آیا جن علم غیب دارد؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۵۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
آیا جن علم غیب دارد؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

آیا جن علم غیب دارد؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «آیا در میان مخلوقات فقط انسان عالم به غیب می‌شود؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

پاسخ نخست

جعفر سبحانی
آیت‌الله جعفر سبحانی در کتاب « آگاهی سوم یا علم غیب» در این باره گفته است:
«جنّ نمی‌تواند از غیب خبر دهد. خبرهایی را هم که آنها از آینده می‌دهند به این صورت است که در صورت نبودن مانع به آسمان‌ها رفته و اخباری را از ملائکه می‌شنوند. اما بعد از ظهور اسلام دیگر راه‌های آسمان بر آنان به طور کامل بسته شد و هر کدام از ایشان که برای خبر گیری به آسمان می‌روند با شهاب نابود می‌شوند. به خاطر مشاهده همین مطلب بود که عده‌ای از ایشان تحقیق کردند و به پیامبر ایمان آوردند. در زمان حضرت سلیمان بعضی از مردم فکر می‌کردند که اجنّه علم غیب دارند. حضرت سلیمان که می‌دانست به زودی وفات خواهد کرد به خدا عرض کرد: پروردگارا مرگ مرا از جنیان پنهان دار تا مردم بدانند که جنیان عالم به غیب نیستند. حضرت سلیمان بناهای عظیمی داشت. یکی از این بناها را که اجنه شروع به ساخت آن کرده بودند یکسال به اتمام ساخت آن مانده بود. حضرت سلیمان به خاندان خود سپرد که جنّیان را از مرگ من آگاه نکنید تا بنای ساختمان فراغت یابند. یکی از روزها حضرت سلیمان در کاخ بلور تنها ایستاده بود و بر عصای خود تکیه زده بود و به تماشای مناظر عمارت‌های کشور پهناور خود مشغول بود. ملک الموت به شکل جوانی به نزد سلیمان رفت و او را در همان حال قبض روح کرد. جسد بی جان سلیمان مدت‌ها به همان حالی که ایستاده و تکیه به عصا داده بود باقی ماند. سپاهیان و کارگزاران جنّی از دیوارهای بلوری قصر او را می‌دیدند و گمان می‌کردند سلیمان زنده است و به آنان می‌نگرد. از ترس او کسی جرأت نداشت وارد قصر شود تا آنکه خدا موریانه‌ها را فرستاد تا عصای سلیمان را خوردند و سلیمان بر زمین افتاد و همه مردم فهمیدند که جنّیان از یک قدمی خود هم خبر نداشتند چه برسد به آینده! خداوند در این باره می‌فرماید: ﴿﴿فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ[۱][۲].

پاسخ‌های دیگر

پرسش‌های مصداقی همطراز

پرسش‌های وابسته

َ

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

َ

پانویس

  1. «و چون مرگ او را مقرّر داشتیم جز موریانه آنان را به مرگ وی رهنمون نشد که عصایش را می‌خورد و چون به رو درافتاد پریان دریافتند که اگر غیب می‌دانستند در آن رنج خوارکننده نمی‌ماندند» سوره سباء آیه۱۴.
  2. منشور جاوید، ج۷، ص ۲۲۸ - ۲۴۲.
  3. دیوساری از جن گفت: من آن را پیش از آنکه از جایت برخیزی برایت می‌آورم؛ سوره نمل، آیه: ۳۹.
  4. و اینکه ما آسمان را وارسیدیم و آن را پر از نگهبانان توانمند و شهاب‌ها یافتیم. و اینکه ما در نشستنگاه‌هایی از آن برای شنیدن می‌نشستیم اما اکنون هر کس گوش فرا دارد شهابی را در کمین خود می‌یابد؛ سوره جن، آیه: ۸ - ۹.
  5. تسنیم، ‏ج ۵، ص ۷۰۴.
  6. «و چون مرگ او را مقرّر داشتیم جز موریانه آنان را به مرگ وی رهنمون نشد که عصایش را می‌خورد و چون به رو درافتاد پریان دریافتند که اگر غیب می‌دانستند در آن رنج خوارکننده نمی‌ماندند» سوره سباء آیه۱۴.
  7. «و اینکه ما آسمان را وارسیدیم و آن را پر از نگهبانان توانمند و شهاب‌ها یافتیم. و اینکه ما در نشستنگاه‌هایی از آن برای شنیدن می‌نشستیم اما اکنون هر کس گوش فرا دارد شهابی را در کمین خود می‌یابد.» سوره جن آیه۸ و ۹.
  8. «و اینکه ما آسمان را وارسیدیم و آن را پر از نگهبانان توانمند و شهاب‌ها یافتیم. و اینکه ما در نشستنگاه‌هایی از آن برای شنیدن می‌نشستیم اما اکنون هر کس گوش فرا دارد شهابی را در کمین خود می‌یابد.» سوره جن آیه۸ و ۹.
  9. مقاله آگاهی‌های غیبی، ماهنامه پاسدار اسلام، شماره ۱۵۵.
  10. «و چون مرگ او را مقرّر داشتیم جز موریانه آنان را به مرگ وی رهنمون نشد که عصایش را می‌خورد و چون به رو درافتاد پریان دریافتند که اگر غیب می‌دانستند در آن رنج خوارکننده نمی‌ماندند» سوره سباء آیه۱۴.
  11. تفسیر قرآن مهر؛ ج۱۷، ص۴۰.
  12. «(سلیمان) گفت: ای سرکردگان! کدام یک از شما پیش از آنکه (آنان) گردن نهاده نزد من آیند اورنگ آن زن را پیش من می‌آورد؟» سوره نمل، آیه۳۸.
  13. «دیوساری از جن گفت: من آن را پیش از آنکه از جایت برخیزی برایت می‌آورم و من در این کار بسی توانمند درستکارم» سوره نمل، آیه۳۹.
  14. « آن که دانشی از کتاب آسمانی با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم و چون سلیمان آن اورنگ را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش‌های پروردگار من است تا بیازمایدم که سپاس می‌گزارم یا ناسپاسی می‌کنم و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بی‌گمان پروردگار من بی‌نیازی ارجمند است» سوره نمل، آیه۴۰.
  15. وبگاه پرسمان
  16. وبگاه تبیان