کوتاهی در مقابل مسؤولیت در اخلاق اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۱۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

  • کوتاهی انسان در مقابل آنچه بر عهده اوست، در بیشتر موارد، از سستی او سرچشمه می‌گیرد. سستی، ضعف و ناتوانی‌ای است که به هنگام سختی‌ها پیش می‌آید؛ همان‌گونه که خستگی نیز، معمولاً برای جسم انسان در همین هنگام حادث می‌شود. از این رو "سستی" - که امری روحی است- و "خستگی" - که به جسم آدمی مربوط می‌شود -، دو امری است که انسان را از رسیدن به نیکی‌ها و نیکویی‌های دنیا و آخرت باز می‌دارد.
  • امام کاظم(ع) در این رابطه می‌فرمایند: "از خستگی و سستی بپرهیز، که این دو تو را از بهره دنیا و آخرت باز می‌دارد" [۱][۲].
  • منظور ما از "سستی" در این جا، کوتاهی در مقابل مسؤولیّت واجب انسان است؛ از این رو می‌توان گفت که آن کس که از مسؤولیّت خود غفلت ورزیده شناخت دقیقی نسبت به آن ندارد، سُست، ضعیف و ناتوان خوانده می‌شود؛ حضرت حق در اشاره به این رذیلت اخلاقی و آنان که به آن اتّصاف یافته‌اند، می‌فرماید:
  •  وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ [۳]؛
  •  وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ [۴]؛
  •  إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ [۵]؛
  •  وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ [۶]؛
  •  وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَى يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا [۷]؛
  •  وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَى وَلَا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ [۸][۹].
  • این چند آیه و آیات مشابه آن، به نکته‌ای بس ظریف اشاره می‌فرمایند؛ و آن، همراهی این رذیلت با رذائل دیگر است، رذائلی همچون دنیادوستی، ریاء، فسق، ظلم، مخالفت آگاهانه با پیامبران(ص)، و تبعیّت از نفس و هواهای نفسانی.
  • راز این مطلب، شاید در آن باشد که آدمی، چون از مسؤولیّت واجب خود شناخت درستی به‌دست نداشته باشد، ناگزیر به سوی انجام آن واجب نخواهد شتافت؛ در این حال رذیلت‌های اخلاقی جایگزین آن شده او را به سوی خود متمایل می‌سازد[۱۰].
  • عنوان عامّ "هوای نفس"، می‌تواند تمامی رذائل اخلاقی را در این زمینه دربرگیرد. این هوای نفس او را به برخورد با هم‌نوع خود، مخالفت با پیامبران، ریاکاری، ترس از جهاد و فرار از آن و از دیگر واجبات انسان، و سرانجام تنظیم توجیهاتی برای فرار از این مسؤولیّت، رهنمون می‌شود؛ توجیهاتی که عقل هرگز آن‌ها را نخواهد پذیرفت. از این رو می‌توان گفت که رذیلت "مسؤولیّت ناشناسی" و "مسؤولیت ناپذیری"، رذیلتای است که نه تنها دیگر رذائل اخلاقی را در پی خواهد داشت، که رذائلی دیگر و سرانجام گناهانی چند نیز بر آن مترتّب خواهد شد.
  • بررسی تاریخ تمدّن‌های بشری، به‌خوبی نشان می‌دهد که شناخت مسؤولیّت، تنها علّت پیشرفت بعضی از ملل و تمدّن‌ها بوده؛ همان‌گونه که کوتاهی در این زمینه نیز یگانه عامل عقب‌ماندگی دیگر ملّت‌ها و تمدن‌ها بوده است.
  • از این‌ رو، ذلت و پستی بر اساس سنّت تغییرناپذیر خداوندی، همیشه همراه و همدوش این رذیلت اخلاقی خواهد بود؛ همان‌گونه که عزّت و سربلندی، همدوش مسؤولیّت‌شناسی و مسؤولیّت‌پذیری می‌باشد. قرآن کریم به این سخن نیز این‌چنین اشاره می‌فرماید:  وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ [۱۱][۱۲].
