آل محمد در معارف و سیره رضوی
مقدمه
کلمه آل از ریشه «اَوْل»، به معنای رجوع است و تأویل و مآل نیز از همین ریشه است و به همین جهت تصغیر آن را اُوَیل ذکر کردهاند، یا از ریشه اهل و تصغیر آن اُهیل است[۱]. آل در لغت دارای معانی گوناگونی است از جمله خاندان، نزدیکان و پیروان شخص و ذات هر چیز[۲].
این کلمه ۲۶ مرتبه به صورتهای آل فرعون (چهارده بار)، آل لوط (چهار بار)، آل ابراهیم (دو بار)، آل یعقوب (دو بار)، آل موسی، آل هارون، آل عمران و آل داوود در قرآن به کار رفته است. برخی مثل حنفیه و مالکیه و حنابله[۳]، آل را مرادف اهل دانستهاند، ولی بسیاری میگویند: آل در مواردی به کار میرود که شرافتی باشد و به این جهت به افراد ناشناس اضافه نمیشود و نمیگویند: آلرجل. همچنین به کسانی که اعتبار اجتماعی چندانی ندارند و یا به زبان و مکان اضافه نمیشود، و نمیگویند: آلالخیاط یا آلتهران، بلکه میگویند: آلالله، آلالسلطان. اما کلمه اهل به همه موارد گفته میشود و میگویند: اهلالله، اهلالخیاط، اهلالمدینة[۴]. به تیرهای از اسبهای ممتاز نیز میگویند: این اسب از آلاعوج است[۵].
تعیین مصداق
کلمه آل محمد (ص) مکرر در روایات اسلامی به کار رفته و از ایشان فوقالعاده تجلیل شده است و در صلوات نیز در کنار نام رسول الله (ص) آمده است. اهل سنت از کعب بن عجره چنین روایت کردهاند: از پیامبر اکرم (ص) درباره کیفیت فرستادن صلوات پرسیدیم فرمود: بگویید: خدایا، بر محمد و آل محمد (ص) درود بفرست، همانگونه که بر ابراهیم و آلابراهیم درود فرستادی، همانا تو پسندیده و با عظمت هستی. خدایا بر محمد و آل محمد (ص) برکت عطا کن، همانگونه که بر ابراهیم و آلابراهیم برکت دادی، همانا تو پسندیده و با عظمت هستی[۶]. و نیز روایت است که پیامبر (ص) فرمود: بر من، درود ناقص نفرستید. پرسیدند: درود ناقص چیست؟ فرمود: اینکه بگویید: «اللَّهُمَّ صَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ»، بلکه بگویید: «اللَّهُمَّ صَلِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ»[۷]. امام باقر (ع) از پیامبر (ص) نقل کرده: هر که بر من صلوات بفرستد و بر آل من نفرستد، بوی بهشت به مشامش نرسد با آنکه بوی بهشت از مسافتی به طول پانصد سال استشمام میشود[۸]. در تشهد نماز نیز آل محمد (ص) به همراه صلوات با پیامبر (ص) ذکر میشوند. اهل سنت هر چند در وجوب صلوات در تشهد نماز اختلاف دارند، ولی در افضلیت صلوات بر محمد و آل محمد (ص) شبههای ندارند، گفتهاند شافعی آن را در تشهد آخر واجب میداند[۹]. شعر معروف منسوب به وی نیز مؤید همین مطلب است: يا أهل بيت رسول الله حبكم *** فرض من الله في القرآن أنزله /// كفاكم من عظيم القدر أنكم *** من لم يصلّ عليكم لا صلاة له[۱۰]؛ ای خاندان پیامبر (ص) محبت شما از جانب خداوند واجب شده و در قرآن آمده است. و در عظمت مقام شما همین بس که هر کس بر شما صلوات نفرستد نمازی برای او نیست. در هر موردی که صلوات بر حضرت رسول (ص) واجب یا مستحب است اتصال آل نیز لازم است، مثل هنگام یاد حضرت[۱۱]، در رکوع و سجود[۱۲]، هنگام دعا[۱۳]، هنگام ذکر خداوند[۱۴]، شب و روز جمعه[۱۵]، و در هر مجلس[۱۶]، هنگام ورود به مسجد[۱۷]، یا عطسه[۱۸] یا فراموشی[۱۹] و نیز هنگام قرائت آیه ﴿إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾[۲۰][۲۱]. انبوه روایات، دلالت بر عظمت صلوات بر محمد و آل محمد (ص) و فواید مادی و معنوی، دنیوی و اخروی این ذکر شریف دارد[۲۲]. امام رضا (ع) به دو فضیلت از این فضائل اشاره نموده است. حضرت فرموده است: هر که نمیتواند کاری کند تا گناهانش محو شود، بر محمد و آل محمد (ص) بسیار صلوات بفرستد، زیرا صلوات گناهان را به خوبی نابود میکند. صلوات بر محمد و آل محمد (ص) نزد خداوند عزوجل مثل «سُبْحَانَ اللَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ» است[۲۳].
