آثار ظلم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۳۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل آثار ظلم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • ظلم بر زندگی دنیوی و اخروی انسان تأثیرگذار است. کسی که ستم می‌کند، هم در دنیا به عواقب آن گرفتار می‌شود، هم در آخرت. قرآن کریم به صراحت پاره‌ای از گرفتاری‌های مادی و معنوی جوامع انسانی را به ظلم و رفتارهای ظالمانه مستند می‌کند؛ از جمله درباره یهودیان می‌فرماید: ﴿فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا * وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا[۱]. این آیه کریمه خود ظلم و سه رفتار ظالمانه یعنی بستن راه هدایت به روی انسان‌ها، رباخواری و غصب و تصرف ناحق در اموال مردم را به عنوان منشأ صدور احکام سخت برای قوم یهود معرفی کرده است. رسیدگی به همه آثار ظلم، خود محتاج تألیف مستقلی است؛ ولی ما تلاش میکنیم مهم‌ترین آنها را از زبان روایات نام ببریم[۲].

آثار دنیوی ظلم

پیش از طرح آثار دنیوی ظلم، توجه به چند نکته مفید است:

  • با آنکه می‌دانیم سنت خداوند متعال در مجازات گناهکاران، این نیست که هم در دنیا عذاب کند و هم در آخرت، ظالم را در هر دو سرا عذاب می‌کند. رسول خدا(ص) می‌فرماید: «ما من ذنب أجدر أن يعجّل اللَّه تعالى لصاحبه العقوبة في الدّنيا مع ما يدّخر له في الآخرة مثل البغی و قطيعة الرّحم»[۳]؛ هیچ گناهی از ظلم و قطع رحم، سزاوارتر نیست که خداوند متعال علاوه بر عذاب اخروی در مجازات صاحبش در دنیا شتاب کند.
  • در بین همه گناهان ظلم دارای سریع‌ترین عقویت است. امیرالمؤمنین(ع) با بیان‌های مختلف از سرعت و شتاب بازخوردهای ظلم در دنیا خبر داده است؛ از جمله می‌فرماید: «الْبَغْيُ أَعْجَلُ شَيْءٍ عُقُوبَةً»[۴]؛ عقوبت ظلم با شتاب‌ترین چیزهاست. و می‌فرماید: «مَنْ بَغَى عُجِّلَتْ هَلَكَتُهُ»[۵]؛ هرکس ستم کند هلاکش به شتاب می‌آید. و می‌فرماید: «إِنَّ أَعْجَلَ الْعُقُوبَةِ عُقُوبَةُ الْبَغْيِ»[۶]؛ با شتاب‌ترین عقوبت، عقوبت ظلم است. و می‌فرماید: «أَعْجَلُ شَيْءٍ صَرْعَةُ الْبَغْيِ»[۷]؛ ظلم سریع‌تر از هر چیز انسان را به زمین می‌زند. و می‌فرماید: «إِيَّاكَ وَ الْبَغْيَ فَإِنَّهُ يُعَجِّلُ الصَّرْعَةَ»[۸]؛ از ظلم بپرهیز؛ زیرا ظلم به سرعت انسان را به زمین می‌زند. و می‌فرماید: «إِيَّاكَ وَ الْبَغْيَ فَإِنَ الْبَاغِيَ يُعَجَّلُ لَهُ النَّقِمَةُ»[۹]؛ از ظلم بپرهیز؛ زیرا خداوند به سرعت از ظالم انتقام می‌گیرد. بنابراین، حتی در مواردی که خداوند متعال به ظالمان مهلت می‌دهد، آن مهلت نیز در حقیقت عذاب است. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «ظُلَامَةُ الْمَظْلُومِينَ يُمْهِلُهَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ لَا يُهْمِلُهَا»[۱۰]؛ خدا، گرفتن حق مظلومان را به تأخیر می‌اندازد، ولی رها نمی‌کند.
  • آثار دنیوی ظلم خود دو گونه‌اند: برخی از آنها تنها زندگی دنیوی را تحت تأثیر قرار می‌دهند و برخی دیگر علاوه بر اینکه زندگی دنیا را قرین ناکامی و نامرادی می‌کنند، مقدمه عذاب اخروی هم هستند. اکنون برخی از آثار دنیوی ظلم را نام می‌بریم:

