سیره در کلام اسلامی
این مقاله هماکنون در دست ویرایش است.
این برچسب در تاریخ 26 خرداد ۱۴۰۳ توسط کاربر:Bahmani برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شده است. اگر بیش از پنج روز از آخرین ویرایش مقاله میگذرد میتوانید برچسب را بردارید. در غیر این صورت، شکیبایی کرده و تغییری در مقاله ایجاد نکنید. |
سیره بهمعنای استمرار طریقه، روش و رفتار و اخلاق عملی به کار رفته است. وقتی سیره پیامبر یا امامان گفته میشود، نمونههایی از اخلاق و رفتار مستمر آنان مقصود است که در زندگی بر آن روش عمل میکردند. سیره پیامبر (ص) و معصومان یکی از راههای دریافت معارف اسلامی است.
معناشناسی
معنای لغوی
سیره بر وزن “فعله” اسم مصدر از فعل “سارَ ـ یسیرُ” است که در ادبیات و لغت، مصادر گوناگونی برای آن آمده است: “سَیر، مَسیر، تَسْیار، مَسیره و سَیرورَه”. این مصادر همه به معنای رفتن، جریان داشتن و در حرکت بودن به کار رفتهاند[۱] و بر این اساس، بسیاری نیز واژه “سیره” را به نوع حرکت و شیوه جریان داشتن و یا به عبارتی نوع، سبک و شیوه رفتار و کردار تعریف کردهاند[۲]. سیره روش در چیزی و به معنای سنت است؛ زیرا حرکت میکند و جریان مییابد[۳]، بنابراین گونهای دوام و استمرار در معنای سیره نهفته است. خداوند متعال در قرآن، سیره را به مفهوم هیئت، صورت و شکل به کار برده است: قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى[۴].[۵]
معنای اصطلاحی
سیره در اصطلاح دینی به معانی طریقه، روش و رفتار و اخلاق عملی به کار رفته است. چنانکه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان از سیره، با عنوان نوع خاص رفتار و عملکرد انسان تعبیر میکند[۶]. وقتی سیره پیامبر یا امامان گفته میشود، نمونههایی از اخلاق و رفتار مستمر آنان مقصود است که در زندگی بر آن روش عمل میکردند. گاهی هم اخلاق و سیره و سنّت به یک معنی به کار میرود. در برخی از موارد واژه “هَدْی” بهمعنای سیره و روش و هیئت ظاهری افراد بهکار رفته است[۷]؛ یعنی اینکه افراد ظاهرالصلاح هستند یا بدعمل و بدرفتار.
از سدههای نخستین تاریخ اسلام به بعد، محققان اسلامی در خلال جمعآوری احادیث بزرگان به ویژه رسول خدا(ص) به ثبت سیره آن حضرت در مجموعههایی با عنوان مسند، سنن و غیر آن پرداختهاند و جنبههای مختلف زندگانی ایشان را مورد بررسی دقیق و موشکافانه قرار دادهاند[۸]. در توصیفهای دینی آمده است سیره پیامبر و اهل بیت آن حضرت را بشناسیم و همانگونه باشیم که آنان بودند و روش آنان را اسوه و سرمشق خویش قرار دهیم[۹].
سیره به معنای شرح حال
معنای دیگر سیره بیان شرح حال بزرگان است. این معنی از دو معنای پیشین گستردهتر است و اکنون رواج دارد. حاجی خلیفه درباره علم سیره مینویسد: “علم سِیر دربرگیرنده چند فن و بخش است: اسماء پیامبر، ویژگیها، فضایل، جنگها، تولد و بعثت آن حضرت”[۱۰]. سیره ابن هشام، سیره حلبی و سیره ابن کثیر و... دربردارنده سرگذشت و رفتار پیامبرند. چون هدف از این گونه سیره نگاریها، پیروی و الگوگیری است، دیدگاههای عقیدتی افراد نیز ارائه میشود.