بیشتر اهل سنت معتقدند آل محمد (ص) که در صلوات نام برده میشوند آن دسته از فامیل و خویشاوندان حضرتاند که صدقه بر آنها حرام است. عدهای نیز گفتهاند مقصود همه امت اسلاماند[۲۴]. برخی آل محمد (ص) را فرزندان حضرت و همسران ایشان دانستهاند[۲۵]. در مقابل، برخی از اهل سنت اعتراف کردهاند همسران رسول الله (ص) داخل در عنوان آل محمد (ص) که صدقه بر آنان حرام است، نیستند[۲۶]. شافعی و احمد نیز معتقدند آل محمد (ص) کسانی هستند که صدقه بر ایشان حرام و خمس بر ایشان حلال است[۲۷].
امام رضا (ع) در مناظرات و دیگر سخنانشان با منطقی قوی اثبات کردهاند که مصداق آل محمد (ص) نه تنها فرزندان معصوم پیامبر (ص) هستند و حتی همسران آن حضرت داخل در این عنوان نیستند. مأمون عباسی در مرو، عدهای از علمای عراق و خراسان را جمع کرد و حضرت رضا (ع) را نیز در آن مجلس دعوت کرد. عالمان از حضرت رضا (ع) پرسیدند: آیا عترت پیامبر (ص) همان آل او است؟ حضرت فرمود: آری، عترت پیامبر (ص) همان آل او است. پرسیدند: از پیامبر (ص) روایت است که فرمود: امت من، آل من است، و اصحاب پیامبر (ص) نیز بنا بر گزارشهای فراوانی که قابل انکار نیست، معتقد بودند که آل محمد (ص) همان امت اوست. حضرت فرمود: آیا صدقه بر آل محمد (ص) حرام است؟ گفتند: آری. حضرت فرمود: آیا بر امت حرام است؟ گفتند: نه. فرمود: این است فرق میان آل محمد (ص) و امت. توجه کنید شما را کجا میبرند[۲۸]. در همان مجلس حضرت رضا (ع) به علمای خراسان و عراق فرمود: اما آیه دهم از دلایل قرآنی سخن خداوند عزوجل است: ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ...﴾[۲۹]؛ به من بگویید آیا دختر من یا دختر پسرم و هر که از نسل من برای رسول الله (ص) حلال است، اگر پیامبر(ص) زنده بود، میشد با او ازدواج کند؟ علما گفتند: نه. فرمود: به من بگویید اگر پیامبر (ص) زنده بود، آیا دختر یکی از شما میتوانست با او ازدواج کند؟ علما گفتند: آری. حضرت فرمود: این امر نشان میدهد که من از آل پیامبر (ص) هستم نه شما. اگر شما از آل حضرت بودید، دختران شما بر حضرت حرام میبود، همانگونه که دختران من بر حضرت حرام است. چون من از آل حضرت هستم و شما از امت او. این است تفاوت میان آل و امت، چون آل از پیامبر (ص) است و امت اگر داخل خویشان نباشد از آل نیست[۳۰]. در روایات دیگری از ائمه (ع) نیز به همین نکته اشاره شده است که آل محمد (ص) کسانی هستند که خداوند ازدواج آنها را بر پیامبر (ص) حرام کرده است[۳۱]. در روایت دیگری آمده است: امام رضا (ع) و مأمون در راهی میرفتند. مأمون به حضرت گفت: ای اباالحسن! من در مورد مسألهای فکر کردم تا حق را بفهمم. درباره نسب ما و شما میاندیشیدم، دیدم از این نظر فضیلت ما یکسان است و اختلاف پیروان ما از روی هوا و تعصب است. حضرت رضا (ع) فرمود: این سخن جوابی دارد، اگر بخواهی بگویم و گرنه خودداری میکنم. مأمون گفت: من برای همین گفتم تا نظر شما را بدانم. حضرت فرمود: تو را به خدا سوگند میدهم... اگر خداوند پیامبرش محمد (ص) را زنده کند و از پشت یکی از این تپهها نزد ما آید و از دختر شما خواستگاری کند؛ آیا دخترت را به او تزویج خواهی کرد؟ مأمون گفت: سبحان الله، آیا کسی هست که به پیامبر (ص) بیرغبت باشد؟! حضرت رضا (ع) فرمود: به نظر تو آیا برای حضرت جایز است که دخترم را از من خواستگاری کند؟ در این هنگام مأمون اندکی ساکت شد. سپس گفت: به خدا سوگند که نسبت شما به حضرت رسول (ص) بسیار نزدیکتر و قویتر است[۳۲]. تأمل در روایات فراوانی که در مورد آل محمد (ص) از پیامبر اکرم (ص) وارد شده است و برداشتی که علما از آن داشتهاند و حتی برداشتی که خلفا از آل محمد (ص) داشتهاند، همگی نشان دهنده این حقیقت است که هرگز آل محمد (ص) را امت او نمیدانند. از جمله فهم ابوبکر بن ابیقحافه است که چون حضرت فاطمه (س) بعد از رحلت رسول الله (ص) از ابوبکر ارث خویش را از آنچه خداوند به پیامبر (ص) بخشید و در مدینه بود و از فدک و از باقی مانده خمس خیبر مطالبه کرد، ابوبکر گفت: پیامبر (ص) فرموده است: ما ارث نمیگذاریم؛ آنچه از ما بماند، صدقه است. آل محمد (ص) از این مال مصرف میکنند، ولی مالک نیستند[۳۳]. ابوبکر نیز آل محمد (ص) را خاندان حضرت میداند نه همه امت. در حدیث مشهور کساء نیز آمده است: امسلمه همسر رسول الله (ص) میگوید: رسول الله (ص) به فاطمه (س) فرمود: خودت به همراه شوهر و دو پسرت نزد من آیید. چون آمدند، حضرت عبایی را که زیرانداز من و از غنائم خیبر بود بر روی آنها قرار داد. سپس فرمود: خدایا، اینها آل محمد (ص) هستند. صلوات و برکات خود را بر آل محمد (ص) قرار ده، همانگونه که بر آل ابراهیم قرار دادی، تو پسندیده و با عظمت هستی[۳۴]. در تفسیر ثعلبی اضافه کرده است که امسلمه گفت: من عبا را بلند کردم تا داخل شوم، حضرت آن را کشید و فرمود: تو بر خیر هستی (ولی از آل محمد نیستی) [۳۵]. از این حدیث که با اسناد متعدد وارد شده معلوم میگردد که همسران پیامبر (ص) نیز داخل در عنوان آل نیستند، همانگونه که برخی از اهل سنت در بحث زکات بر آن ادعای اجماع کردهاند و گفتهاند صدقه بر ازواج پیامبر (ص) حرام نیست[۳۶]. تعابیری که از عنوان آل محمد (ص) در احادیث و تواریخ قرون اولیه استفاده شده است، همگی مؤید آن است که این کلمه درباره خاندان پیامبر (ص) به کار میرفته است و نه همه امت؛ تعابیری مانند آل محمد (ص) وقتی به مدینه آمدند تا زمان رحلت حضرت سه روز پشت سرهم از نان گندم سیر نشدند[۳۷]، و یا هیچ شبی نبود که نزد آل محمد (ص) یک صاع - حدود سه کیلو - گندم باشد[۳۸] و یا آل محمد (ص) پیشوایان هدایت هستند[۳۹] و....
در کتب شیعه کاربرد آل محمد (ص) فراوان است که نشان از متعارف بودن آن در طول تاریخ دارد. این کاربردها تعابیری است مانند شهدای آل محمد (ص) [۴۰]، ۰ شیعه آل محمد (ص)[۴۱]، علمای آل محمد (ص) [۴۲]، فضل آل محمد (ص) [۴۳]، قائم آل محمد (ص) [۴۴]، مبغض آل محمد (ص) [۴۵]، ولایة الامام من آل محمد (ص) [۴۶]، ادعوکم الی الرضا (ع) من آل محمد (ص) [۴۷].
