مدینة النبی در قرآن
مقدمه
منظور آن دسته از آیاتی است که محل دوم حیات دینی پیامبر را معرفی میکند و از آن جهت که او در آن به عنوان محل دوم رسالت خود بوده و فعالیت کرده و نظام اجتماعی بخشیده و برای انتظام آن مناسب با آن شرایط قوانینی را وضع کرده، قابل توجه است. این قوانین هرچند از اصول حداقلی برخوردار است، اما معیارهایی را برای شاکله کلی دین اسلام نشان میدهد و تفاوت آموزههای این دین را از ادیان دیگر - هرچند از امور غیر گوهری - مشخص میسازد.
- ﴿مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ * وَلَا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۱]؛
- ﴿لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا﴾[۲]؛
- ﴿يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۳]؛
- ﴿وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ﴾[۴]؛
- ﴿وَإِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا﴾[۵]؛
نکات
در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
- وعده پاداش به مؤمنان مدینه، در صورت همراهی با پیامبر در جهاد: ﴿مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ * وَلَا يُنْفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً وَلَا يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾؛
- حاکمیت مقتدرانه پیامبر در مدینه و تهدید بیماردلان و شایعهسازان مدینه به تبعید و اخراج از شهر: ﴿لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا﴾، ﴿يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾؛
- مدینه - یثرب- شهری آباد و مسکونی در زمان پیامبر اسلام و محل سکونت گروههای مختلف اجتماعی و خداوند توجه پیامبر و مسلمانان را به منافقان داخل و خارج مدینه جلب کرده ﴿وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ﴾ و از مسلمانان خواسته است که هر دو گروه را زیر نظر بگیرند و از منافقان خارج شهر غافل نشوند، ولی توجه داشته باشند که منافقان داخل مدینه بر کار خود مسلطتر و خطرناکترند واژه ﴿مَرَدُوا﴾ به معنی تمرین و داشتن تجربه است که برای ﴿وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ﴾ به کار رفته، دلیل بر خطرناکتر بودن منافقان داخل مدینه است؛
- خداوند درباره گروهی از منافقان و شیوههای آنان میگوید: خاطر بیاورید هنگامی را که گفتند ای مردم یثرب مدینه اینجا جای توقف شما نیست، به خانههای خود بازگردید ﴿وَإِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا﴾ زیرا در برابر این انبوه دشمن کاری از شما ساخته نیست خود را از معرکه بیرون کشیده و خویشتن را به هلاکت و زن و فرزندتان را به دست اسارت نسپارید. و به این ترتیب میخواستند جمعیت انصار را از لشکر اسلام جدا کنند. این از یک سو. از سوی دیگر گروهی از همین منافقین که در مدینه خانه داشتند از پیامبر (ص) اجازه میخواستند که باز گردند و برای بازگشت خود عذرتراشی میکردند از جمله میگفتند: خانههای ما دیوار و در و پیکر درستی ندارد، در حالی که چنین نبود، آنها فقط میخواستند صحنه را خالی کرده فرار کنند ﴿وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا﴾[۶].
یثرب
﴿وَإِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ...﴾[۷].
اسامی یثرب
شهر «مدینه» یک بار در قرآن به نام «یثرب» آورده شده است. «مدینه منوره در قبل و پس از اسلام» نامهای فراوانی داشت که کسانی چون «مجدالدین شیرازی»، «ابن زباله»، «سهمودی» و دیگران نامهای این شهر را ثبت کردهاند. شیرازی حدود شصت نام و ابن شبه و ابن زباله، که از قدیمیترین مورخان مدینه هستند، حدود چهل نام و سهمودی نیز ۹۴ نام برای این شهر ذکر کردهاند[۸].
برخی نویسندگان ۶۴ اسم برای یثرب ذکر کرده است[۹] ابوزید عمربن شبه نمیری در اخبار المدینة النبویه احادیث مرسل و حسن و ضعیف و صحیح چندی را در خصوص نامهای یثرب بیان کرده است[۱۰]. به اعتقاد بعضی از خاورشناسان، کلمه مدینه آرامی است و پس از آمدن یهودیان به مدینه، این شهر به وسیله یهودیان، به نام مدینه نامگذاری شده است[۱۱]. صحیحتر آن است که شهر یثرب پس از هجرت پیامبر به آن شهر نام «مدینه النبی» بر خود گرفت و با صفت «منور» همراه گشت؛ چراکه بر اساس اسناد تاریخی، شواهد و قراین میتوان گفت: نام یثرب برای مدینه به کار رفته است و اسم یثرب قدیمیتر میباشد، حدود و مکان آن کاملاً مشخص و دلیل تغییر نام؛ هجرت است.[۱۲]
شناخت یثرب
یثرب«در طریق الهجره حدود ۴۵۰ کیلومتری شمال مکه واقع است و در مدار ۳۹ درجه و ۳۶ دقیقه شرقی و یک ثانیه در خط طولی و ۲۴ درجه و ۲۸ دقیقه و ۵ ثانیه عرضی قرار دارد. ارتفاع این شهر از سطح دریا بین ۵۹۷ تا ۶۳۹متر است»[۱۳]. طبق گفته برخی نویسندگان، یثرب بین دو رشته حره[۱۴] شرقی و حره غربی را حره الوبره گویند[۱۵].
