حسابرسی بندگان
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حسابرسی بندگان (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- یکی از مواقف قیامت، موقف حساب و کتاب است؛ بدین معنا که ابتدا به حساب بندگان رسیدگی،[۱] و آنگاه نامه عمل هرکسی به دستش داده میشود.[۲] در روایاتی به این مطلب تصریح شده است که امامان(ع) بازگشتگاه مردم و حسابرس اعمال ایشان هستند؛ چنانکه امام کاظم(ع) در روایتی صحیح به سماعه فرمودند: "يَا سَمَاعَةُ! إِلَيْنَا إِيَابُ هَذَا اَلْخَلْقِ وَ عَلَيْنَا حِسَابُهُمْ".[۳] امام هادی(ع) نیز در زیارت جامعه کبیره فرمودند: "إِيَابُ الْخَلْقِ إِلَيْكُمْ وَ حِسَابُهُمْ عَلَيْكُمْ".[۴] امام باقر(ع) نیز پس از تبیین مسئله حساب و کتاب مردم در قیامت، بر وجود چنین شأنی برای امامان(ع) تأکید کردند.[۵] ممکن است این مدعا در نگاه نخست با آیات قرآن کریم ناسازگار بنماید؛ برای نمونه آیاتی که در آنها تعبير ﴿وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ﴾ بهکار رفته است.[۶] در برخی دیگر از آیات، حساب بندگان به عهده خداوند نهاده شده است.[۷].[۸]
- در برخی آیات نیز، حصرگونه، خداوند متعال حسابگر اعمال بندگان شمرده شده است: ﴿إِنْ حِسَابُهُمْ إِلاَّ عَلَى رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ﴾.[۹] چنانکه در برخی آیات نیز تصریح شده است: ﴿إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ * ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُمْ﴾.[۱۰] جالب آنکه برخی عالمان اهل سنت نیز که با عقیده تشیع (مبنی بر اینکه حساب بندگان با امام است) آشنایی داشتهاند، آیات پایانی سوره غاشیه را دلیلی بر رد این عقیده دانستهاند.[۱۱] پاسخ به این پرسش با استفاده از زبان و ادبیات قرآن، کار دشواری نیست؛ چه، در موارد دیگری نیز کاری که به خداوند نسبت داده شده به دیگران نیز نسبت داده شده است؛ چنانکه پیشتر در مسئله کیفیتِ گرفتن جان بندگان بهوسیله خداوند و عزراییل گذشت.[۱۲] آری، آشنایی با این معارف برای کسانی که حقیقت آموزه بل امر بين الأمرين و توحید افعالی را درک نکردهاند، دشوار است؛ درحالیکه دانشمندان شیعی با توجه به آموزه یادشده مشکلی در جمع میان آیات یادشده ندارند. در اینجا نیز، اینکه بازگشتگاه بندگان و حسابگر اعمال آنها بهطور حقیقی خداوند باشد، اما همین کار بهطور طولی به دیگران نسبت داده شود، با آموزههای قرآنی منافاتی ندارد.[۱۳] از آنچه گذشت، روشن میشود که یکی از شئون امامان(ع)حسابرسی رفتار بندگان است. این امر نشان از جایگاه والای امامت دارد. بیتردید، چنان نیست که ایشان صرفاً بهدلیل شخصیت حقیقیشان این مسئولیت را بر عهده دارند؛ بلکه در حقیقت، از آنجاکه پذیرش امامت امامان(ع) - برحسب روایات پرشمار - معیار پذیرش عقاید و اعمال است،[۱۴] صاحبان منصب امامت نیز حسابرس بندگاناند تا دانسته شود که انسانها به امامت ایشان اذعان داشتهاند یا خیر. آری، توحیدْ رکن رکین عقاید یک انسان است؛ اما توحيدْ بدون پذیرش امامت امامان، سودمند نخواهد بود؛ ازاینرو، بازگشتگاه مردم اماماناند تا دانسته شود که توحید ایشان با پذیرش امامت ایشان بوده یا بدون آن.[۱۵]
- از دیگر شئون تکوینی امام در سرای آخرت، نقش ایشان در حسابرسی بندگان است. از میان متکلمان تنها شیخ مفید به این مسئله توجه کرده است. او مسئولیت حسابرسی مؤمنان گنهکار را بر عهده رسول الله و ائمه اطهار(ع) میداند. شیخ مفید بر این باور است که خداوند این مقام را به ایشان داده تا برتری آنها بر سایر بندگان را نشان دهد. شیخ، دلیل مدعای خود را اخبار مستفیض صادقین(ع) بیان میکند و پس از ذکر آیه ﴿وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ﴾[۱۶] مقصود از «مؤمنون» را ائمه(ع) میداند.[۱۷][۱۸]
حسابرسی در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱
منظور از حسابرسی، ضرورت آمادگی و هوشیاری در کارها و رسیدگی به گفتار، رفتار و کردار و حتی نیت تصمیم و ملکات درونی پیامبر است. که البته بایستگی توجه به کارها شامل بندگان خدا نیز است که توسط خداوند انجام میشود و در این مدخل آن چه که در رابطه با پیامبر و دعوت او در آیات با واژه حسب و یا شهید - گواه - بر حساب بودن رسول خدا، آورده شده است.
