رسالت

شناسه ارزیابی نشده
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل رسالت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

رسالت به معنای مأموریت و فرستادگی از جمله عالی‏‌ترین مقام‌های الهی است که به بعضی از انسان‌های شایسته داده می‌‌شود تا پیام الهی را از طریق وحی دریافت کرده و به انسان‌ها برساند و یا کاری را از طرف خداوند انجام دهند و به دارندگان چنین مقامی رسول گفته می‌‌شود. عصمت، معجزه و علم خدادادی از جملۀ ویژگی‌های ایشان است و خداوند با فرستادن رسولان حجت را بر انسان‌ها تمام کرده است.

معناشناسی رسالت

رسالت در لغت به معنای پیام، کتاب[۱]، پیغمبری[۲]، مأموریت و فرستادگی[۳] آمده است که در تمام کار‎بست‎ها و مشتقات آن به معنای برانگیختن[۴] و فرستادن چیزی است؛ به صورتی که حامل پیامی باشد[۵]. "رسول" نیز به معنای برانگیختن و کشیدن است[۶].

در اصطلاح قرآنی، رسالت، تحمل یک نوع مأموریت از جانب کسی، خواه به صورت ابلاغ پیامی از او به دیگران، یا تحقق بخشیدن به کاری در خارج[۷] و رسول نیز در بیشتر آیات قرآن به پیامبران الهی که وظیفه‌شان رساندنِ پیام و یا انجام کاری از طرف خداوند است، گفته شده است[۸].

در اصطلاح دینی، رسالت، سفارت و وساطت یکی از بندگان خاص میان خدا و بندگان برای زدودن کاستی‌ها و بیماری‌های روحی و تعلیم مصالح دنیایی و آخرتی آنان است که عقل ایشان از فهم آن ناتوان است[۹] و رسول نیز در اصطلاح دینی، مأمور تبلیغ احکام[۱۰] و معارف الهی است[۱۱].[۱۲]

تفاوت نبوت و رسالت در قرآن

قرآن کریم برای اشاره به پیامبران الهی از دو واژۀ «رسول» و «نبی» استفاده می‌کند و حتی برخی از پیامبران را با هر دو وصف نبی و رسول می‌خواند. نظرات متفاوتی درباره اینکه این دو واژه مترادف‌اند یا معنایی متفاوت دارند، بیان شده است:[۱۳]:

  1. این دو واژه مترادفند:

برخی معتقدند این دو اصطلاح هیچ فرقی با هم ندارند. طرفداران این نظریه شاهدی برای مدعای خود نیاورده‌اند.

برخی نیز معتقدند این دو واژه در مصادیقشان یکی هستند ولی در مفهوم، متفاوتند.

  1. این دو واژه با هم متفاوتند: بیشتر اندیشمندان مسلمان، این دو مفهوم را متفاوت می‌دانند و می‌گویند «رسول» اخص و مصداقی از نبی است به این معنا که هر رسولی نبی است، ولی هر نبی‌ای رسول نیست. گفته شده شیعیان بر این نظر اتفاق دارند و این تفاوت را بیشتر اهل سنت نیز قبول دارند[۱۴]. برخی از مفسران بر این باورند که عبارت ﴿مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ[۱۵] گویای تغایر بین این دو واژه است[۱۶]؛ زیرا قرآن کریم کلام خداوند حکیم است و آوردن دو واژۀ کاملاً مترادف در یک جمله خلاف حکمت است. پس بنابر ظاهر آیه این دو واژه به یک معنا نیستند. بنابراین «نبی» و «رسول» دو واژۀ هم‌معنا نیستند[۱۷].

نسبت بین رسالت با امامت

روایات بر این امر تأکید دارند که امامت مقامی فراتر از نبوت و رسالت است[۱۸]. معنای رسالت این است که مأموریتی بر عهده کسی بگذارند و او موظف به تبلیغ و ادای آن شود[۱۹]. رسالت جنبه ظاهر و هدایت ظاهری را رهبری می‌‌کند که امام علاوه بر این، هدایت باطنی را هم به عهده دارد. امامت مقام ولایت کلّیه و مطلقه الهی و مرتبه خاصی از قرب الهی است و رسالت این گونه نیست. قرآن همچنین بعد از یادکرد از چند پیامبر الهی، می‌فرماید: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ[۲۰]؛ دربارۀ برخی پیامبران الهی نیز آمده است: ﴿وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ[۲۱]. از مجموع این آیات استفاده می‌شود بعضی پیامبران از جمله حضرت ابراهیم(ع) دارای مقام امامت نیز بوده‌اند[۲۲] و خداوند مقام امامت را در اواخر عمر ابراهیم(ع) و پس از سال‌ها نبوت و رسالت و بعد از قبولی‌اش در یک امتحان بزرگ به او عنایت فرمود[۲۳]، از این رو گفته شده" نبوّت حاصل نمی‌شود مگر پس از عبودیّت خداوند و رسالت ممکن نیست مگر بعد از نبوّت و رسیدن به مقام خلّت ممکن نیست مگر پس از نیل به مقام رسالت و مقام امامت به کسی داده نمی‌شود، مگر اینکه به مقام خلّت (خلیل اللهی) رسیده باشد»[۲۴].

