بحث:معاویة بن ابی سفیان در تاریخ اسلامی
مقدمه
نام و نسب او معاویة بن صخر بن حرب بن امیة بن عبدشمس بن عبدمناف است. البته پدرش به ابوسفیان معروف است. مادر معاویه، هند دختر عتبة بن ربیعة بن عبدشمس بن عبدمناف گویند و کنیه معاویه، اباعبدالرحمن است[۱]. در بعضی از عبارات هند را آکله الاکباد میگویند و معاویه را ابن اکله الاکباد مینامند[۲].[۳]
مسلمان شدن معاویه
زمان مسلمان شدن معاویه مشخص نیست؛ در کتب تاریخی نقل قولهای مختلفی در این باره آمده است:
- هنگام فتح مکه[۴]؛
- در یوم القضاء (عمرة القضاء)؛ هنگام دیدن رسول خدا(ص) مسلمان شده است اما اسلام خود را از والدینش مخفی میکرده است[۵].
اما طبق نقل مشهور، وی در فتح مکه مسلمان شده است و جزو "طلقاء وابناء الطلقاء" قرار گرفته است[۶]. هنگامی که شهر مقدس مکه فتح شد. رسول خدا(ص) گروهی از قریش را بخشیدند و این افراد را آزاد و فرزندان آزاد شده خواندند و فرمودند که این افراد حق حکومت بر مسلمانان را ندارند. عبدالرحمن بن غنم اشعری، فقیه بزرگ اهل شام درباره او گفته است: معاویهحق دخالت در امر حکومت را ندارد زیرا او جزء آزاد شدههاست آزاد شده حق حاکم شدن را ندارند[۷]. عمر بن الخطاب نیز میگوید: حکومت برای آزاد شدهها و فرزندان آنها نیست[۸].
علی(ع) درباره آنها فرمودهاند: اینان به اجبار مسلمان شدهاند و جزء دشمنان رسول خدا(ص) و در پی بدعت و دشمنی با دین خدا هستند[۹].
در آیات قرآن نیز اصطلاح "الشجرة الملعونه" آمده است که منظور از آن، بنی امیه هستند[۱۰].
در روایتی که از عایشه نقل شده، از معاویه به فرعون تعبیر شده است و رسیدن به حکومت، بر انتخاب خدایی و تأیید الهی دلالت بر آنان ندارد[۱۱].[۱۲]
خصوصیات شخصی معاویه
بعضی از منابع، وی را سفید چهره معرفی میکنند که محاسنش را خضاب میکرده است[۱۳]. ولی عدهای دیگر از مورخان، وی را سیاه چهره معرفی میکنند[۱۴]. معاویه را جزء "دهاة العرب" میدانند [۱۵]. او در نقلها، به صورت شخص فقیری معرفی میشود که بعد از رسیدن به حکومت شام به شخصی ثروتمند تبدیل شد[۱۶].[۱۷]
معاویه و حکومت
معاویه در سال پنجم قبل از بعثت به دنیا آمد[۱۸] و در ۳۶ سالگی، یعنی سال ۱۹ ه به فرمان خلیفه دوم، والی شام شد[۱۹]؛ عثمان بن عفان نیز وی را در مقامش باقی گذاشت.
اما علی(ع) وی را برکنار کرد[۲۰] معاویه فرمان علی(ع) را نپذیرفت و بر ضد علی بن ابی طالب(ع) شورش کرد و جنگهای جمل[۲۱] و صفین[۲۲]، بدون شک آثار فعالیتهای او بر ضد امام زمانش بوده است.
در روایات رسیده از رسول خدا(ص)؛ علی(ع) مأمور جنگ با سه گروه شده است؛ ناکثین (اهل جمل)، قاسطین (معاویه و اصحاب او) و مارقین (اصحاب نهروان)[۲۳].
بعد از شهادت علی(ع) معاویه به دشمنی با امام حسن(ع) پرداخت و سرانجام توانست در سال ۴۱ هم به حکومت برسد[۲۴]؛ از حکومت وی در ادبیات روایی، به سلطنت تعبیر میشود[۲۵]. او توانسته بود مردم شام را با خود همراه کند و آنها او را حاکمی عادل میپنداشتند[۲۶] و افرادی چون حسن بصری و عمر بن عبدالعزیز از او دفاع میکنند[۲۷]. سرانجام او در رجب سال ۶۰ ه.ق در حالی که به بیماری "لوقه"[۲۸] مبتلا شده بود، درگذشت[۲۹].
