بحث:مهمترین مصادیق علم غیب کداماند؟ (پرسش)
پاسخ اجمالی
معناشناسی
غیب
معنای لغوی
غیب در لغت[۱] به امری که از حس پوشیده باشد، اطلاق شده است، خواه آن چیز هم اکنون تحقق یافته باشد یا بعد از این تحقق پیدا کند؛ این واژه در مقابلِ شهود است به معنای چیزی که با حواس قابل درک باشد[۲].
معنای اصطلاحی
برای غیب سه اصطلاح مختلف وجود دارد که عبارت است از:
- اصطلاح قرآنی و حدیثی: مراد از غیب از منظر قرآن[۳] و روایات[۴]، مطلقِ علوم فراطبیعی و غیراکتسابی نیست، بلکه غیب تنها به آن دسته از علومی اطلاق میشود که خدای متعال آگاهی از آنها را تنها به خود اختصاص داده و احدی از مخلوقاتش اعم از انبیاء، ملائکه و غیر ایشان را نیز از آن مطلع نکرده است. هرچند در این قسم نیز گاهی خداوند اراده کرده و علومی را از خزانه غیب خود در اختیار برخی برگزیدگان خویش قرار داده است[۵].[۶]
- اصطلاح کلامی: غیب در اصطلاح متکلمان به اموری همچون حوادث گذشته و آینده یا اور حالی که اطلاع از آنها از راههای طبیعی ممکن نیست مثل آگاهی از آنچه در مکانی دوردست اتفاق افتاده اطلاق میشود. به دیگر سخن مراد از غیب چیزی است که تحت حس و درک آدمی قرار ندارد به همین جهت شناخت آن بدون کمک گرفتن از اسباب غیر عادی ممکن نیست[۷]. مانند خدای سبحان و برخی از نشانههای او همچون: وحی، فرشتگان و رستاخیز که همه آنها از حواس ما غایباند. به دیگر سخن مفهوم خاص غیب عبارت است از حقایق پشت پردۀ واقعیات و رویدادهای عالم طبیعت که حواس و ذهن و دیگر ابزار شناخت معمولی راهی به آنها ندارد. غیب در این حالت به معنای پنهان از ادراکات افراد عادی است؛ خواه ادراکات حسی یا ادراکات عقلی. البته غیب، زمانی غیب است که به غیر خدای متعال نسبت داده شود؛ وگرنه هیچ موجودی برای خدا غیب نیست و همه امور مشهود او هستند: ﴿عَالِمِ الْغَيْبِ لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلا فِي الأَرْضِ﴾[۸].[۹]
- اصطلاح عرفی: در اصطلاح رایج عرفی نیز مراد از غیب چیزی است که پوشیده از حس انسان بوده و با حواس رایج پنجگانه نمیتوان از آن آگاهی یافت. اصطلاح عرفی غیب همانند معنای لغوی آن است.
علم غیب
براساس آنچه در معنای اصطلاحی غیب گفته شد، علم غیب نیز دارای سه اصطلاح مختلف است:
- اصطلاح قرآنی و حدیثی: در این اصطلاح علم به غیب فقط به علوم اختصاصی خداوند متعال (علوم مکنون و مستأثر) که ذاتی بوده و اکتسابی نیستند اطلاق میشود و به علم دیگران اگرچه به تعلیم الهی یا اعطای او باشد غیب گفته نمیشود.
- اصطلاح کلامی: در اصطلاح رایج متکلمان، علم به غیب به کیفیت خاصی از دانش اطلاق میشود که ذاتی و غیرتبعی بوده و از دیگران فراگیری نشده باشد یعنی مستفاد نباشد. لذا در این اصطلاح نیز، علم به غیب مختص ذات خداوند است و به علم دیگران هرچند ویژه باشد، غیب گفته نمیشود. مراد از غیب در اصطلاح رایج متکلمان همانند معنای غیب در فرهنگ قرآنی و حدیثی است[۱۰].
