نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Shafipour(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۱ مارس ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۴۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
آیا امام علی علم غیب دارد؟ یکی از سؤالهای مصداقی پرسشی تحت عنوان «آیا همه امامان علم غیب داشتهاند؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
«در نهج البلاغه روایتی هست که امیرالمؤمنین علی (ع) به شخصی فرمود: آیا میخواهی من الان به تو بگویم این اسب تو که آبستن است کرهاش ماده است یا نر؟ گفت: یا امیرالمؤمنین! این که غیب است، شما مگر غیب می دانید؟ خندید، فرمود این که غیب نیست، فراگرفته ای است از عالمی (پیامبر).[۱] شاگردی است. یک نادانی از یک عالم آموخته. آن عالم هم که پیغمبر باشد در ذات خودش نادانی بوده، از عالمی که علم ذاتش است (خدا) آموخته است. نه من غیب میدانم نه پیغمبر. خدا غیب را میداند، خدا به پیغمبرش گفته و پیغمبرش به ما گفته است. این که غیب نیست، یعنی آن خبرهایی که انبیا میدهند آنها تعلم است نه علم غیب. علم غیب در اصطلاح قرآن یعنی یک کسی از ذات خود بدون تعلم، غیب را بداند، او عالم الغیب است. خدا عالم الغیب است، پیغمبر و امام، متعلم الغیب هستند. پس علم غیب یک مسئله است، تعلم غیب مسئله دیگری است به نص خود قرآن که میفرماید: ﴿﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ﴾﴾؛[۲] احدی را آگاه نمیکند مگر آنکه کسی از پیامبران و رسولان خودش را بپسندد، که او را ﴿﴿يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ﴾﴾ مطلع میکند، خودش او را بر غیب خودش مسلط میکند یعنی آگاه میکند، او را متعلم الغیب میکند»[۳].
«امیرالمؤمنین (ع) در باب حوادث روزگار، با حضور و شهود و علم لدنی خود، گاهی بعضی از اخبار غیبی را برای مردم بازگو میکرد که در اینجا به نمونههایی اشاره میشود.
۱. امیرالمؤمنین (ع) خبر داد که او پیش از معاویه از دنیا میرود و معاویه پس از او بر عراق مسلط میگردد و سپس فرمود:او به زودی از شما می خواهد که به من ناسزا بگویید و از من بیزاری جویید. [۴] پس از آن حضرت (ع) معاویه بر عراق مسلط شد و از مردم خواست که به آن حضرت (ع) ناسزا بگویند و از او بیزاری جویند.
۲. آن حضرت (ع) درباره گروه خوارج فرمود: آگاه باشید! پس از من با ذلت همه جانبه و شمشیر برنده روبرو میگردید و استبدادی بر شما حکومت خواهد کرد که برای ستمگران سنت خواهد شد. [۵]
آری، زندگی خوارج همراه با خفت و خواری بود و آنها همیشه تحت تعقیب حکومت ها بودند و خودشان نیز به رهزنی و غارت اموال مردم روی آوردند»[۶].