سیره یعنی تاریخ زندگانی افراد از زوایای گوناگون. این معنا از سیره تفاوتی با تاریخ ندارد، جز اینکه تاریخ مربوط به سرگذشت تمام ملتها و قومهاست و سیره مربوط به سرگذشت انسانهای برجسته و فرهیخته. این معنا از باب توسعه در معنای سیره است. به جهت نگاه خاص و احترامآمیزی که به سیره شده، درباره بزرگان به کار میرود؛ از اینرو در تعریف سیره نوشتهاند: تدوين تفاصيل حياﺓ أحد المشاهير و أعماله[۱۱]: [سیره] نگارش شرح زندگانی و رفتار یکی از بزرگان است.
کتابهای گوناگونی به عنوان سیره در شرح حال افراد نگاشته شده است: سیر الملوک یا سیاستنامه خواجه نظام الملک طوسی، سیر الأقطاب، سیر الأنبیاء و الائمه، سیرة ابن طولون، سیرة أجنبی، سیرة ابی بکر، سیرة الأسکندر، سیرة الأنبیاء، سیرة الصدیقة الکبری، سیرة القائم و...[۱۲]. دائرة المعارف اسلامیه که توسط مستشرقان نگاشته شده، سیره را به همین معنا دانسته است[۱۳]. حاجی خلیفه نیز علم سیره را به این معنا گرفته و نخستین کسی را که دراین باره کتاب نگاشته، محمد بن اسحاق (م۱۵۱) دانسته است[۱۴]. سیدحسن صدر این نظر را تأیید میکند[۱۵].[۱۶]
سیره
واژهشناسان معانی متعددی برای کلمه «سیره» ذکر کردهاند؛ مانند: روش، طریقه، سنت[۱۷]، سبک و نحوه انجام دادن کار، حرکت در روز، حرکت در شب و مطلق حرکت کردن و راه رفتن. سیره را مثل فطره بر وزن «فِعلَه» گرفتهاند که بر نوع و سبک رفتار دلالت میکند[۱۸]. راغب اصفهانی میگوید: سیره به معنای حالتی است که انسان یا غیر او بر آن حالت زندگی میکند؛ چه آن حالت غریزی باشد و چه اکتسابی[۱۹]. چنانکه سیره در قرآن به همین معنا به کار رفته است: سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى[۲۰].
به نظر اهل لغت یک نوع سیر و حرکت در قالب راه رفتن یا فعالیتهای دیگر در مفهوم سیره نهفته است؛ همانگونه که مشتقات آن مانند سَارَ، سَيَرَ، يَسِيرُ و سِيرُوا به نوعی متضمن معنای رفتار و حرکت هستند. همچنین کاربرد مشتقات سیره در قرآن کریم به شکل امر: سِيرُوا فِي الْأَرْضِ[۲۱] و فعل مضارع: أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ[۲۲] ناظر به همین معناست. سیره در اصطلاح به معانی متفاوتی به کار رفته و تعریف واحدی که مورد وفاق همه اندیشمندان باشد، تاکنون درباره آن وجود ندارد. برخی از سیرهشناسان آن را به معنای طریقه و حالت دانسته که برگرفته از مفهوم لغوی آن است[۲۳]. بعضی دیگر سیره را برابر با تاریخ و ثبت وقایع تاریخی قرار داده که دامنه وسیعی همانند تاریخ پیدا میکند[۲۴]. چنان که عرف تاریخنویسان همین معنا را تأیید میکند و برداشت عمومی آنها از سیره، ذکر حوادث و سرگذشت افراد میباشد که سیرههای تدوین یافته به وسیله آنان، گواه بر این امر است[۲۵]. همچنین سیره را بر چگونگی رفتار انسان نیز اطلاق کردهاند که شامل همه فعالیتهای فرد میشود[۲۶].