فخر رازی میگوید: «آل محمد (ص) کسانی هستند که امر آنها به حضرت بر میگردد و هر گروهی که وابستگی ایشان به پیامبر (ص) کاملتر و قویتر باشد، آل هستند، و بدون شک، فاطمه و علی و حسن و حسین (ع) با رسول الله (ص) محکمترین ارتباط را دارند، و این با نقل متواتر ثابت شده است. بنابراین واجب است که ایشان همان آل باشند... ”. سپس میافزاید: «برخی آل محمد (ص) را امت او میدانند، به هر تقدیر چه آل را به معنای نزدیکان یا به معنای امت اسلامی بدانیم، حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) آل خواهند بود. اما درباره دیگران و اینکه آیا داخل در آناند یا نه اختلاف وجود دارد”. وی در ادامۀ کلام خود برای اثبات افزون بودن بزرگی و عظمت آل محمد (ص)، وجوهی را نقل میکند و از جمله در وجه سوم میگوید: «دعا برای آل محمد (ص) منصبی بزرگ است و به همین جهت در آخر تشهد قرار داده شده تا گفته شود: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلِ مُحَمَّدٍ». این بزرگداشت در حق غیر ایشان یافت نشده و میفهماند که محبت آل محمد (ص) واجب است”. وی به سروده شافعی استشهاد میکند که گفته است: إِنْ كانَ رِفْضاً حُبُّ آلِ مُحَمَّدٍ *** فَلْيَشْهَدِ الثَّقَلَانِ أَنِّي رَافِضِي؛ اگر دوستی آل محمد مذهب رافضی است، جن و انس گواه باشند که من رافضی هستم[۴۸].
حضرت رضا (ع) فرمود: هنگامی که خداوند عزوجل، موسی بن عمران (ع) را مبعوث کرد و برای مناجات برگزید و دریا را برای او شکافت و بنیاسرائیل را نجات داد و تورات و الواح را به موسی عطا نمود، حضرت موسی (ع) جایگاه بلند خویش را نزد پروردگارش دید. عرض کرد: ای پروردگار من! مرا کرامتی نمودی که به هیچ کس قبل از من نکردهای. خداوند جل جلاله فرمود: ای موسی! آیا نمیدانی که محمد، نزد من از همه ملائکه و آفریدههای من برتر است؟ موسی (ع) عرض کرد: پروردگارا، اگر محمد (ص) نزد تو از همه آفریدههایت برتر است، آیا در میان خاندان انبیا از خاندان من برتر هست؟ خداوند جل جلاله فرمود: ای موسی! آیا ندانستی که برتری آل محمد (ص) بر خاندان انبیاء همانند برتری محمد (ص) است بر دیگر فرستادگان![۴۹]. امام رضا (ع) از امام باقر (ع) نقل میفرماید که فرمود: هر که خوشحال میشود که میان او و خداوند حجابی نباشد تا او به خداوند نگاه کند و خداوند به او، پس ولایت آل محمد (ص) را بپذیرد و از دشمنان ایشان بیزاری جوید و به امام از آل محمد (ص) اقتدا کند، که اگر چنین کند، خداوند به او و او به خداوند نظر میکند[۵۰]. البته واضح است که در مکتب اهل البیت (ع) همانگونه که عقل نیز حکم میکند، خداوند با چشم سر قابل رؤیت نیست و رؤیت در این حدیث، به معانی نهایت معرفت آدمی است به مقدار قابلیت و استعداد او، همچنان که علامه مجلسی اشاره کرده است[۵۱]. یکی از آیاتی که امام رضا (ع) به عنوان شاهد بر افضلیت آل محمد (ص) ذکر کرده، آیه ﴿سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ﴾[۵۲] است. این کلمه به دو گونه قرائت شده است: آل یاسین و اِلیس. کلمه بنابر قرائت اول به معنای آل محمد (ص) خواهد بود، زیرا یس از نامهای حضرت است. بنابر قرائت دوم، مراد حضرت الیاس و پیروان او خواهد بود[۵۳]. قرائت اول، از ابومالک و عبدالرحمن سلمی و ابن عباس حکایت شده و آلیس را خاندان پیامبر (ص) دانستهاند[۵۴]. در روایت آمده است: روزی عمر بن خطاب آیه ﴿سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ﴾ را خواند. ابوعبدالرحمن سلمی گفت: آل یس خاندان محمد (ص) میباشند[۵۵]. مؤید این قرائت علاوه بر آنچه گفته شد آن است که در همه قرآنها، کلمه «ال” را جدا مینویسند (ال یس) که میفهماند مقصود همان آل است که از اهل گرفته شده است و تصغیر آن اُهیل میباشد[۵۶]. وگرنه علیالقاعده باید به صورت متصل (الیاسین) نوشته شود. مؤید دیگر آنکه علی بن ابی طالب (ع) فرمود: یس محمد (ص) است و ما آلیس هستیم[۵۷]. و فرمود: پس نام رسول خدا (ص) است و ماییم