  • اگر در این زمینه، هیچ نکته دیگری جز از تکرار مذمّت این رذیلت در قرآن کریم به دست نداشتیم، همان تکرار کافی بود تا به زشتی این صفت اخلاقی پی بریم؛ و بالاتر از آن، دریابیم که این صفت در شمار زشت‌ترین و پست‌ترین صفات است، که بدون تردید به خسران دنیا و آخرت خواهد انجامید؛ حضرت حق در این رابطه می‌فرماید:  قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ [۱۳]؛
  • و می‌فرماید:  ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ [۱۴]؛
  • و باز می‌فرماید:  مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَا هَادِيَ لَهُ وَيَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ [۱۵][۱۶].
  • این آیات از نکوهشی خُردکننده برخوردارند، چه:
  • در مرحله نخست خبر از آن می‌دهند که خداوندْ صاحبان این رذیلت را به حال خود رها می‌کند، بنا بر این، آنان همچون کِرمِ درون پیله‌اند که هر اندازه بر فعالیت خود بیفزایند، تنها قید و بندهای خویشتن را بیشتر کرده‌اند، تا آنجا که دیگر نمی‌توانند از آن نجات یابند:  يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى [۱۷].
  • در مرحله دوم، این آیات اشاره به آن می‌نمایند، که خداوند اینان را در طغیان و سرکشی خود رها می‌نماید، به‌گونه‌ای که گویی حیوانی هستند که از حیطه ولایت الهی خارج شده‌اند؛ بنابراین، از صورتی انسانی ولی سیرتی حیوانی برخوردار شده‌اند![۱۸].

مراتب رذیلت مسؤولیّت‌گریزی

  • این رذیلت نیز همچون دیگر رذائل اخلاقی، چون ملکه گردد- و تنها در این صورت است که از موضوعات دانش اخلاق محسوب می‌شود-، از مراتبی چند برخوردار خواهد شد؛ همان‌گونه که فضیلت مقابل آن - : مسؤولیّت‌پذیری - نیز مراتبی چند خواهد داشت. در اینجا به برخی از این مراتب اشاره می‌نمائیم:
  1. در این میان، مرتبه کسانی است که حضرت حق این‌گونه از آنان یاد فرموده است:  قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ [۱۹]؛ اینان، اصلاً شناختی نسبت به مسؤولیّت‌های خویشتن نخواهند داشت، بنابراین، همچون مرده‌ای در میان زندگانند، که نقشی در حال و آینده خویش و جامعه خویش نخواهد داشت[۲۰].
  2. مرتبه ضعیف این رذیلت نیز، مربوط به کسانی است که شیطان نه بر تمامی، که بر برخی از امور آنان تسلّط یافته است. اینان یا به حبّ دنیا - به معنای عامّ آن- دچار شده‌اند؛ و یا موانعی بدانان روی نموده، که حسّ شناخت مسؤولیّت را از ایشان سلب کرده است. بیشترین مردم -بلکه غالب آنان، جز از اندکی اندک شمار-، این‌گونه‌اند[۲۱].
  3. مرتبه میانه این رذیلت - که خود از عرضی پهناور برخوردار است-، در کسانی به ‌چشم می‌آید که در میان آن دو گروه پیش‌گفته، قرار دارند. اینان نه یکسر همچون گروه اوّلند، و نه یکسر همچون گروه دوّم می‌باشند. این مرتبه به خاطر پهناوری پهنه‌اش، به مراتبی چند دیگر تقسیم می‌پذیرد:
    1. کوتاهی در برابر دین؛
    2. کوتاهی در برابر روح؛
    3. کوتاهی در برابر جسم و بدن؛
    4. کوتاهی در برابر عمر؛
    5. کوتاهی در برابر خانواده؛
    6. کوتاهی در برابر جامعه[۲۲].
