مصرف در معارف و سیره معصوم
مصرف خانواده
بدیهی است که بخش اصلی درآمدهای هر فرد باید صرف زندگی شخصی وی و خانوادۀ او شود. معصومان بر این نکته تأکید داشتند که هر شخصی مکلف است برای تأمین زندگی خود و خانوادهاش تلاش کند و کسی نمیتواند از این وظیفه تخطی نماید و حتی به بهانه عبادت و پرستش خدا، کار و تلاش را رها کند؛ چنین عبادتی ارزشی ندارد و بر خلاف نظر قرآن و دستورهای اسلام است؛ زیرا در اسلام رهبانیت و به گوشهای رفتن و به عبادت پرداختن ممنوع است و رسول خدا(ص) برخی از یاران خود را از این کار منع نمود[۱]. کار و تلاش برای مخارج زندگی خانواده در اسلام عبادت است[۲] و نوعی صدقهدادن است؛ یعنی دارای ثواب و اجر است. این نکته را امام سجاد(ع) بیان کرده است که هر کس روزی حلال طلب نماید، این از جانب خدا صدقۀ بر اوست[۳]. کسی که به هر بهانهای کار و تلاش را رها کند تا دیگران مخارج او و عیال و خانوادهاش را بدهند، کَلّ بر جامعه است. چنین فردی بار سنگینی است بر جامعه و مورد لعن و نفرین رسول خدا(ص) قرار گرفته است. رسول خدا(ص) فرمود: هر کس بار هزینۀ خود را بر دوش مردم بیندازد، ملعون است ملعون و هر کسی که نانخوران خود را تضییع کند، او هم ملعون است ملعون؛ یعنی از رحمت خدا بدور است[۴].
بنابراین بیکاری، بیتوجهی به خانواده و به بهانههای واهی دست از کوشش و تلاش برداشتن در قاموس شریعت اسلام ممنوع است و شرع مبین بهشدت با آن مبارزه کرده است. بلیّهای که متأسفانه بخشی از افراد جامعه ما، هرچند اندک، به آن گرفتار شدهاند و همه چیز را از نظام و حکومت میطلبند و همه در مخارج زندگی خود را نیازمند حاکمیت میدانند. این وظیفه مرد است که به زندگی خود و خانوادهاش سامان دهد و از عهده مخارج آنان برآید که اگر چنین نکند، گنهکار و خطا کار است. امام صادق(ع) در سخنی دراینباره فرمود: «كَفَى بِالْمَرْءِ إِثْماً أَنْ يُضَيِّعَ مَنْ يَعُولُهُ»[۵]: «همین گناه مرد کافی است که حق کسانی را که مخارج آنان بر عهده اوست، ضایع کند».
مرد نهتنها در برابر زن و فرزندان خود مسئول است، بلکه در برابر نزدیکان دیگرش نیز تعهد دارد که به یاری آنان بشتابد. رسول خدا(ص) فرمود: «ابْدَأْ بِمَنْ تَعُولُ الْأَدْنَى فَالْأَدْنَى»: «به نانخورانت آغاز نما، نزدیکتر و بعد نزدیکتر»[۶]. در سخنی دیگر حسین بن علی(ع) از پیامبر(ص) شنیده که این نکته را با بیان نمونههای روشن توضیح میدهد و میفرماید: از نانخورانت آغاز کن؛ مادرت، پدرت، خواهرت و برادرت؛ سپس نزدیکتر و نزدیکتر و فرمود: صدقهای نیست درحالیکه خویشاوندان محتاج داری[۷]؛ البته این بدان معنا نیست که دیگران تعهد ندارند؛ بلکه بدین معناست که کسانی که تلاش میکنند، ولی تلاش آنان تکافوی نیازهای زندگانیشان را نمیکند و همچنان به کمک نیاز دارند، باید به آنان یاری رساند.
بخشش و صرف مال در امور خیر یا کمک به دیگران وقتی است که شخص خویشان خود را فراموش نکند و کسی حق ندارد از مخارج زندگی خانواده خود بزند و به دیگران صدقه و انفاق نماید؛ مگر اینکه اعضای خانواده به تحمل سختی راضی باشند. بخشش در صورت داشتن نیاز، ایثار نامیده میشود و نمونه آن ایثار خانواده امام علی و فاطمه(ع) در حال نیاز، به مسکین و یتیم و اسیر است[۸]؛ در غیر این صورت خانواده اولویت دارد و نباید آنان را دچار فقر و نیاز کرد. ضربالمثل فارسی که میگوید «چراغی که به خانه رواست، بر مسجد حرام است» در چنین موقعیتی معنا پیدا میکند و بر اساس چنین باوری رواج یافته است. پیامبر(ص) فرمود: برترین صدقه، صدقهای است که بعد از بینیازی باشد و به نانخورانت آغاز کن و دست بالا بهتر از دست پایین است[۹]. بنابراین هر کس موظف است در مرحله اول به نیازمندیهای خانواده و خویشانِ نزدیک خود پاسخ دهد؛ سپس به فکر کار خیر باشد.