در قرآن مجید، امام بر مصادیق مختلفی استعمال شده است که به دو دسته تقسیم می‌شود:

  1. مصادیق غیر بشری، مانند لوح محفوظ‍‌: ﴿وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ[۲۵].
  2. کتاب آسمانی: ﴿وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً[۲۶].

مصادیق بشری که از جهت حقانیت و بطلان، به دو دسته تقسیم می‌شود:

  1. امام حق: ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا[۲۷]؛
  2. امام باطل: ﴿فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ[۲۸] و ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ[۲۹].

اما امامت در اصطلاح دینی به دو صورت عام و خاص است که در معنای عام، شامل نبوت و رسالت به عنوان مقتدا و اسوه می‌شود و در معنای خاص، شامل آنها نشده و در بعضی موارد بعد از تحقق مقام نبوت و رسالت است: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۳۰] یا مقام ویژه‌ای است که از طرف خدای سبحان به اوصایای پیامبران(ع)، عنایت می‌شود[۳۱].

ویژگی‌های رسالت و امامت

برخی از ویژگی‌های رسالت و امامت عبارت‌اند از:

  1. عصمت: عصمت، ملکه‌ای نفسانی و قوه‌ای روحانی است که خدا به برخی افراد می‌دهد و همین مانع از لغزش آنان به سمت گناه و خطا می‌شود و همچنین موهبتی الهی به بندگانی است که خدا می‌داند هرگز به ‌اختیار گناه نمی‌کنند: ﴿اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ[۳۲]. عصمت مراتب مختلفی دارد؛ مانند عصمت در تلقی و ابلاغ وحی، عصمت در عمل به احکام شرعی، عصمت از خطا در تطبیق احکام بر مصادیق، عصمت از خطا در تشخیص مصالح و مفاسد امور و عصمت از خطا در امور عادی روزمره زندگی و در این میان، عصمت از کذب حتی خطا در دریافت و ابلاغ وحی، افزون بر ایجاد اطمینان مردم از مفاد دعوت ایشان[۳۳] مستند به دلیل عقلی است؛ زیرا با احتمال خطا در دریافت و تبلیغ وحی، غرض از فرستادن پیامبر نقض می‌گردد شیعیان همۀ پیامبران را از ابتدای تولد تا پایان عمر از همۀ گناهان معصوم می‌دانند[۳۴].
  2. نصب از سوی خدا: آیۀ تبلیغ: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ[۳۵] امامت را هم‌سنگ رسالت پیامبر(ص) و آیۀ اکمال: ﴿ِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا[۳۶] آن را کامل‌کنندۀ دین معرفی می‌کند. این دو آیه و برخی آیات دیگر بر لزوم نصب امام از سوی خدا دلالت دارند[۳۷].
  3. علم خدادادی: در قرآن کریم آیات متعددی هست که بر علم خدادادی امام دلالت دارد از جمله: ﴿وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[۳۸]. روایاتی از طریق اهل سنت و شیعه نقل شده که می‌گوید مقصود از «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب»، امام علی(ع) است. از جمله: از امام باقر(ع) سؤال شد: «مقصود از آیۀ ﴿قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ چیست؟» فرمودند: «مقصود خداوند، ما اهل‌بیت هستیم و علی نخستین و برترین و بهترین ما پس از پیامبر است»[۳۹] در این روایت امام باقر(ع)، امامان را مصداق ﴿مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ می‌داند و حضرت علی(ع) را اولین و بهترین ایشان معرفی می‌کند[۴۰].