  • در این زمینه، گفتنی است که برخی از مردمان، در برابر دین و معنویّت خویشتن کاملاً کوتاهی می‌نمایند، همینان امّا در مقابل بدن خویش سخت مسؤولیّت شناسند و مسؤولیّت‌پذیر!. مادّه‌گرایان روزگار ما -که در میان مسلمانان نیز نادانسته بسیار زیادند-، بر این روش می‌روند. اینان معنویّت را به کناری وانهاده‌اند، و تنها به آنچه که از دستاوردهای مادّی به‌دست آورده‌اند، دل‌خوشند و راضی؛ جسم را می‌پرورند و روح را رها می‌سازند. اینانند که همچون حیواناتند، بلکه از آن‌ها نیز گمراه‌ترند؛ چرا که آن کس که از بُعد روحی خود غافل است، نه همچون چهارپایان، که بدتر از آن‌ها است. به این آیه شریفه بنگرید:  إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ [۲۳].
  • در مقابل اینان، برخی دیگر از مردمان قرار دارند، که بُعد مادّی خود را رها کرده و یا در آن کوتاهی می‌کنند، امّا یکسر به بُعد روحی و نفْسی خود پرداخته‌اند. روش اینان نه تنها به روشنی خطاست، که - همان‌گونه که پیش از این به تفصیل باز نمودیم-، اگر به متارکه دنیا، گریز از آن و قرارگرفتن در شمار رهبانان / دنیاگریزان بیانجامد، بدون تردید عملی حرام به حساب می‌آید[۲۴].
  • امام صادق(ع) می‌فرمایند: "از ما نیست آن کس که دنیایش را به‌خاطر آخرتش ترک کند"[۲۵]، به‌خوبی نشان‌دهنده حرمت ترک بُعد مادّی و جسمی، و اعتنای تنها به بُعد روحی و نفْسی انسان است.
  • برخی از دیگر مردمان نیز در تضییع عمر و نابود کردن آن گرم‌پویند و بی‌پروا؛ اینان از فرصت‌های خود هیچ استفاده‌ای نمی‌برند، و عمر را رها کرده فرصت‌های آن را بدون استفاده از دست می‌دهند؛ در عین حال به گونه‌ای مختصر به دین، امور روحانی خویش، منزل و جامعه خود، و اموری این‌گونه نیز اهتمام می‌نمایند. روش اینان هرچند از روش گروه‌های پیش‌گفته به صواب نزدیک‌تر است، امّا باز یکسر از خطا برکنار نیست؛ همان‌گونه که کسانی که تنها به وظیفه خویش در مقابل خانواده خود اهتمام می‌نمایند، امّا در مقابل جامعه خود هیچ مسؤولیتی را پذیرا نمی‌باشند، راه به خطا برده‌اند. پیامبر اکرمی(ص) با اشاره به همینان می‌فرمایند: "هرکس که هر روزه به امور مسلمین اهتمام نورزد، خود مسلمان نیست" [۲۶][۲۷].
  • گروهی دیگر از مردمان، در مقابل اینانند. این گروه به مسؤولیّت اجتماعی خود واقفند، امّا نسبت به مسؤولیّت خانوادگی خود، و نیز مسؤولیّتشان در مقابل دوستان، همسایگان و دیگر اعضای جامعه خویش، سخت بی‌اعتنا می‌باشند. اینان نیز از رحمت حضرت حق بدورند؛ چه سنگ‌دلی در آنان متمکّن شده آنان را از حال دیگران غافل ساخته است. آیا اگر کسی به حیوانی گرسنه نپردازد و او را سیر نسازد، سخت‌دل و سنگین‌قلب شمرده نمی‌شود؟، حال تکلیف آن کسان که از نیازهای پدر، مادر، همسایه، خاندان و دیگر اعضای جامعه خود غفلت می‌ورزد، چگونه است؟!.
  • اینان بدون تردید از رحمت او - جلَّ وعلا! - بدورند، که خود فرموده است:  فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ [۲۸].