نخست: دگرگونی احوال

یکی از آثار ظلم که پیشوایان معصوم، به خصوص امیرالمؤمنین(ع) بر آن تأکید فراوان کرده‌اند، دگرگونی حال ستم‌پیشگان است، به این معنی که ظلم موجب می‌شود نعمت‌هایی را که خداوند متعال بر آنها ارزانی کرده از دست داده، به نقمت و عذاب گرفتار شوند. استفاده از واژه نقست در احادیث این باب، به این حقیقت اشاره دارد که این دگرگونی، انتقام الاهی است که گریبان ظالم راگرفته است. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «لِلظَّالِمِ انْتِقَامٌ»[۱۱]؛ ظالم انتقامی دارد. دیگر آن‌که تکرار و تأکید معصومان بر این نکته نشان می‌دهد تأثیر ظلم بر دگرگونی حال ظالم، بسیار فاحش و سریع است.امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «الْبَغْيُ يَسْلُبُ النِّعْمَةَ»[۱۲]؛ ظلم نعمت را می‌گیرد. و می‌فرماید: «الظُّلْمُ يَطْرُدُ النِّعَمَ»[۱۳]؛ ظلم نعمت‌ها را دور می‌کند. و می‌فرماید: «بِالظُّلْمِ تَزُولُ النِّعَمُ»[۱۴]؛ با ظلم نعمت‌ها زدوده می‌شوند. و می‌فرماید: «دَوَامُ الظُّلْمِ يَسْلُبُ النِّعَمَ وَ يَجْلِبُ النِّقَمَ»[۱۵]؛ ادامه یافتن ظلم، نعمت‌ها را می‌گیرد و عذاب الاهی را می‌آورد. و می‌فرماید: «كَمْ مِنْ نِعْمَةٍ سَلَبَهَا ظُلْمٌ»[۱۶]؛ چه بسیار نعمت‌هایی که ظلم آنها را گرفته است و می‌فرماید: «كَفَى بِالظُّلْمِ طَارِداً لِلنِّعْمَةِ وَ جَالِباً لِلنَّقِمَةِ»[۱۷]؛ برای دور کردن نعمت و آوردن عذاب الاهی، ظلم کافی است. و می‌فرماید: «لَيْسَ شَيْءٌ أَدْعَى إِلَى زَوَالِ نِعْمَةٍ وَ تَعْجِيلِ نَقِمَةٍ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ»[۱۸]؛ هیچ چیز به اندازه ظلم به زدودن نعمت و شتاب عذاب الاهی نمی‌انجامد. و می‌فرماید: «اتَّقُوا الْبَغْيَ فَإِنَّهُ يَجْلِبُ النِّقَمَ وَ يَسْلُبُ النِّعَمَ وَ يُوجِبُ الْغِيَرَ»[۱۹]؛ از ظلم بپرهیزید، زیرا ظلم عذاب الاهی را جلب و نعمت را سلب می‌کند و موجب دگرگونی می‌شود. و می‌فرماید: «مَا أَقْرَبَ النَّقِمَةَ مِنَ الظَّلُومَ»[۲۰]؛ عذاب انتقام چقدر به ستم‌پیشه نزدیک است! علاوه بر این بیان‌های روشن که ما بخشی از آنها را آوردیم، در احادیث، به نمونه‌ها و مصداق‌های دیگری هم اشاره شده است؛ از جمله [[امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «الظُّلْمُ يُدَمِّرُ الدِّيَارَ»[۲۱]؛ ظلم شهرها را ویران می‌کند. و می‌فرماید: «إِيَّاكَ وَ الظُّلْمَ فَمَنْ ظَلَمَ كَرُهَتْ أَيَّامُهُ»[۲۲]؛ از ظلم بپرهیز که هرکس ظلم کند، روزگارش ناخوشایند می‌شود. و می‌فرماید: «من ظلم فسد امره»[۲۳]؛ هرکس ظلم کند کارهایش فاسد می‌شود.

دوم: کوتاهی عمر

یکی از آثار ظلم در دنیا، کوتاه شدن عمر است. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «مَنْ ظَلَمَ قَصَمَ عُمُرَهُ»[۲۴]؛ کسی که ستم کند، شیشه عمرش شکسته می‌شود. و می‌فرماید: «مَنْ جَارَ قَصُرَ عُمُرُهُ»[۲۵]؛ کسی که جور و ستم کند عمرش کوتاه می‌شود. و می‌فرماید: «الْبَغْيُ يَصْرَعُ الرِّجَالَ وَ يُدْنِي الْآجَالَ»[۲۶]؛ ظلم مردها را می‌افکند و اجل‌ها را نزدیک می‌کند.

سوم: مرگ بد

از روایات این باب استفاده می‌شود که ظالم نه تنها عمرش کوتاه می‌شود، بلکه مرگش نیز به صورت کیفر و مجازات تحقق پیدا می‌کند، چنان‌که به عنوان زمین خوردن و هلاکت از آن یاد می‌شود. این سخن به این معنی است که مرگ ظالم مقدمه گرفتاری به عذاب اخروی است که در آینده از آن یاد خواهیم کرد. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «الظُّلْمُ يُرْدِي صَاحِبَهُ»[۲۷]؛ ظلم صاحب خود را بر زمین هلاکت میکوبد. و می‌فرماید: «الظُّلْمُ فِي الدُّنْيَا بَوَارٌ»[۲۸]؛ ظلم در دنیا موجب هلاکت است. و می‌فرماید: «مَنْ ظَلَمَ أَوْبَقَهُ ظُلْمُهُ»[۲۹]؛ هرکس ستم کند، ستمش او را هلاک می‌کند. و می‌فرماید:«رَاكِبُ الظُّلْمِ يُدْرِكُهُ الْبَوَارُ»[۳۰]؛ آن کس که مرتکب ظلم شود هلاک او را می‌گیرد. و می‌فرماید: «رَاكِبُ الظُّلْمِ يَكْبُو بِهِ مَرَاكِبُهُ»[۳۱]؛ مرکب ظلم سوار خود را به زمین می‌زند. و می‌فرماید: {{متن حدیث|ظُلْمُ الْمَرْءِ يُوبِقُهُ وَ يَصْرَعُهُ}[۳۲]؛ ستم، انسان را هلاک می‌کند و بر زمین میزند. استفاده از واژه‌هایی مثل ارداء، بوار، ایباق، صرعة و... که همگی بر هلاکت، ذلت، افتادگی و زمین‌خوردگی دلالت دارند حاکی از آن است که مرگ ظالم همراه با نکبت، ذلت و خواری خواهد بود.

