اسارت در معارف و سیره رضوی
مقدمه
کسی را در بند کشیدن و به اسیری در آوردن. درباره موارد ممنوعیت اسیر گرفتن، خرید و فروش اسیر، و تشویق به آزادسازی اسیران روایتهای متعددی از امام رضا(ع) رسیده است. «اسارت» و «أسْر»، مصدر «أسَرَ»، به معنای محکم بستن چیزی با قید و طناب است و اسیر را از آن جهت که او را میبندند و محصور میسازند اسیر مینامند[۱]. سپس این مفهوم به هر کس که در بند یا حبس در آید، هر چند با چیزی بسته نشده باشد، توسعه یافته است[۲]. برخی معنای این ماده را حبس دانسته و به شخص محبوس و تحت سلطه، چه با قیود ظاهری و چه با تعهدات عرفی و الزامات قانونی، اسیر اطلاق کردهاند. بر همین اساس، اسیر بر عبد، زندانی و کسی که تحت نظر باشد[۳] و نیز بر کسی که در جنگ به اسارت درآمده، اطلاق میشود[۴]. همچنین در روایتی از امام رضا(ع) بر خانواده و اهل و عیال مرد، از آنجا که تحت سیطره و سلطه او قرار دارند، اسیر اطلاق شده است[۵]. در اصطلاح فقه بر مردان کافری که در جنگ با مسلمانان دستگیر شوند اسیر اطلاق شده است و درباره کودکان و زنان واژه «سَبْی» به کار میرود[۶]. در روایتی از امام رضا(ع) نیز درباره زنان و کنیزان اسیر، واژه «سبی» به کار رفته است[۷]. واژگانی که قرآن درباره اسارت به کار برده عبارت است از: ﴿أُسَارَى﴾[۸]؛ ﴿ أَسْرَى﴾[۹]؛ ﴿الْأَسْرَى﴾[۱۰]؛﴿تَأْسِرُونَ﴾[۱۱]؛ ﴿أَسِيرًا﴾[۱۲]، ﴿فَشُدُّوا الْوَثَاقَ﴾[۱۳] که کنایه از گرفتن اسیر است و نیز فعل ﴿فَخُذُوهُمْ﴾[۱۴].
در منابع فقهی غالباً در «کتاب الجهاد» مباحث و احکام مختلف اسیر و اسارت مطرح میشود. در قرآن به مواردی از قبیل جنگ[۱۵]، پشتیبانی از دشمن[۱۶]، نقض پیمان صلح[۱۷] و توطئهگری[۱۸] در جواز اسیر گرفتن اشاره شده است. در روایتها نیز به مواردی اشاره شده است. از جمله امام رضا(ع) اسیر گرفتن گروهی را که به حریم مسلمانان تجاوز کردهاند[۱۹] و نیز دشمنانی را که نقض پیمان کردهاند، مشروط به آنکه دشمنیشان عیان و آشکار باشد، جایز شمرده است[۲۰].
موارد ممنوعیت اسیر گرفتن نیز متعدد است. مانند اسیر گرفتن قبل از پیروزی کامل در جنگ[۲۱]، در زمان عهد و پیمان با دشمن[۲۲] و در ماههای حرام[۲۳]. از جمله موارد مسلم ممنوعیت اسیر گرفتن، به اسارت در آوردن مسلمان است. امام رضا(ع) در ضمن روایت مفصلی، به اسارت در آوردن مسلمانان در زمان خلافت ابوبکر به بهانه ارتداد (به دلیل عدم پرداخت زکات) را مصداق اسیر گرفتن مسلمان دانسته است[۲۴]. از موارد دیگر ممنوعیت اسیر گرفتن در میان روایتهای امام رضا(ع)، به اسارت بردن زنان و کودکان کسانی است که توسط مسلمانان از سرزمین خود اخراج و مورد ظلم واقع شدهاند[۲۵]. در مورد جواز خرید و فروش اسیران به قرآن[۲۶] و سیره نبوی استدلال شده است[۲۷]. امام رضا(ع) نیز در پاسخ به سؤالی در همین زمینه، خرید و فروش زنان و کنیزان متجاوزان و نیز پیمانشکنان را جایز دانسته است»[۲۸]. قرآن کریم ازدواج با گروهی از زنان از جمله زنان شوهردار را حرام دانسته است، اما زنان شوهرداری را که اسیر مسلمانان باشند از این حکم مستثنا کرده است[۲۹]. مفسران نیز مراد از ﴿مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ﴾[۳۰] در این آیه را زنان شوهردار غیر مسلمان دانستهاند که به اسارت مسلمانان در آمدهاند[۳۱]. چنان که این مطلب از حضرت علی(ع) نیز روایت شده است[۳۲]. امام رضا(ع) نیز خرید و فروش زنان و کنیزان اسیر را جایز دانسته است[۳۳]. روا بودن نکاح با چنین زنانی، به جهت فسخ شدن زوجیت آنها با شوهرانشان به دلیل رقیت است[۳۴].