- ﴿وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ﴾[۱۹]
- ﴿إِلَّا مَنْ تَوَلَّى وَكَفَرَ * فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَكْبَرَ * إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ * ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُمْ﴾[۲۰]
- ﴿كَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ * الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ * فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُون﴾[۲۱]
- ﴿وَمَنْ كَفَرَ فَلَا يَحْزُنْكَ كُفْرُهُ إِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾[۲۲]
- ﴿فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا * يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا﴾[۲۳]
نتیجه: این محورها در آیات فوق تأکید شده است:
- خارج بودن حسابرسی مؤمنان نیایشگر، از عهده پیامبر: ﴿وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ﴾[۲۴]
- خداوند عهده دار حسابرسی از کافران اعراض کننده از دعوت پیامبر: ﴿ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُمْ﴾[۲۵]
- سوگند خدابه پروردگار محمد جهت بیان قطعیت حسابرسی از کافران و تجزیه گران قرآن: ﴿فَوَرَبِّكَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ﴾[۲۶]»..
- اعلام خداوند، در باره حسابرسی از کافران، برای تسلای خاطر پیامبر ﴿وَمَنْ كَفَرَ فَلَا يَحْزُنْكَ كُفْرُهُ إِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا﴾[۲۷]
- آرزوی معدوم شدن کافران و مخالفان پیامبر هنگام ملاقات با حسابرسی در قیامت و پشیمانی و تأسف شدید آنان از کتمان حقایق دینی، در حسابرسی قیامت: ﴿يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا﴾[۲۸][۲۹].
جستارهای وابسته
منابع
- فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت
- فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم
پانویس
- ↑ ﴿يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ﴾ (ابراهیم، ۴۱).
- ↑ ﴿فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ * فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا * وَيَنقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا * وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاء ظَهْرِهِ * فَسَوْفَ يَدْعُو ثُبُورًا﴾ (انشقاق، ۷-۱۱).
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۶۲. روایتی به همین مضمون از امام کاظم(ع) نیز نقل شده است (ر.ک: فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات الكوفی، ص۵۵۲).
- ↑ محمد بن علی بن بابویه قمی(شیخ صدوق)، من لايحضره الفقیه، ج۲، ص۶۱۲.
- ↑ "ثُمَّ يُدْعَى بِنَا فَيُدْفَعُ إِلَيْنَا حِسَابُ النَّاسِ فَنَحْنُ وَ اللَّهِ نُدْخِلُ أَهْلَ الْجَنَّةِ الْجَنَّةَ وَ أَهْلَ النَّارِ النَّارَ" (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۵۹). این روایت به لحاظ سندی اعتبار لازم را ندارد؛ اما برای تأیید دو روایت پیشین مفید است.
- ↑ برای نمونه، ر.ک: بقره (۲)، ۲۰۲؛ آل عمران (۳)، ۱۹؛ مائده (۵)، ۴؛ رعد (۱۳)، ۴۱.
- ↑ رعد (۱۳)، ۴۰.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت.
- ↑ شعرا (۲۶)، ۱۱۳.
