نکوهش طلاق در معارف و سیره نبوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۸ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۱۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث طلاق است. "طلاق" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مبارزه با ایلاء

﴿لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۱].

﴿وَإِنْ عَزَمُوا الطَّلَاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[۲]. محمد بن یونس بن فضل با اسناد از ابن عباس روایت می‌کند که در جاهلیت، ایلاء [یعنی جدا خوابیدن از زن به قید سوگند] یک تا دو سال و بیشتر بود و خدا آن را چهار ماه قرار داد و کمتر از چهار ماه ایلاء محسوب نمی‌شود.

سعید بن مسیب گوید: ایلاء در جاهلیت شیوه آزردن و ضرر زدن به زنان بود، مردی زنش را دوست نداشت ضمناً نمی‌خواست که او همسر دیگری شود، سوگند می‌خورد که با وی هم‎بستر نشود و به حالت نه بیوه و نه شوهردار نگه می‌داشت و خدای تعالی مدت ایلاء را چهار ماه قرار داد تا نظر نهایی مرد نسبت به همسرش معلوم شود[۳].

در تفسیر المیزان در مورد معنای آیات مورد بحث آمده که هر کس سوگند بخورد که دیگر به همسرش نزدیک نشود، حاکم چهار ماه صبر می‌کند، اگر برگشت و حق همسرش را ادا کرد؛ یعنی با او هم‌بستر شد و کفاره شکستن قسم خود را داد، مجازاتی در حق او نیست و اگر هم تصمیم گرفت طلاقش دهد، و طلاقش داد باز مجازاتی در حق او نیست؛ چون طلاق هم گریزگاه دیگری است از عقاب و خدا شنوای داناست[۴].

از این مطالب روشن می‌شود که ایلاء یکی از سنت‌های عصر جاهلی بوده که زن بدون گرفتن طلاق از وجود شوهر محروم بود و اسلام با این سنت غلط مبارزه کرد و ایلاء به چهار ماه محدود کرد و بعد از این چهار ماه، مرد مجبور می‌شود که یا قسم خود را بشکند و یا زن را طلاق بدهد و هرگاه مرد هیچ یک از این دو راه را انتخاب نکند، در این جا حاکم شرع دخالت می‌کند و مرد را به زندان می‌اندازد و بر او سخت می‎گیرد که بعد از گذشتن چهار ماه مجبور شود یکی از این دو راه را انتخاب کند و زن را از حالت بلاتکلیفی در آورد.

اسلام حتی برای کسی که چنین سوگندی می‌خورد برای شکستن قسم و سوگند، کفاره قرار داد تا کسی به این سنت عصر جاهلی برنگردد، پس اسلام این سنت را که در عصر جاهلی بوده تعدیل کرد بدون این که هیچ کسر شأنی برای زن ایجاد شود.[۵]

ممنوعیت ضرار

قرآن می‌فرماید: ﴿الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ[۶].

احمد بن حسن قاضی با اسناد از هشام بن عروه و او از پدرش روایت می‌کند که در جاهلیت، مرد حق داشت به منظور آزار و اذیت همسر، زنش را طلاق دهد و پیش از انقضای عدّه رجوع کند و تا هزار بار این کار را تکرار نماید[۷].

نوع دیگری از اعمال ظالمانه که نسبت به زن در جاهلیت صورت می‌گرفت این بود که مردان برای این که همسران خود را تحت فشار قرار دهند، پی در پی او را طلاق داده و رجوع می‌کردند و به این نوع طلاق ضرار می‌گفتند.

اسلام برای جلوگیری از این عمل ناجوان‎مردانه این آیه را نازل کرد و عدد طلاق را بیان کرد.

در تفسیر مجمع البیان آمده است که هشام بن عروه از پدرش و او از عایشه نقل کرده است که زنی نزد او آمد و از شوهرش شکایت کرد که برای ضرر زدن به او پیوسته طلاقش می‌دهد و باز رجوع می‌کند و این مطابق رسمی بود که در زمان جاهلیت داشتند که زن‎های خود را طلاق می‌دادند و قبل از تمام شدن مدت زمان عدّه رجوع می‌کردند و این طلاق‌ها و رجوع‌ها حدّی نداشت و ممکن بود این کار به هزار مرتبه نیز برسد. عایشه شکایت این زن را به رسول اکرم(ص) عرضه داشت و در این هنگام، آیه نازل شد و حدّ طلاق را سه بار قرار داد که در دو طلاق امکان رجوع و بازگشت وجود دارد و در طلاق سوم، دیگر زن بر او حلال نیست تا وقتی که شوهر دیگر با او ازدواج کند و اگر شوهر دوم باز او را طلاق داد و عدّه او سپری شد، شوهر اول می‌تواند مجدداً او را عقد کند[۸].

پس اسلام با این سنّت جاهلیت مبارزه کرد و برای این که حق زن ضایع نشود با نزول آیاتی به پیامبرش دستور داد که به مردم بگوید: طلاقی که رجوع و بازگشت دارد دو مرتبه است و در مرتبه سوم، بازگشتی وجود ندارد و برای دفاع از حقوق زن به این مقدار هم بسنده نکرد و در ادامه فرمود: حقوق زن را بپردازید و بعد از جدایی پشت سر او سخنان نامناسب نگویید و مردم را نسبت به او بدبین نسازید و امکان ازدواج را از او نگیرید.

پس اسلام ضمن مبارزه با یکی دیگر از سنت‌های جاهلی راه سوء استفاده از حقوق زن را از بعضی مردان خودکامه گرفت.[۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «کسانی که سوگند می‌خورند با همسران خود آمیزش نکنند، باید چهار ماه انتظار کشند، پس اگر بازگشتند خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۲۲۶.
  2. «و اگر آهنگ طلاق کردند بی‌گمان خداوند شنوایی داناست» سوره بقره، آیه ۲۲۷.
  3. اسباب النزول، ترجمه ذکاوتی، ج۱، ص۴۴.
  4. المیزان، ج۲، ص۳۳۹.
  5. میرحسینی و فلاح، شیوه‌های مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۱۲۸.
  6. «طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان داده‌اید چیزی بازگیرید -مگر آنکه هر دو بیم کنند که احکام خداوند را بجا نیاورند-» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
  7. اسباب النزول، ترجمه ذکاوتی، ج۱، ص۴۴.
  8. ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۲.
  9. میرحسینی و فلاح، شیوه‌های مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۱۳۰.