نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Jaafari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۳ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۵۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۳ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۵۶ توسط Jaafari(بحث | مشارکتها)
«جنّ نمیتواند از غیب خبر دهد. خبرهایی را هم که آنها از آینده میدهند به این صورت است که در صورت نبودن مانع به آسمانها رفته و اخباری را از ملائکه میشنوند. اما بعد از ظهور اسلام دیگر راههای آسمان بر آنان به طور کامل بسته شد و هر کدام از ایشان که برای خبر گیری به آسمان میروند با شهاب نابود میشوند. به خاطر مشاهده همین مطلب بود که عدهای از ایشان تحقیق کردند و به پیامبر ایمان آوردند. در زمان حضرت سلیمان بعضی از مردم فکر میکردند که اجنّه علم غیب دارند. حضرت سلیمان که میدانست به زودی وفات خواهد کرد به خدا عرض کرد: پروردگارا مرگ مرا از جنیان پنهان دار تا مردم بدانند که جنیان عالم به غیب نیستند. حضرت سلیمان بناهای عظیمی داشت. یکی از این بناها را که اجنه شروع به ساخت آن کرده بودند یکسال به اتمام ساخت آن مانده بود. حضرت سلیمان به خاندان خود سپرد که جنّیان را از مرگ من آگاه نکنید تا بنای ساختمان فراغت یابند. یکی از روزها حضرت سلیمان در کاخ بلور تنها ایستاده بود و بر عصای خود تکیه زده بود و به تماشای مناظر عمارتهای کشور پهناور خود مشغول بود. ملک الموت به شکل جوانی به نزد سلیمان رفت و او را در همان حال قبض روح کرد. جسد بی جان سلیمان مدتها به همان حالی که ایستاده و تکیه به عصا داده بود باقی ماند. سپاهیان و کارگزاران جنّی از دیوارهای بلوری قصر او را میدیدند و گمان میکردند سلیمان زنده است و به آنان مینگرد. از ترس او کسی جرأت نداشت وارد قصر شود تا آنکه خدا موریانهها را فرستاد تا عصای سلیمان را خوردند و سلیمان بر زمین افتاد و همه مردم فهمیدند که جنّیان از یک قدمی خود هم خبر نداشتند چه برسد به آینده! خداوند در این باره میفرماید: ﴿﴿فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ﴾﴾[۱].»[۲].
«جن از قدرت تحریکی فراوانی، برخوردار و دارای قدرت آگاهی بر غیب در حدّ تجرّد وهمی آمیخته با کذب است. ارتباط انسان با آن نیز ممکن است. آیههایی مانند: ﴿﴿ قَالَ عِفْريتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ﴾﴾[۳] به طور خلاصه، بر آن قدرت تحریکی دلالت دارد. آیه ﴿﴿ وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا﴾﴾[۴] دلیل بر آگاهی آنان بر بعضی از اسرار غیبی گرچه آمیخته با دروغ است» [۵].
«از آیه ﴿﴿فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ﴾﴾[۶]. معلوم میشود جنها تصور میکردند که از غیبِ جهان آگاهند، خداوند پس از این که آنها را مسخّر کرد تا در خدمت حضرت سلیمان (ع) باشند، صحنهای به وجود آورد تا آنها بدانند که علم به غیب ندارند: حضرت سلیمان در حالی که بر عصای خویش تکیه داده بود مراقب انجام وظایف آنها بود، در همان حال، مرگ او فرا رسید و همچنان که تکیه داده بود جان سپرد ولی مدّتی به همان حال باقی ماند تا این که موریانه عصای او را خورد و او بر زمین افتاد، آن گاه جنّیانِ دربند، متوجّه شدند که مدتی به این خیال، که آن حضرت، مراقب آنهاست، خدمت اجباری کردهاند: ﴿﴿فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ﴾﴾ و چون او بر زمین افتاد جنّیان متوجه شدند که اگر از غیب آگاهی داشتند هرگز گرفتار عذاب خوار کننده (خدمت اجباری) نمیشدند. ولی از همین آیه و همین داستان معلوم میشود آنها به نحوی بخشی از غیب جهان را متوجه میشدند که منشأ این توهّم آنها شده است. بنابراین همین آیه دلالت میکند که بهطور کامل روزنه غیب بسته نیست.