  • کوتاه سخن آن که انسان کامل -که تمامی کمالات را به‌دست آورده است-، شناخت کاملی نیز از مسؤولیّت‌های خویشتن دارد؛ گذشته از او امّا دیگر انسان‌ها، هر اندازه به شناخت کامل‌تری از این وظایف دست یابند، به کمالی کامل‌تر دست یافته‌اند؛ همان‌گونه که هر اندازه از این مسؤولیّت‌ها غافل شده آن را نشناسند و یا به انجام آن نپردازند، از کمالات خویشتن بدور شده‌اند؛ تا سرانجام به مرتبه حیوانات- که تنها خویشتن را در مقابل شکم خود مسؤول می‌دانند! - سقوط نماید[۲۹].

منابع

پانویس

  1. « إِيَّاكَ‌ وَ الضَّجَرَ وَ الْكَسَلَ‌ فَإِنَّهُمَا يَمْنَعَانِكَ حَظَّ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»؛ بحار الأنوار، ج ۶۶، ص ۳۹۵.
  2. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۹۷.
  3. «و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست می‌داشتید به شما نمایاند سرکشی کردید» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.
  4. «و اگر آنان را "بسیار" نشان داده بود سست می‌شدید و در کار (جنگ) اختلاف می‌یافتید» سوره انفال، آیه ۴۳.
  5. «(یاد کنید) آنگاه را که دو دسته از شما می‌خواستند (در رفتن به جنگ) سستی کنند حال آنکه خداوند یاور آنان بود و مؤمنان باید بر خداوند توکّل کنند» سوره آل عمران، آیه ۱۲۲.
  6. «و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کنید و در هم نیفتید که سست شوید و شکوهتان از میان برود و شکیبا باشید که خداوند با شکیبایان است» سوره انفال، آیه ۴۶.
  7. «و (اینان) چون به نماز ایستند با گران‌جانی می‌ایستند، برابر مردم ریا می‌ورزند و خداوند را جز اندکی یاد نمی‌کنند» سوره نساء، آیه ۱۴۲.
  8. «و جز با کسالت نماز نمی‌گزارند و جز با ناخشنودی بخشش نمی‌کنند» سوره توبه، آیه ۵۴.
  9. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۹۷-۹۸.
  10. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۹۸.
  11. «و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.
  12. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۹۹.
  13. «بگو: خداوند (این قرآن را فرستاده است)؛ سپس آنان رها کن در بیهودگی‌شان به بازی پردازند» سوره انعام، آیه ۹۱.
  14. «آنان را واگذار تا بخورند و بهره گیرند و آرزو سرگرمشان دارد، زودا که بدانند» سوره حجر، آیه ۳.
  15. «کسانی را که خداوند در گمراهی وانهد هیچ رهنمایی ندارند و آنان را سرگردان در سرکشی‌شان وا می‌گذارد» سوره اعراف، آیه ۱۸۶.
  16. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۹۹-۱۰۰.
  17. «آن روز، آدمی پند می‌گیرد اما (دیگر) پند او را چه سود خواهد داشت؟» سوره فجر، آیه ۲۳.
  18. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۰۰-۱۰۱.
  19. «بگو: خداوند (این قرآن را فرستاده است)؛ سپس آنان رها کن در بیهودگی‌شان به بازی پردازند» سوره انعام، آیه ۹۱.
  20. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۰۱.
  21. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۰۱-۱۰۲.
  22. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۰۲.
  23. «بدترین جنبندگان نزد خداوند ناشنوایانی گنگند که خرد نمی‌ورزند» سوره انفال، آیه ۲۲.
  24. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۰۳.
  25. « لَيْسَ‌ مِنَّا مَنْ‌ تَرَكَ‌ دُنْيَاهُ‌ لآِخِرَتِهِ‌»؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص ۱۵۶.
  26. « مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ»؛ اصول کافی، ج۲، ص ۱۶۳.
  27. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۰۳.
  28. «بنابراین وای بر سخت‌دلان در یاد خداوند! آنان در گمراهی آشکارند» سوره زمر، آیه ۲۲.
  29. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۳، ص ۱۰۴.