او هنگام مرگ وصیت کرد که پیراهن، ناخن و مویی از محاسن رسول خدا(ص) با او دفن شود[۳۰] و با خود میگفت، کاش یکی از مردان قریشی بودم که در مکه میماندم و هرگز حکومتی برای من نبود[۳۱].[۳۲]
معاویه و نقل احادیث
عدهای از اصحاب رسول خدا(ص) مانند عبدالله بن عباس، الخدری، ابودرداء، جریر، نعمان بن بشیر، عبدالله بن عمرو عبد الله بن زبیر و عدهای از تابعین مانند ابوسلمه، حمید بن عبدالرحمن، سالم بن وقاص، علقمه بن وقاص، ابن سیرین و قاسم بن محمد از وی حدیث نقل کردهاند[۳۳]. ابن ابی داود تنها به نقل از معاویه از رسول خدا(ص) حدیث نقل میکند[۳۴].[۳۵]
معاویه و اصحاب رسول خدا(ص)
جنگیدن با علی بن ابی طالب(ع) معاویه را در ردیف اهل بغی و واجب القتل قرار داده است؛ چنانکه عبدالله بن عمر وی را واجب القتل میدانسته است، زیرا او با سرکشی در برابر خلیفه رسول خدا(ص) قرار گرفته است[۳۶]. اهل صفین باید توسط علی(ع) سرکوب شوند [۳۷]. اهل صفین باعث اختلاف در امت اسلام بودند پس قتلشان واجب است[۳۸]. حرکت اهل صفین معصیت و قتل آنها واجب بوده است[۳۹]. همچنین عمار بن یاسر در جنگ صفین و افرادی چون حجر بن عدی و عمرو بن الحمق خزاعی به دست او کشته شدند[۴۰].[۴۱]
بدعتهای معاویه
موارد مختلفی در تاریخ نقل شده که به برخی از آنها اشاره میشود:
بدعت اول: معاویه اولین کسی است که ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۴۲] را از نماز حذف کرد[۴۳]؛
بدعت دوم: امام صادق(ع) درباره آیه شریفه ﴿سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ﴾[۴۴]. فرمود: "در مکه خانهها نباید در داشته باشد" و معاویه اولین کسی بود که برای خانههای مکه در گذاشت[۴۵]؛
بدعت سوم: جعل احادیث بر ضد علی(ع) و منسوب کردن روایات به رسول خدا(ص)[۴۶]؛
بدعت چهارم: تحریم تلبیه در مراسم حج[۴۷]؛
بدعت پنجم: خطابه بر منبر رسول خدا(ص) بدعت است[۴۸]؛
بدعت ششم: قرار دادن اذان و اقامه برای نمازهای عیدین[۴۹]؛
بدعت هفتم: انجام رمی به طور سواره[۵۰]؛
بدعت هشتم: قرار دادن پانزده پله برای منبر رسول خدا(ص)[۵۱] و فرستادن بت به سرزمین هندوستان[۵۲]؛
بدعت دهم: او اولین کسی است که داخل محراب، اتاقکی بنا کرد که به آن داخل میشد و برای مردم نماز میخواند[۵۳].[۵۴]
افتخارات معاویه
از نظر عامه
- از بزرگترین افتخارات معاویه آن است که "ام حبیبه"، خواهر وی، همسر رسول خدا(ص) است[۵۵] و بدین جهت او خود را خال المؤمنین میخواند[۵۶].
- کاتب وحی بودن معاویه[۵۷]، با مراجعه به متون تاریخی اهل سنت درباره این افتخار وی چند نقل وجود دارد:
با وجود این تعارضات، افتخار، مخدوش بلکه باطل است.[۶۱]
در احادیث نبوی
درباره روایاتی که در آنها مدح معاویه آمده، مطالب مختلفی نقل شده؛ اسحاق بن راهویه میگوید: هیچ فضیلتی برای معاویه وجود ندارد. و ابن حنبل میگوید: بدان که علی(ع) دشمنان بسیاری داشته است و چون هیچ ایرادی در او پیدا نکردند پس در مقابلش کسی را قرار داده، و برای او فضایلی را جعل کردند[۶۲].
به عبارت دیگر؛ احادیثی را که در آنها مدح معاویه نقل شده، طرفداران افراطی وی ساختهاند و بیشتر آنها افرادی هستند که در شام بزرگ شدهاند[۶۳].
شوکانی در کتاب "الفوائد المجموعه فی الأحادیث الموضوعه"، و حافظ ابن کثیر در البدایة و النهایه[۶۴] به این مطلب اشاره دارند[۶۵].