شهید مطهری بیش از دیگران در مفهومشناسی سیره سخن گفته است. ایشان هموزن بودن سیره با هیئت «فِعلَه» را دلیل بر این قرار داده که این هیئت معنای خاصی به آن میبخشد و آن معنا عبارت از نوع و سبک خاص رفتار است. به نظر ایشان هر رفتاری را نمیتوان اصطلاحاً سیره نامید؛ بلکه رفتاری که دارای روش و سبک ویژه باشد، مصداق سیره خواهد بود[۲۷]؛ چراکه هیئت مذکور در لغت عرب دلالت بر نوع و روش خاص دارد؛ چنان که اگر گفته شود جَلَسَتُ جِلْسَة نوع مخصوص نشستن را میرساند؛ برعکس اگر بگوییم جَلَسَتُ جَلْسَة به مطلق نشستن دلالت دارد[۲۸]. برخی دیگر از سیرهنویسان بر همین اساس «سبک و قاعده رفتار» را معنای سیره دانستند که بنابراین قواعد حاکم بر رفتار فرد را باید جستوجو کرد[۲۹]. در مجموع دو معنا از تعریفهای پیشگفته به دست میآید: یکی معنای عام که عبارت است از ثبت وقایع تاریخی و سرگذشت افراد، دوم معنایی خاص که سبک و قاعده رفتار میباشد. تفاوت این دو معنا علاوه بر میزان شمول و فراگیری، در این جهت نیز ظاهر میشود که سیره به معنای اول، یکی از مصادر سیره به معنای دوم است؛ یعنی از بررسی عملکرد افراد در طول زندگی او، میتوان به سبک و روش رفتاری وی دست یافت[۳۰]. منظور از سیره در این نوشتار نزدیک به معنای دوم، رفتارهای نسبتاً ثابتف روشمند و ضابطهمندی است که از مجموع عملکرد فرد در عرصه زندگی وی قابل استخراج میباشد.
سیره به همین معنا در کلام امام حسین(ع) نیز به کار رفته است. آن حضرت ضمن وصیتی به محمد حنفیه فرمود: «أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع)»[۳۱]؛ «تصمیم دارم امر به معروف و نهی از منکر کنم و روش جد و پدرم علی بن ابی طالب(ع) را دنبال نمایم»؛ یعنی سبک و قانون رفتاری آنان را در اجرای احکام الهی پی گرفته، بدان عمل کنم.[۳۲].
انواع سیره
سیره دارای انواع و اقسامی است که هر کدام در زمینه خاصی به کار میرود و در حوزه کاربرد خود، معتبر و تأثیرگذار است. در اینجا برای آشنایی مخاطبان، به انواع سیره به نحو مطلق، یعنی «سیره بما هی سیره» اشاره میشود، بدون آنکه تقسیم و حصر عقلی مد نظر باشد و یا همه اقسام مورد اشاره، محور بحث باشند. البته شاید بعضی انواع سیره که در ذیل ذکر میشوند، در این نوشتار مورد نیاز نباشند و یا میان آنها تداخل وجود داشته باشد، ولی هدف، آشناسازی دانش پژوهان با گونههای مختلف سیره است.
- سیره فردی: سیره فردی به رفتارهایی اطلاق میشود که بیشتر جنبه شخصی دارد و ناظر به عملکرد فرد است، نه دیگران. به عبارت دیگر، منظور از سیره فردی رفتار و مَشی است که هدف آن متوجه خود فرد است و اغلب به قصد خودسازی و تکامل روحی و معنوی فرد و یا جهت گذران زندگی صورت میگیرد؛ نظیر عبادات و یا کارهای معمول شبانهروزی. بنابراین، سیره فردی معصومین(ع) قلمرو وسیعی پیدا میکند و همه فعالیتهای فردی آنان را فرا میگیرد. سادهزیستی، نظم، انضباط و امثال اینها، در حوزه سیره فردی قرار میگیرند؛ چون مربوط به خود فرد هستند و هدف از آنها انجام وظایف شخصی است.
- سیره اجتماعی: سیره اجتماعی در برابر سیره فردی قرار دارد و منظور از آن، رفتارهایی است که در ارتباط با دیگران انجام میگیرند و اگر فرد تنها باشد، به انجام آن اقدام نمیکند. تعاون و همکاری و حسن معاشرت را میتوان در زمره سیره اجتماعی شمرد؛ چراکه همکاری در صورت وجود دیگران معنی پیدا میکند و اگر انسان تنها باشد، تعاون مصداق ندارد. به لحاظ ساختار ادبی هم تعاون بر وزن «تفاعل» است و دو رکن لازم دارد و بدون طرف دوم، محقق نمیشود. همچنین حسن معاشرت یک پدیده اجتماعی است و تحقق آن حداقل به دو نفر وابسته است تا مفهوم همزیستی محقق گردد. رفتار انسان توأم با همکاری و حسن معاشرت وی با مردم، معنی بخش سیره اجتماعی او است. اگر این همکاری و رفتار نیکو در محیط خانواده بود، به سیره خانوادگی و اگر فراتر از آن در محیط اجتماع بود، به سیره اجتماعی تعبیر میشود.
