ابوعبیده جراح در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۵۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

نام او عامر بن عبدالله بن جرّاح بن هلال است[۱].

از زندگی پیش از اسلام او اطلاعی در دست نیست. فقط گفته‌اند: یکی از معدود افرادی بود که پیش از ظهور اسلام در مکّه، خواندن و نوشتن می‌دانست[۲]. پس از بعثت پیامبر(ص) او را از نخستین اسلام‌ آورندگان دانسته‌اند[۳] که گویا اسلام وی، پیش از ورود حضرت به خانه ارقم بوده است[۴]. نظر به آنچه درباره سن او هنگام مرگ گفته‌اند [۵]، احتمالا هنگام اسلام آوردن، حدود ۳۰ سال داشته است. پس از اسلام، بر اثر فشار مشرکان، پیش از جعفر بن‌ ابی‌طالب به حبشه هجرت کرد[۶] و در هجرت دوم نیز با او همراه ‌شد[۷] و سپس به مکه بازگشت[۸] و پس از آن، به مدینه هجرت کرد. پیامبر میان او و سعد بن معاذ،[۹] یا ابوطلحه انصاری [۱۰] و یا سالم، مولای ابوحذیفه[۱۱]، عقد برادری بست. وی با محمد ‌بن مسلمه نیز برای برخورداری از میراث یکدیگر، برادر شد[۱۲].

ابوعبیده از آن‌رو که در جریان سقیفه بنی‌ساعده نقشی جدّی آفرید [۱۳]، از سوی شیعه و سنی متفاوت شناسانده شده است. اهل‌سنت او را فردی با فضایل مسلمانی ذکر کرده‌اند[۱۴]؛ امّا شیعیان، خبط و خطاهای بسیاری را در او نشان می‌دهند که از درجه مسلمانی او می‌کاهد[۱۵][۱۶]

ابوعبیده در شأن نزول

با توجه به جای‌گاه ابوعبیده در تاریخ اسلام و نقش‌آفرینی‌های وی در جریان خلافت ابوبکر و عمر، در کتاب‌های تفسیری، نگاه شیعه و سنی درباره او هم‌گون‌نیست.

  1. در ذیل آیه ﴿الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ[۱۷] از ابن‌عباس آمده است[۱۸] پس از جنگ احد، وقتی پیامبر(ص) خواست با سپاهی از مسلمانان به تعقیب مشرکان برود، عده‌ای با وجود خستگی و آثار ناشی از شکست و نیز ترس و وحشت، به آن حضرت پاسخ مثبت دادند و خداوند در وصف آنان آیه فرمود. خداوند در این آیه، به آنان که دعوت خدا و پیامبر را اجابت کرده و پرهیزکار و نیکوکار بوده‌اند، وعده پاداش بزرگ داده است. در ضمنِ روایت پیشین، نام ابوعبیده نیز آمده است.
  2. سیوطی به نقل از ابن‌عباس، بخشی از آیه‌ ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا[۱۹] را اشاره به چند تن، از‌ جمله ابوعبیده می‌داند[۲۰]، امّا نظر به دیگر مصادیقی که سیوطی در ذیل این آیه بیان می‌کند، آشکارا به‌دست می‌آید ذکر این مصادیق از باب فضیلت‌سازی است.
  3. ﴿لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَيُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ[۲۱]. ابن‌شوذب بر آن است که این آیه درباره ابوعبیده نازل شده که پدرش را در جنگ بدر به ناچار کشت[۲۲]، البته با توجه به آنچه از واقدی منقول است که پدر ابوعبیده پیش از ظهور اسلام از دنیا رفته بود[۲۳]، پذیرش سخن ابن‌شوذب ناموجّه می‌نماید.
  4. ماوردی در ذیل آیه ﴿إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا[۲۴]، به نقلی چنین آورده است: این آیه به کسانی اشاره دارد که سرپرستی اسرای بدر را برعهده گرفتند و ابوعبیده نیز از آنان بود[۲۵]؛ امّا با توجه به قبل آیه و سیاق مجموعه آیات و نیز آن‌چه مفسران شیعه و سنی گفته‌اند، شأن نزول آن، نذر امام علی و فاطمه ((ع)) و ایثارگری‌های آنان است[۲۶]، بنابراین هیچ ارتباطی به سرپرستی اسیران جنگ بدر ندارد.
  5. قتاده از حسن بصری نقل می‌کند آیه‌ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۲۷]، پس از آن نازل شد که جمعی از‌ جمله ابوعبیده جراح، در خانه سعد بن ‌ابی‌وقاص گرد آمدند و پس از صرف غذا، با شراب پذیرایی شدند و چون خبر به پیامبر(ص) رسید، این آیه نازل شد و از نوشیدن شراب نهی شدند[۲۸].
  6. نقل است آیه ﴿وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ[۲۹] در شأن ابوعبیده و دوستانش نازل شده است، آن‌گاه که پس از نصب علی(ع) به امامت و خلافت در غدیر خم، به یک‌دیگر می‌گویند: چشمان پیامبر را ببین که هم‌چون چشمان دیوانگان می‌چرخد[۳۰]؛ هرچند با توجّه به نزول آیه که پیش از هجرت بوده و نیز سیاق آن، این نقل را نمی‌توان پذیرفت.
  7. آیه‌ ﴿يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْرًا لَهُمْ وَإِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ[۳۱]. به نقل از حذیفه و عمار، آیه درباره عده‌ای، از‌ جمله ابوعبیده نازل شده که بر آن بودند پیامبر(ص) را به‌گونه‌ای از پای درآورند[۳۲].
  8. از امام باقر و امام کاظم ((ع)) نیز در ذیل آیه‌ ﴿يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لَا يَرْضَى مِنَ الْقَوْلِ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطًا[۳۳] نقل شده که این آیه در شأن چند تن از ‌جمله ابوعبیده است که در مجالس خود سخنانی برخلاف رضایت خدا بر زبان می‌آوردند[۳۴]. کلینی از امام صادق(ع) نقل می‌کند که آیات﴿أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ[۳۵] و ﴿أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ[۳۶] در شأن همه آنان نازل شده که در نشستی پنهانی بر آن شدند تا پس از پیامبر(ص) نگذارند خلافت در بنی‌هاشم باشد[۳۷] و در این معاهده، ابوعبیده نقش کاتب را داشته است[۳۸]. خداوند در این آیات سخن از توطئه آنان به‌میان آورده، می‌فرماید: آنان می‌پندارند ما اسرار پنهانشان را نمی‌دانیم. در همین روایت، آیات ﴿إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ[۳۹] و ﴿ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ[۴۰] نیز بر این افراد تطبیق شده [۴۱] که پس از روشن شدن راه هدایت، به گذشته جاهلی خویش بازگشته، مرتد شدند. آیه ﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَا يَكُونُ مِنْ نَجْوَى ثَلَاثَةٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مَا كَانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۴۲] را نیز درباره ابوعبیده و جلسه مخفیانه پیش گفته دانسته‌اند[۴۳][۴۴]

