عبدالرحمن بن عبدالله ارحبی در تاریخ اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

«السَّلَامُ عَلَى عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْكَدِرِ الْأَرْحَبِيِّ»[۱]؛

عبدالرحمان فرزند عبدالله بن کدر ارحبی[۲] از قوم بنی ارحب، تیره‌ای از قبیله همدان به شمار می‌‌رفت و در کوفه ساکن بود.

وی از تابعین و مردی شجاع[۳] و کاردان و فصیح بود[۴] و پدرش عبدالله، از اصحاب و یاران پیامبر خدا (ص) بود.

عبدالرحمان از شیعیان کوفه و از جمله کسانی بود که نامه‌های مردم کوفه را برای امام حسین (ع) به مکه برد و پس از آن خدمت امام (ع) ماند و با حضرت رهسپار کوفه شد تا آنکه در روز عاشورا در رکاب آن حضرت به شهادت رسید. اینک به گوشه‌هایی از فداکاری و از خود گذشتگی این شخصیت با فضیلت می‌‌پردازیم.[۵]

عبدالرحمان حامل دعوت کوفیان برای امام (ع)

پس از آنکه خبر مرگ معاویة بن ابی سفیان در پانزدهم رجب سال ۶۰ه‍.ق انتشار یافت، مردم کوفه با خبر شدند که امام حسین (ع) از بیعت با یزید بن معاویه امتناع کرده و راهی مکه شده است. شیعیان وفادار به خاندان پیامبر (ص) در خانه سلیمان بن صرد خزاعی از بزرگان شیعه - که بعد از شهادت امام حسین (ع) نهضت توابین را پایه‌گذاری کرد - اجتماع کردند و پس از گفت وگو و مشورت درباره رهبری و امامت حضرت حسین، تصمیم گرفتند برای امام (ع) نامه بنویسند و از ایشان برای آمدن به کوفه و رهبری کوفیان دعوت نمایند.

مردم کوفه نامه‌های خود را در سه نوبت برای امام (ع) به مکه فرستادند. نوبت اول، توسط عبدالله بن مسمع همدانی، و عبدالله بن وال، و نوبت دوم، دو روز بعد یک صد و پنجاه نامه که هر کدام با یک یا دو و تا چهار امضا داشت توسط همین شخصیت، یعنی عبدالرحمن بن عبدالله ارحبی، به همراه قیس بن مسهر صیداوی و عمارة بن عبد سلولی، و نوبت سوم پس از دو روز دیگر نامه‌های دعوت دیگری توسط هانی بن هانی سبیعی و سعید بن عبدالله حنفی ارسال داشتند. این نامه‌ها در دهم ماه مبارک رمضان ۶۰ه‍.ق در مکه به دست امام (ع) رسید[۶].[۷]

همراهی با مسلم بن عقیل به جانب کوفه

پس از آنکه امام (ع) از دعوت مردم کوفه آگاهی یافت، مسلم بن عقیل پسر عموی خود را به عنوان نماینده و سفیر خود به کوفه فرستاد و نامه‌ای نیز در جواب نامه شیعیان کوفه نوشت و به او سپرد تا به مردم کوفه برساند.

آنگاه امام (ع) در حق مسلم دعا کرد و برای او طلب خیر از خدا نمود و در ضمن به او سفارش کرد که نزد موثق‌ترین مردم کوفه منزل کند و نیز از عبدالرحمن بن عبدالله ارحبی، و قیس بن مسهر صیداوی، و عمارة بن عبد سلولی خواست حضرت مسلم را همراهی کنند.

مسلم بن عقیل در روز پنجم شوال ۶۰ه‍.ق وارد کوفه شد و به منزل مختار بن ابی عبید ثقفی که از اشراف و افراد مورد وثوق و از شیعیان علاقه‌مند به خاندان پیامبر (ص) بود وارد شد[۸].

