ابن سراج

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۲۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

از راویان امام رضا (ع)، احمد بن ابی‌بشر از موالی کوفی، مکنی به ابوجعفر، معروف به ابن‌سراج[۱]، برابر پاره‌ای از اقوال، از اصحاب و راویان امام رضا (ع) شمرده شده است[۲]، هر چند آنچه در زندگی‌نامه مذهبی و اعتقادی وی وجود دارد، چندان بر این ادعا صحه نمی‌گذارد. او بی‌تردید از راویان امام کاظم (ع) بود و پس از شهادت وی، در امامت حضرت رضا (ع) توقف کرد، از این‌رو وی را از واقفیه به شمار آورده‌اند[۳]. از جزئیات زندگی وی اطلاعی در دست نیست و از کنیه ابن‌سراج وی می‌توان شغل پدرش را زین‌ساز یا زین‌فروش گمانه زد[۴]، هر چند دلیل استواری نمی‌تواند قلمداد شود.

درباره شخصیت ابو جعفر، منابع رجالی شیعه به اجمال، اما به نیکی سخن گفته‌اند. اولین بار نجاشی وی را به ثقه بودن ستوده، هر چند از واقفی بودنش نیز سخن به میان آورده است[۵]. دیگر رجالیون به استناد داده ایشان و طوسی[۶]، از او یاد کرده‌اند[۷]. به دنبال همین رویکرد، برخی از رجالیون وثاقت او را امری اجماعی دانسته و مدعی عدم خلاف در آن شده‌اند[۸]. البته بروجردی با بیانی ملایم تر، پذیرش روایتش را صواب دانسته است[۹]. اما در این میان، برخی از افراد پیش‌گفته، در عین توثیقش، وی را به همراه ابوسعید مکاری و علی بن ابی‌حمزه از اهل ضلال شمرده‌اند[۱۰]. مازندرانی با صراحت بیشتری، وی را از واقفیه، گمراه و گمراه‌کننده شناسایی می‌کند[۱۱]. به نظر می‌رسد وجه جمع میان این دو رویکرد این باشد که وی در روایت از امام کاظم (ع) ثقه بوده، اما با توقفش در امر امامت امام رضا (ع) دچار گمراهی شده است. به بیان دیگر، توثیق وی امری رجالی و درباره روایاتش از آن حضرت است که مورد اعتماد محدثان واقع است و گمراه دانستنش معطوف به باور مذهبی او پس از این زمان است، گرچه این دیدگاه با دسته‌ای از روایات تاریخی سازگار نیست.

در خصوص ابوحمزه سه دسته روایت وجود دارد که به شدت شخصیتش را مخدوش می‌سازد. یک دسته از آنها، روایاتی است که از طریق او از امام رضا (ع) نقل شده و امام آن را تأیید نمی‌کند، دسته دیگر روایتی است که امام رضا (ع) درباره او دارد و دسته دیگر اخباری است که شخصیت مذهبی‌اش را به نمایش می‌گذارد. در دسته اول، دو روایت در باب حج، از صفوان بن یحیی نقل شده که او به نقل از ابن‌سراج مطلبی را به امام نسبت می‌دهد، ولی امام در هر دو مورد می‌فرماید: من چنین نگفته‌ام. آنگاه گفته خویش را بیان می‌کند[۱۲]. این حاکی از عدم تصدیق وی از سوی امام است. اما در دسته دوم، روایت نسبتاً مفصلی است از سهل از عبیدالله، از احمد بن عمر که می‌گوید: من و حسین بن ثویر بن ابی‌فاخته بر امام وارد شدیم و از آن حضرت خواستیم تا برای دوران تنگدستی ما دعا کند. آن حضرت پس از بیان تذکراتی، آنان را به داشتن نعمت معنوی پیروی از امام توجه می‌دهد که از هر چیزی برتر است. آنگاه در توضیح گفته خویش، دسته‌ای از افراد را یاد می‌کند که به رغم داشتن نعمت‌های دنیوی در مسیر درستی قرار نگرفتند. از آن جمله، ابن‌سراج را ذکر می‌کند و می‌فرماید: او به درگذشت ابوالحسن کاظم (ع) اقرار داشت و اینکه به هنگام رحلتش وصیت کرد: هر چه بر جای نهادم، حتی پارچه‌ای که بر گردنم است، به وارثان ابوالحسن تعلق دارد، اما ابن‌سراج ادعا کرد که او نگفت: اینها به ابوالحسن رضا (ع) تعلق دارد (و به این گونه طفره رفت). بنابر این، او به مرگ آن جناب اقرار کرد، اما این (انکار) و آنچه گفته چه نفعی برای او دارد؟ سپس امام سکوت کرد[۱۳]. روشن است که با فرض صحت این روایت، توثیق او به شدت با مشکل مواجه می‌شود.