حجت الاسلام و المسلمین قدردان قراملکی، در کتاب «امامت» در اینباره گفته است:
«امام علی (ع) بارها به علم غیب خویش تصریح داشته است، چنان که میفرماید: «ألا و إنا أهل بیت من علم الله علمنا و بحکم الله حکمنا و من قول صادق سمعنا».[۱۰] در این حدیث حضرت، علم اهل بیت را به صورت شفاف از جانب خداوند توصیف و تأکید میکند که منبع علم و شنیدن ما قول صادق است که در آن هیچ احتمال خلاف و خطایی نیست. «أَلهَمَنِی اللهُ عَزَّوَجَلَّ عِلمَ ما فِیهِ».[۱۱] حضرت در خطبه دیگر تأکید میکند که به اموری که از دید مردم نهان است، علم و آگاهی دارد. «لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَمُ مِمَّا طُوِیَ عَنْکُمْ غَیْبُهُ».[۱۲] در این خطبه حضرت به اموری که در سراپرده غیب است، مانند خبردادن از ظهور حجاج بن یوسف، اذعان میکند. حضرت با اتکا به علم غیب خویش از مردم می خواست پیش از آنکه حضرت را از دست بدهند از هر مسئله و نکتهای سؤال نمایند: «فَاسألُونی قبلَ أن تَفقِدُونی، فَوَالذی نَفسِی بِیَدِهِ لا تَسألُونِّی عن شَیءٍ فیما بَینَکُم و بینَ الساعَةِ، و لا عَن فئةٍ تَهدِی مِائةً و تُضِلُّ مِائةً إلاّ أنبَأتُکُم...».[۱۳] حضرت در این کلام خویش میفرماید: از هر نکته و رازی تا قیامت سؤال کنید به آن جواب خواهم داد. حضرت در خطبه دیگر بعد از درخواست از سؤال از همه چیز میفزاید که وی به راههای آسمان از راههای زمین آگاهتر است. امام علی (ع) در موارد متعدد به پیشگویی حوادث آینده - که در اصطلاح ملاحم تعبیر میشود- میپرداخت که از عهده هیچ کس بر نمیآید . اینجا میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: (۱): خبر دادن از ویرانی کوفه؛ (۲): خبر دادن از ویرانی و حمله به بصره؛ (۳): پیشگویی حاکمیت بنی امیه و انقراض آن؛ (۴): پیشگویی ظهور حجاج بن یوسف با عنوان «غلام ثقیف»؛ (۵): تعیین کشتار دو طرف مقابل در جنگ نهروان قبل از جنگ؛ (۶): پیشگویی حمله مغولان و جنایت آنها»[۱۴].
«بنابر ادله نقلی و عقلی که در جای خود اثبات شده است از آنجا که امام علی بن ابی طالب جانشین تعیین شده پس از رسول اکرم است، پس خداوند سبحان به امام نیز علم غیب بخشیده است، همانگونه که به پیامبر عطا فرمود تا توانایی ایفای مسئولیتهای رسالت خود را داشته باشد. در این راستا، برخی از آیات و روایات که علم غیب امام را تأیید میکند میآوریم:
و در روایات آمده است که منظور علی است[۱۸] که از روشنترین مصادیق بندگان برگزیده خداوند است.
۳. ﴿﴿﴾﴾؛[۱۹]همه شیعه و سنی گفتهاند که این آیه نیز درباره حضرت علی[۲۰] نازل شده است و همچنین روایت کردهاند که حضرت علی فرمود: "هیچ یک از سخنانی که از پیامبر شنیدم فراموش نکردهام"[۲۱] آن کسی که علم کتاب دارد و جزء برگزیدگانی است که کتاب را به ارث بردهاند، درب علم پیامبر است و این علم، علوم غیبی و غیر آن را در بر دارد و بر طبق این آیات و روایات به امام علی داده شده است.