- اصطلاح عرفی: مراد از علم به غیب در اصطلاح عرفی آن ناظر به معنای لغوی غیب است. براین اساس مراد از علم به غیب از منظر عرفی آگاهی از چیزهایی است که بیرون از دید و حواس ظاهری قرار دارند، خواه مربوط به حوادث کنونی باشد و یا آینده، بهعبارت دیگر علم غیب، علم غیر عادی و خدادادی است، نه دانشهایی که از راه دلایل و حواس ظاهری و فنون اکتسابی به دست میآیند[۱۱]. در این اصطلاح به دانشهای اکتسابی از راه غیرحواس و تبعی که ذاتی نباشند هم غیب اطلاق میشود.
مصادیق غیب
برای غیب مصادیق مختلفی بیان شده است که آنها را میتوان در دو قسم جای داد:
- قسم اول، اموری که هرگز در محدوده و قلمرو حس انسان، قرار نمیگیرند، مانند حقیقت ذات پروردگار، فرشتگان، امور مربوط به معاد و....انسان زمانی میتواند از حقیقت برخی موجودات مانند فرشتگان آگاهی پیدا کند که ظرف وجودی او دگرگون شده و وارد عالم غیب شود و گرنه با ظرفیت وجودی مادی نمیتواند به این امور علم پیدا کند.
- حوادث غیبیای که در گذشته اتفاق افتاده و یا در آینده رخ خواهد داد. بدین معنا که حوادث گذشته و آینده برای ما در حال حاضر از امور غیبی هستند که با خبر دادن از آنها، تحت قلمرو درک ما قرار خواهند گرفت[۱۲]. با این بیان، معلوم میشود عالم غیب در مقابل عالم شهود قرار دارد و مواردی که با حواس قابل درک نباشند و از قلمرو حواس برتر و بالاتر باشند از عالم غیب محسوب میشوند. این قبیل امور چون دیدنی، شنیدنی، بوییدنی، چشیدنی و لمس کردنی نیستند و حواس ما تاب درک آنها را ندارند از جهان غیب شمرده میشوند[۱۳].
مصادیق علم غیب
در آیات و روایات متعددی برای "علم غیب" مصادیق مختلفی بیان شده است:
مصادیق علم غیب در قرآن
برخی از مصادیق علم غیب که در آیات به آنها اشاره شده است عبارتاند از:
- مبدأ و معاد: ﴿الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ﴾[۱۴]؛
- اسرار و قوانین نهفته در طبیعت: ﴿وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ﴾[۱۵]؛
- ظنّ و گمان: ﴿وَقَدْ كَفَرُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ وَيَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ﴾[۱۶] و ﴿رَجْمًا بِالْغَيْبِ﴾[۱۷]؛
- رویدادهای گذشتگان: ﴿ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ﴾[۱۸]؛
- پنهان و خلوت: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ﴾[۱۹] و ﴿أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ وَأَنَّ اللَّهَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ﴾[۲۰]؛
- قیامت: ﴿وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ﴾[۲۱]؛
- پیشآمدها: ﴿وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا﴾[۲۲]؛
- محل مرگ: ﴿وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ﴾[۲۳]؛
- اخبار و احوالات پیامبران گذشته: ﴿تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا﴾[۲۴].[۲۵].