چهارم: فراوانی دشمنان

امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «من کثرت تعدیه کثرت اعادیه»[۳۳]؛ هرکس زیاد تجاوز کند دشمنانش زیاد می‌شود. و می‌فرماید: «الْمُتَعَدِّي كَثِيرُ الْأَضْدَادِ وَ الْأَعْدَاءِ»[۳۴]؛ متجاوز دشمنان فراوان دارد. و می‌فرماید: «مَنْ ظَلَمَ رَعِيَّتَهُ نَصَرَ أَضْدَادَهُ»[۳۵]؛ هرکس به زیردستان خود ستم کند به دشمنان خود کمک کرده است. به همین دلیل است که ظالم در حقیقت به خود بد می‌کند. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «من سل سیف الظلم عمد فی رأسه»[۳۶]؛ هرکس شمشیر ظلم برکشد بر خودش فرود می‌آید. و به همین دلیل است که امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «مَنْ أَشْفَقَ عَلَى نَفْسِهِ لَمْ يَظْلِمْ غَيْرَهُ»[۳۷]؛ هرکس برای خود دل می‌سوزاند به دیگران ستم نمی‌کند.

پنجم: بریدن پیوندها

با آنکه بعضی، وجود پیوند و رابطه را فرصتی برای بی‌اعتنایی و تضییع حقوق می‌دانند و فکر می‌کنند لازم نیست نسبت به ادای حقوق دوستان و نزدیکان خود پایبند باشیم، از آثار ظلم بریدن پیوند است. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «لَا تُضِيعَنَ حَقَّ أَخِيكَ اتِّكَالًا عَلَى مَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ فَإِنَّهُ لَيْسَ لَكَ بِأَخٍ مَنْ أَضَعْتَ حَقَّهُ»[۳۸]؛ با تکیه بر رابطه برادری حق برادرت را ضایع نکن چون کسی که تو حقش را ضایع می‌کنی برادر تو نیست. از این کلام شریف استفاده می‌شود پیوندها در سایه عدالت محکم می‌شوند و با ستم بریده. به همین دلیل است که امام صادق(ع) می‌فرماید: «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْءٍ أَفْضَلَ مِنْ أَدَاءِ حَقِّ الْمُؤْمِنِ»[۳۹]؛ هیچ عبادتی برتر از ادای حق مؤمن نیست.

ششم: زوال قدرت و سقوط حکومت

از ویژگی‌های ظلم این است که قدرت و سلطه و حکومت را از انسان می‌گیرد که گفته‌اند: «الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم»[۴۰]؛ حکومت با کفر باقی می‌ماند، ولی با ظلم باقی نمی‌ماند. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «فِي احْتِقَابِ الْمَظَالِمِ زَوَالُ الْقُدْرَةِ»[۴۱]؛ کسی که بار مظالم را بر دوش بگیرد قدرتش می‌رود. و می‌فرماید: «الْقُدْرَةُ يُزِيلُهَا الْعُدْوَانُ»[۴۲]؛ ظلم قدرت را می‌زداید. و می‌فرماید: «آفَةُ الِاقْتِدَارِ الْبَغْيُ وَ الْعُتُوُّ»[۴۳]؛ آفتِ اقتدار، ظلم و سرکشی است. و می‌فرماید: «مَنْ سَلَ سَيْفَ الْعُدْوَانِ سُلِبَ عِزَّ السُّلْطَانِ»[۴۴]؛ کسی که شمشیر ستم برکشد عزت سلطنت را از او می‌گیرند.