- سیره اخلاقی و تربیتی: سیره در حوزه اخلاق و تربیت، با سیره در حیطه فردی و اجتماعی ارتباط نزدیک دارد. شاید با دید سطحی نتوان تفاوتی میان سیره فردی و اخلاقی و همچنین میان سیره اجتماعی و تربیتی قائل شد و تفاوت آنها را به دست آورد؛ زیرا سیره اخلاقی تفاوت چندانی با سیره فردی ندارد و هر دو ناظر به رفتارهای شخصی انسان هستند. سیره اجتماعی هم تمایز قابل توجهی از سیره تربیتی نداشته و هر دو در ارتباط با دیگران شکل میگیرند و ظرف وجودی آنها، فضای اجتماع است. تفاوت آنها در این است که سیره تربیتی به منظور دیگرسازی انجام میگیرد و سیره اجتماعی ممکن است چنین هدفی نداشته باشد. بدین ترتیب، اگر به مفهوم و کاربرد سیره در حوزههای مختلف دقت شود، تفاوتهایی هرچند جزئی میان آنها وجود دارد. سیره فردی نیز به یک اعتبار، اعم از سیره اخلاقی است؛ زیرا مفهوم اخلاق، متضمن ارزش است و وقتی از اخلاق سخن گفته میشود، یعنی کارهایی که ارزش مثبت دارند؛ از این رو، رفتارهای عادی مانند خوردن و آشامیدن یا رفتارهای غیر اخلاقی را نمیتوان در حوزه اخلاق داخل کرد، ولی در عین حال، رفتار فردی بر آنها صادق است بر این اساس، سیره فردی، اعم از سیره اخلاقی است و منظور در اینجا، بحث پیرامون سیره اخلاقی میباشد که بخشی از رفتارهای فردی را تشکیل میدهد. نکته قابل توجه آنکه سیره فردی معصومین(ع) از آن جهت که همراه با آداب و سنتهای خاص است و اگر آن آداب و روشها به خوبی تبیین گردد، جنبه آموزندگی و سازندگی بسیار خواهند داشت، سیره فردی آن بزرگواران هم مورد نظر خواهد بود. به عبارت دیگر، سیره فردی منتسب به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، جنبه اخلاقی به خود میگیرد و ارزشمند میشود. به عنوان نمونه، سیره فردی پیامبر(ص) در شستن دستها قبل و بعد از غذا، با این که یک رفتار فردی است، ولی قابل تأسی بوده و آثار بهداشتی و تربیتی فراوان دارد. بدین ترتیب، تفاوت سیره اجتماعی و تربیتی نیز روشن میگردد؛ زیرا سیره اجتماعی به رفتارهایی گفته میشود که تنها در عرصه اجتماع شکل گرفته و هدف تربیتی نداشتهاند، اما سیره تربیتی، جنبه دیگرسازی دارد و منظور از آن، پرورش دیگران و نهادینه کردن ارزشها در وجود آنها در قالب رفتارهای عینی است. برای مثال، حسن معاشرت با مردم، گاه به عنوان رفتار اجتماعی مطرح فقط و به خاطر آنکه کار پسندیدهای است انجام میگیرد و گاهی افزون بر آن، با هدف پرورش دادن دیگران با آن رفتار صورت میگیرد که همسایگان چنین رفتاری را فراگیرند و با هم رفتار نیک داشته باشند. بنابراین، سیره اجتماعی، فراتر از سیره تربیتی است و دامنه وسیعتری به خود میگیرد و ممکن است بخشی از رفتارهای اجتماعی جنبه تربیتی نداشته باشند.