در سوره جن، راهی که جنّیان از آن راه به اخبار غیب دست مییافتند به نحوی بیان شده است؛ در آیه ﴿﴿وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا* وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا﴾﴾[۷] از زبان آنها میفرماید: ﴿﴿وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا* وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن يَسْتَمِعِ الآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا﴾﴾[۸] از زبان آنها میفرماید: و ما آسمان را دیدیم که پر از نگهبانان نیرومند و شهابهاست و ما پیش از این در جایگاهی از آسمان مینشستیم و (به اخبار آسمان) گوش میدادیم ولی اکنون اگر کسی گوش فرا دهد شهابهایی برای او در کمین است.
نظیر این مطلب در آیاتی دیگر نیز آمده است. به هر حال از این آیات، روشن میشود که راههایی برای اطلاع از غیب وجود دارد و جنّیان از بعضی از آن راهها استفاده میکردهاند»[۹].
«قرآن کریم در آیه چهاردهم سورهی سبأ به مرگ عجیب و عبرتآموز سلیمان اشاره میکند و میفرماید: ﴿﴿فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ﴾﴾[۱۰].
واژه تَبیَّنت یا به معنای آشکار شدن و یا به معنای دانستن است. بنابر معنای اول مقصود آن است که بعد از افتادن سلیمان(ع) انسانها فهمیدند که جنیان نیز از اسرار غیب آگاه نیستند. بنابر معنای دوم مقصود آن است که جنیان از مرگ سلیمان آگاه نبودند و فهمیدند که اگر از اسرار غیب آگاه بودند، زودتر از کارهای سخت و مجازت فرار میکردند. اگر علم غیب در اختیار خلافکاران باشد از آن سوء استفاده میکنند و از مجازات میگریزند»[۱۱].
«﴿﴿قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ﴾﴾[۱۲]. و ﴿﴿قَالَ عِفْريتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ﴾﴾[۱۳]. و ﴿﴿قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ﴾﴾[۱۴]. سلیمان گفت: ای بزرگان! کدام یک از شما تخت او را برای من میآورد پیش از آنکه به حال تسلیم نزد من آیند؟. عفریتی از جنّ گفت: من آن را نزد تو میآورم پیش از آنکه از مجلست برخیزی و من نسبت به این امر، توانا و امینم. اما کسی که دانشی از کتاب داشت گفت: پیش از آنکه چشم بر هم زنی، آن را نزد تو خواهم آورد؛ و هنگامی که سلیمان آن تخت را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا میآورم یا کفران میکنم؟ و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر میکند؛ و هر کس کفران نماید پروردگار من، غنیّ و کریم است. در این آیه تصریح شده که وزیر حضرت سلیمان، آصف بن برخیا، بخشی از علم کتاب را داشته و توانسته است با آن علم تخت بلقیس را در چشم بر هم زدنی از یمن تا فلسطین منتقل نماید. پس به یقین او دارای علمی غیبی بوده، چرا که از راه علوم عادی انجام چنین کاری غیر ممکن میباشد. در این آیه تصریح شده که حتی جنها نیز از داشتن چنین قدرتی عاجزند»[۱۵].