منابع

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۰.
  2. فتوح البلدان، ص‌۴۵۷.
  3. السیرة النبویه، ج‌۱، ص‌۲۵۲.
  4. المستدرک، ج‌۳، ص‌۲۹۹.
  5. تاریخ ابن‌خیاط، ص‌۹۶.
  6. السیر و المغازی، ص‌۱۷۶‌ـ‌۱۷۷.
  7. السیرة النبویه، ج‌۱، ص‌۳۲۹؛ المستدرک، ج‌۳، ص‌۲۹۹.
  8. السیرة النبویه، ج‌۱، ص‌۳۶۹.
  9. السیرة النبویه، ج‌۲، ص‌۵۰۵؛ الاصابه، ج‌۳، ص‌۴۷۶.
  10. المستدرک، ج‌۳، ص‌۳۰۰‌ـ‌۳۰۱.
  11. انساب الاشراف، ج‌۱، ص‌۳۱۸.
  12. انساب الاشراف، ج‌۱، ص‌۳۱۹.
  13. تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۲۳؛ المعارف، ص‌۲۴۷؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۲۴۳.
  14. صحیح‌البخاری، ج۴، ص۲۵۹؛ صحیح مسلم، ج‌۸، ص‌۲۶۳ـ۲۶۵.
  15. قاموس الرجال، ج‌۵، ص‌۶۰۳‌ـ‌۶۰۵.
  16. واسعی، سید علی رضا، مقاله «ابوعبیده جراح»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
  17. «کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند ، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیده‌اند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۲.
  18. الدر المنثور، ج‌۲، ص‌۳۸۵.
  19. «محمد، پیامبر خداوند است و آنان که با وی‌اند، بر کافران سختگیر، میان خویش مهربانند؛ آنان را در حال رکوع و سجود می‌بینی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را خواستارند؛ نشان (ایمان) آنان در چهره‌هایشان از اثر سجود، نمایان است، داستان آنان در تورات همین است و داستان آنان در انجیل مانند کشته‌ای است که جوانه‌اش را برآورد و آن را نیرومند گرداند و ستبر شود و بر ساقه‌هایش راست ایستد، به گونه‌ای که دهقانان را به شگفتی آورد تا کافران را با آنها به خشم انگیزد، خداوند به کسانی از آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند نوید آمرزش و پاداشی سترگ داده است» سوره فتح، آیه ۲۹.
  20. الدر المنثور، ج‌۷، ص‌۵۴۴.
  21. «گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است و آنان را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، در آنها جاودانند، خداوند از آنان خرسند است و آنان از وی خرسندند، آنان حزب خداوندند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب خداوند است که (گرویدگان به آن) رستگارند» سوره مجادله، آیه ۲۲.
  22. المعجم الکبیر، ج‌۱، ص‌۱۵۵؛ تفسیرابن‌کثیر، ج‌۴، ص‌۳۵۲؛ الدرالمنثور، ج‌۸، ص‌۸۶.
  23. تاریخ دمشق، ج‌۲۵، ص‌۴۴۷؛ تهذیب التهذیب، ج‌۵، ص‌۶۷.
  24. «(با خود می‌گویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک می‌دهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی» سوره انسان، آیه ۹.
  25. تفسیر ماوردی، ج‌۶، ص‌۱۶۷.
  26. تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۴۲۲؛ کشف‌الاسرار، ج‌۱۰، ص‌۳۲۰؛ الکشّاف، ج۴، ص‌۶۷۰.
