نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۹ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۴۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۹ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۴۸ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
«دانشمندان در پرتو آزمایشهای فراوان موفق شدهاند حس مستقلی به نام "روشنبینی" کشف کنند و میگویند: انسانهای فوقالعاده در پرتو این حس وقایع آینده را کشف میکنند، گاهی این حس از مقدمات و سنجش آثار موجود نتیجه را پیشبینی میکند، و احیاناً بدون استمداد از مقدمات، از وقوع حادثهای گزارش میدهد. و یکی از نمونههای روشنبینی دیدن اشیا یا اشخاص به صورت خارقالعاده است. مدیر انجمن روانی آمریکا در کتاب: "تله پاتی" اعتراف میکند که ممکن است همین طور که نشستهای پسر عموی خود را که فرسنگها از شما دور است، مشاهده کنی و در برابر شما حاضر شود و بلافاصله ناپدید گردد. و در این مورد داستانهای فراوانی نقل میکنند که هر یک از آنها هر چند قابل خدشه است ولی در مجموع میتواند ما را به امکان این مسئله مطمئن سازد. و در این صورت تصدیق وحی آسان خواهد بود، جایی که بشر عادی اشیا را از دور، و صداها را از دورتر میبیند و میشنود، چه مانعی دارد که برگزیدگان خدا، حقایق عالم بالا را دریافت کنند. این طرق ششگانه و نظایر آن شکننده انحصار ابزار معرفت در حس و عقل است، و ثابت میکند که برای انسان، علاوه بر این دو، درک مرموزی است که احیاناً دست میدهد ولی نتیجه هیچیک از این دو عامل نیست. در این جا خاطر نشان میسازیم که هرگز هدف این نیست که وحی نبوت را از این مقولهها بدانیم، ولی هر یک از آنها میتواند زمینهساز تصدیق وحی آسمانی باشد که به شرح آن در محور سوم میپردازیم»[۱].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«افراد مانند مرتاضان که با ریاضت و تحمل سختیهای غیر معمول، نفس و روح خود را قوت و بصیرت زیادی میبخشند که میتوانند از جاهای دور دست و از آینده خبر دهند، این گونه خبردادنها مشمول آن آیات نیست، زیرا اینها علم به غیب به حساب نمیآید بلکه حدس است که گاهی درست میآید و گاهی نادرست و معمولاً طوری بیان میشود که دو پهلو باشد و به طور قطع و جزم گفته نمیشود و در بسیاری از اوقات با قدری اختلاف محقق میشود. حدس، ممکن است برای افراد عادی هم در بعضی موارد، حاصل شود. در موارد زیادی انسان به طور مرموزی آیندهای را پیشبینی میکند و این را فراست میگویند و معمولاً این گونه فراستها هم با قدری کم و زیاد محقق میشود ولی هیچکدام از اینها علم به غیب نیست بلکه حدس است. عالِم به غیب که آینده و حال برای او یکسان است فقط خداوند است و اولیای او هم از راه او بر غیب جهان آگاه میشوند. بنابراین مرتاضان و جادوگران و فالبینان و امثال آنها گرچه خبر از غیب میدهند ولی علم به آن ندارند و قرآن علم به غیب را منحصر در خدا دانسته است نه حدس و گمان را»[۲].
«راز بینی، دیدن از ورای مانع است که روشنبینی و غیببینی هم اصطلاح کردهاند. ابن خلدون رازبینان را برای استخراج امور غیبی سه دسته کرده است.
رازبینانی که دارای ادراکات نفس روحانیاند که روحانیت را از مرحله قوه به فعل در میآورند زیرا نفس نخست بالقوه یافت میشود و مستعد ادراک و پذیرش صورتهای کلی و جزئی میباشد. آنگاه از راه مصاحبت با بدن و ورود ادراکات محسوس بدن بدان پرورش مییابد و استعدادهای آن از مرحله قوه به فعل درآید. و هرگاه نفس بالفعل کمال پذیرد تا وقتی که با بدن باشد دو نوع ادراک بر آن حاصل میآید: یکی ادراک به ابزار جسم که مدرکات و حواس ظاهری آن را به نفس میرساند و دیگری ادراک به ذات خود بیهیچگونه واسطهای. و این نوع ادراک به سبب فرو رفتن در احتیاجات بدن و توجه و مشغولیت حواس از انسان پوشیده است، زیرا حواس چون بر حسب فطرتِ نخستین با ادراکات جسمانی آفریده شده است، همیشه نفس را به سوی ظاهر جلب میکند و گاهی هم از ظاهر به باطن فرو میبرد و آن وقت پردههای ظاهری و بدنی در لحظه خاصی یکسو میشود. و این امر یا به سبب خاصیتی است که مطلقا در همه افراد انسان وجود دارد، چون خوابیدن، و یا به علّت خاصیتی است که در بعضی از افراد بشر یافت میشود، و این هنگام نفس به ذرات جهان برین که از وی برترند متوجه میشود... از این رو برخی از آن صورتها در نفس تجلی مییابد و از آن دانشهایی اقتباس میکند و از آنها خبر میدهد[۳].