- سیره قولی و فعلی: یکی دیگر از تقسیمات سیره، تقسیم آن به قولی و فعلی است؛ زیرا سیره، اعم از گفتاری و رفتاری است و سبک و روشی که معنای خاص سیره است، در هر دو حوزه، مصداق پیدا میکند. از آنجا که گفتار، نوعی رفتار است و میتواند سبکها و روشهای گوناگون داشته باشد، وقتی سیره مورد بحث و بررسی قرار میگیرد، تنها رفتار منظور نیست، بلکه گفتار را هم شامل میشود. سخن نیز مانند فعل، اقسام مختلفی دارد و به گونههای متعدد قابل تقسیم است؛ مانند: سخن خطابی، حماسی، عاطفی، ادبی. سیره قولی، به اطوار و احوال گفتار اطلاق میگردد و به آن سبک و روش گفتاری گفته میشود که بعضی افراد، به ویژه اهل سخن، دارای نوع خاصی در ایراد خطابه هستند. برای مثال، شهید مطهری و مرحوم محمدتقی فلسفی از سخنرانان معروف معاصر، هر کدام شیوه مخصوصی در صحبت و سخنرانی داشتند. سیره فعلی هم، سبک و روش خاص انسان در عرصه فعل و عمل است که هر کس میتواند رفتار ویژهای داشته باشد. ممکن است روش فردی در برخورد با مردم، شیوه مدارا و عفو و گذشت باشد و فردی دیگر خشونت و انتقام را شیوه رفتاری خویش قرار دهد. در سیره معصومین(ع) نیز این دو نوع سیره، قابل بازیابی است و برای هر یک نمونههای فراوانی میتوان از گفتار و رفتار ایشان به دست آورد. امام علی(ع) در نامه سی و یکم نهج البلاغه ضمن ارائه دستورات تربیتی به فرزندش امام حسن مجتبی(ع)، ۱۱ بار کلمه «يَا بُنَيَّ» (ای فرزندم) را به کار برده و این امر، نشاندهنده سیره قولی ایشان در زمینه سخن گفتن با فرزند و راه و راهنمایی کردن اوست. احترام ایشان به امام حسن(ع) و امام حسین(ع)، بوسیدن، در آغوش گرفتن و نوازش کردن آنان، بیانگر سیره فعلی آن حضرت نسبت به فرزند میباشد. هر چند در این نوشتار، هم سیره قولی و هم سیره فعلی معصومین(ع) مورد نظر است، ولی تأکید بیشتر بر سیره عملی آن بزرگواران میباشد؛ زیرا تأثیر تربیتی آن، بیش از سیره قولی است.
- سیره عقلایی (بنای عقلا): سیره عقلا نیز از اقسام سیره است که در فقه کاربرد زیاد دارد و در علم اصول مورد بحث قرار میگیرد. در اصول فقه، درباره سیره یا بنای عقلا، بحثهای مفصلی شده و نیازی به ذکر آن مطالب نیست. نفس سیره عقلا در بحث اخلاق و تربیت نقش چندانی ندارد[۳۳] و منظور از ذکر آن در اینجا، اطلاع و اشاره به تمام انواع سیره است. مرحوم مظفر در تعریف سیره عقلا میگوید: «توافق عقلای عالم ملت و مذهبی بر انجام یا ترک کاری را سیره عقلا گویند»[۳۴]. بر این اساس، سیره عقلا از همه انواع سیره، عامتر است و اختصاص به مسلمان و غیر مسلمان ندارد، بلکه همه عاقلان جهان را شامل میشود.
- سیره متشرعه (شرعی): رفتار پیروان یک شریعت بر عمل یا ترک یک کار، به سیره متشرعه تعبیر میشود. هر چند این اصطلاح عمومیت دارد و به همه شرایع اطلاق میگردد، ولی در مباحث فقه و اصول، به شریعت اسلام انصراف دارد. وقتی گفته میشود سیره متشرعه، سیره مسلمانان منظور است، نه سیره پیروان ادیان دیگر. مرحوم مظفر در این زمینه میگوید «سیره متشرعه، شرعی یا اسلامی، وفاق مسلمانان بما هم مسلمان بر فعل یا ترک امری است»[۳۵]. به نظر ایشان، تفاوتی میان سیره متشرعه، شرعی و اسلامی وجود ندارد و منظور از هر سه اصطلاح، موافقت مسلمانان بر انجام یا ترک کاری است. سیره متشرعه، اخص از سیره عقلا است و به بحث اخلاق و تربیت ارتباط چندانی ندارد.
از مجموع آنچه در باب انواع سیره گفته شد، در مییابیم که سیره معصومین(ع) در باب اخلاق و تربیت، اخص از همه اقسام سیره است و تاکنون، بحث علمی مستقلی درباره آن انجام نگرفته است. در این نوشتار، سعی داریم سیره اخلاقی و تربیتی پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) را تا آنجا که ممکن است به صورت مطلوب مورد بررسی قرار دهیم.[۳۶].
