اطاعت از اولی الامر
مقدمه
- قرآن کریم در کنار اطاعت خدا و پیامبر، به اطاعت از اولی الأمر (ائمه معصومین) فرمان میدهد: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً ﴾[۱]. در کلام حضرت علی(ع)، اطاعت از امام، به عنوان یک فریضه و به خاطر بزرگداشت امامت شمرده شده است: «وَ الطَّاعَةَ تَعْظِيماً لِلْإِمَامَة»[۲] در احادیث مربوط به اهل بیت و ائمه(ع)، وظایفی همچون لزوم اقتدا به آنان، تمسّک به آنان، اعتقاد به آنان، تبعیّت از فرمان ایشان، عقب نماندن و جلو نیفتادن از آنان، مقدّم داشتن ایشان،... مطرح است. امام علی(ع) میفرماید: « انْظُرُوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُم»[۳] به خاندان پیامبرتان بنگرید، همراه راه و روش آنان باشید و درپی آنان روید. پیامبر خدا(ص) نیز فرموده است: «تمسّکوا بِطَاعَةِ أئمّتکم وَ لَا تُخَالِفُوهُمْ، فَإِنْ طَاعَتُهُمْ طَاعَةِ اللَّهِ»[۴] به فرمانبرداری از امامان خود تمسّک جویید و با آنان مخالفت نکنید، چرا که اطاعت آنان اطاعت خداست، در زیارت جامعۀ کبیره میخوانیم: «مَنْ أَطَاعَكُمْ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاكُمْ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ » و اینگونه است که اطاعت از اهل بیت و امامان، با اطاعت الهی پیوند خورده است و معیار اطاعت الهی، پیروی از این خاندان است. این اطاعت، گاهی نیز با تعبیر عمل به سخنان و اخذ به قول بیان شده است، یا تسلیم امر بودن. حضرت رضا(ع) در معرفی اوصاف شیعه فرمود: "شیعیان ما آنانند که تسلیم امر ما باشند، به گفتۀ ما عمل کنند، با دشمنانمان مخالف باشند، پس هر که چنین نباشد از ما نیست"[۵] در اینکه از اولی الأمر باید اطاعت کرد، سخنی نیست، لکن شیعه، اولی الأمر را ائمه معصومین(ع) میداند. برخی از اهل سنت، آنان را اهل حلّ و عقد میدانند، یا هرکه را که امّت بر آن اتّفاق کنند لازم الإطاعه میشمارند. حق اطاعت، یکی از دو حق امام بر امت است، حق دیگر، یاری و نصرت است. اگر اطاعت از امام نباشد، امام هم نمیتواند مسؤولیت رهبری و هدایت را انجام دهد. اطاعت مردمی، پشتوانۀ قدرت اجتماعی و بسط ید امام در عمل به اسلام است. امیرالمؤمنین(ع) در خطبۀ جهادیّۀ خویش، ضمن شکایت از سستی و کوتاهی همراهانش در نبرد با دشمن و ردّ این اتّهام که میگفتند: علی مرد شجاعی است، لکن دانش جنگ ندارد، از سابقۀ بیش از چهل ساله خویش در حضور در میدانهای رزم و جنگاوری یاد میکند و میفرماید: «وَ لَكِنْ لَا رَأْيَ لِمَنْ لَا يُطَاع»[۶] از کسی که اطاعت نکنند، رأیی ندارد، یعنی اشکال در فرماندهی و پیشوایی او نیست، بلکه در عدم فرمانبری و پیروی مردم است[۷]»[۸]
- ↑ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است؛ سوره نساء، آیه: ۵۹.
- ↑ نهج البلاغه (صبحی صالح) حکمت ۲۵۲
- ↑ نهج البلاغه خطبه ۹۷
- ↑ اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۶۹
- ↑ «شِيعَتُنَا الْمُسَلِّمُونَ لِأَمْرِنَا الْآخِذُونَ بِقَوْلِنَا الْمُخَالِفُونَ لِأَعْدَائِنَا فَمَنْ لَمْ يَكُنْ كَذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَّا»؛ وسائل الشیعه، ج ۱۸ ص ۸۳
- ↑ نهج البلاغه، خطبۀ ۲۷
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۸۲.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۰۸.