مصادیق علم غیب در روایات
در روایات متعددی، علومی برای ائمه گزارش شده است که اگرچه به طور صریح، علم غیب به شمار نمیآید؛ اما به طور قطع معنای لغوی علم غیب بر آنها تطبیق میشود. روایات این مجموعه تواتر معنوی دارند و در ابواب مختلف پراکندهاند. مهمترین این ابواب عبارتاند از: علم به ضمایر افراد؛ علم به حوادث آینده، علم امامان(ع) به زمان شهادتشان، علم به زمان مرگ افراد، علم به زبانهای مختلف و زبان حیوانات و پرندگان، علم به اسم اعظم خداوند، علم به ملکوت، علم به تمام حقایق قرآن، علم به تمام علوم پیامبران و فرشتگان، علم به اعمال انسانها، دیدن فرشتگان و جبرئیل، میکائیل و فرشته مرگ، شناخت ارواح مؤمنان، شناخت جنیان و امامت بر آنان، ارتباط با عالم برزخ و ارتباط بعد از وفات با دنیا و.... روایات متعدد این بابها از علومی خبر میدهند که با توجه به معنای یاد شده، مصادیق علم غیب به شمار میآیند[۲۶] مانند:
- در روایتی از امام باقر(ع) ذیل آیۀ ۳ سورۀ بقره، ایمان به غیب این گونه تفسیر شده است: «مؤمنان کسانی هستند که روز حشر و نشر و وعد و وعید را تصدیق میکنند»[۲۷].
- در حدیثی امام باقر(ع) قیام امام زمان(ع) و رجعت را از مصادیق غیب دانسته اند: «الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ هُوَ الْبَعْثُ وَ النُّشُورُ وَ قِیَامُ الْقَائِمِ وَ الرَّجْعَة»[۲۸].[۲۹]
برای علم غیب مصادیق فراوان دیگری نیز میتوان برشمرد؛ مانند: اوضاع قیامت و معاد، بهشت و دوزخ، ثوابها و عقابهای اخروی، خدا و صفات او، ملائکه و فرشتگان، اخبار وحیانی مربوط به امم و انبیای گذشته، امام زمان(ع)، حوادث آینده،رجعت و...[۳۰].
دیدگاه دیگری هم درباره مصادیق علم غیب وجود دارد که به صورت تفصیلی به آنها میپردازد و علم غیب را از نظر مصادیق به سه قسم تقسیم میکند:
- موجوداتی که از افق حس انسانی بیرون هستند و هیچگاه در قلمرو حس او قرار نمیگیرند؛ مانند: ذات پروردگار جهانیان، حقیقت اسم و صفات وی،جنود غیبی خداوند یعنی فرشتگان و شیوه کار آنان مانند تدبر عالم خلفت، جهان ارواح و عالم برزخ، رستاخیز و مواقف آن.
- اکتشافات علمیبشر، اعم از اینکه قوانین را کشف کرده تا بر پهنه هستی طبیعت، حکومت کند و یا پرده از روی موجوداتی بردارد که قرنها از افق حس او بیرون بوده است؛ مانند: جاذبه زمین و قانون گریز از مرکز، عمل سلول، وجود میکروب و....
- حوادثی که در گذشته اتفاق افتاده و یا در آینده رخ خواهد داد؛ مانند: گزارشهای قرآنی درباره امتهای پیشین به وسیله پیامبر أمی و یا اخبار غیبی انبیاء و اولیاء[۳۱].
پانویس
- ↑ طریحی، «مجمع البحرین»، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، «المفردات»، ص ۶۱۶؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، «کتاب العین»، ج۴، ص ۴۵۴؛ ابنمنظور، محمد بن مکرم، «لسان العرب»، ج۱، ص ۶۵۴ و طبرسی، فضل بن حسن، «مجمعالبیان فی تفسیر القرآن»، ج۱، ص ۱۲۱.