۴. حضرت علی درباره حوادث غیبی فرموده است: "سوگند به خدا اگر بخواهم میتوانم هر کدام شما را از آغاز و پایان کارش، و از تمام شئون زندگی، آگاه سازم، اما از آن میترسم که با این گونه خبرها نسبت به رسول خدا کافر شوید، آگاه باشید که من این اسرار گرانبها را به یاران رازدار و مورد اطمینان خود میسپارم. سوگند به خدایی که محمد را به حق برانگیخت، و او را برگزید، جز به راستی سخن نگویم. پیامبر اسلام همه اطلاعات را به من سپرده است، و از محل هلاکت آن کس که هلاک میشود و جای نجات کسی که نجات مییابد و پایان این حکومت، همه را به من خبر داده و مرا آگاهانده است، هیچ حادثهای بر من نگذشت جز (آن که در گوشم نجوا کرد و مرا از آن مطلع ساخت)[۲۲]
۵. هم چنین از کارهایی که قرامطه[۲۳] مرتکب شدند خبر داد و فرمود: "آنها در ظاهر و به دروغ به ما عشق میورزند در حالی که کینه و دشمنی ما را در دل دارند و نشانهاش این است که وارثان ما را میکشند و از کودکان ما روی میگردانند". ابن ابی الحدید میگوید: "پیشگویی آن حضرت درست بود زیرا قرامطه افراد بسیاری از خاندان ابیطالب را کشتند"[۲۴]
۶. در یکی از خطبههای امیرالمؤمنین علی آمده است: "از من بپرسید پیش از آن که مرا نیابید، به خدا سوگند نمیپرسید از گروهی که صد نفر را گمراه یا هدایت میسازد جز آنکه شما را آگاه میسازم از آن کسی که مردم را بدان میخواند و آنها که از آنان پیروی میکنند تا روز قیامت" در این هنگام مردی برخاست و گفت چند تار مو در سر و صورت من وجود دارد؟ حضرت فرمود: "به خدا سوگند رسول خدا از آنچه پرسیدی با من سخن گفته بود (بدان که) بر هر تار مویی از سر تو فرشتهای است که تو را لعن میکند و بر هر تار مویی از ریش تو شیطانی است که تو را تحریک میکند و در خانه تو کودکی است که پسر رسول خدا را خواهد کشت، اگر اثبات جواب سؤال تو (تعداد موها) دشوار نبود تو را از آن آگاه میکردم اما نشانه آن (علم غیب دانستن من) لعن شدن تو و پسر ملعون توست که از آن خبر دادم". در آن هنگام پسر او کوچک بود و همو بعدها کشتن امام حسین را به عهده گرفت.[۲۵]
۷. امام امیرالمؤمنین علی حکمهای شگفتانگیزی صادر کرده که بیش از حد شمارش است و به نوبه خود نشانه علم خدادای امام است. زیرا ایشان احکام الهی را که دیگران از پاسخ به آن عاجز میماندند بیان فرموده است، مانند ماجرای دعوای دو زن بر سر یک کودک که حضرت دستور داد کودک را با شمشیر دو نیمه کنند و مادر واقعی برای نجات جان کودک خود از ادعایش دست برداشت و بدین ترتیب حق روشن گردید.[۲۶] یا مانند تقسیم درهمها بین صاحبان نان[۲۷] و بیان حکم خنثی</ref>نور الابصار: ص ۷۱؛ مناقب احمد الخوارزمى: ص ۶۰؛ مطالب السؤول: ص ۱۳.</ref> و احکام اهل بغی (مفسدین فی الارض) به طوری که شافعی گفته است حکم اهل بغی را از علی آموختیم.[۲۸]
۸. در کتاب "اسد الغابة" در معرفی "غرفة الازدی" آمده است: او از یاران پیامبر و از اصحاب صفه که پیامبر برای او دعا کرد تا معامله و خرید و فروش او برکت پیدا کند. وی میگوید: در مورد علی دچار شک شده بودم، روزی در ساحل فرات همراه آن حضرت میرفتیم، حضرت راه خود را کج کرد و در نقطهای ایستاد و ما نیز اطراف آن حضرت ایستادیم. ایشان با دستش اشاره کرد و فرمود: "اینجا سرزمین رحلتشان و منزلگاه سوارکارانشان و محل
ریختن خونهایشان است، پدرم به فدای کسی که در زمین و آسمان یاوری جز خدا ندارد". هنگامی که (امام) حسین به شهادت رسید، به محل شهادت او آمدم همانگونه بود که علی گفته بود بدون هیچ اشتباهی پس از خدا به خاطر شک درباره علی طلب بخشش کردم و دریافتم که علی به سبب ویژگیها و صفاتی که در او هست، از دیگران برتر و بر آنها مقدم است.[۲۹]
۹. امام علی بن ابی طالب از کشته شدن "ذی الثدیة" که از خوارج بود خبر داد و وقتی شایعه عبور خوارج از نهر به امام رسید، فرمود: "نه، آنها از رود عبور نکردهاند".[۳۰]
۱۱. امام پیش بینی کرد که مغولان حکومت را از بنی عباس خواهند گرفت. [۳۲]
۱۲. همچنین از به صلیب کشیدن میثم تمار و اینکه دهمین نفر نیزه در بدن او فرو میکند خبر داد و نخلی را که بعدها میثم را بر ساقه آن دار زدند به او نشان داد. این جنایت را عبیدالله بن زیاد (لعنت خدا بر هر دوی آنها مرتکب شد).خطای یادکرد: برچسب تمامکنندهٔ </ref> برای برچسب <ref> پیدا نشد.