عبدالرحمان ارحبی همچون شیعیان دیگر کوفه تا زمانی که حضرت مسلم به دست ابن زیاد به شهادت نرسیده بود، همواره در خدمت ایشان بود. بعد از شهات مسلم مخفیانه خود را به کاروان حسینی رساند ۹ همراه امام حسین (ع) و یارانش به کربلا آمد[۹].[۱۰]

شهادت عبدالرحمان

روز عاشورا فرا رسید، همه یاران امام (ع) یکی پس از دیگری به میدان رفتند و به شهادت رسیدند. عبدالرحمان نیز خدمت امام (ع) شرفیاب شد و پس از آنکه اذن میدان گرفت، وارد کارزار شد و این رجز را می‌‌خواند:

أَنِّي لِمَنْ يُنْكرني ابْنِ الكدنإني عَلَى دِينِ حُسَيْنٍ وَ حَسَنُ [۱۱]
کسی که مرا انکار می‌کند بداند من فرزند کدن هستم و دینم دین حسین و حسن است..

و آن قدر جنگید تا به فیض شهادت نائل آمد[۱۲].

اما ابن شهرآشوب می‌‌نویسد: او در حمله اول به شهادت رسید[۱۳].[۱۴]

منابع

پانویس

  1. زیارت ناحیه مقدسه، بحار الأنوار، ج۴۵، ص۷۳.
  2. تسمیة من قتل مع الحسین (ع)، ش۹۶؛ رجال طوسی، ص۷۷؛ مناقب، ج۴، ص۹۸ و ۱۲۲؛ ارشاد، ج۲، ص۳۷ و ۳۹، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید؛ تذکرة الخواص، ص۲۲۱. عبدالرحمن بن عبید ارحبی (اخبار الطوال، ص۲۲۹؛ روضة الشهداء، ص۲۰۵، کتابفروشی اسلامیة) اَرحَبی منسوب به اَرحَب، تیرهای از همدان است. (تسمیة من قتل مع الحسین (ع)، ش۹۶؛ الانساب، سمعانی، ج۱، ص۱۰۶) و عبدالرحمن کدری (فرسان الهیجاء، ج۲، ص۲۳۴).
  3. ابصار العین، ص۱۳۱، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۱۴۵.
  4. یاران پایدار، ص۹۷.
  5. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص:۵۰۱.
  6. ارشاد مفید، ج۲، ص۳۷؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۵۲: نفس المهموم، ص۵۷۹ - ۵۸۰؛ ابصار العین، ص۱۱۹؛ و نیز ر. ک: تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۱ و تنقیح المقال، ج۲، ص۱۴۵.
  7. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص:۵۰۱-۵۰۲.
  8. ر. ک: تاریخ طبری، ج۵، ص۳۵۴؛ ارشاد مفید، ج۲، ص۳۹؛ نفس المهموم، ص۸۱؛ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۳۵ و البدایة والنهایة، ج۸، ص۱۵۴.
  9. ر. ک: تاریخ طبری، ج۵، ص۳۵۴؛ ارشاد مفید، ج۲، ص۳۹؛ نفس المهموم، ص۸۱؛ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۳۵ و البدایة والنهایة، ج۸، ص۱۵۴.
  10. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص:۵۰۲-۵۰۳.
  11. انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۶، دارالتعارف. برخی از متأخرین بدون استناد به مأخذی رجز ذیل را به عبدالرحمن نسبت داده‌اند:
    صَبْراً عَلَى‏ الْأَسْيَافِ‏ وَ الْأَسِنَّهِصَبْراً عَلَيْهَا لِدُخُولِ الْجَنَّهِ

    ابصارالعین، ص۱۳۲، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة برخی دیگر نیز به نقل از مناقب به بیت فوق چنین افزوده‌اند:

    و حور عین ناعمات هنهیا نفس للراحة فاجهدنه
    وفی طلاب الخیر فارغبنه

    فرسان الهیجاء، ج۱، ص۲۳۲؛ وسیلة الدارین، ص۱۶۵. مؤلف «دائرة المعارف الحسینیه» میگوید: سماوی اولین کسی است که به اشتباه رجز فوق را به عبدالرحمن نسبت داده و چنین مطلبی در منابع اصلی وجود ندارد. (همان، ج۶، ص۲۵۷)

  12. ابصارالعین، ص۱۱۹؛ و نیز ر. ک: تنقیح المقال، ج۲، ص۱۴۵؛ قاموس الرجال، ج۶، ص۱۲۳؛ و در اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۱۱، تنها به نام او در زمره شهدای کربلا اکتفا کرده است.
  13. مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۱۱۳.
  14. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص:۵۰۳.