حدیثی از رسول خدا(ص) درباره معاویه نقل شده است: روزی رسول خدا(ص) قصد نوشتن نامهای را داشتند که معاویه را خبر کردند اما وی در حال غذا خوردن بود و رسول خدا(ص) سه مرتبه او را صدا زد و او پاسخ نداد و آن حضرت او را چنین نفرین فرمود: "خدایا او هیچگاه سیر نشود"[۶۶].[۶۷]
پانویس
- ↑ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۴۳۳.
- ↑ فقال أمیر المؤمنین(ع): «قَاتَلَ اَللَّهُ اِبْنَ آكِلَةِ اَلْأَكْبَادِ...»؛ الخصال، شیخ صدوق، ص۴۴۰. قال(ع): «يَخْرُجُ اِبْنُ آكِلَةِ اَلْأَكْبَادِ...»؛ کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ص۶۵۱، لعن الله ابن آکلة الأکباد: تهذیب الاحکام، مزی، ص۶۲۶؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۲، ص۲۰۵.
- ↑ روحانی، سید حمید، مقاله «معاویة بن ابیسفیان اموی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷، ج۷، ص ۳۴۴.
- ↑ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۴۱۶.
- ↑ و کتم اسلامه من ابیه و أمه: اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۴۳۳؛ و کتم اسلامه... هذا یعارضه ما ثبت فی الصحیح: الاصابه، ابن حجر، ج۶، ص۱۲۰.
- ↑ معاویه از طلقاء است؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۱، ص۴۰۱.
- ↑ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۲، ص۸۵۰-۸۵۱.
- ↑ الاصابه، ابن حجر، ج۴، ص۷۱.
- ↑ الامامة و السیاسة، ابن قتیبه دینوری، ج۱، ص۱۷۸.
- ↑ الدر المنثور، سیوطی، ج۴، ص۱۹۱؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ابن ابی حاتم، ج۷، ص۲۳۳۶.
- ↑ شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۲، ص۱۵۹.
- ↑ روحانی، سید حمید، مقاله «معاویة بن ابیسفیان اموی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷، ج۷، ص ۳۴۴-۳۴۵.
- ↑ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۴۳۶؛ الاصابه، ابن حجر، ج۶، ص۱۲۰؛ سیراعلام النبلاء، ذهبی، ج۳، ص۱۲۰.
- ↑ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۴۱۸.
- ↑ انساب الاشراف، بلاذری، ج۵، ص۱۳۱؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۴۴۶ و اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۴۷۲.
- ↑ قال رسول الله(ص): «معاویة صلعوک لامال له»؛ الاصابه، ابن حجر، ج۶، ص۲۳۹؛ سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج۳، ص۱۲۲.
- ↑ روحانی، سید حمید، مقاله «معاویة بن ابیسفیان اموی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷، ج۷، ص ۳۴۵-۳۴۶.
- ↑ الاصابه، ابن حجر، ج۶، ص۱۲۰؛ وی در سال ۶۰ هجری، در شام و در ۷۸ سالگی و به قول بعضی در ۸۲ سالگی از دنیا رفت: الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۴۱۸.
- ↑ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۴۱۶.
- ↑ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۴۱۷؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۴۳۵.
- ↑ مهمترین تأمین کننده منابع مالی اهل جمل، بنی امیه بودند که برای این کار از اموال مسلمانان استفاده میکردند؛ معاویه طی نامههایی به امویها از آنها خواست تا به اصحاب جمل بپیوندند و آنها را از نظر مالی کمک کنند. وی طی دو نامه محرمانه به طلحه و زبیر هر کدام را جداگانه امیر المؤمنین خواند و بدین ترتیب آنها را فریفت. (بهج الصباغه، شوشتری، ج۳، ص۵۳۳-۵۳۴).
- ↑ جنگ معاویه و قاسطین و فئة الباغیه با علی(ع) است.
- ↑ المبسوط، سرخسی، ج۱۰، ص۱۲۴. قاسط یعنی ستمگر مدعی عدل و داد! قسط از لغات اضداد است این نام گذاری وی برای آن است تا بگوید، علی الا عامل تفرقه بود. (یوسفی غروی).
- ↑ ابن عبد البر سال به حکومت رسیدن وی را عام الجماعه مینامد. (الاستیعاب، ج۳، ص۱۴۱۸).
- ↑ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۴۲۰. قال رسول الله: «اَلْخِلاَفَةُ بَعْدِي ثَلاَثُونَ ثُمَّ تَكُونُ مِلْكاً»؛ (فتح الباری، ابن حجر، ج۱۲، ص۵۴).
- ↑ امتاع الاسماع، مقریزی، ج۱۲، ص۱۱۱ (پاورقی).
- ↑ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۴۲۲. ترجیحا دفاع حسن بصری از ترس و تقیه بوده است نه واقعی و حقیقی (یوسفی غروی).
