابتى که نسبت به پیامبر دارند، او از آل محمد(ص) است، به خاطر منزلتى که نزد آل محمد دارد، نه آنکه عینا از آنان باشد، بلکه به خاطر تولّى و پیروى که نسبت به آنان دارد، از آنان شمرده مى‌شود و این حکم خدا در قرآن است که: ﴿وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ[۲۱] و ﴿فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي[۲۲] [۲۳] هم خطّى و همفکرى و همراهى با هرگروه، انسان را جزو آنان مى‌سازد. هرکس که در اندیشه و عمل، محمّدى و علوى و محمّدى و علوى و اهل بیتى باشد، آل محمد(ص) است.[۲۴]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۵.
  2. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۵.
  3. معانى الأخبار، ص ۹۴ ح ۱،۲ و ۳
  4. مفردات، راغب اصفهانى
  5. آل الرّجل، اهله و عیاله و اتباعه؛ معجم الألفاظ و الأعلام القرآنيه، محمّد اسماعيل ابراهيم
  6. كافى، ج ۱ ص ۲۸۷
  7. «َ عَلِيٌّ وَ سِبْطَايَ وَ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ أَئِمَّةٌ أُمَنَاءُ مَعْصُومُونَ أَلَا إِنَّهُمْ أَهْلُ بَيْتِي وَ عِتْرَتِي مِنْ لَحْمِي وَ دَمِي.»؛ اهل البيت فى الكتاب و السنّه، ص ۵۱
  8. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۵.
  9. وسائل الشيعه، ج ۴ ص ۱۲۱۹، نيز به مدخل صلوات در همين كتاب مراجعه شود
  10. «أَسَاسُ الْإِسْلَامِ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ»؛ وسائل الشيعه، ج ۱۱ ص ۱۴۱
  11. «كُلُّ مَا لَمْ يَخْرُجْ مِنْ هَذَا الْبَيْتِ فَهُوَ بَاطِل‏»؛ وسائل الشيعه، ج ۸ ص ۵۰
  12. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۵.
  13. بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۱۶۷
  14. «جَلَسُوا مَجْلِساً كَانَ آلُ مُحَمَّدٍ أَحَقَّ بِهِ مِنْهُمْ»؛ بحار الأنوار، ج ۲۴ ص ۳۱۰
  15. «جَعَلَ اللَّهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ الْأَبْوَابَ الَّتِي يُؤْتَى مِنْهَا »؛ بحار الأنوار، ج ۸ ص ۳۳۶ح۵
  16. بآل محمد عرف الصواب و في أبياتهم نزل الكتاب‏؛ تمام قصيده را در «الغدير» ج ۴ ص ۲۵ بخوانيد
  17. اهل البيت فى الكتاب و السنّه، ص ۵۴۷ به نقل از تفسير عيّاشى
  18. اهل البيت فى الكتاب و السنّه، ص ۵۴۸ به نقل از تفسير عيّاشى
  19. « آلُ مُحَمَّدٍ كُلُّ تَقِي‏"»؛ اهل البيت فى الكتاب و السنّه، ص ۵۴۷ به نقل از تفسير عيّاشى
  20. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۵.
  21. سوره مائده آیه۵۱
  22. سوره ابراهیم آیه۳۶
  23. بحار الأنوار، ج ۶۵ ص ۳۵ ح ۷۳
  24. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۵.