  27. «ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب و ازلام ، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آن‌ها دوری گزینید باشد که رستگار گردید» سوره مائده، آیه ۹۰.
  28. البرهان، ج‌۲، ص‌۳۶۰.
  29. «و به راستی نزدیک است کافران هنگامی که این یادکرد را می‌شنوند با چشمانشان به تو آسیب رسانند و می‌گویند بی‌گمان او دیوانه است» سوره قلم، آیه ۵۱.
  30. الکافی، ج‌۴، ص‌۵۶۶‌ـ‌۵۶۷؛ بحارالانوار، ج‌۳۷، ص‌۱۷۲.
  31. «به خداوند سوگند می‌خورند که (سخنی) نگفته‌اند در حالی که بی‌گمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آورده‌اند و پس از اسلام خویش کفر ورزیده‌اند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافته‌اند و کینه‌جویی نکرده‌اند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را توانگر کرده‌اند؛ پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر رو بگردانند خداوند آنان را در این جهان و جهان واپسین به عذابی دردناک دچار خواهد کرد و در (این سر) زمین یار و یاوری نخواهند داشت» سوره توبه، آیه ۷۴.
  32. بحارالانوار، ج‌۲۱، ص‌۲۲۲‌ـ‌۲۲۳؛ البرهان، ج‌۲، ص‌۸۱۹.
  33. «(کارهای خود را) از مردم پوشیده می‌دارند و از خداوند پوشیده نمی‌توانند داشت در حالی که او هنگامی که آنان شب را با گفتاری ناخوشایند وی می‌گذرانند با آنان است و خداوند به آنچه انجام می‌دهند نیک داناست» سوره نساء، آیه ۱۰۸.
  34. تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۲۷۵.
  35. «بلکه در کاری پای فشردند، ما نیز پا می‌فشاریم» سوره زخرف، آیه ۷۹.
  36. «آیا گمان می‌دارند که ما راز و رازگویی آنان را نمی‌شنویم؟ چرا، (می‌شنویم) و فرستادگان ما نزد آنان (آنها را) می‌نویسند» سوره زخرف، آیه ۸۰.
  37. الکافی، ج‌۸، ص‌۱۷۹‌ـ‌۱۸۰، بحارالانوار، ج‌۲۴، ص‌۳۲۵.
  38. الکافی، ج‌۱، ص‌۴۲۱؛ البرهان، ج‌۴، ص‌۸۸۴.
  39. «بی‌گمان، شیطان (کفر را) در چشم آنان که به گذشته خود- پس از آنکه رهنمود برایشان روشن شد- بازگشتند، آراست و به آنان میدان داد» سوره محمد، آیه ۲۵.
  40. «این از آن روست که آنان به کسانی که فرو فرستاده‌های خداوند را نمی‌پسندیدند، می‌گفتند:» سوره محمد، آیه ۲۶.
  41. الکافی، ج‌۱، ص‌۴۲۱؛ البرهان، ج‌۴، ص‌۸۸۴.
  42. «آیا در نیافته‌ای که خداوند آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است می‌داند؛ هیچ رازگویی میان سه نفر رخ نمی‌دهد مگر که او چهارمین آنهاست و نه میان پنج تن مگر که او ششمین آنهاست و نه کمتر از آن و نه بیشتر از آن مگر که او هر جا باشند با آنهاست سپس آنان را از آنچه انجام داده‌اند در روز رستخیز آگاه می‌گرداند، بی‌گمان خداوند به هر چیزی داناست» سوره مجادله، آیه ۷.
  43. بحارالانوار، ج‌۲۴، ص‌۳۶۵.
  44. واسعی، سید علی رضا، مقاله «ابوعبیده جراح»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.