هفتم: گرفتاری فرزندان

یکی از ویژگی‌های ظلم این است که آثار آن به خود ظالم اختصاص ندارد، بلکه فرزندان و حتی نسل‌هایآینده او را گرفتار می‌کند. امام صادق(ع) می‌فرماید: «مَنْ ظَلَمَ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ مَنْ يَظْلِمُهُ أَوْ عَلى عَقِبِهِ»[۴۵]؛ هرکس ستم کند، خداوند متعال کسی را بر او مسلط می‌کند که بر خودش یا بر دنباله‌اش (فرزندان و نسل‌های بعد) ستم کند. و می‌فرماید: «مَنْ ظَلَمَ مَظْلِمَةً أُخِذَ بِهَا فِي نَفْسِهِ أَوْ فِي مَالِهِ أَوْ فِي وُلْدِهِ»[۴۶]؛ کسی که ستم کند، خداوند متعال او را کیفر می‌دهد یا کیفر جانی یا کیفر مالی یا در مورد فرزندانش. این ویژگی، در ظلم به یتیمان بروز بیشتری دارد. قرآن کریم می‌فرماید: ﴿وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ[۴۷]. علی بن ابراهیم در تفسیر این آیه نوشته است کسی که صالح و نیکوکار باشد خداوند فرزندان او را حفظ می‌کند و هرکه بر یتیمان ظلم کند، خداوند فرزندانش را به خودش را می‌گذارد[۴۸]. به همین دلیل امیرالمؤمنبن(ع) می‌فرماید: «من ظلم یتیما حق اولاده»[۴۹]؛ کسی که به یتیمی ستم کند در حق فرزندانش پدری نکرده است.

هشتم: نابودی روح

یکی از آثار ظلم این است که روح آدمی را در دنیا نابود کرده او را به صف حیوانات و بلکه پست‌تر از آن می‌برد. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «إِنَّ السِّبَاعَ هَمُّهَا الْعُدْوَانُ عَلَى غَيْرِهَا»[۵۰]؛ درنده‌ها همتشان تجاوز به دیگران است. کسی که ستم می‌کند یعنی مرز حقوق هم‌نوعان خود را می‌شکند، از نظر معنوی و ارزش وجودی با حیوانات درنده تفاوتی ندارد، جز اینکه حیوانات بدون عقل و تحت حکومت غریزه تجاوز می‌کنند و انسان، با وجود عقل دست به تجاوز میزند. می‌دانیم که عقل، پیامبر باطنی است و انسان را از بدی‌ها باز میدارد؛ بنابراین، کسی که دست به ستم می‌گشاید باید به تدریج، این رسول باطنی را از موضع ارشاد و خیرخواهی به زیر آورد و با نفس و غریزه حیوانی خود همراه کند. به همین دلیل، ظلم روح انسانی را به تدریج نابود می‌کند. رسول اکرم(ص) می‌فرماید: «إِيَّاكُمْ وَ الظُّلْمَ فَإِنَّهُ يُخَرِّبُ قُلُوبَكُمْ»[۵۱]؛ از ظلم بپرهیزید، زیرا ظلم قلوب شما را تخریب می‌کند. قلب، در این سخن شریف عبارت دیگری از عقل یا روح الاهی انسان است؛ به همین دلیل، دعای ظالم مستجاب نمی‌شود[۵۲]؛ چرا که راه ارتباطی انسان به ملأ اعلی روح الاهی اوست و ظالم با ظلم آن را تباه کرده است.

نهم: انتقام مظلوم

بدون شک ظلم بدون پاسخ نمی‌ماند و ظالم کیفر اعمال خویش را می‌چشد؛ ولی از برخی روایات استفاده می‌شود که این کیفر را از دست مظلوم خواهد گرفت. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «يَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ يَوْمِ الظَّالِمِ عَلَى الْمَظْلُومِ»[۵۳]؛ روزی که مظلوم بر ظالم مسلط شود سخت‌تر است از روزی که ظالم بر مظلوم مسلط است. این اشاره ممکن است به انتقام دنیوی یا اخروی باشد؛ چراکه در بعضی از روایات روز انتقام، روز عدل نامیده شده است. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «يَوْمُ الْعَدْلِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ يَوْمِ الْجَوْرِ عَلَى الْمَظْلُومِ»[۵۴]؛ روز عدالت بر ظالم سخت‌تر است از روز ستم بر مظلوم[۵۵].

آثار اخروی ظلم

ظلم از زمانی که رخ می‌دهد، غضب خداوند متعال را به همراه دارد؛ به همین دلیل می‌توان گفت تبعاتی هم که در دنیا گریبان ظالم را می‌گیرد رنگ و بوی عذاب اخروی دارد، ولی تمام آنچه در دنیا بر ظالم می‌گذرد، حتی در مقایسه با یکی از پیامدهای اخروی قابل ذکر نیست، ما برخی از پیامدهای اخروی ظلم را که در روایات آمده نام می‌بریم.