اما در دسته سوم، روایتی هست که گفت‌وگوی وی و دو تن دیگر، یعنی علی بن حمزه و ابن‌مکاری، با امام رضا (ع) را انعکاس می‌دهد. این گفت‌وگو که محاجه‌ای ناخوشایند در خصوص وضعیت امام کاظم (ع) و جانشین اوست، به گونه‌ای است که مایه خشم و ناراحتی آن حضرت می‌شود[۱۴] که از فردی باورمند سرزدنی نیست.

به هر حال، ابوجعفر فردی واقفی مذهب بود. بر پایه روایتی، توقف او و تنی چند از هم‌فکرانش، منشأ معرفتی و اعتقادی نداشته، بلکه ریشه در سودجویی اقتصادی و انتفاع مالی داشته است. آورده‌اند که او وکیل امام کاظم (ع) بود و به حکم همین مسئولیت، ده هزار دینار از اموال آن حضرت را در اختیار داشت. پس از رحلت آن حضرت، امام رضا (ع) طی نامه‌ای از او خواست تا آن اموال را به ایشان تحویل دهد، اما او سرپیچی کرد و از دادن آن امتناع ورزید و برای توجیه کار خود، به زنده بودن امام کاظم (ع) معتقد شد[۱۵]. امام رضا (ع) به صراحت بیان می‌کند که چگونه ابوجعفر با تمارض و سودجویی، بر خلاف دیگران، از پرداخت امانتی‌هایی که در اختیار داشت، استنکاف کرد[۱۶]. این واکنش آشکارا از ضعف اعتقادی و از آن بالاتر سستی اخلاقی او پرده برمی‌دارد، چنان که برخی به آن اشاره کرده‌اند. علی بن حبشی بن قونی از حسین بن احمد بن حسن بن علی بن فضال روایت می‌کند که گفت: من پیش عمویم علی بن حسن بن فضال، پیرمردی از اهل بغداد دیدم که با عمویم شوخی می‌کرد. روزی به عمویم گفت: در دنیا از شما شیعیان (رافضیان) بدتر وجود ندارد. سپس گفت: من همسر دختر احمد بن ابی‌بشر هستم. وقتی مرگش فرا رسید، گفت: پیش من ده هزار درهم ودیعه ابوالحسن کاظم (ع) است که من آن را از فرزندش دریغ داشتم و گواهی دادم او نمرده است! پس شما را به خدا مرا از آتش برهانید و آن را به رضا (ع) بدهید. ما چنین نکردیم تا در آتش جهنم به نماز بایستد! او در ادامه گفت: وقتی ارکان مذهب شما اینان‌اند، چگونه می‌توان به روایاتشان اعتماد و به آنها تکیه کرد![۱۷].