رازبینانی که بر حسب حدسیات و تخمینات است. ابن خلدون گوید: برخی از کسان میپندارند که برای درک امور غیبی بدون غیبت شخص از عالم حس نیز معلومات و وسایلی وجود دارد و ستارهشناسان از این رشته به شمار میروند که اطلاعات و پیشگوییهای آنان مبتنی بر تأثیر اوضاع ستارگان در یکدیگر است... همه پیشگوییهای آنان حدسیّات و تخمینات است که مبتنی بر تأثیرات نجومی و خاصیت مزاجی است که به سبب آنها در هوا حاصل میشود و بر این معلومات نجومی گمانها و حدسهای خود را میافزایند و آن وقت از این تفاصیل درباره جزئیات این جهان آگاهی می-یابند. چنان که بطلیموس در این باره گفتوگو کرده است.
رازبینانی که نه از دسته اول و نه از دسته دوم به شمار میآیند، بلکه عمل ایشان نوعی غلط کاریهای فریبنده است. بعضی از مطالب آنها را مصنّفان در کتب خویش آورده و خواص شیفته آنها شدهاند؛ مثل قانون "حساب نیم" که میتوان در جنگهایی که میان پادشاهان روی میداد، پیروزمند را از شکست خورده بازشناخت، یا مثل قاعده "صناعی زایچه" که دارای عملیات شگفتآوری است و بسیاری از خواص برای استفاده از امور غیبی اهتمام و دلبستگی فراوان بدان نشان میدهند و چون عملیات معروف و لغز مانندی است، به همین سبب به حلّ رموز و کشف غوامض آن برانگیخته میشوند»[۴].
«بعضیها از قدرت درک زیادی برخوردار هستند که میتوانند از فاصله زمانی و مکانی بدون بهکارگیری حواس ظاهری به هر نحو گمانهزنی کنند؛ این گمانهزنیها گاه مطابق با واقع میشود و گاه هم به خطا میرود»[۵].
«انسانهای مؤمن نیز غیب را مشاهده نمیکنند؛ ولی به سبب وجود همین نفس، چنان حالتی به آنها دست میدهد که گویا نادیدهها را میبینند. از این نوع ادراک، تعبیر میشود به کیاست و فراست ایمانی. خود این حالت نیز مراتبی دارد؛ که دائر مدار مراتب تقواست؛ یعنی هر چه تقوا بالا رود، این حالت نیز شدّت مییابد؛ تا جایی که شخص حقیقتاً برخی امور غیبی را مشاهده میکند که از آن تعبیر میشود به کشف و شهود. فراتر از این مرتبه از روح، روحی است موسوم به روح القدس، که تنها معصومین از آن برخوردار میباشند. صاحب این مرتبه از نفس، نه تنها غیب را شهود میکند بلکه غیبِ غیب را هم شهود مینماید»[۶].
«دانشمندان میگویند در نهان انسان استعداد مرموزی وجود دارد که به مدد آن میتوان افکار دیگران را خواند و از حوادثی که در نقاط دور دست رخ میدهد با نیروی مافوق حس، آگاهی پیدا کند تله پاتی، به معنی انتقال فکر و رابطه معنوی و ارتباط فکری میان دو نفر از راه دور و همچنین به معنی القاء مطلبی از راه دور از طرف کسی برای کس دیگر از طریق انتفال فکر میباشد و نیز در این معنا گفتهاند ظهور واقعهای که در محلی رخ داده و در ذهن کسی منعکس شود که در محل دیگری اقامت دارد. مبادله افکار و احساسات از راه دور به واسطه حس مخصوص کاملاً یک امر عملی است هرچند از طریق وسایل فنی نوین از قبیل: تلویزیون، رادیو، تلفن، فکس و ... افکار را مبادله میکنند ولی دانش، برای چنین مبادلهای راه دیگری به نام "تله پاتی" و یا حس روشن بینی معتقد است. اما میدانیم تله پاتی با روشن بینی فرق میکند از جمله اینکه روشن بینی همان قدرت درک اتفاقی است از فاصلههای دور زمانی و مکانی، آن هم بدون وسایل حسی، ولی "تله پاتی" کیفیتی است که به وسیله آن افکار و هیجانات و احساسات از مغزی به مغز دیگر بدون وسیله حسی منتقل میشود ودر حقیقت روشن بینی و تله پاتی دو روی یک سکه هستند و هردو نام مناسبی میباشند برای دید دوم انسان، چه در خواب و چه در بیداری باشد. در نتیجه آزمایشات مکرر ثابت شده که مدیومهای تله پاتی بعضی اوقات موفق میشوند و گاهی هم موفق نمیشوند، حتی با نزدیک بودن مسافت، مدیوم نمیتواند افکار طرف را بخواند ولی گاهی از مسافت دور هم میتواند بخواند، آگاهی از غیب هرگز این گونه نیست که همچون تله پاتی گاهی موفق نشود ویا مثل روشن بینی قدرت درک، اتفاقی نیست»[۷].