«با ورود پیامبر به شهر یثرب فصل نوینی در تاریخ اسلام آغاز شد مردم این شهر را «مدینه النبی» نامیدند و استقبال کم نظیری از پیامبر(ص) کردند و این چنین در مدینه زمینه رشد بیش از پیش اسلام مهیا شد. ... در این زمان مردم مکه که برای یاری دین خدا به مدینه هجرت کرده بودند و «مهاجرین» نامیده میشدند در وضعیت اقتصادی بدی به سر میبردند و مردم مدینه تلاش زیادی در رفع احتیاجات آنها کردند، از این رو به آنها لقب «انصار» داده شد بدین ترتیب مسلمانان رفته رفته در حال نیرومند شدن بودند[۱۶].[۱۷]
منابع
پانویس
- ↑ «مردم مدینه و تازیان بیاباننشین پیرامون آنان حق ندارند از (همراهی) پیامبر بازمانند و نه جانهای خودشان را از جان او دوستتر بدارند؛ از این رو که هیچ تشنگی و سختی و گرسنگی در راه خداوند به آنان نمیرسد و بر هیچ جایگاهی که کافران را به خشم آورد گام نمینهند و هیچ زیانی به دشمنی نمیزنند مگر که در برابر آن، کاری شایسته برای آنان نوشته میشود؛ بیگمان خداوند پاداش نکوکاران را تباه نمیسازد * و هیچ هزینهای چه خرد چه کلان نمیکنند و هیچ درّهای را نمیپیمایند مگر آنکه برای آنان نوشته میشود تا خداوند نیکوتر از آنچه میکردهاند به آنان پاداش دهد» سوره توبه، آیه ۱۲۰-۱۲۱.
- ↑ «اگر منافقان و بیماردلان و شایعهافکنان مدینه دست (از کارهایشان) برندارند، تو را بر آنان برمیانگیزیم سپس در آن شهر جز زمانی اندک در کنار تو نخواهند بود» سوره احزاب، آیه ۶۰.
- ↑ «میگویند: چون به مدینه باز گردیم، فراپایهتر، فرومایهتر را از آنجا بیرون خواهد راند؛ با آنکه فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است امّا منافقان نمیدانند» سوره منافقون، آیه ۸.
- ↑ «و از پیرامونیان شما از تازیان بیاباننشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کردهاند؛ تو آنان را نمیشناسی ما آنها را میشناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده میشوند» سوره توبه، آیه ۱۰۱.
- ↑ «و هنگامی که دستهای از ایشان گفتند: ای مردم مدینه! جای ماندن ندارید پس بازگردید و دستهای (دیگر) از آنان از پیامبر اجازه (بازگشت) میخواستند؛ میگفتند خانههای ما بیحفاظ است با آنکه بیحفاظ نبود، آنان جز سر گریز (از جنگ) نداشتند» سوره احزاب، آیه ۱۳.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۶۶۹.
- ↑ «و هنگامی که دستهای از ایشان گفتند: ای مردم مدینه! جای ماندن ندارید پس بازگردید.».. سوره احزاب، آیه ۱۳.
- ↑ تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۱۷۹.
- ↑ محمد الیاس عبدالغنی، تاریخ المدینه المنوره، ص۹.
- ↑ تاریخ مدینه منوره، ص۱۶۲ به بعد.
- ↑ دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ص۲۰۲۴.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۱۶۶.
- ↑ آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۱۷۵.
- ↑ حره منطقه سنگلاخی که سنگهایی شبیه به سنگهای آتشفشانی و داغشده دارد (آثار اسلامی مکه و مدینه، ص۱۷۵).
- ↑ محمد الیاس عبدالغنی، تاریخ المدینه المنوره، ص۱۰.
- ↑ فرهنگ و مفاهیم قرآن، ص۱۵۶.
- ↑ فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۱۶۷.