آنان که خداوند درباره ما فرموده است: ﴿سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ﴾[۵۸]. حضرت رضا (ع) نیز در مجلس گفتوگو با علمای خراسان و عراق در ضمن بیان آیاتی که بیانگر امتیاز اهل البیت (ع) است فرمود: و اما آیه هفتم سخن خداوند تبارک و تعالی: ﴿إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا﴾[۵۹] یعنی همانا خداوند و فرشتگان او بر پیامبر (ص) درود میفرستند، ای کسانی که ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید و به خوبی سلام دهید یا فرمانبردار او باشید. دشمنان نیز میدانند که چون این آیه نازل شد، از پیامبر (ص) پرسیده شد: ما تسلیم را دانستیم، درود بر شما چگونه است؟ پیامبر (ص) فرمود: میگویید: خدایا بر محمد و آل محمد (ص) درود فرست، همانگونه که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی، همانا تو پسندیده و با عظمت هستی. حضرت رضا (ع) فرمود: ای مردم! آیا در این حدیث کسی مخالف است؟ گفتند: نه. مأمون گفت: در این حدیث هیچ اختلافی نیست و همه امت بر آن اتفاق نظر دارند. آیا نزد شما درباره آل، آیهای گویاتر از این در قرآن هست؟ حضرت رضا (ع) فرمود: آری ﴿يس * وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ * إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ * عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۶۰]. به من بگویید: این سخن خداوند عزوجل: یس، سوگند به قرآن حکیم که تو قطعاً از فرستادگان و بر راه راست هستی، مقصود از یس کیست؟ علما گفتند: یس محمد (ص) است و کسی در آن شک ندارد. حضرت فرمود: خداوند عزو جل در این آیه چنان فضیلتی به محمد و آل محمد (ص) داده است که هیچ کس جز از راه تعقل و اندیشه به ژرفای آن نمیرسد؛ چرا که خداوند تبارک و تعالی جز بر انبیا اسلام نداده و فرموده است: ﴿سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ﴾[۶۱]، ﴿سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ﴾[۶۲]، ﴿سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ﴾[۶۳]، سلام بر نوح، سلام بر ابراهیم، سلام بر موسی و هارون. ولی نفرمود: سلام بر آل نوح و بر آل ابراهیم و بر آل موسی و هارون. ولی فرموده است: ﴿سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ﴾[۶۴]، سلام بر آل یس یعنی آل محمد (ص)[۶۵][۶۶][۶۷]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ المفردات، ص۹۸؛ لسان العرب، ج۱۱، ص۳۷-۳۸؛ المصباح المنیر، ج۲، ص۲۹.
- ↑ صحاح اللغة، ج۴، ۱۶۲۷؛ المفردات، ص۹۸.
- ↑ الموسوعة الفقهیة الکویتیة، ج۱، ص۹۷.
- ↑ المفردات، ص۹۸؛ الموسوعة الفقهیة الکویتیة، ج۱، ص۹۸.
- ↑ کشف الغمة، ج۱، ص۴۴.
- ↑ صحیح البخاری، ج۶ ص۲۷.
- ↑ القول البدیع، ص۴۵.
- ↑ الأمالی، صدوق، ص۲۰۰.
- ↑ الصواعق المحرقة، ص۱۴۷- ۱۴۸.
- ↑ الصواعق المحرقة، ص۱۴۸.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۴۹۴.
- ↑ الکافی، ج۳، ص۳۲۴؛ تهذیب الأحکام، ج۲، ص۲۹۹.
- ↑ المعجم الأوسط، ج۱، ص۲۲۰؛ مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۱۶۰؛ الکافی، ج۲، ص۴۹۲-۴۹۳.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۴۹۴-۴۹۵.
- ↑ الکافی، ج۳، ص۴۲۹؛ جامع الأخبار، شعیری، ص۵۹، ۶۱؛ جلاء الأفهام، ص۷۷، ۸۷-۸۸.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۴۹۶؛ الأشعثیات، ص۲۱۵.
- ↑ الکافی، ج۳، ص۳۰۹؛ قرب الإسناد، ص۹۴؛ جلاء الأفهام، ص۴۱، ۹۵.
- ↑ الکافی، ج۲، ۶۵۵-۶۵۶؛ الدعوات، ص۱۹۸.
- ↑ جلاء الأفهام، ص۵۰۶؛ کمال الدین و تمام النعمة، ص۳۱۳؛ الاحتجاج، ج۱، ص۲۶۶-۲۶۷.
- ↑ «خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج۲، ص۲۹؛ الخصال، ص۶۲۹.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۴۹۲-۴۹۵؛ زبدة البیان، ص۸۵-۸۶؛ قرب الإسناد، ص۱۴.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۹۴؛ روضة الواعظین، ج۲، در ۳۲۲؛ جامع الأخبار، شعیری، ص۵۹-۶۰.