روشن است که مجموع این اخبار و گزارش‌ها، امکان داوری مثبت‌اندیشانه درباره او را از آدمی می‌ستاند. در هر حال، ابوجعفر از افرادی چون امام کاظم (ع)، بکر بن کرب صیرفی، حماد بن ابی‌طلحة بیاع سابری و معاویة بن میسره بن شریح روایت کرده است، چنان که افرادی مثل معبد بن میسره، حسن بن محمد بن سماعه و صالح بن سعید از او روایت کرده‌اند[۱۸]. او کتابی به نام النوادر داشته که ابن‌سماعه آن را روایت کرده است[۱۹]. وی به سال ۱۸۳ق از دنیا رفت[۲۰][۲۱][۲۲]

منابع

پانویس

  1. جامع الرواة، ج۲، ص۴۳۳؛ أعیان الشیعة، ج۲، ص۳۶۵؛ معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۲۵.
  2. الجامع لرواة و أصحاب الإمام الرضا (ع)، ج۱، ص۶۰.
  3. رجال النجاشی، ص۷۵؛ الفهرست، طوسی، ص۶۲؛ خلاصة الأقوال، ص۳۲۰؛ نقد الرجال، ج۱، ص۱۰۲؛ تهذیب المقال، ج۳، ص۲۲۹.
  4. تنقیح المقال، ج۱، ص۴۸.
  5. رجال النجاشی، ص۷۵.
  6. الفهرست، طوسی، ص۶۲.
  7. الفهرست، طوسی، ص۶۲؛ کتاب الرجال، ابن‌داود، ص۲۲۷؛ نقد الرجال، ج۱، ص۱۰۲؛ جامع الرواة، ج۵، ص۲۵۸؛ خلاصة الأقوال، ص۳۲۰.
  8. مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۲۴۶.
  9. طرائف المقال، ج۱، ص۲۲۲.
  10. خلاصة الأقوال، ص۴۲۱؛ کتاب الرجال، ابن داود، ص۳۱۳.
  11. شرح أصول الکافی، مازندرانی، ج۱۲، ص۴۹۳.
  12. تهذیب الأحکام، ج۵، ص۸۹، ۲۲۹؛ الاستبصار، ج۲، ص۱۷۴، ۲۷۷؛ قاموس الرجال، ج۱۱، ص۶۱۴.
  13. الکافی، ج۸، ص۳۴۶؛ مسند الإمام الرضا (ع)، ج۱، ص۲۷۰.
  14. اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۷۶۳.
  15. المناقب، ابن شهر آشوب، ج۴، ص۳۳۶؛ مدینة المعاجز، ج۷، ص۲۲۳؛ النحلة الواقفیة، ص۱۸- ۱۹.
  16. بحار الأنوار، ج۴۹، ص۲۶۷.
  17. کتاب الغیبة، طوسی، ص۶۶؛ بحار الأنوار، ج۴۸، ص۲۵۵.
  18. معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۲۴- ۲۵.
  19. رجال النجاشی، ص۷۵؛ الفهرست، طوسی، ص۶۲.
  20. معجم المؤلفین، ج۱، ص۱۷۴.
  21. .منابع: اختیار معرفة الرجال، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تصحیح و تعلیق: میر داماد استرآبادی، تحقیق: سیدمهدی رجایی، قم، مؤسسة آل البیت علا لإحیاء التراث، اول، ۱۳۶۳ش؛ الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: سید حسن موسوی خرسان، تهران، دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۹۰ق؛ أعیان الشیعة، سید محسن بن عبدالکریم امین عاملی (۱۳۷۱ق)، تحقیق: سید حسن امین، بیروت، دار التعارف، بیتا؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمدباقر بن محمدتقی معروف به علامه مجلسی (۱۱۱۰ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق، تنقیح المقال فی علم الرجال، عبدالله بن محمد حسن مامقانی (۱۳۵۱ق)، تحقیق: محی الدین مامقانی، قم، مؤسسة آل البیت ل لإحیاء التراث، اول، ۱۴۲۳ق؛ تهذیب الأحکام، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: سید حسن موسوی خرسان، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چهارم، ۱۴۰۷ق؛ تهذیب المقال فی تنقیح کتاب الرجال، سیدمحمدعلی