مردی انصاری هنگام مرگش پنج یا شش بندۀ خود را که تنها سرمایۀ وی بود، آزاد کرد. او دارای چند فرزند خردسال بود. رسول خدا(ص) هنگامی که از وضعیت بچهها و کار مرد انصاری بهظاهر خیّر آگاه شد فرمود: «لَوْ أَعْلَمْتُمُونِي أَمْرَهُ مَا تَرَكْتُكُمْ تَدْفِنُوهُ مَعَ الْمُسْلِمِينَ يَتْرُكُ صِبْيَةً صِغَاراً يَتَكَفَّفُونَ النَّاسَ»: «اگر وضعیت او را به من گفته بودید، اجازه نمیدادم او را با مسلمانان دفن کنید. او بچههای خردسالی را به جای گذاشته که مردم متکفل هزینه زندگانی آنان شوند». اکنون باید ببینیم مصرف خانواده چگونه باید باشد. از امام صادق(ع) پرسیده شد: آیا رسول خدا(ص) مصرف خانوادهاش را مانند آنچه معروف و شناختهشده بود برآورد میکرد؟ فرمود: آری، نفس وقتی میزان نیاز خود را بشناسد، به آن قانع میشود و گوشت وی میروید[۱۰]. در این کلام سیره پیامبر(ص) مانند مصرف عموم مردم و معروف دانسته شده و حضرت تأمین مالی را باعث آرامش روحی و قناعت و نتیجه آن را رشد جسمی دانسته است.
این نکته مهمی است که معصومان به آن توجه داشتند و سعی میکردند سطح زندگی خود را مانند عموم مردم قرار دهند؛ به همین جهت امام صادق(ع) پوشش خود را مانند پوشش دیگر مردم قرار داد؛ به گونهای که سفیان ثوری که ادعای زهد داشت، به حضرت اعتراض کرد و مدعی شد بر خلاف سیره علی(ع) عمل میکند. پاسخ حضرت این بود: اگر امروز لباسی مانند لباس حضرت علی(ع) بپوشم، لباس شهرت خواهد بود[۱۱]. امام سجاد(ع) درباره شیوۀ مصرف خانواده اینگونه میفرماید: «مِنْ أَخْلَاقِ الْمُؤْمِنِ الْإِنْفَاقُ عَلَى قَدْرِ الْإِقْتَارِ وَ التَّوَسُّعُ عَلَى قَدْرِ التَّوَسُّعِ»[۱۲]: «از اخلاق مؤمن است کم خرجکردن به هنگام تنگدستی و بیشتر خرجکردن به وقت توانگری است»؛ به تعبیر شارحان حدیث، بر خانواده سخت میگیرد به آن مقدار که خدا بر او سخت گرفته است و بر آنها وسعت میدهد به مقدار آنچه خداوند بر او گشایش داده است[۱۳]. افزون بر تأمین مخارج زندگی معمولی، با اضافی آن میتوان به دیگران کمک کرد.[۱۴].
منابع
پانویس
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۴۹۴.
- ↑ ابنشعبه حرانی، تحف العقول، ص۳۷؛ شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۳۶۷: «قَالَ النَّبِيُّ(ص): الْعِبَادَةُ سَبْعَةُ أَجْزَاءٍ أَفْضَلُهَا طَلَبُ الْحَلَالِ».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۱۲: «مَنْ طَلَبَ الْحَلَالَ فَهُوَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ صَدَقَةٌ عَلَيْهِ».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۱۲: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقَى كَلَّهُ عَلَى النَّاسِ مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ يَعُولُ».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۱۲.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۶۷.
- ↑ شیخ مفید، الإختصاص، ص۲۱۹: «ابْدَأْ بِمَنْ تَعُولُ أُمَّكَ وَ أَبَاكَ وَ أُخْتَكَ وَ أَخَاكَ ثُمَّ أَدْنَاكَ فَأَدْنَاكَ وَ قَالَ لَا صَدَقَةَ وَ ذُو رَحِمٍ مُحْتَاجٌ».
- ↑ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۲، ص۳۹۸، ذیل آیه ﴿وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا﴾ «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند» سوره انسان، آیه ۸.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۲۶: «وَ أَفْضَلُ الصَّدَقَةِ صَدَقَةٌ عَنْ ظَهْرِ غِنًى وَ ابْدَأْ بِمَنْ تَعُولُ وَ الْيَدُ الْعُلْيَا خَيْرٌ مِنَ الْيَدِ السُّفْلَى».
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۱۲.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۶۵.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۴۱.
- ↑ محمدمحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۴، ص۱۶۸؛ محمدباقر مجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج۹، ص۲۸۰.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۱۳۷.