سیره معصوم
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: محمدمرتضی زبیدی، تاجالعروس من جواهر القاموس، ج۲، ص۵۴؛ جمالالدین محمد بن مکرم، لسانالعرب، ج۲، ص۲۵۲.
- ↑ ر.ک: ابوالحسین احمد بن فارس، معجم مقاییساللغة، ج۳، ص۱۲۰-۱۲۱؛ ابو القاسم حسن بن محمد راغب اصفهانی، مفردات، ص۷۲۴؛ جمالالدین محمد بن مکرم، لسانالعرب، ج۶، ص۴۵۴؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۳۴۰.
- ↑ ابن فارس، معجم مقائیس اللغه، ج۳، ص۱۲۰-۱۲۱.
- ↑ «فرمود: آن را بگیر و مترس! ما آن را به روال نخست آن، باز میگردانیم» سوره طه، آیه ۲۱.
- ↑ ملکزاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور ص۲۷؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص۵۹.
- ↑ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۱۷۸.
- ↑ ابن اثیر جزری (مبارک)، النهایه فی غریب الحدیث، ج۵، ص۲۵۳؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۵، ص۳۵۶: الْهَدْيُ: السّيرة و الهيئة و الطّريقة.
- ↑ برای مطالعه بیشتر در این خصوص ر. ک: فصل اول کتاب سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، اثر نگارنده.
- ↑ ملکزاده، محمد، سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور ص۲۷؛ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی؛ اکبر ذاکری، علی، درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص۷۰.
- ↑ مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۰۱۲.
- ↑ خلیل جر، لاروس المعجم العربی الحدیث، ص۶۸۸.
- ↑ شیخ محسن آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱۲، ص۲۷۶-۲۸۱.
- ↑ مستشرقین، دائرةالمعارف الاسلامیه، ج۱۲، ص۴۳۹-۴۵۸.
- ↑ مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۰۱۲.
- ↑ سیدحسن صدر، تأسیس الشیعه، ص۲۳۲.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص۶۹.
- ↑ المصباح المنیر، ج۱، ص۳۶۱. السِّيرَةُ: الطَّريقةُ في الشَّيءِ وَ السُّنَّةِ (معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۶۱).
- ↑ لغتنامه، ص۱۲۲۴۱-۱۲۲۴۲؛ فرهنگ بزرگ جامع نوین، ج۱ و ۲، ص۶۹۰؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ص۳۳۶-۳۳۵، ماده سیر؛ مجمع البحرین، ج۳، ص۳۴۰؛ معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۶۱، لسان العرب، ج۶، ص۴۵۴.
- ↑ مفردات الفاظ القرآن، واژه سار، ص۴۳۳.
- ↑ «ما آن را به روال نخست آن، باز میگردانیم» سوره طه، آیه ۲۱.
- ↑ «روی زمین گردش کنید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۷.
- ↑ «و آیا در زمین گردش نکردهاند؟» سوره روم، آیه ۹.
- ↑ المیزان، ج۱۴، ص۱۹۹.
- ↑ سیره سیاسی معصومان(ع)، ص۲۱.
- ↑ سیرههای نوشته شده به وسیله تاریخنگاران مانند سیره ابن هشام، سیره حلبی، سیره نبوی از ابن عساکر و امثال آن.
- ↑ سیره پیامبر و اهل بیت(ع)، ج۱، ص۱۰.
- ↑ سیره نبوی، ص۴۵.
- ↑ سیره نبوی، ص۴۶.
- ↑ سیره پیامبر و اهل بیت(ع)، ج۱، ص۱۰.
- ↑ سیره پیامبر و اهل بیت(ع)، ج۱، ص۱۰.
- ↑ فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)، ص۳۲۹.
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۱۱۶.
- ↑ دروس فی علم الاصول، ج۱، اثبات صغری الدلیل الشرعی، ص۲۷۰-۲۸۶.
- ↑ اصول الفقه، ج۱، ص۱۷۱.
- ↑ اصول الفقه، ج۱، ص۱۷۱.
- ↑ احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۴۲.