«قابليتهای موجود در جن كه ناشی از نوع خلقتش میباشد مانند پنهان بودن از چشم، طی مسافت كردن و غيره اين تصور را در ذهن انسانها ايجاد میكند كه اين موجودات از عالم غيب آگاهند. البته بسياری از ارتباط برقراركنندگان آگاهانه به قصد سوؤ استفاده و فريب مردم و يا ناآگاهانه به اين باورها دامن زدهاند، ولی حقيقت آن است كه تنها خداوند است كه آگاه به غيب میباشد و لاغير، چنان چه میفرمايد: "خداوند دانای غيب است و غيب خود را بر هيچ كس آشكار نمیسازد، مگر بر آن پيامبری كه از او خشنود باشد". و البته بسيار ديده شده در جريان همين احضار روح كه ما آن را احضار جن میدانيم، جنيان توانستهاند پاسخهای درست و مناسبی را ارائه دهند كه آن را نبايد ناشی از علم غيب آنان دانست، زيرا جنها از آنجايی كه به راحتی میتوانند طی طريق كنند، میتوانند از همنوعان خود كه در جريان ماجرا قرار دارند پاسخ را جويان شده و به شخص رابط اطلاع دهند و يا از امكانات ديگری استفاده كنند كه ما از آن بیخبريم. به هر حال علم غيب چه برای انسان و چه برای جن منتفی است مگر برای عدهای خاص كه از طرف خداوند اين توانايی برايشان ممكن میشود»[۱۶].
↑«و چون مرگ او را مقرّر داشتیم جز موریانه آنان را به مرگ وی رهنمون نشد که عصایش را میخورد و چون به رو درافتاد پریان دریافتند که اگر غیب میدانستند در آن رنج خوارکننده نمیماندند» سوره سباء آیه۱۴.
↑ دیوساری از جن گفت: من آن را پیش از آنکه از جایت برخیزی برایت میآورم؛ سوره نمل، آیه: ۳۹.
↑ و اینکه ما آسمان را وارسیدیم و آن را پر از نگهبانان توانمند و شهابها یافتیم. و اینکه ما در نشستنگاههایی از آن برای شنیدن مینشستیم اما اکنون هر کس گوش فرا دارد شهابی را در کمین خود مییابد؛ سوره جن، آیه: ۸ - ۹.
↑«و چون مرگ او را مقرّر داشتیم جز موریانه آنان را به مرگ وی رهنمون نشد که عصایش را میخورد و چون به رو درافتاد پریان دریافتند که اگر غیب میدانستند در آن رنج خوارکننده نمیماندند» سوره سباء آیه۱۴.
↑«و اینکه ما آسمان را وارسیدیم و آن را پر از نگهبانان توانمند و شهابها یافتیم. و اینکه ما در نشستنگاههایی از آن برای شنیدن مینشستیم اما اکنون هر کس گوش فرا دارد شهابی را در کمین خود مییابد.» سوره جن آیه۸ و ۹.
↑«و اینکه ما آسمان را وارسیدیم و آن را پر از نگهبانان توانمند و شهابها یافتیم. و اینکه ما در نشستنگاههایی از آن برای شنیدن مینشستیم اما اکنون هر کس گوش فرا دارد شهابی را در کمین خود مییابد.» سوره جن آیه۸ و ۹.
↑«و چون مرگ او را مقرّر داشتیم جز موریانه آنان را به مرگ وی رهنمون نشد که عصایش را میخورد و چون به رو درافتاد پریان دریافتند که اگر غیب میدانستند در آن رنج خوارکننده نمیماندند» سوره سباء آیه۱۴.
↑«(سلیمان) گفت: ای سرکردگان! کدام یک از شما پیش از آنکه (آنان) گردن نهاده نزد من آیند اورنگ آن زن را پیش من میآورد؟» سوره نمل، آیه۳۸.
↑«دیوساری از جن گفت: من آن را پیش از آنکه از جایت برخیزی برایت میآورم و من در این کار بسی توانمند درستکارم» سوره نمل، آیه۳۹.
↑« آن که دانشی از کتاب آسمانی با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم و چون سلیمان آن اورنگ را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخششهای پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس میگزارم یا ناسپاسی میکنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بیگمان پروردگار من بینیازی ارجمند است» سوره نمل، آیه۴۰.