مستفاد از سیره پیامبر اکرم(ص)[۳۵] و دیگر اهل بیت(ع) این است که آزادسازی اسیران طبق شرایطی جایز است و این امر به صلاحدید امام انجام میگیرد[۳۶]. آزادسازی اسیران بدون فدیه جایز است. چنان که از امام رضا(ع) منقول است اهل مکه با فتح مکه، اسیر مسلمانان شدند و رسول خدا(ص) آنها را بدون دریافت فدیه آزاد کرد و فرمود: شما آزادید[۳۷]. البته برخی از اهل سنت اخذ فدیه را جایز نمیدانند و اقدام پیامبر اکرم(ص) در گرفتن فدیه را گناه صغیره قلمداد میکنند[۳۸]. اما با توجه به روایتی از امام رضا(ع) که ذیل آیه ۷۰ انفال /۸ آمده است اخد فدیه جایز است[۳۹]. این آیه پیامبر(ص) را به تشویق اسیران به اسلام، با سخنان دلگرم کننده، سفارش میکند: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرَى إِنْ يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾[۴۰]. مقصود از اولین واژه ﴿ خَيْرًا ﴾ اسلام و نور ایمان و مراد از ﴿ مِمَّا أُخِذَ مِنْكُمْ﴾ فدیه گرفته شده از اسیران است[۴۱]. در ذیل این آیه طبق روایت امام رضا(ع) آمده است که روزی برای پیامبر اکرم(ص) اموالی آوردند. پیامبر(ص) به عباس فرمود: عبایت را پهن کن و مقداری از این اموال را بر گیر. پس از آنکه عباس اموال را گرفت، آن حضرت فرمود: این همان چیزی است که خداوند تعالی میگوید: ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِمَنْ فِي أَيْدِيكُمْ مِنَ الْأَسْرَى...﴾[۴۲] گفتنی است که عباس از اسیران مسلمان شده جنگ بدر است که برای آزادیاش فدیه داده بود[۴۳].
از دیدگاه امام رضا(ع) فلسفه حرمت فرار از جنگ، پیامدهای متعدد و ناگواری از قبیل وهن دین خدا، استخفاف انبیا و امامان و... است که از جمله آنها جرأت پیدا کردن دشمن در به اسارت گرفتن مسلمانان است[۴۴]. در دعاهای منقول از امام رضا(ع) آن حضرت خداوند را با عنوان « مُطْلِقَ الْأُسَارَى» مورد خطاب قرار داده است[۴۵]. آن حضرت ماه محرم را نیز ماه اسارت ذریه و زنان اهل بیت(ع) معرفی کرده است[۴۶].[۴۷]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج۴، ص۱۹.
- ↑ المفردات، ص۷۶.
- ↑ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۸۳.
- ↑ القاموس الفقهی، ص۲۰.
- ↑ الکافی، ج۴، ص۱۱.
- ↑ الموسوعة الفقهیة المیسرة، ج۲، ص۱۵۴- ۱۵۵.
- ↑ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۶۱.
- ↑ «اسیری» سوره بقره، آیه ۸۵.
- ↑ «اسیرانی» سوره انفال، آیه ۶۷.
- ↑ «اسیرانی» سوره انفال، آیه ۷۰.
- ↑ «اسیر میگرفتید» سوره احزاب، آیه ۲۶.
- ↑ «و اسیر میدهند» سوره انسان، آیه ۸.
- ↑ «تا چون آنها را از توان انداختید اسیر بگیرید» سوره محمد، آیه ۴.
- ↑ «بگیرید» سوره نساء، آیه ۸۹ و سوره توبه، آیه ۵.
- ↑ ﴿ متن ﴾ محمد/ ۴.
- ↑ ﴿ متن ﴾ احزاب/ ۲۶.
- ↑ ﴿ متن ﴾ توبه/ ۵.
- ↑ ﴿ متن ﴾ نساء/ ۹۱.
- ↑ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۶۲.
- ↑ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۶۲.
- ↑ ﴿ متن ﴾ انفال/ ۶۷.
- ↑ ﴿ متن ﴾ توبه/ ۴.
- ↑ ﴿ متن ﴾ بقره/ ۲۱۷.
- ↑ الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۵۹۰.
- ↑ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۶۲.
- ↑ جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۲۷.
- ↑ مجمع البیان، ج۵، ص۲۸-۳۱.
- ↑ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۶۲.
- ↑ ﴿ متن ﴾ نساء / ۲۳- ۲۴.
- ↑ «.............».. سوره نساء، آیه ۳.
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص۵۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۳، ص۵۱.
- ↑ تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۶۱.
- ↑ جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۴۰- ۱۴۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۵، ص۲۸-۳۱.
- ↑ الکافی، ج۵، ص۳۲.
- ↑ قرب الإسناد، ص۳۸۴.
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۵۷.
- ↑ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۷۱۳.
- ↑ «ای پیامبر! به اسیرانی که در دست دارید بگو: اگر خداوند در دلهایتان خیری ببیند به شما بهتر از آنچه از شما ستاندهاند خواهد رساند و شما را میآمرزد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره انفال، آیه ۷۰.
- ↑ مجمع البیان، ج۴، ص۸۶۰.
- ↑ التفسیر، عیاشی، ج۲، ص۶۹.
- ↑ مجمع البیان، ج۴، ص۸۶۰.
- ↑ علل الشرایع، ج۲، ص۴۸۱.
- ↑ مصباح المتهجد، ج۱، ص۱۵۰.
- ↑ الأمالی، صدوق، ص۱۲۸.
- ↑ مشکانی، عباس علی، مقاله «اسارت»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص ۱۱۹.