زبیر

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۱۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

زبیر بن عوام، برادرزادۀ حضرت خدیجه، پسر عمۀ پیامبر و داماد ابوبکر بود. پس از رحلت پیامبر، از معترضان به خلافت ابوبکر به شمار می‌رفت. عضو شورای شش‌نفرۀ خلافت عمر بود. مال‌دوستی و جاه‌طلبی او، وی را از خط صحیح اسلام جدا کرد، در دورۀ عثمان به ثروت‌های بادآورده دست یافت و صاحب زمین‌ها و اموال و زروسیم فراوان گشت.[۱] در زمان خلافت امیر المؤمنین، از بیعت‌شکنان شد و در فتنۀ جمل شرکت داشت و در همین جنگ کشته شد. پسرش عبد اللّه بن زبیر نیز در جنگ جمل و فتنه‌های بعدی نقش فعال داشت و از دشمنان اهل بیت و بنی هاشم بود. به تعبیر حضرت امیر(ع): زبیر همواره مردی از ما خاندان بود، تا آنکه پسرش عبد اللّه بزرگ شد و او را فاسد کرد[۲][۳]

زبیر بن عوام پسرعمه پیامبر(ص) و برادرزاده حضرت خدیجه(س) و مادرش صفیه دختر عبدالمطلب (عمه پیامبر) بوده است. او از جمله سابقین در اسلام و چهارمین یا پنجمین نفری بود که اسلام آورد. زبیر در برابر عمویش که او را بر حصیر آویزان می‌کرد و با دود او را شکنجه می‌کرد تا ایمانش را ترک کند، مقاومت کرد. وی دوازده یا پانزده یا شانزده ساله بود که مسلمان شد و دو بار هجرت کرد. بار اول در حالی‌که اولین فرد از بنی‌اسد بود، به حبشه هجرت کرد و بار دوم به مدینه. زبیر ده پسر و نه دختر داشت که ارشد آنها عبدالله بن زبیر بود؛ پیامبر(ص) نسبت به زبیر اظهار علاقه می‌کرد. او از یاران شجاع و سرشناس پیامبر اسلام(ص) بود و در بیشتر جنگ‌های او شرکت داشت و چندین بار مجروح شد و چون در بیشتر غزوات سوار بر اسب بود به "فارس اسلام" لقب گرفت. در جنگ‌ها دلاوری‌ها از خود نشان داد و در غزوه خندق از رسول خدا لقب "حواری" گرفت. رجالیان اهل سنت او را از عَشَره مُبَشَّره (ده تن بشارت داده شده به بهشت) می‌شمرند[۴].

زبیر بعد از وفات رسول خدا در زمان سه خلیفه (ابوبکر، عمر و عثمان)

زبیر در زمان خلافت امام علی(ع)

بررسی زمینه‌های انحراف و فرجام بد زبیر

فرجام بد زبیر

به نقل از مروان بن حکم زبیر به‌سمت مدینه فرار کرد تا به وادی السباع رسید. اَحنَف صدایش را بلند کرد و گفت با زبیر چه کنیم؟ او میان دو گروه از مسلمانان فتنه ایجاد کرد تا اینکه برخی برخی دیگر را کشتند و اینک می‌خواهد به خانواده‌اش بپیوندد. ابن جرموز این سخن را شنید و به دنبال زبیر رفت. مردی از قبیله مجاشع نیز به دنبال او رفت تا اینکه این دو تن به او رسیدند. زبیر چون آن دو را دید، آنها را از کشتن خویش برحذر داشت. آنان گفتند: ای حواری پیامبر خدا، تو در امان مایی و کسی به تو دست نمی‌یابد."

اما ابن جرموز ناگاه در فرصتی به او حمله کرد و از پشت چنان نیزه‌ای میان شانه‌های زبیر زد که پیکان آن از سینه او بیرون آمد و از اسب فرو افتاد. وی سر زبیر را برید و نزد احنف آورد و او نیز آن را نزد امیرمؤمنان(ع) فرستاد. علی(ع) چون سر بریده زبیر و شمشیر او را دید، فرمود آن شمشیر را به من دهید و آن را از نیام بیرون کشید و فرمود: "این شمشیری است که مدت‌های طولانی در حضور پیامبر خدا(ص) جنگ کرده است. ای وای از مرگ همراه با سراناجم نکوهیده و کشته شدن‌های ناپسند." سپس به سر زبیر نگریست و فرمود: "تو افتخار هم‌نشینی و خویشاوندی پیامبر خدا را داشتی، ولی شیطان در مغز و دلت نفوذ کرد و تو را به چنین روزی افکند."

بدین شکل طومار زندگی یکی از مشهورترین اصحاب پیامبر(ص) با آن سابقه درخشان در خدمت به اسلام در هم پیچیده شد. آری اوکه چندی بافضلیت زندگی کرده بود، در مدت کمی پس از خلافت حضرت علی(ع) با مشارکت طلحه به ننگین‌ترین اعمال آلوده شد و زمینه حاکمیت معاویه و بنی‌امیه را در تاریخ فراهم ساخت[۵].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مروج الذهب، ج ۲ ص ۳۴۲
  2. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۴ ص ۷۹: «"ما زال الزبير منا اهل البيت حتى نشاء ابنه عبد اللّه بن الزبير"»
  3. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۸۹.
  4. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 435- 440.
  5. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 435- 440.