بن مرتضی موحد ابطحی اصفهانی (۱۴۲۳ق)، نجف، مطبعة الآداب، ۱۳۹۰ق؛ جامع الرواة و إزاحة الاشتباهات عن الطرق و الأسناد، محمد بن علی اردبیلی (۱۱۰۱ق)، قم، مکتبة المحمدی، بی تا، الجامع لرواة و أصحاب الإمام. الرضا، محمدمهدی نجف (معاصر)، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضا، اول، ۱۴۰۷ق؛ خلاصة الأقوال فی معرفة الرجال، حسن بن یوسف معروف به علامه حلی (۷۲۶ق)، تحقیق: جواد قیومی اصفهانی، قم، مؤسسة نشر الفقاهة، اول، ۱۴۱۷ق، رجال النجاشی، احمد بن علی معروف به نجاشی (۴۵۰ق)، قم، مکتبة الداوری، ۱۳۹۸ق؛ شرح أصول الکافی، محمد صالح بن احمد مازندرانی (۱۰۸۱ق)، تعلیق: أبو الحسن شعرانی، تصحیح: سید علی عاشور، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، اول، ۱۴۲۱ق؛ طرائف المقال فی معرفة طبقات الرجال، سید علی اصغر بن محمد شفیع بروجردی (۱۳۱۳ق)، تحقیق: سیدمهدی رجایی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، اول، ۱۴۱۰ق؛ الفهرست، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: سید محمدصادق بحر العلوم، نجف، المکتبة المرتضویة، اول، ۱۳۵۶ق؛ قاموس الرجال، محمد تقی بن کاظم معروف به علامه تستری (۱۴۱۵ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة النشر الإسلامی، قم، اول، ۱۴۲۲ق؛ الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چهارم، ۱۴۰۷ق، کتاب الرجال، حسن بن علی معروف به ابن داود حلی (۷۴۰ق)، تحقیق: سید محمد صادق بحر العلوم، قم، منشورات الرضی، ۱۳۹۲ق؛ کتاب الغیبة، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: عبادالله تهرانی - علی احمد ناصح، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، اول، ۱۴۱۱ق؛ مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر علما و دلائل الحجج علی البشر، سیدهاشم بن سلیمان حسینی بحرانی (۱۱۰۷ق)، تحقیق: عزت الله مولایی و دیگران، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، اول، ۱۴۱۵ق؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، علی بن محمد نمازی شاهرودی (۱۴۰۵ق)، تهران، شفق - حیدری، اول، ۱۴۱۲ق؛ مسند الإمام الرضا، عزیزالله بن محمد عطاردی قوچانی معاصر)، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضا، اول، ۱۴۰۶ق؛ معجم المؤلفین، عمر بن رضا کحاله (۱۴۰۸ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۸۷ق؛ معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، سیدابوالقاسم بن علی اکبر موسوی خویی (۱۴۱۳ق)، قم، مرکز نشر الثقافة الإسلامیة، پنجم، ۱۴۱۳ق؛ مناقب آل أبی طالب، محمد بن علی مازندرانی معروف به ابن شهر آشوب (۵۸۸ق)، تحقیق: جمعی از اساتید نجف، نجف، المطبعة الحیدریة، ۱۳۷۶ق؛ النحلة الواقفیة، حسین شاکری (معاصر)، قم، مؤسسه نشر معارف اهل البیت طلا، ۱۴۱۸ق؛ نقد الرجال، سید مصطفی بن حسین حسینی تفرشی (۱۰۱۵ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت علا لإحیاء التراث، قم، اول، ۱۴۱۸ق.
  22. واسعی، سید علی رضا، مقاله «ابن سراج»، دانشنامه امام رضا ص ۴۳۷.