↑ به نقل از اصبغ بن نباته: بر امیر المؤمنین (ع)، وارد شدم. او را دیدم که در فکر فرو رفته و آرام بر زمین میکوبد. گفتم: ای امیر المؤمنان! چرا شما را اندیشناک میبینم و بر زمین میکوبی؟ آیا علاقهای به آن داری؟ فرمود: نه، به خدا سوگند، تاکنون یک روز هم به زمین و دنیا رغبتی نورزیدهام؛ اما در اندیشه مولودی از نسل خودم هستم که یازدهمین فرزند من است. او همان مهدی است که زمین را از عدالت پر میکند، همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است. او حیرت و غیبتی دارد که گروههایی در آن، گمراه و گروههایی دیگر، رهنمون میشوند. گفتم: ای امیر المؤمنان، آیا این میشود؟. فرمود: آری، همان گونه که به دنیا میآید، و تو کجا و آگاهی از این امر کجا، ای اصبغ بن نباته! آنان برگزیدگان این امت به همراه نیکان این عترتاند؛ کمال الدین: ص ۲۸۸، ح ۱، اعلام الوری: ج ۲ ص ۲۲۸، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۷۱ ح ۱۸.
↑ به نقل از اصبغ بن نباته: امیرمؤمنان (ع) قائم (ع) را یاد کرد و فرمود: هان، چنان غیبتی می کند که نادان می گوید: خدا را با خاندان؛ کمال الدین: ص ۳۰۲، ح ۹، اعلام الوری: ج ۲ ص ۲۲۸، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۱۱۹ ح ۱۹.
↑شواهد التتریل: ج ۱، ص ۳۰۷؛ حاکم حسکانى: توضیح الدلائل، ص ۱۶۳ ، علامه شهابالدین شیرازی؛ النور المشتعل: ص ۱۲۵، حافظ ابى نعیم احمد بن عبدالله شافعی؛ تتریل الایات: ص ۱۵، حافظ حسین حبرى، نسخه خطی؛ ینابیع المودة: ص ۱۰۳، علامه قندوزى حنفى، چاپ استانبول؛ ارجح المطالب: ص ۸۶ و ۱۱۱، چاپ لاهور، علامه شیخ عبیدالله حنفی؛ الجامع لاحکام القرآن: ج ۹، ص ۳۳۶، علامه ابىعبدالله محمد بن احمد انصاری؛ الاتقان: ج ۱، ص ۱۳ ، سیوطى.
↑شرح نهج البلاغه: ج ۲، ص ۴۴۸ ، و ج ۱، ص ۲۰۸، که این روایت را از کتاب «الغارات» از ابن هلال ثقفى روایت کرده است. و سنان بن انس نخعى (که همان کودک
مذکور در روایت است) از کسانى بود که در قتل امام حسین (ع) شرکت کرد. مراجعه شود به تهذیب التهذیب: ج ۷، ص ۳۳۷؛ کنزالعمال: ج ۱، ص ۲۲۸؛ ینابیع الموده: ص ۷۳.