- ↑ الموسوعة الفقهیة الکویتیة، ج۱، ص۹۸.
- ↑ جلاء الأفهام، ص۳۳۸؛ الموسوعة الفقهیة الکویتیة، ج۱، ص۹۸؛ الصواعق المحرقة، ص۱۴۶-۱۴۷.
- ↑ الموسوعة الفقهیة الکویتیة، ج۱، ص۱۰۰.
- ↑ جلاء الأفهام، ص۲۳۶-۲۳۷؛ الصلاة البتراء، ص۸۸.
- ↑ الأمالی، صدوق، ص۵۲۲؛ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۲۸.
- ↑ «بر شما حرام است (ازدواج با) مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان.».. سوره نساء، آیه ۲۳.
- ↑ الأمالی، صدوق، ص۵۳۲-۵۳۳؛ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۳۹-۲۴۰؛ تحف العقول، ص۴۳۵.
- ↑ معانی الأخبار، ص۹۴؛ الأصول الستة عشر، ج۱، ص۱۷۸؛ الاعتقادات، ص۱۱۲.
- ↑ کنز الفوائد، کراجکی، ج۱، ص۳۵۶؛ الفصول المختارة، ص۳۷.
- ↑ صحیح البخاری، ج۵، ص۸۲.
- ↑ إتحاف الخیرة المهرة، ج۷، ص۲۳۱.
- ↑ عمدة عیون صحاح الأخبار، ص۵۱؛ الطرائف، ج۱، ص۱۱۳.
- ↑ الموسوعة الفقهیة الکویتیة، ج۱، ص۱۰۰.
- ↑ صحیح البخاری، ج۶، ص۲۰۵.
- ↑ إطراف المسند المعتلی، ج۱، ص۴۶۹.
- ↑ أخبار مکة، فاکهی، ج۳، ص۱۴۷.
- ↑ الأمالی، طوسی، ص۴۱۴؛ المناقب، ابنشهرآشوب، ج۴، ص۴۰۰.
- ↑ الکافی، ج۵، ص۵۰۰.
- ↑ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۲۹۵؛ بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۹۶؛ الأصول السنة عشر، ص۱۸۰.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۱۸۷.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۵۳۴، ۳۹۷؛ کتاب الغیبة، نعمانی، ص۹۴؛ بصائر الدرجات، ج۱، ص۵۱۰.
- ↑ الأمالی، طوسی، ص۴۰۵؛ اختیار معرفة الرجال، ص۱۰۶.
- ↑ الأمالی، صدوق، ص۵۴۴؛ الکافی، ج۸، ص۲۳۴.
- ↑ کفایة الأثر، ص۳۰۸؛ عیون أخبار الرضا، ج۱، ص۲۴۹.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۷، ص۵۹۵.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۳۲۶؛ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱. ص۲۸۲-۲۸۴؛ بشارة المصطفی (ص)، ج۲، ص۲۱۲-۲۱۴.
- ↑ قرب الإسناد، ص۳۵۱.
- ↑ بحار الأنوار، ج۲۳، ص۸۱.
- ↑ «و درود بر ال یاسین» سوره صافات، آیه ۱۳۰.
- ↑ مجمع البیان، ج۸، ص۷۱۲-۷۱۴.
- ↑ مجمع البیان، ج۸، ص۲۱۳-۷۱۴.
- ↑ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۶۲۵؛ معانی الأخبار، ص۱۲۳.
- ↑ مجمع البیان، ج۸، ص۷۱۲.
- ↑ معانی الأخبار، ص۱۲۲؛ الأمالی، صدوق، ص۴۷۲.
- ↑ کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۹۴۶؛ تأویل الآیات الظاهرة، ص۴۸۹؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۶۲۶.
- ↑ «خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.
- ↑ «یا، سین * سوگند به قرآن حکیم * که تو از فرستادگانی * بر راهی راست» سوره یس، آیه ۱-۴.
- ↑ «در میان جهانیان بر نوح درود باد!» سوره صافات، آیه ۷۹.
- ↑ «درود بر ابراهیم» سوره صافات، آیه ۱۰۹.
- ↑ «درود بر موسی و هارون» سوره صافات، آیه ۱۲۰.
- ↑ «و درود بر ال یاسین» سوره صافات، آیه ۱۳۰.
- ↑ الأمالی، صدوق، ص۵۳۰؛ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۲۳۶-۲۳۷.