جایگاه رسالت و امامت در قرآن

رسالت و امامت، عالی‏‌ترین مقامات الهی هستند که در قرآن کریم از آنها یاد شده و بر عظمت و اهمیت آنها تأکید شده است و با استناد به آیات صریح قرآنی از جمله: ﴿الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا[۴۱]؛ ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ[۴۲] و روایاتی[۴۳] که در شأن نزول این آیات آمده می‌‌توان فهمید ولایت امیرالمؤمنین (ع) باعث تکمیل رسالت نبوی است و دین بدون پذیرش ولایت امامان دوازده‌گانه، دینی ناقص بوده و مورد رضای خداوند نیست[۴۴]. بنابراین امامت، لازمۀ رسالت است و به هیچ وجه از آن جدا نمی‌شود؛ زیرا طبق فرمایش قرآن بدون امامت، مقصود اصلی ارسال رسولان الهی و انزال کتب آسمانی که همان برقراری جامعۀ عدل الهی است، محقق نمی‌شود: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ[۴۵]، در این آیه مصداق کتاب و میزان، قرآن و علی(ع) و اولاد پاکش هستند که در طول زمان گذشته تا به امروز بوده و حجت الهی بر تمام اهل زمین تمام شده است و علت غایب بودن امام زمان(ع) هم خواست خود مردم است[۴۶].