  1. تبدیل و انتقال حسنات: یکی از آثار اخروی ظلم این است که حسنات ظالم را به پرونده مظلوم منتقل می‌کند و در صورتی که کار نیکی در پرونده‌اش نباشد، کارهای بد مظلوم در پرونده او ثبت می‌شود، علاوه بر این، خداوند متعال کارهای نیک ظالم را به عنوان کار نیک نمی‌پذیرد. امام باقر(ع) از رسول خدا(ص) نقل کرده است: کسی که به ناحق مال مسلمانی را می‌گیرد خداوند پیوسته از او روی‌گردان است و کارهای خیر او را نمی‌پسندد و در پرونده حسناتش ثبت نمی‌کند تا زمانی که توبه کند و مال را به صاحبش برگرداند[۵۶]. این سخن شریف دلالت می‌کند که حسنات پس از ظلم در حقیقت حسنه نیستند؛ چراکه خداوند متعال عادل است و نمی‌توان باور کرد، کار نیک کسی را ندیده بگیرد که خود می‌فرماید: ﴿أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى[۵۷]. پس باید بپذیریم که کار نیک ظالم در حقیقت کار نیک نیست، اگرچه کسوت کار نیک بر آن بپوشند؛ بنابراین ظالم پس از ارتکاب ظلم، بدون توبه به انجام کار نیک موفق نمی‌شود. کارهای نیکی را هم که پیش از انجام داده به خاطر ظلم از دست می‌دهد. در روایتی، رسول خدا(ص) به اصحابش فرمود: شما می‌دانید مفلس کیست؟ گفتند ای رسول خدا(ص) ما به کسی مفلس می‌گوییم که نه وجه نقدی دارد و نه کالایی. او مفلس نیست، مفلس کسی است که روز قیامت با حسناتی به اندازه کوهها به محشر می‌آید؛ ولی به یکی ظلم کرده و آبروی دیگری را برده، پس، از حسنات او بر می‌دارند و به آنها می‌دهند و اگر با حسناتش تسویه نشود از بدی‌های آنها برمی‌دارند و برعهده او می‌گذارند و سپس او را در آتش می‌افکنند[۵۸]. همچنین فرمود: هرکس به برادرش ستمی کرده است امروز از او حلالی بگیرد پیش از آنکه از حسناتش بگیرند، آنجا دینار و درهمی نیست، اگر عمل صالحی داشته باشد به اندازه ستمش از او می‌گیرند؛ وگرنه گناهان مظلوم را بر عهده‌اش می‌گذارند[۵۹].
  2. تاریکی قیامت: یکی دیگر از آثار اخروی ظلم تاریکی قیامت است. رسول خدا(ص) می‌فرماید: «اتَّقُوا الظُّلْمَ فَإِنَّهُ ظُلُمَاتُ يَوْمِ الْقِيَامَةِ»[۶۰]؛ از ستم بپرهیزید که ستم ظلمات روز قیامت است. علامه مجلسی در معنی ظلمات که در این حدیث شریف آمده دو احتمال داده است: نخست اینکه منظور از ظلمات تاریکی‌های حقیقی باشد، در توضیح این احتمال نوشته است: اعمالی که ما انجام می‌دهیم موجب پیدایش هیئت‌های نفسانی نورانی یا ظلمانی می‌شوند. این هیئات نفسانی پیوسته با انسان همراهند؛ ولی در قیامت که روز آشکار شدن اسرار است، آشکار می‌شوند. کسی که ظلم می‌کند در همین دنیا نیز وجود تاریکی دارد که تاریکی‌اش آشکار نیست، اما در قیامت این تاریکی آشکار می‌شود و در حالی که اهل ایمان با نور وجود خویش راه می‌جویند و پیش می‌روند، ظالم غرق در تاریکی می‌شود و دوم اینکه کلمه ظلمات به طور مجازی به معنی شدائد و سختی‌ها به کار رفته باشد، برای اثبات صحت این احتمال به این آیه قرآن استدلال کرده است که می‌فرماید: ﴿قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ[۶۱][۶۲]. شیخ طوسی کلمه ظلمات را در این آیه مبارکه به شدائد تفسیر کرده است[۶۳].
  3. عذاب الاهی: ظلم به معنی عام که شامل هرگونه نافرمانی می‌شود، مستحق کیفر الاهی است. قرآن کریم می‌فرماید: ﴿ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا بِمَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ[۶۴]. و می‌فرماید: ﴿فَالْيَوْمَ لَا يَمْلِكُ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا وَنَقُولُ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذَابَ النَّارِ الَّتِي كُنْتُمْ بِهَا تُكَذِّبُونَ[۶۵]. ولی ظلم به معنی خاص که تجاوز و تعدی به حقوق دیگران است، عذابی سخت‌تر خواهد داشت. قرآن کریم می‌فرماید: ﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ[۶۶]. و می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۶۷]. این آیه کریمه به صراحت به ظالمان وعده عذاب دردناک داده و آیه پیش هم اگرچه به عذاب خاصی اشاره نکرده، چنان به رسایی و روشنی تهدید کرده است که از همه آیاتی که نام آتش و عذاب را به میان آورده‌اند، رساتر و تهدیدآمیزتر است. رسول خدا(ص) می‌فرماید: «سَيَعْلَمُ الظَّالِمُونَ حَظَّ مَنْ نَقَصُوا إِنَّ الظَّالِمَ يَنْتَظِرُ اللَّعْنَ وَ الْعِقَابَ وَ الْمَظْلُومَ يَنْتَظِرُ النَّصْرَ وَ الثَّوَابَ»[۶۸]؛ ستمکاران به زودی می‌دانند که نصیب چه کسی را کم کرده‌اند؛ چون ظالم منتظر لعنت آن و عذاب است و مظلوم چشم به راه یاری و ثواب. یاری مظلوم که در این حدیث شریف به آن اشاره شده در حقیقت همان عذاب ظالم است. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «الظُّلْمُ وَخِيمُ الْعَاقِبَةِ»[۶۹]؛ ظلم عاقبت وخیمی دارد. و می‌فرماید: هیهات که ظالم از عذاب دردناک و حمله سترگ خدا نجات یابد[۷۰]. رسول خدا(ص) می‌فرماید: کسی که حق مؤمنی را ندهد، خداوند پانصد سال او را بر روی پا نگه می‌دارد تا از عرقش رودها جاری شود، آنگاه یک منادی از جانب خدا ندا می‌دهد. این همان ظالمی است که حق مؤمن را نمی‌داد و نسبت به او فرمان آتش می‌دهند[۷۱]. در تفسیر امام حسن عسکری در تفسیر آیه کریمه ﴿فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ[۷۲] بپرهیزید از آتشی که گیرانه آن آدمیان و سنگ‌هاست» آمده است: ای شیعیان ما پروا کنید، مبادا هیزم چنین آتشی باشید. اگر خدا را باور دارید با خودداری از ستم بر مؤمنان از این آتش بپرهیزید. هر مؤمنی بر شیعه هم عقیده خود ستم کند، خدا در آن آتش غل و زنجیرش را سنگین می‌کند. و جز با شفاعت ما آزادش نمی‌کند و ما نیز تا برادرش از او راضی نشود نزد خدا شفاعتش نمی‌کنیم. اگر او ببخشد شفاعت می‌کنیم، وگرنه ماندنش در آتش طولانی خواهد شد[۷۳][۷۴].

