کمک به نیازمندان
مقدمه
از سیره معصومان استفاده میشود که آنان به نیازمندان کمک میکردند، گرچه مسلمان نبودند یا از مسلمانان مخالف آنان بودند. ساره زنی آوازخوان بود که در مکه زندگی میکرد و در مجالس جشن و عیش آواز میخواند؛ بعد از جنگ بدر به مدینه آمد و از پیامبر (ص) درخواست کمک کرد. حضرت پرسید: مسلمان شدی؟ گفت: نه؛ فرمود: هجرت کردی؟ گفت نه؛ ساره گفت: آمدهام که به من کمک کنی؛ چراکه بعد از جنگ بدر مردم مکه مرا برای آوازخوانی نمیبرند. حضرت فرمود: نه آواز به درد تو میخورد و نه مال و بعد به او کمک کرد. همو بود که نامه حاطب بن ابی بلتعه را میخواست به مکه ببرد. او بعد از بازگشت به مکه به هجو رسول خدا (ص) پرداخت[۱]. کمک به این زن مشرک آوازهخوانِ نیازمند، برخاسته از سیره اجتماعی و اخلاق بزرگمنشانه پیامبر (ص) بود. دیگر معصومان نیز این خصلت را داشتند.
امیرالمؤمنین دیدند مرد نابینایی از مردم درخواست کمک میکند؛ فرمود: این چیست؟ یعنی چرا چنین است؟ پاسخ دادند: او نصرانی و غیرمسلمان است. حضرت فرمود: او را به کار گرفتید و اکنون که پیر و ناتوان شده، به او کمک نمیکنید؟ مخارج او را از بیت المال بدهید[۲].
امام سجاد (ع) از گوشت قربانی به خوارج میداد با اینکه ویژگی خوارج مخالفت با علی (ع) است. این نکته از امام صادق (ع) نقل شده که با اینکه امام سجاد (ع) میدانست زنی از حروریه و خوارج است، به او گوشت داد[۳]. اینها همه نشاندهندۀ سیره اجتماعی معصومان در برخورد کریمانه با دشمنان است[۴].
امام سجاد(ع) در تاریکی شب از منزل خارج میشد و کیسههای مواد غذایی و غیرغذایی را بر پشت خود حمل میکرد و درِ خانههای نیازمندان میرفت و در میزد و به کسی که بیرون میآمد کمک میکرد. آن حضرت صورت خود را میپوشاند تا او را نشناسند. وقتی حضرت درگذشت، آن نیازمندان دیدند حامی گذشته آنان دیگر نمیآید؛ بعد متوجه شدند او علی بن الحسین(ع) بوده است[۵]. در نقلی آمده آن حضرت به صد خانواده کمک میکرده است[۶]. زهری گزارش جالبی از این کمکها دارد. او میگوید: در یک شب سرد بارانی علی بن الحسین(ع) را دیدم که بر پشت خود آرد و هیزم حمل میکند. به او گفتم: ای فرزند رسول خدا(ص)، این چیست؟ پاسخ داد: من قصد سفر دارم؛ برای آن توشه فراهم و حمل میکنم. حضرت حاضر نشد این وسایل را به غلام زهری یا خود وی بدهد[۷]. به نظر میرسد این نیازمندان از فقیران مدینه بودند نه شیعیان؛ به تعبیر دیگر حضرت به نیازمندان شهر کمک میکرد و مقید نبود که دارای عقیده و باور خاصی باشند[۸].
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ محمد بن عمر واقدی، مغازی، ج۲، ص۸۶۰؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۸، ص۱۶؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۲۱، ص۹۳.
- ↑ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۲۹۳.
- ↑ «أَنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ (ع) كَانَ يُطْعِمُ مِنْ ذَبِيحَتِهِ الْحَرُورِيَّةَ. قُلْتُ: وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُمْ حَرُورِيَّةٌ؟ قَالَ: نَعَمْ»؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۵، ص۴۸۴.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۱۷۰.
- ↑ شیخ صدوق، الخصال، ج۲، ص۵۱۷؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج۴، ص۱۵۳.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج۴، ص۱۵۴.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج۴، ص۱۵۳؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۲۳۱.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره اقتصادی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص ۱۴۲.