- ↑ یا لقوا؛ فلج نسبی که موجب لرزش اعضای بدن میشود.
- ↑ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۸، ص۱۴۰.
- ↑ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۴۱۹.
- ↑ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۴۳۵. با تظاهر به این زهد میخواسته است از زهد علی(ع) و حتی عمر عقب نماند. (یوسفی غروی).
- ↑ روحانی، سید حمید، مقاله «معاویة بن ابیسفیان اموی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷، ج۷، ص ۳۴۶-۳۴۷.
- ↑ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۴، ص۴۷۲.
- ↑ الاصابه، ابن حجر، ج۶، ص۱۲۰.
- ↑ روحانی، سید حمید، مقاله «معاویة بن ابیسفیان اموی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷، ج۷، ص ۳۴۷-۳۴۸.
- ↑ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۹۵۳.
- ↑ المجموع، نووی، ج۱۹، ص۱۹۸.
- ↑ المغنی، ابن قدامه، ج۱۰، ص۴۹؛ الشرح الکبیر، ابن قدامه، ج۱۰، ص۴۹؛ کشف القناع، بهوتی، ج۶، ص۲۰۱.
- ↑ المسبوط، سرخسی، ج۱۰، ص۱۲۴.
- ↑ تاریخ الطبری، طبری، ج۵، ص۲۵۷.
- ↑ روحانی، سید حمید، مقاله «معاویة بن ابیسفیان اموی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷، ج۷، ص ۳۴۸.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ کتاب الام، شافعی، ج۱، ص۱۳۰؛ المسند، شافعی، ص۳۷؛ نیل الاوطار، شوکانی، ج۲، ص۲۱۷؛ السنن الکبری، بیهقی، ج۲،ص۵۰.
- ↑ «آن را برای بومی و غیر بومی یکسان قرار دادهایم» سوره حج، آیه ۲۵.
- ↑ الجامع للشرایع، ابن سعید، ص۲۲۹.
- ↑ رسائل الکرکی، محقق کرکی، ج۲، ص۲۲۵.
- ↑ واقع التقیة عند المذاهب و الفرق الاسلامیة من غیر الشیعة الامامیه، عمیدی، ص۱۱۴.
- ↑ مغنی المحتاج، شربینی، ج۱، ص۲۸۹.
- ↑ المجموع، نووی، ج۳، ص۷۷.
- ↑ الموطأ، مالک، ج۱، ص۴۰۷.
- ↑ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۴۲۰؛ امتاع الاسماع، مقریزی، ج۱۲، ص۱۱۲.
- ↑ امتاع الاسماع، مقریزی، ج۵، ص۱۳۰.
- ↑ تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون، ج۱۰، ص۳۳۳.
- ↑ روحانی، سید حمید، مقاله «معاویة بن ابیسفیان اموی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷، ج۷، ص ۳۴۸-۳۴۹.
- ↑ امتاع الاسماع، مقریزی، ج۱۰، ص۲۶۴.
- ↑ تفسیر القرطبی، ج۱۴، ص۱۲۶؛ تاریخ ابن کثیر، ج۳، ص۴۷۷؛ تفسیر الألوسی، آلوسی، ج۲۸، ص۷۴؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۳، ص۲۰۸. البته اگر بنا است لقب خال المؤمنین را برای او بپذیریم، به طور حتم افرادی مانند محمد بن ابی بکر، عبدالرحمن بن ابی بکر، عبد الله بن عمرو عبید الله بن عمر نیز باید به این لقب خوانده شوند.
- ↑ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۴۱۶؛ امتاع الاسماع، مقریزی، ج۹، ص۳۳۴.
- ↑ سیر أعلام النبلاء، ذهبی، ج۳، ص۱۲۰.
- ↑ أعلام النبلاء، ذهبی، ج۳، ص۱۲۵.
- ↑ مکاتیب الرسول، احمدی میانجی، ج۱، ص۱۶۱.
- ↑ روحانی، سید حمید، مقاله «معاویة بن ابیسفیان اموی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷، ج۷، ص ۳۵۰.
- ↑ تحفة الأحوذی، مبارکفوری، ج۱۰، ص۲۲۹.
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج۳، ص۱۲۸.
- ↑ البدایة و النهایه، ج۸، ص۱۲۰)
- ↑ سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ج۳، ص۱۳۲ و پاورقی، ص۱۳۱.
- ↑ الاحتجاج علی اهل اللجاج، طبرسی، ج۱، ص۲۷۴؛ الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۳، ص۱۴۲۱.
- ↑ روحانی، سید حمید، مقاله «معاویة بن ابیسفیان اموی»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۷، ج۷، ص ۳۵۰-۳۵۱.