- ↑ ر.ک: طیب، سید عبدالحسین، «اطیب البیان فی تفسیر القرآن»، ج ۱، ص ۱۴۸؛ مطهری، مرتضی، «امدادهای غیبی در زندگی بشر»، ص ۵۵؛ فاضل لنکرانی، محمد، اشراقی، شهاب الدین، «پاسداران وحی»، ص ۱۶۷؛ سبحانی، جعفر، «منشور جاوید»، ج ۱۰، ص ۱۴۴؛ مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، «دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم»، فصلنامه قبسات، ص ۱۲؛ برنجکار، رضا، شاکر، محمد تقی، «مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران»، فصلنامه مطالعات تفسیری، ش ۱۰، ص ۶۶ و ۶۷؛ سبحانی، محمد تقی، هاشمی، سید علی، «قلمرو علوم پیامبر امام علی و صحابه در مهمترین منابع حدیثی اهل سنت»، پژوهشنامه حکمت و فلسفه اسلامی، ش ۳، ص ۳۹ ـ ۴۰؛ خسروپناه، عبدالحسین، «کلام نوین اسلامی»، ج ۲، ص ۳۷۸؛ نادم، محمد حسن، «علم غیب از نگاه عقل و وحی»، ص ۷۵.
- ↑ مانند: ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ﴾، سوره انعام، آیه ۵۹؛ ﴿وَيَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ﴾، سوره یونس، آیه ۲۰.
- ↑ در روایتی امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «همانا برای خداوند متعال دو علم وجود دارد؛ علمی که آن را ویژه خود قرار داده و کسی را نسبت به آن مطلع نساخته است، نه پیامبری از پیامبران و نه فرشتهای از فرشتگان و این همان فرمایش خداوند متعال در قرآن کریم است که فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ﴾ و علمی که فرشتگان او از آن آگاهی دارند قطعا مورد آگاهی محمد(ص) و آل محمد(ع) است و آنچه ایشان از آن آگاهی دارند قطعا مرا نسبت به آن آگاه فرموده است، بزرگ از ما و کوچک از ما تا روز قیامت از آن مطلع هستند؛ «إن لله علمین علم استأثر به فی غیبه فلم یطلع علیه نبیا من أنبیائه و لا ملکا من ملائکته و ذلک قول الله تعالی إن الله عنده علم الساعة و ینزل الغیث و یعلم ما فی الأرحام و ما تدری نفس ما ذا تکسب غدا و ما تدری نفس بأی أرض تموت و له علم قد اطلع علیه ملائکته فما اطلع علیه ملائکته فقد اطلع علیه محمد و آله و ما اطلع علیه محمد و آله فقد أطلعنی علیه [یعلمه] الکبیر منا و الصغیر إلی أن تقوم الساعة»؛ صفار، محمد بن حسن، «بصائر الدرجات»، ص ١٣١.
- ↑ ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ﴾«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد». سوره جن، آیه۲۶ - ۲۷.
- ↑ ر.ک: مسعودی، سید محمد علی، «تفاوت کاربردهای کلامی و روایی واژه غیب در ترکیب اضافی علم غیب»، نخستین همایش ملی واژهپژوهی در علوم اسلامی، ص۵.
- ↑ ر.ک: امینی، عبدالحسین، «الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب»، ج ۵، ص ۸۰؛ شاکر، محمد تقی، «منابع علم امام در قرآن و روایات»، ص ۱۱۹؛ سبحانی، جعفر، «مفاهیم القرآن»، ج ۳، ص ۴۰۲ ـ ۴۰۴؛ مهری، سید مرتضی، «آگاهیهای غیبی»، ماهنامه پاسدار اسلام، ش ۱۵۵.
- ↑ «او دانای نهان است. هم وزن ذرهاى، نه در آسمانها و نه در زمین از او پنهان نیست»؛ سوره سبأ، آیه ۳.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، «ترجمه تفسیر المیزان»، ج ۱، ص ۷۳؛ جعفری، محمد تقی، «قرآن نماد حیات معقول»، ص ۱۶۶ ـ ۱۷۱؛ مکارم شیرازی، ناصر، «پیام قرآن»، ج ۷، ص ۲۱۲؛ جوادی آملی، عبدالله، «تفسیر تسنیم»، ج ۲، ص ۱۵۷؛ سبحانی، جعفر، «منشور جاوید»، ج ۱۰، ص ۱۴۴؛ مصباح یزدی، محمد تقی، «انسانشناسی»، ص ۳۹۹. ۴۰۰؛ خسروپناه، عبدالحسین، «کلام نوین اسلامی»، ج ۲، ص ۳۷۸؛ نادم، محمد حسن، «علم غیب از نگاه عقل و وحی»، ص ۷۵؛ موسوی، سید امین، «گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب سنت و عقل»، ص ۴۸.