جستارهای وابسته

همچنین ببینید

منابع

پانویس

  1. دهخدا، لغت‌نامه، ج ۷، ص ۱۰۵۸۵.
  2. دهخدا، لغت‌نامه، ج ۷، ص ۱۰۵۸۴.
  3. دهخدا، لغت‌نامه، ج ۷، ص ۱۰۵۸۴.
  4. التحقیق، ج ۴، ص ۱۲۸ (ذیل واژۀ رسل).
  5. التحقیق، ج ۴، ص ۱۳۰.
  6. احمد‌بن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۳۹۲.
  7. ر.ک: سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج ۳، ص ۸۸.
  8. ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۴۴ ـ ۴۹.
  9. جامع العلوم، ج ۲، ص۱۳۵؛ شرح العقاید النسفیه، ص۲۰۶.
  10. التعریفات، ص ۱۴۸ (ذیل واژۀ رسول).
  11. شرح مصطلحات کلامیه، ص ۱۵۹.
  12. ر.ک: رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳، ج۱۳، ص ۵۹۸ ـ ۶۰۹.
  13. ر.ک: اورنگی، طیبه، مهریزی، مهدی، حجتی، سید محمد باقر، رسول و نبی در اندیشه مفسران و متکلمان؛ سیر تطور و نقد دیدگاهها، مجله مطالعات قرآن و حدیث»؛ ص ۱۶۵ ـ ۱۹۹.
  14. واتفقت الامامیة علی ان کلّ رسول فهو نبی ولیس کل نبی فهو رسول؛ محمد بن‌ محمد بن‌ نعمان عکبری بغدادی (شیخ مفید)، مجموعه‌مصنفات: اوائل المقالات، ص۴۵.
  15. سوره حج، آیه ۵۲.
  16. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۳۹۱؛ زمخشری، محمود‌بن‌عمر، الکشاف عن دقائق التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ج۳، ص۱۶۴.
  17. روایات نیز دربارۀ فرق بین رسول و نبی سخن گفته‌اند. اصول کافی بابی به این نام دارد که شامل چهار روایت با سندهای صحیح و مضامین نزدیک به هم است. در حدیث اول این باب از امام صادق(ع) می‌خوانیم: «اَلنَّبِی الذِی یَری فِی مَنامِهِ وَیَسْمَعُ الصَّوتَ وَلا یُعایِنُ المَلَکَ وَالرسُولُ الذِی یَسْمَعُ الصَّوتَ وَیَری فِی المَنامِ وَیُعایِنُ المَلَک»؛ کلینی، محمد‌بن‌یعقوب، الاصول من الکافی، ج۱، باب الفرق بین الرسول والنبی والمحدث، ص۱۷۶، ح۱.
  18. برای نمونه، امام رضا(ع) فرمودند: «انَّ الامامة خص الله بها ابراهیم الخلیل(ع) بعد النبوة والخلة مرتبة ثالثة»؛ حسینی بحرانی، هاشم‌بن‌سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۱۷، ح۵؛ اهل سنت، امامت را در این آیه به مقام نبوت تفسیر کرده‌اند، اما شواهد حاکی از نادرستی این تفسیر است.
  19. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص ۵۶ ـ ۵۸.
  20. «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
  21. «و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۴.
  22. ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۴۴۱ ـ ۴۴۲.
  23. با توجه این نکته که حضرت ابراهیم(ع) این مقام را برای فرزندان خود نیز خواسته است، فهمیده می‌شود که حضرت اسماعیل و اسحاق(ع) به دنیا آمده بوده‌اند و حضرت ابراهیم(ع) هم در سنین پیری فرزنددار شده بود؛ زیرا قرآن از قول آن حضرت می‌فرماید: الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَی الْکِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَق»؛ سورۀ ابراهیم، آیۀ ۳۹؛ برای آگاهی بیشتر، ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۷۰، ۲۸۰.
  24. ر.ک: مروجی طبسی، محمد علی، قورچیان، علی، مفهوم شناسی تطبیقی ـ تحلیلی «رسول» و «نبی» در لغت و روایات اهل بیت (علیهم السلام)؛ مجله حسنا، ص ۳۳ ـ ۵۷.
  25. «و هر چیزی را در نوشته‌ای روشن بر شمرده‌ایم» سوره یس، آیه ۱۲.
  26. «و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟» سوره هود، آیه ۱۷.
  27. «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند
  28. «با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید» سوره توبه، آیه ۱۲.
  29. «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا می‌خوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.
  30. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  31. ر.ک: حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص، ۵۶ ـ ۵۸.
  32. «خدا بهتر مى‏ داند رسالتش را كجا قرار دهد» سوره انعام، آیه ۱۲۴.
  33. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۲، ص ۱۳۸ ـ ۱۳۷.
  34. ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۱۵۳ ـ ۱۵۴ و آموزش عقائد، ج ۲، ص ۳۶؛ رضایی، حسن، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳.
  35. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  36. «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
  37. ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۶۰۷ ـ ۶۱۰.
  38. «و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس است» سوره رعد، آیه ۴۳.
  39. «قال: قلت لابی جعفر(ع): قُلْ کَفی بِاللّهِ شَهِیداً بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ. قال: اِیّانا عَنی، وعلیٌّ اَوّلُنا واَفْضلُنا وخَیْرُنا بعدَ النبیّ(ص)»؛ اصول الکافی، ج۱، ص۲۲۹ـ۲۵۷؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵ـ۶، ص۳۰۱.
  40. ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۶۱۲ ـ ۶۱۴.
  41. «امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
  42. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  43. حسکانی، از دانشمندان شافعی، نقل می‌کند: ان النبی دعا الناس الی علیّ فاخذ بضبعیه فرفعهما ثم لم یتفرقا حتی نزلت هذه الآیة: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی. فقال رسول الله(ص): الله اکبر علی اکمال الدین واتمام النعمة ورضا الرب برسالتی والولایة لعلی ثم قال للقوم: من کنت مولاه فعلی مولاه؛ «پیامبر اسلام(ص) مردم را [به بیعت با علی(ع) به‌عنوان خلیفة پس از خود] فراخواند و بازوان آن حضرت را گرفت و بالا برد و از یکدیگر جدا نشدند تا آیة شریفة ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ نازل شد. پس پیامبر(ص) فرمود: الله اکبر بر اکمال دین و اتمام نعمت و خشنودی خداوند به رسالت من و ولایت علی. آن‌گاه [خطاب] به مردم فرمود: من کنت مولاه فعلی مولاه»؛ عبیدالله‌بن‌عبدالله حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۱۵۷ـ۱۵۸؛ موفق‌بن‌احمد خوارزمی، المناقب، ص۱۳۵؛ جلال‌الدین عبدالرحمان سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ج۳، ص۱۹؛ سیدعبدالحسین شرف‌الدین، المراجعات، ص۳۷۹؛ روایت دیگر، نقل شده: «پیامبر اکرم(ص) در غدیر خم برخاست و به مردم فرمود: «آیا من سزاوارتر از خود شما بر شما نیستم؟» مردم گفتند: «چرا ای فرستادة خدا». پیامبر(ص) فرمود: «هرکس من مولای اویم، علی مولای اوست». سپس این آیه نازل شد: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا. در این هنگام پیامبر تکبیر گفت و مردم دریافتند که بر پیامبر وحی نازل شده است. پس از آن پیامبر(ص) فرمود: «الله اکبر بر اکمال دین و اتمام نعمت؛ تمام شدنِ نبوت من، همان ولایت علی(ع) پس از من است». آن‌گاه ابوبکر و عمر از جا برخاستند و از پیامبر پرسیدند: آیا این ولایت مخصوص علی(ع) است؟ حضرت فرمود: «مخصوص علی و اوصیای من تا روز قیامت است» و در پاسخ به پرسش از اوصیای خویش، نام دوازده امام معصوم شیعه را ذکر فرمود»؛ هاشم‌بن‌سلیمان حسینی بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام، تصحیح علی عاشوری، ج۱۰، باب ۵۸، ح۴.
  44. ر.ک: مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنماشناسی، ص ۵۹۴ ـ ۵۹۹.
  45. «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.
  46. ر.ک: اراکی، محسن، نگاهی به رسالت و امامت، ص ۲۰-۲۷.