آثار مشترک بین دنیا و آخرت (دعای مظلوم)

در ذیل این عنوان تأثیر دعای مظلوم را بررسی می‌کنیم که در دنیا و آخرت گریبان ظالم را می‌گیرد. رسول خدا(ص) می‌فرماید: «اتَّقُوا دَعْوَةَ الْمَظْلُومِ فَإِنَّهُ يَسْأَلُ اللَّهَ تعالی حقه و ان الله تعالی لم یمنع ذا حق حقه»[۷۵]؛ از دعای مظلوم بپرهیزید، زیرا او از خدای تعالی حقش را می‌خواهد و خداوند متعال هیچ حق‌داری را از حقش محروم نمی‌کند. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «اتَّقُوا دَعْوَةَ الْمَظْلُومِ فَإِنَّهُ يَسْأَلُ اللَّهَ حَقَّهُ وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ يُسْأَلَ حَقّاً إِلَّا أَجَابَ»[۷۶]؛ از دعای مظلوم بپرهیزید، زیرا او از خدای تعالی حقش را می‌خواهد و خدا بزرگوار‌تر از آن است که کسی حقش را بخواهد و پاسخ او را ندهد. رسول خدا(ص) می‌فرماید: «اتّقوا دعوة المظلوم فانّها تحمل على الغمام و تفتح لها أبواب السماء، یقول الله و عزتی و جلالی لانصرنک و لو بعد حین»[۷۷]؛ از دعای مظلوم بپرهیزید، زیرا دعای مظلوم بر مرکب ابر می‌رود و درهای آسمان به رویش گشوده می‌شود. خداوند می‌فرماید: قسم به عزت و جلالم حتماً یاری‌ات می‌کنم اگرچه مدتی هم بگذرد. و می‌فرماید: «اتّقوا دعوة المظلوم فإنّها تصعد إلى السّماء كأنّها شرارة»[۷۸]؛ از دعای مظلوم بترسید، زیرا دعای مظلوم چون شعله آتش به آسمان می‌رود. و می‌فرماید: «اتقوا دعوة المظلوم و ان کان کافرا فانه لیس دونه حجاب»[۷۹]؛ از دعای مظلوم بترسید حتی اگر کافر باشد، زیرا دعای مظلوم [تا رسیدن به خدا] هیچ مانعی بر سر راه ندارد. و می‌فرماید: «دعوة المظلوم مستجابة و ان کان من فاجر»[۸۰]؛ دعای مظلوم مستجاب است اگر چه از مظلوم فاجر باشد. حضرت علی(ع) می‌فرماید: «أَنْفَذُ السِّهَامِ دَعْوَةُ الْمَظْلُومِ»[۸۱]؛ تیزترین تیرها دعای مظلوم است. یکی از مواعظ خداوند متعال به حضرت عیسی این بود که از دعای مظلوم بر حذر باش چون من با خود عهد کرده‌ام که برای قبولش دری از آسمان به رویش بگشایم و پاسخش دهم اگرچه زمانی هم بگذرد[۸۲]. امام صادق(ع) می‌فرماید: «اتَّقُوا الظُّلْمَ فَإِنَ دَعْوَةَ الْمَظْلُومِ تَصْعَدُ إِلَى السَّمَاءِ»[۸۳]؛ از ظلم بپرهیزید، زیرا دعای مظلوم به آسمان می‌رسد. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: دعای مظلوم تا عرش خدا هیچ مانعی ندارد[۸۴]. و می‌فرماید: فاصله بین زمین و آسمان به اندازه دعای مظلوم است[۸۵][۸۶].