- ↑ ر.ک: مسعودی، سید محمد علی، «تفاوت کاربردهای کلامی و روایی واژه غیب در ترکیب اضافی علم غیب»، نخستین همایش ملی واژهپژوهی در علوم اسلامی، ص٢ و ٣.
- ↑ ر.ک: امینی، عبدالحسین، «الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب»، ج ۵، ص ۸۰؛ سبحانی، جعفر، «مفاهیم القرآن»، ج ۳، ص ۴۰۲ ـ ۴۰۴؛ مهری، سید مرتضی، «آگاهیهای غیبی»، ماهنامه پاسدار اسلام، ش ۱۵۵؛ شاکر، محمد تقی، «منابع علم امام در قرآن و روایات»، ص ۱۱۹؛ برنجکار، رضا، شاکر، محمد تقی، «مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران»، فصلنامه مطالعات تفسیری، ش ۱۰، ص ۶۶ و ۶۷.
- ↑ ر.ک. رابیل، سیده، «جستاری در مسئله علم غیب»، منتشر شده در نشریه الکترونیکی قرآنپژوهی.
- ↑ ر.ک. امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص ۲۶۳.
- ↑ «همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند» سوره بقره، آیه ۳.
- ↑ «و اگر غیب میدانستم خیر بسیار مییافتم» سوره اعراف، آیه ۱۸۸.
- ↑ «در حالی که پیشتر آن را منکر بودند و (اکنون) از جایی دور تیر به تاریکی میافکنند» سوره سبأ، آیه ۵۳.
- ↑ «در حالی که تیری در تاریکی میافکنند» سوره کهف، آیه ۲۲.
- ↑ «این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم» سوره آل عمران، آیه ۴۴.
- ↑ «دانای نهان و آشکار است» سوره انعام، آیه ۷۳.
- ↑ «آیا نمیدانند که خداوند راز آنها و سخنان زیرگوشی آنان را میداند و اینکه خداوند بسیار داننده نهانهاست؟!» سوره توبه، آیه ۷۸.
- ↑ «و نهان آسمانها و زمین از آن خداوند است و کار رستخیز جز یک چشم بر هم زدن نیست یا خود کوتاهتر است؛ بیگمان خداوند بر هر کاری تواناست» سوره نحل، آیه ۷۷.
- ↑ «و هیچ کس نمیداند فردا چه به دست خواهد آورد» سوره لقمان، آیه ۳۴.
- ↑ «و هیچ کس نمیداند در کدام سرزمین خواهد مرد» سوره لقمان، آیه ۳۴.
- ↑ «این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی میکنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمیدانستید» سوره هود، آیه ۴۹.
- ↑ ر.ک. هاشمی، سید علی، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران وبگاه اسلام کوئست.
- ↑ ر.ک. هاشمی، علی، «قلمرو علم امام از دیدگاه آیات روایات و اصحاب ائمه (فصل اول)».
- ↑ «یُصَدِّقُونَ بِالْبَعْثِ وَ النُّشُورِ وَ الْوَعْدِ وَ الْوَعِیدِ»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۶۵، ص ۲۷۳.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۳۵۲.
- ↑ ر.ک. هاشمی، سید علی، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران وبگاه اسلام کوئست.
- ↑ ر.ک. امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص ۲۶۳؛ اسعدی، محمد، ولایت و امامت پژوهشی از منظر قرآن، ص ۳۰۹.
- ↑ ر.ک. خوشباور، داود، علم غیب از دیدگاه فریقین؛ ص ۳۰.