- ↑ غاشیه (۸۸)، ۲۵ و ۲۶.
- ↑ آلوسی مینویسد: فی الآية رد على كثير من الشيعة حيث زعموا أن حساب الخلائق على الأمير واستدلوا على ذلك بما افتروه عليه وعلى أهل بيته - رضي الله تعالی عنهم أجمعين - من الأخبار (سیدمحمود آلوسی، روح المعانی فی تفسير القرآن العظيم والسبع المثانی، ج۱۵، ص۳۳۱.
- ↑ این مطلب در بخش شئون امام در نظام ماده، در مسئله «تفویض مطلق» تبیین شد.
- ↑ البته اگر آلوسی بر این باور باشد که اساساً اینکه امام(ع) به فرمان خداوند متعال، عهدهدار حساب خلایق شود، مدعایی ناسازگار با قرآن است، پاسخ او همان است که بیان شد. اما اگر او مدعای یادشده را در مقام ثبوت، امری ممکن دانسته، و در مقام اثبات، آن را مدعایی بدون دلیل بداند، در اینجا روشن است که نمیتوان با استفاده از سخنان امامان(ع) وی را محکوم کرد.
- ↑ برای نمونه، ر.ک: احمد بن محمد بن خالد برقی، المحاسن، ج۱، ص۲۸۶؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۸-۲۱.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت.
- ↑ توبه (۹)، ۱۰۵.
- ↑ محمد بن محمد بن نعمان مفید، اوائل المقالات، ص ۷۸-۷۹.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۳۴۳.
- ↑ «و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.
- ↑ «مگر آنانکه رو بگردانند و کفر ورزند؛ * که خدا آنان را به عذاب بزرگتر عذاب کند، * بیگمان بازگشتشان به جانب ماست * سپس حساب آنان (نیز) با ماست» سوره غاشیه، آیه ۲۳-۲۶.
- ↑ «همچنان که (عذاب را) بر بخشکنندگان فرو فرستادیم * آنان که قرآن را چند پاره کردند * پس به پروردگارت سوگند که از همه آنان خواهیم پرسید * آن، امّتی بود که از میان برخاست؛ آنان راست آنچه کردهاند و شما راست آنچه کردهاید و بر آنچه آنان میکردهاند از شما پرسشی نخواهد شد» سوره حجر، آیه ۹۰-۹۳.
- ↑ «و هر کس کفر ورزد، کفر وی تو را اندوهگین نگرداند (که) بازگشتشان به سوی ماست آنگاه آنان را از آنچه کردهاند آگاه میسازیم؛ بیگمان خداوند به اندیشهها داناست» سوره لقمان، آیه ۲۳.
- ↑ «پس آن هنگام که از هر امّتی گواهی آوریم و تو را (نیز) بر آنان، گواه گیریم (حالشان) چگونه خواهد بود؟ * در آن روز، آنان که کفر ورزیدهاند و از پیامبر سرپیچی کردهاند دوست دارند کاش با خاک یکسان میشدند و هیچ سخنی را از خداوند پنهان نمیتوانند داشت» سوره نساء، آیه ۴۱-۴۲.
- ↑ «و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران، نه هیچ از حساب آنان بر گردن تو و نه هیچ از حساب تو بر گردن آنهاست تا برانیشان و از ستمگران گردی» سوره انعام، آیه ۵۲.
- ↑ «سپس حساب آنان (نیز) با ماست» سوره غاشیه، آیه ۲۶.
- ↑ «پس به پروردگارت سوگند که از همه آنان خواهیم پرسید» سوره حجر، آیه ۹۲.
- ↑ «و هر کس کفر ورزد، کفر وی تو را اندوهگین نگرداند (که) بازگشتشان به سوی ماست آنگاه آنان را از آنچه کردهاند آگاه میسازیم؛ بیگمان خداوند به اندیشهها داناست» سوره لقمان، آیه ۲۳.
- ↑ «در آن روز، آنان که کفر ورزیدهاند و از پیامبر سرپیچی کردهاند دوست دارند کاش با خاک یکسان میشدند و هیچ سخنی را از خداوند پنهان نمیتوانند داشت» سوره نساء، آیه ۴۲.
- ↑ سعیدیانفر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۴۵۰.