اثرات ظلم

  1. تأثیر بر سرنوشت انسان‌ها
  2. فروپاشی و هلاکت جوامع بشری
  3. تسلط و چیرگی ظالمان بر جامعه
  4. رواج بی عدالتی
  5. از بین رفتن ارزشهای الهی و انسانی حاکم بر جامعه
  6. ناامنی و عدم آرامش (عدم امنیت در جامعه)
  7. نارضایتی و عدم لذت از زندگی
  8. اختلاف و تفرقه
  9. بدعت و تحریف حقایق دینی
  10. ذلت و خواری
  11. دچارشدن به عذاب‌های دنیوی (عذاب استیصال، گرفتار غم و اندوه شدن)
  12. زوال نعمت

آسیب‌های ظلم

سیره و روش ظلم، زشت‌ترین شیوه‌ها است («أَقْبَحُ السَّيْرِ الظُّلْمُ»)[۸۷] که باعث رستگار نشدن (﴿لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ[۸۸]) انسان شده و سعادت و شقاوت انسان در ترک یا مرتکب شدن آن است و ظلم موجب تاریکی قبر و قیامت انسان می‌شود («فَإِنَّ الظُّلْمَ ظُلُمَاتٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»)[۸۹]. همچنین ظلم باعث ویرانی آبادی‌ها («الظُّلْمُ يُدَمِّرُ الدِّيَارَ»)[۹۰] و قطع شدن نسل‌ها (﴿فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا[۹۱]) می‌شود؛ حتّی هرگونه گرایش به ظلم، قبیح و ناپسند شمرده شده و وعده آتش داده شده است (﴿وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ[۹۲]). در حقیقت زندگی با ستم، مرگ و نابودی تلقی شده («الْجَوْرُ مَمْحَاةٌ»)[۹۳] و برعکس، ظلم نکردن باعث سعادت انسان می‌شود. کسی که صبح کند و نیت ظلم در سر نداشته باشد («مَنْ أَصْبَحَ لَا يَنْوِي ظُلْمَ أَحَدٍ»خداوند گناهانش را می‌آمرزد («غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا أَذْنَبَ ذَلِكَ الْيَوْمَ»)[۹۴]؛ ازاین‌رو پرداختن به مباحث مربوط به ظلم، ضروری است[۹۵].


پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

  1. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی ج14
  2. آزادی، علی رضا، ظلم‌شناسی با تکیه بر آیات و روایات

