غسل
مقدمه
غُسل یعنی شستن تمام بدن به ترتیب خاص یعنی ابتدا شستن سر و گردن، سپس طرف راست بدن، سپس طرف چپ. غسل کردن برای کسی که جُنب و محتلم شده واجب است. غسلهای واجب دیگر عبارت است از غسل میت، غسل مس میت و غسل حیض و نفاس و استحاضه که این سه مخصوص زنان است. غسلهای مستحب هم مثل غسل جمعه، غسل زیارت، غسل طواف و... وجود دارد.
غسل یا ترتیبی است که گفته شد، یا ارتماسی، یعنی همه بدن را یکباره زیر آب بردن. غسل چون عبادت است و برای کسب طهارت انجام میگیرد، باید با نیت و قصد قربت انجام گیرد. اگر برای غسل، آب نباشد، یا آب ضرر داشته باشد، به جای آن تیمم بدل از غسل انجام میگیرد[۱].
غسل
در روایات به شیوه غسل پیامبر(ص) اشاره شده که سه مشت آب بر سرش میریخته است؛ این خبر از جابر بن عبدالله هم نقل شده است و او تصریح میکند موهای پیامبر(ص) مجعد بود[۲]. محمد بن مسلم از صادقین طریقه انجام غسل جنابت را نقل میکند که سه بار آب بر سرت میریزی و بر بقیه بدنت دو بار و بر هر جا آب برود، پاک میگردد[۳]. کسی که میخواهد نماز بخواند و روزه بگیرد یا کار عبادی دیگری انجام دهد، باید از جنابت غسل کند.
در زمان خلیفه دوم درباره زمان وجوب غسل جنابت اختلاف بود که در چه زمانی غسل بر زن و مردی که همبستر شدهاند، واجب میشود. امام باقر(ع) میفرماید: عمر بن خطاب اصحاب پیامبر(ص) را جمع کرد و پرسید: چه میگویید درباره مردی که با همسرش همبستر میشود، بدون اینکه منی از او خارج شود؟ انصار گفتند: آب نیاز به آب دارد (غسل وقتی واجب میشود که منی از او خارج شود). مهاجران گفتند: وقتی دو ختنهگاه به هم برسند، غسل واجب میشود. عمر به علی(ع) گفت: تو چه میگویی ای اباالحسن؟ علی(ع) فرمود: آیا بر آن دو حد و رجم را واجب میدانید، اما ریختن یک من آب را واجب نمیدانید؟ وقتی تا ختنهگاه به هم برسند، غسل واجب میشود. عمر گفت: قول درست چیزی است که مهاجران گفتند و رها کنید آنچه را انصار گفتند[۴]. ظاهراً شیخ صدوق سخن حضرت را در این واقعه بهاختصار نقل کرده است که میفرمود: «كَيْفَ لَا يُوجِبُ الْغُسْلَ وَ الْحَدُّ يَجِبُ فِيهِ»[۵]: «چگونه غسل واجب نمیشود درحالیکه اجرای حد بر او واجب میگردد؟»[۶].
منابع
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی.
- ↑ ابناشعث، الجعفریات، ص۲۲.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۳، ص۴۳.
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۱، ص۱۱۹.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۸۴.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره عبادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۴۹