غربستیزی
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
در نیم سدۀ اخیر، اندیشۀ جدیدی در جهان اسلام در مقابله با استعمار، سلطه و تهاجم فرهنگی بیگانگان دشمن با اسلام مطرح شد که شعار «نه شرقی و نه غربی» را به عنوان یک تفکر سیاسی ناب اسلامی ارائه و هر نوع اتهام گرایش به دو قطب جهانخوار را نفی کرد. ندای جدید سیاسی با برداشتن هر نوع برچسب از روی دشمنستیزی شعار شعور زای «نه شرقی و نه غربی» را جایگزین شعارهای دو جبهه غربستیز و شرقستیز کرد. این اندیشۀ نو را بیش از هر متفکر و شخصیت سیاسی مذهبی اسلام، رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام در سطح بینالمللی مطرح کرد و جهان دو قطبی را در برابر جهان اسلام به مبارزهطلبید و اسلام را مستقل از هر دو قطب و سردمداران سیاستهای دو قطبی در جهان را دشمن اسلام و ملل مسلمان قلمداد کرد و ماهیت استعماری و سلطهگرانه هر دو قطب را افشا و ضرورت مقابلۀ جهان اسلام با دشمنیهای هر دو قطب را اعلام کردند[۱].[۲]
غربستیزی در اندیشۀ امام خمینی
در نگاه امام دشمن متجاوز و کینهتوز غرب که از اسلام و مسلمانان سیلی خورده هرگز از خصومت خود دست نخواهد کشید و تمامی ترفندهای او در مناسبات سیاسی، اقتصادی و حتی حمایتهای نظامی، راهگشای اهداف سلطهجویانۀ اوست و غرب سلطهگر و شرق متجاوز در به کار گرفتن همۀ امکانات خود برای رسیدن به اهداف شومی که در سر میپرورانند با وجود اختلاف در روش، در ماهیت عمل و فکر یکسانند. اعمال روشهای مسالمتآمیز و به ظاهر صلحجویانه به دلیل شرایط زمان و سهولت رسیدن به اهداف است. به اعتقاد امام غرب هرگز علم و صنعتی را که موجب استقلال ما باشد و به تفوق ما بینجامد در اختیار جهان اسلام نخواهد گذاشت و این سادهاندیشی است که بتوان از روشهایی که غرب در نشان دادن چراغ سبز سود میبرد، به چنین اهدافی نائل شد. در اندیشه امام استکبارستیزی جای غربستیزی یا شرقستیزی را گرفت؛ زیرا به جز دو قطب متخاصم در جنگ سرد و دو ابرقدرت شرق و غرب، قدرتهای دیگری هم هستند که بر سیاستهای هر چند دنبالهروانۀ آنها، روح استکباری حاکم است و در راه نوینی که امام در رابطه با شرق و غرب و متحدان آنها نشان داد، استکبارستیزی را نه تنها راه نجات جهان اسلام بلکه به عنوان سیاست کلی رهایی بخش برای جهان سوم ارائه داد و استکبار را با مفهوم دینی و فرهنگی شیطان مترادف شمرد و مبارزۀ با استکبار را پیکار با شیطان معرفی کرد و در میان مستکبران جهانخوار آمریکا را به عنوان شیطان بزرگ و سمبل سیاست استکباری در نوک حملات سیاسی خود قرار داد و شعار مرگ بر شیطان بزرگ را برای همه مستضعفان جهان به ارمغان آورد[۳].[۴]
غربستیزی و دفاع مشروع
غربستیزی تنها یک خصلت روحی و حالت نفسانی و اخلاق سیاسی نیست. غربستیزی برای جهان اسلام رمز گویایی از یک سیاست عملی و دفاع مشروع است. مبنای نظری اندیشۀ غربستیزی مسئولیت بزرگ جهان اسلام در دفاع مشروع از حقوق خود در برابر غرب متجاوز است و به همین دلیل بوده که وقتی تجاوز از طرف غرب قطع میشود، ستیز و پیکار جای خود را به محبت و حتی احسان میدهد و قرآن در مورد بیگانگان غیر متجاوز، توصیه به نیکی و احسان نیز کرده است. ﴿أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ﴾[۵]. با این لحاظ، غربستیزی چیزی جز عمل متناسب با دفاع مشروع نیست که در یک فرایند زنجیرهای به تناسب نوع تجاوز و خصومت غرب، در اشکال مختلف عملی و سیاستهای خاص ظاهر میشود و در حقیقت این نوع عمل غرب است که عکسالعمل مناسب آن، را جهان اسلام به دنبال دارد. دفاع مشروع در اسلام تنها به معنای مشروعیت دفاع نیست، بلکه به معنای ضرورت و لزوم هر نوع عمل جهادی مناسب و مشروع است که به قطع تجاوز میانجامد و با آن پایان میگیرد. بیگمان دفاع مشروع بدون حالت ستیزهگری یا تجاوزهای دشمن، ثمری مطلوب به دنبال ندارد و عملیات دفاعی با حالت روانی مناسب، میتواند ثمربخش باشد و آن را به هدف نهایی برساند که قطع تجاوز است[۶].[۷]
غربستیزی و مبانی نظری
اندیشۀ سیاسی غربستیزی صرف نظر از تاریخ پیدایش آنکه به اواخر سدۀ هجدهم و اوایل سدۀ نوزدهم باز میشود و به موازات نخستین علایم بیداری جهان اسلام در برابر تهاجم یغماگرانۀ غرب آغاز شد، اصولاً ریشه در اندیشۀ سیاسی قرآن و سیرۀ سیاسی پیامبر(ص) دارد. منظور از غربستیزی که ریشه در قرآن دارد، دشمنستیزی است. روش مسالمتآمیز و صلحجویانۀ اسلام در برابر مخالفان و بیگانگانی که در صدد مخاصمه و توطئه نیستند امری مسلم و مورد تأکید در لابهلای نصوص مختلف اسلامی است. مواردی چون: اصل مقابله به مثل اصل تبرّا نسبت به دشمن، دفاع مشروع، ظلمناپذیری و نفی سلطهگری را میتوان از مبانی نظری اندیشه غربستیزی در اسلام دانست[۸].[۹]
منابع
پانویس
- ↑ فقه سیاسی، ج۱۰، ص۲۴۲.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۲۷۲.
- ↑ فقه سیاسی، ج۱۰، ص۲۴۳ – ۲۴۲.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۲۷۲.
- ↑ «خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکردهاند و شما را از خانههایتان بیرون نراندهاند باز نمیدارد؛ بیگمان خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره ممتحنه، آیه ۸.
- ↑ فقه سیاسی، ج۱۰، ص۲۳۷.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۲۷۳.
- ↑ فقه سیاسی، ج۱۰، ص۲۳۳.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۲۷۳.