- ↑ منابع: إتحاف الخیرة المهرة بزوائد المسانید العشرة، احمد بن ابی بکر بوصیری (۸۴۰ق)، تحقیق: عادل سعد - السید محمود، ریاض، مکتبة الرشد، اول، ۱۴۱۹ق، الاحتجاج علی أهل اللجاج، احمد بن علی طبرسی (قرن ۶ق)، تحقیق: سید محمد باقر خرسان، مشهد، نشر المرتضی، اول، ۱۴۰۳ق؛ أخبار مکة فی قدیم الدهر و حدیثه، محمد بن اسحاق فاکهی (قرن ۳ق)، تحقیق: عبدالملک دهیش، مکه، مکتبة الأسدی، چهارم، ۱۴۲۴ق؛ اختیار معرفة الرجال، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تصحیح و تعلیق: میرداماد استر آبادی، تحقیق: سید مهدی رجایی، قم، مؤسسة آل البیت الا لإحیاء التراث، اول، ۱۳۶۳ش؛ الأشعثیات، محمد بن محمد معروف به ابن اشعث کوفی (قرن ۴ق)، تهران، مکتبة نینوی الحدیثة، اول، بی تا، الأصول الستة عشر، گروهی از نویسندگان، تحقیق: ضیاء الدین محمودی - نعمت الله جلیلی - مهدی غلامعلی، قم، دار الحدیث، اول، ۱۴۲۳ق، إطراف المسند المعتلی بأطراف المسند الحنبلی، احمد بن علی معروف به ابن حجر عسقلانی (۸۵۲ق)، دمشق - بیروت، دار ابن کثیر - دار الکلم الطیب، ۱۴۱۴ق؛ الاعتقادات، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، دوم، ۱۴۱۴ق؛ الأمالی، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: مؤسسة البعثة، قم، دار الثقافة، اول، ۱۴۱۴ق؛ الأمالی، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تهران، کتابچی، ششم، ۱۳۷۶ش؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمدباقر بن محمدتقی معروف به علامه مجلسی (۱۱۱۰ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، دوم، ۱۴۰۳ق، البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بن سلیمان حسینی بحرانی (۱۱۰۷ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة البعثة، قم، اول، ۱۴۱۶ق؛ بشارة المصطفی الشیعة المرتضی علی، محمد بن علی طبری (قرن ۶ق)، نجف، المکتبة الحیدریة، دوم، ۱۳۸۳ق؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد بالینی، محمد بن حسن معروف به صفار قمی (۲۹۰ق)، تحقیق: محسن کوچه باغی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق؛ تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة عله، سید علی حسینی معروف به شرف الدین استر آبادی (قرن ۱۰ق)، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، اول، ۱۴۰۹ق؛ تحف العقول عن آل الرسول بلی، حسن بن علی معروف به این شعبه حرانی (قرن ۴ق)، تحقیق و تصحیح: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، دوم، ۱۴۰۴ق؛ التفسیر الکبیر، محمد بن عمر معروف به فخر رازی (۶۰۶ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، سوم، ۱۴۲۰ق؛ تهذیب الأحکام، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: سیدحسن موسوی خرسان، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چهارم، ۱۴۰۷ق؛ جامع الأخبار، محمد بن محمد شعیری (قرن ۶ق)، نجف، المکتبة الحیدریة، اول، بی تا، جلاء الأفهام فی فضل الصلاة و السلام علی محمد وانت خیر الأنام، محمد بن ابی بکر معروف به ابن قیم جوزیه (۷۵۱ق)، تحقیق: زائد احمد شیری، مکه، دار عالم الفوائد، ۱۴۲۵ق، الخصال، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تصحیح و تعلیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۴۰۳ق، الدعوات (سلوة الحزین و تحفة العلیل)، سعید بن هبة الله معروف به قطب الدین راوندی (۵۷۳ق)، قم، مدرسة الإمام المهدی، اول، ۱۴۰۷ق؛ روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، محمد بن احمد فتال نیشابوری (۵۰۸ق)، تحقیق: سید حسن موسوی خرسان، قم، منشورات الرضی، اول، ۱۳۷۵ش؛ زبدة البیان فی أحکام القرآن، احمد بن محمد معروف به مقدس اردبیلی (۹۹۳ق)، تحقیق:محمد باقر بهبودی، تهران، المکتبة المرتضویة، بی تا الصحاح - تاج اللغة و صحاح العربیة، اسماعیل بن حماد جوهری (۳۹۳ق)، تحقیق: احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دار