ریا در جامعهشناسی اسلامی
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ریا (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
“ریا” در لغت به معنی انجام یا ترک عملی است که بیشتر از روی تظاهر، خودنمایی، جلب توجه دیگران و کسب خشنودی این و آن صورت میگیرد. عملی که هرچند نیکو و دارای حسن فعلی، اما فاقد حسن فاعلی است و قاعدتاً فاعل نه تنها از طریق آن به رشد و تعالی روحی و معنوی نمیرسد که به درجاتی دستخوش فرسایش اخلاقی نیز میشود. به بیان دیگر، حقیقت ریا این است که انسان ظاهر خود را بهتر از باطن خویش جلوه دهد و آنچه را نشان میدهد بر خلاف باطن او باشد. ریا در روایت مصداق شرک خفی و ریاکار مشرک نام گرفته است[۱]. المیزان در تفسیر آیه ۲۶۴ بقره[۲] مینویسد: از آیه شریفه چنین بر میآید که ریا در هر عملی که آدمی انجام میدهد، مستلزم نداشتن ایمان به خدا و روز جزا در همان عمل است و در ادامه مینویسد: ریاکننده در ریاکاریاش یکی از مصداقهای کافر است و از همین آیه بر میآید که قبول شدن اعمال، احتیاج به نیت خالص و قصد وجه الله دارد[۳]. تفسیر نمونه نیز در توضیح آیات سوره ماعون مینویسد: کسی که برای تظاهر و ریاکاری عملی انجام میدهد، تنها به ظاهر و زرق و برق آن میپردازد، بیآنکه به عمق و باطن و شالوده و بهرهگیری نیازمندان اهمیت دهد. جامعهای که به ریاکاری عادت کند، نه فقط از خدا و اخلاق حسنه و ملکات فاضله دور میشود، بلکه تمام برنامههای اجتماعی او از محتوا تهی میگردد و در یک مشت ظواهر فاقد معنا خلاصه میشود. روایات در مذمت ربا بسیار زیاد است تا آنجا که آن را نوعی شرک نامیدهاند[۴].[۵]
آیات قرآنی مرتبط
- بر حذر داشتن مؤمنان از ریاکاری: ﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بَطَرًا وَرِئَاءَ النَّاسِ...﴾[۶].
- ریاکاری از ویژگیهای اهل نفاق: ﴿إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَى يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۷].
- بیاعتباری اعمال نیک ریاکارانه: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ...﴾[۸].
- تهدید ریاکاران: ﴿فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ * الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ * الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ * وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ﴾[۹].[۱۰]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ محمدتقی مصباح یزدی، ره توشه، ج۱، ص۲۵۵.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ﴾ «ای مؤمنان! صدقههای خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید، همچون کسی که از سر نمایش دادن به مردم، دارایی خود را میبخشد و به خداوند و روز واپسین ایمان ندارد، پس داستان وی چون داستان سنگی صاف است که بر آن گرد و خاکی نشسته باشد آنگاه بارانی تند بدان برسد (و آن خاک را بشوید) و آن را همچنان سنگ سختی درخشان (و بیرویش گیاهی بر آن) وا نهد؛ (اینان نیز) از آنچه انجام میدهند هیچ (بهره) نمیتوانند گرفت و خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره بقره، آیه ۲۶۴.
- ↑ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۵۹۸-۵۹۹.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۳۶۴؛ برای آگاهی بیشتر از علل و زمینههای ریاکاری و آثار مخرب آن، ر.ک: محسن فیض کاشانی، المهجة البیضاء، ج۶، ص۱۳۹ – ۱۸۱؛ سیدروح الله خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۵-۴۶؛ احمد نراقی، معراج السعاده، ص۴۷۲-۴۸۶.
- ↑ سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۲۷۰.
- ↑ «و چون کسانی نباشید که از دیار خویش با سرمستی و برای نمایش به مردم بیرون میآیند.».. سوره انفال، آیه ۴۷.
- ↑ «بیگمان منافقان، با خداوند نیرنگ میبازند و او نیز با آنان تدبیر میکند و (اینان) چون به نماز ایستند با گرانجانی میایستند، برابر مردم ریا میورزند و خداوند را جز اندکی یاد نمیکنند» سوره نساء، آیه ۱۴۲.
- ↑ «ای مؤمنان! صدقههای خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید، همچون کسی که از سر نمایش دادن به مردم، دارایی خود را میبخشد.».. سوره بقره، آیه ۲۶۴.
- ↑ «پس وای بر (آن) نمازگزاران * آنان که از نماز خویش غافلند * کسانی که ریا میورزند * و زکات را باز میدارند» سوره ماعون، آیه ۴-۷.
- ↑ سید حسین شرفالدین|شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۲۷۰.