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. «آری، به سزای ستمی از (سوی) یهودیان و اینکه (مردم را) بسیار از راه خداوند باز می‌داشتند چیزهای پاکیزه‌ای را که بر آنان حلال بود، حرام کردیم * و (نیز) برای رباخواری آنان با آنکه از آن نهی شده بودند و ناروا خوردن دارایی‌های مردم؛ و برای کافرانشان عذابی دردناک آماده کرده‌ایم» سوره نساء، آیه ۱۶۰-۱۶۱.
  2. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج14، ص123-139.
  3. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۸۳.
  4. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱، ص۲۲۲ و ۳۲۰؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۴۶.
  5. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۵، ص۱۷۴.
  6. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۲، ص۴۸۸.
  7. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۲، ص۳۸۵.
  8. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۲، ص۲۹۴.
  9. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۲، ص۲۱۳.
  10. علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۲۳۳.
  11. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۵، ص۲۷.
  12. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۱، ص۱۰۳.
  13. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۱، ص۱۸۶.
  14. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۳، ص۲۰۹.
  15. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۴، ص۲۱.
  16. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۴، ص۵۴۷.
  17. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۴، ص۵۸۳.
  18. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۵، ص۸۹.
  19. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۲، ص۲۵۰.
  20. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۶، ص۴۶.
  21. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۱، ص۲۶۷.
  22. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۲، ص۲۸۹؛ ج۵، ص۳۵۸.
  23. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۵، ص۱۵۴.
  24. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۵، ص۱۹۳ و ۳۴۸.
  25. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۹۹.
  26. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۱، ص۳۸۷.
  27. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۱، ص۳۴۷.
  28. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۲، ص۳۱.
  29. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۵، ص۱۷۶.
  30. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۴، ص۸۵؛ میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۱۰۰.
  31. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۴، ص۸۵.
  32. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۴، ص۲۸۰.
  33. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۵، ص۲۷۱.
  34. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۲، ص۱۴۲.
  35. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۵، ص۱۶۸.
  36. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۵، ص۳۴۳.
  37. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح فارسی غرر و درر آمدی، ج۵، ص۲۳۱.
  38. شریف رضی، نهج البلاغه، ۳/۵۴.
  39. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۷۰.
  40. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۷۲، ص۳۳۱.
  41. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۴، ص۴۰۷.
  42. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱، ص۲۱۶.
  43. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۳، ص۱۱۳.
  44. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۵، ص۳۷۳.
  45. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۲۲.
  46. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۲۲.
  47. «و کسانی که برای فرزندان ناتوانی که پس از خود بر جای می‌نهند بیم دارند (درباره یتیمان دیگران) نیز باید بیم داشته باشند» سوره نساء، آیه ۹.
  48. علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۱، ص۱۳۲.
  49. علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۴۷۹؛ میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۹۹.
  50. علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ح۱۴۹.
  51. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۸۳.
  52. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۵، ص۲۷۰.
  53. شریف رضی، نهج‌البلاغه؛ ۴ / ۵۳؛ محمد بن الفتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۴۶۶.
  54. شریف رضی، نهج البلاغه، با شرح محمد عبده، ۴/۸۰.
  55. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج14، ص123-139.
  56. صدوق، ثواب الاعمال، ص۲۷۳.
  57. «که: من پاداش انجام دهنده هیچ کاری را از شما چه مرد و چه زن -که همانند یکدیگرید- تباه نمی‌گردانم» سوره آل عمران، آیه ۱۹۵.
  58. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۳۰۳؛ محمد بن عیسی ترمذی، سنن ترمذی، ج۴، ص۳۶.
  59. طبرانی، المعجم الصغیر، ج۱، ص۱۲۶.
  60. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۳۳۲.
  61. «بگو: چه کس شما را از تاریکناهای خشکی و دریا می‌رهاند؟» سوره انعام، آیه ۶۳.
  62. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۳۰.
  63. محمد بن حسن طوسی، التبیان، ص۱۶۱.
  64. «سپس به ستمکاران می‌گویند: عذاب جاودانه را بچشید! آیا جز برای کاری که انجام می‌دادید کیفر می‌بینید؟» سوره یونس، آیه ۵۲.
  65. «و امروز کسی از شما برای دیگری اختیار سود و زیانی ندارد و ما به ستمکاران می‌گوییم: عذاب آتشی را که دروغ می‌شمردید بچشید» سوره سبأ، آیه ۴۲.
  66. «و آنان که ستم ورزیده‌اند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.
  67. «ایراد تنها بر کسانی‌ست که به مردم ستم می‌ورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی می‌کنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۲.
  68. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۹۹.
  69. علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۱۸؛ میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۱۰۰.
  70. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۱۰۱؛ علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۵۱۲.
  71. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۲۹۶.
  72. «و اگر چنین نکردید- که هرگز نمی‌توانید کرد- پس، از آتشی پروا کنید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ برای کافران آماده شده است» سوره بقره، آیه ۲۴.
  73. تفسیر امام حسن عسکری، ص۲۰۴؛ میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۱۰۱.
  74. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج14، ص123-139.
  75. احمد بن عبدالله طبرسی، ذخائر العقبی، ص۹۵.
  76. علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۸۸.
  77. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۳۴۵.
  78. جلال‌الدین عبدالرحمان بن ابی‌بکر سیوطی، الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۸؛ شعرانی، العهود المحمدیه، ص۷۹۲.
  79. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۱۵۳.
  80. محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه (آل البیت)، ج۷، ص۱۳۰.
  81. جمال‌الدین محمد خوانساری، شرح غرر الحکم، ج۲، ص۳۹۵.
  82. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۸، ص۱۳۴.
  83. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۳، ص۵۰۹.
  84. صدوق، امالی، ص۱۷۱؛ محمد بن الفتال نیشابوری، روضة الواعظین، ص۳۲۶.
  85. صدوق، خصال، ص۴۴۱؛ حسن بن علی بن شعبه حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ص۲۲۹.
  86. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج14، ص123-139.
  87. لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۱۱۸، ح۲۶۳۲.
  88. «بی‌گمان ستمگران رستگار نخواهند شد» سوره انعام، آیه ۲۱.
  89. رسول خدا(ص) فرمودند: «اتَّقُوا الظُّلْمَ فَإِنَّ الظُّلْمَ ظُلُمَاتٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» (کلینی، اصول کافی، ج۲، ص۳۳۲، ح۱۱)؛ از ستمگری بپرهیزید که مایه تاریکیِ روز رستاخیز است.
  90. تمیمی آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۴۵۶.
  91. «پس واپسین بازمانده گروه ستمگران از میان برداشته شد» سوره انعام، آیه ۴۵.
  92. «و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد» سوره هود، آیه ۱۱۳.
  93. «قَالَ عَلِيٌّ(ع): الْعَدْلُ حَيَاةٌ الْجَوْرُ مَمْحَاةٌ» (نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۱، ص۳۱۸)؛ عدالت زندگی است و ظلم و ستم، مرگ است.
  94. «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع): مَنْ أَصْبَحَ لَا يَنْوِي ظُلْمَ أَحَدٍ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا أَذْنَبَ ذَلِكَ الْيَوْمَ مَا لَمْ يَسْفِكْ دَماً أَوْ يَأْكُلْ مَالَ يَتِيمٍ حَرَاماً» (کلینی، الکافی (ط - الإسلامیه)، ج۲، ص۳۳۱)؛ حضرت امام صادق(ع) فرمودند: هر که صبح کند و در دل قصد ستم کردن به کسی را نکند خداوند هر گناهی که آن روز کرده بیامرزد مادامی که خونی نریزد و مال یتیمی را به حرام (و ناحق) نخورد.
  95. آزادی، علی رضا، ظلم‌شناسی با تکیه بر آیات و روایات