العلم للملایین، چهارم، ۱۴۰۷ق، صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل معروف به بخاری (۲۵۶ق)، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۰۱ق، الصلاة البتراء، سید محمد هاشم مدنی معاصر)، قم، مؤسسه کوثر، اول، ۱۴۳۸ق، الصواعق المحرقة فی الرد علی أهل البدع و الزندقة، احمد بن محمد معروف به ابن حجر هیثمی (۹۷۴ق)، قاهره، شرکة الطباعة الفنیة المتحدة، دوم، ۱۳۸۵ق، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، علی بن موسی معروف به سید بن طاووس (۶۶۴ق)، تحقیق: علی عاشور، قم، خیام، ۱۴۰۰ق؛ عمدة عیون صحاح الأخبار فی مناقب إمام الأبرار، یحیی بن حسن حلی معروف به ابن بطریق (۶۰۰ق)، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۴۰۷ق، عیون أخبار الرضاع محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید مهدی لاجوردی، تهران، نشر جهان، اول، ۱۳۷۸ق؛ الفصول المختارة من العیون و المحاسن، علی بن حسین موسوی معروف به سید مرتضی (۴۳۶ق)، تحقیق: علی میر شریفی، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، اول، ۱۴۱۳ق؛ قرب الإسناد، عبدالله بن جعفر حمیری (قرن ۳ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت علها لإحیاء التراث، قم، اول، ۱۴۱۳ق، القول البدیع فی الصلاة علی الحبیب الشفیع، محمد بن عبد الرحمن سخاوی (۹۰۲ق)، بیروت، دار الریان، ۱۴۰۷ق، الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چهارم، ۱۴۰۷ق، کتاب الغیبة، محمد بن ابراهیم معروف به نعمانی (قرن ۴ق)، تصحیح: علی اکبر غفاری، تهران، صدوق، اول، ۱۳۹۷ق، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، سلیم بن قیس هلالی (قرن ۲ق)، تحقیق و تصحیح: محمد باقر انصاری، قم، نشر الهادی، اول، ۱۴۰۵ق، کشف الغمة فی معرفة الأئمة علانی، علی بن عیسی اربلی (۶۹۲ق)، تحقیق: سیدهاشم رسولی محلاتی، تبریز، بنی هاشمی، اول، ۱۳۸۱ق؛ کفایة الأثر فی النص علی الأئمة الأثنی عشر، علی بن محمد خزاز رازی (قرن ۴ق)، تحقیق و تصحیح: عبداللطیف حسینی کوه کمری، قم، بیدار، ۱۴۰۱ق؛ کمال الدین و تمام النعمة، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق و تصحیح: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، دوم، ۱۳۹۵ق؛ کنز الفوائد، محمد بن علی کراجکی (۴۲۹ق)، تحقیق: عبدالله نعمه، قم، دار الذخائر، اول، ۱۴۱۰ق؛ لسان العرب، محمد بن مکرم معروف به ابن منظور (۷۱۱ق)، تحقیق: أحمد فارس، بیروت، دار صادر، سوم، ۱۴۱۴ق، المبسوط، محمد بن احمد معروف به سرخسی (۴۸۳ق)، بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۶ق؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن معروف به طبرسی (۵۴۸ق)، تهران، انتشارات ناصر خسرو، سوم، ۱۳۷۲ش؛ مجمع الزوائد و منبع الفوائد، علی بن ابی بکر هیثمی (۸۰۷ق)، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۰۸ق؛ المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، احمد بن محمد مقری فیومی (۷۷۰ق)، قم، دار الهجرة، دوم، ۱۴۱۴ق؛ معانی الأخبار، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تصحیح و تعلیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، اول، ۱۴۰۳ق، المعجم الأوسط، سلیمان بن احمد معروف به طبرانی (۳۶۰ق)، تحقیق: طارق عوض الله - عبدالحسن حسینی، قاهره، دار الحرمین، ۱۴۱۵ق؛ مفردات ألفاظ القرآن، حسین بن محمد معروف به راغب اصفهانی (۵۰۲ق)، تحقیق: صفوان عدنان داوودی، دمشق - بیروت، دار القلم - الدار الشامیة، اول، ۱۴۱۲ق؛ من لا یحضره الفقیه، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، دوم، ۱۴۰۴ق؛ مناقب آل أبی طالب، محمد بن علی مازندرانی معروف به ابنشهرآشوب (۵۸۸ق)، قم، نشر علامه، اول، ۱۳۷۹ق؛ الموسوعة الفقهیة الکویتیة، وزارة الأوقاف والشئون الإسلامیة، کویت، دار السلاسل، دوم، ۱۴۰۴-۱۴۲۷ق.
- ↑ نجفی، سید محمد، مقاله «آل محمد»، دانشنامه امام رضا، ج۱، ص ۱۶۹-۱۷۶.