پستی نفس

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۲ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۰۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل پستی نفس (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • "فرومایگی" در مقابل بزرگ‌منشی قرار دارد، از این رو تمامی محاسنی که در بیان آن صفت والاگذشت، از کسانی که به این رذیلت آلوده شده‌اند، سلب؛ و رذائل ویژه این صفت نیز به آن اضافه خواهد شد.
  • اگر این رذیلت اخلاقی را هیچ امر ناشایستی جز از بی‌ثباتی در کارها، شکّ و تردید به هنگام تصمیم گیری‌ها، بی‌ارادگی و ناتوانی در آن، و ناشکیبائی به هنگام روی کرد مشکلات و مصیبت‌ها همراهی نمی‌کرد، کافی بود تا آدمی به پستیِ آن اقرار کرده خویشتن را به دوری از آن فراخواند[۱].

شماری از مفاسد این صفت اخلاقی

  1. دست‌یازیدن به افعال پست: منظور از این افعال، افعالی است که یا در شرع و یا در عرف مردمان، پست و ناشایست شمرده می‌شود. و عجیب آنکه این چنین کس، برای رسیدن به دنیای پست، خویشتن را به این اعمال پست آلوده می‌سازد؛ و او را نتیجه‌ای جز پستی نفس حاصل نمی‌شود!.
  2. پیدایش عقده خود کم‌بینی: چه کسی که به فرومایگی آلوده است، از آنجا که نمی‌تواند شهوات و میل‌های خود را کنترل نماید، اندک اندک به عقده خودکم‌بینی دچار شده خویشتن را ناتوان از ارضاء غرائز خود می‌یابد.
  3. کبر ورزیدن: تکبّر و خویشتن را در رتبتی فراتر از رتبه حقیقی خود دیدن نیز، در همین شمار است. انسان فرومایه، به‌ویژه چون اندکی غنایِ مادّی یابد، خویشتن را بزرگ فرض کرده به این صفت زشت نیز آلوده می‌شود. قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید: ﴿إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا[۲]، نیز می‌فرماید: ﴿فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ[۳].
  4. پذیرش سلطه بیگانگان: این پذیرش که برای انسان‌های پست‌مایه، سخت عادی جلوه می‌کند، معمولاً بمانند آتشی که در هیزم درگیرد، صاحب خود و نزدیکانش را فرو خواهد بلعید. تاریخ شهادت می‌دهد که فرومایگان چون به این صفت رذیلت آلوده بوده‌اند، به راحتی خویشتن، خانواده، شهر و کشور خود را به بیگانگان تسلیم نموده، از کرامت و بزرگواری خود چشم پوشیده‌اند[۴].
  • اکنون، اشاره می‌کنیم که بزرگواری انسان، به جهت جنبه روحانی اوست که روح حضرت حق را در خویش دارد؛ و پستی و فرومایگی او، به جهت پستی مادّه جسمانی اوست، که از پائین‌ترین و بی‌ارزش‌ترین مراتب عالم مادّه به‌دست آمده است؛ از اینرو، بر اوست که با پرهیز از جنبه‌های مادّی و تقویت جنبه‌های روحانی و نفسانی، به تقویت بزرگواری در خویشتن و تضعیف فرومایگی در خود بپردازد، و با یاری جستن از حضرت حق، این مسیر دشوار را طی نماید، تا به فوائد بی‌شمار آن نایل آید[۵].

مراتب فرومایگی و انواع آن

  • با اشاره مجدّد به اینکه این رذیلت را نیز مراتبی - و نه انواع و اقسامی - است، و به‌کاربردن این لفظ تنها از باب ادبیّات رایج است؛ اضافه می‌کنیم که: تمامیِ مراتب این صفت ناشایست، ناشایست بوده هر اندازه بر قوّت آن افزوده شود، آثار سوء بدتری به‌ همراه خود پدید می‌آورد.
  • با اینحال امّا، به اعتبار ظهور خارجی این صفت - که در آنکس که به این رذیلت مبتلاست، آشکار می‌شود-، می‌توان سه نوع برای آن در نظر گرفت:

فرومایگی شخصی

فرومایگی اجتماعی

فرومایگی دینی

  1. ﴿أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ[۹]؛
  2. ﴿وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ[۱۰]؛
  3. ﴿فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا[۱۱]؛
  4. ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ[۱۲]؛
  5. ﴿إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ[۱۳]؛
  6. ﴿كَذَلِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ[۱۴]؛
  7. ﴿فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا[۱۵]؛
  8. ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ[۱۶]؛
  9. ﴿إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ[۱۷][۱۸].

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۲۸.
  2. «بی‌گمان انسان را آزمندی بی‌شکیب آفریده‌اند چون شرّی بدو رسد بی‌تاب است و چون خیری بدو رسد بازدارنده است» سوره معارج، آیه ۱۹-۲۱.
  3. «اما انسان، چون پروردگارش او را بیازماید و گرامی دارد و نعمت دهد، می‌گوید: پروردگارم مرا گرامی داشت و چون پروردگارش او را بیازماید و روزی‌اش را بر او تنگ گیرد می‌گوید پروردگارم مرا خوار داشت» سوره فجر، آیه ۱۵-۱۶.
  4. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۲۸-۲۹.
  5. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۳۰.
  6. « إِيَّاكُمْ‌ وَ خَضْرَاءَ الدِّمَنِ‌! قِيلَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! وَ مَا خَضْرَاءُ الدِّمَنِ؟ قَالَ: الْمَرْأَةُ الْحَسْنَاءُ فِي مَنْبِتِ السَّوْءِ»؛ وسائل الشّیعة، ج۱۴، ص۱۹.
  7. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۳۰-۳۱.
  8. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۳۱-۳۲.
  9. «آنان چون چارپایانند بلکه گمراه‌ترند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.
  10. «و همچون چارپایان می‌خورند» سوره محمد، آیه ۱۲.
  11. «پس (آن شهر) سزاوار عذاب می‌گردد ، آنگاه یکسره نابودش می‌گردانیم» سوره اسراء، آیه ۱۶.
  12. «بی‌گمان خداوند نافرمانان را راهنمایی نمی‌کند» سوره منافقون، آیه ۶.
  13. «و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانی‌یی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت:» سوره مائده، آیه ۲۷.
  14. «بدین‌گونه سخن پروردگارت در مورد نافرمانان درست آمد که آنان ایمان نمی‌آورند» سوره یونس، آیه ۳۳.
  15. «پس (آن شهر) سزاوار عذاب می‌گردد ، آنگاه یکسره نابودش می‌گردانیم» سوره اسراء، آیه ۱۶.
  16. «بی‌گمان خداوند نافرمانان را راهنمایی نمی‌کند» سوره منافقون، آیه ۶.
  17. «و برای آنان داستان دو پسر آدم (هابیل و قابیل) را به درستی بخوان! که قربانی‌یی پیش آوردند اما از یکی از آن دو پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد، (قابیل) گفت:» سوره مائده، آیه ۲۷.
  18. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۲، ص ۳۲-۳۳.