بصیرت در نهج البلاغه
مقدمه
- واژه بصیرت بهمعنای بینش، بینایی، روشنبینی و دانایی است و در کتابهای لغت عرب در معنای دلیل، حجت، برهان و بینایی دل معنا شده است. واژه بصیرت در قرآن کریم و احادیث نیز در مفاهیم متشابهی مانند دلالتی که موجب آگاهی میشود و دلایلی که به یاری آن آدمی راه هدایت را از گمراهی تشخیص میدهد، بهکار رفته است. برای نمونه بیشتر مترجمان و مفسران قرآن کریم واژه "بصائر" را در آیات ۱۰۴ سوره انعام و ۲۰۳ سوره اعراف، بهمعنای حجتها و دلایل و بینات دانستهاند[۱].
- امام علی (ع) در مواردی به تبیین مفهوم بصیرت پرداختهاند. در نظر ایشان بصیرت، نعمتی است که به انسان اعطا شده است و آدمی خود باید در جهت بهکارگیری آن بکوشد[۲]. از اینرو بر داشتن بصیرت در موضعگیریها تأکید دارد و میفرماید: کسی را یافتم که پیرو حاملان علم بود، ولی در شناخت رمز و راز علم بصیرتش نبود؛ در اولین شبهه که بر او عارض میشد، شک و تردید در دلش شراره میافروخت[۳][۴].
- امام (ع) در مواردی به عواملی که موجب پدیداری بصیرت در آدمی میشود اشاره داشتهاند. از جمله عوامل ایجاد بصیرت میتوان به تمسک به قرآن کریم، عبرت از روزگار و ذکر حق اشاره کرد. نزد امام، نگاه بصیرانه به زندگی موجب میشود آدمی محدوده زندگی را فراتر از دنیای فانی بیند و در تفکر خویش فردی معاداندیش باشد: دنیا منتهای دیده نابیناست که نگاهش از آن درنمیگذرد و آنچه را که در آن سوی آن است، نمیبیند. آنکه اهل بصیرت است، دیدگان میگشاید و میداند که در آنسوی آن، سرای آخرت است. اهل بصیرت از دنیا دل برمیکند و آنکه دیده باطنش نابیناست از آن دل برنمیکند. بینا برای آخرت توشه برمیگیرد و نابینا برای زندگی دنیا[۵][۶].
بصیرت عامل نجات امت
- حضور عنصر بصیرت در جامعه اسلامی و میان مسلمانان، عاملی است که جمعیّت آنان را حفظ میکند. از اینرو کسانی را میستاید که در کشاکش فتنهها بصیرت خویش را، با پناه بردن به قرآن و اهل بیت، چنان صیقل میدهند که آهنگر تیغه شمشیر را صاف و صیقلی میکند[۷]. روند سستی امت اسلام در پیگیری امر حق، سرنوشت تاریخی آنها را تغییر خواهد داد، چنانکه آیه شریفه زیر بیان میدارد: در حقیقت، خدا حال قومی را تغییر نمیدهد تا آنان حال خود را تغییر دهند[۸]. امام، امت جاهل آن زمان را چنین وصف میکند: مردمانی ظالم و فاسد، سزاوار ناگواری حوادث شدند. همچنین گروهی به دامن بلای بیتفاوتی گرفتار شدند و گروهی از جبهه و جهاد بیشرمانه گریختند[۹]. خداوند سرنوشت آنها را تغییر داد و حاکمانی را بر آنها مسلط کرد که بر آنها ستم روا داشتند و آنها را بهسوی انحراف و انحطاط کشاندند. امام علی (ع) در پیشبینی وضعیّت امت اسلامی پس از خود میفرماید: هر آینه بعد از من بر شما روزگاری خواهد آمد که در آن هیچ چیز پنهانتر از حق و هیچ چیز آشکارتر از باطل نباشد و دروغ بستن به خدا و پیامبرش از هر چیز دیگر رایجتر باشد. در نزد مردم آن زمان، کالایی کاسدتر از قرآن نیست، اگر آن را چنانکه باید بخوانند و باز کالایی پرسودتر از قرآن نخواهد بود، اگر معنایش را تحریف کنند. در سراسر بلاد، چیزی ناشناختهتر از کار نیک و شناختهتر از زشتکاری نباشد. حاملان قرآن، قرآن را واگذارند و حافظان قرآن، قرآن را فراموش کنند. پس قرآن و اهل قرآن راندهشدگان باشند و از جمع مردم به دور. قرآن و اهل قرآن هر دو یک راه روان باشند و کس آن دو را احترام نکند. در این روزگار، قرآن و اهل قرآن در میان مردماند و در میان مردم نیستند، با مردماند و با مردم نیستند، زیرا گمراهی و هدایت را با هم سازگاری نباشد، هر چند در کنار هم آیند[۱۰]. از اینرو سفارش میکند که همواره پیرو راه راست باشند و از کمی اهل حق نهراسند. به مردم سفارش میکند تنها مستمسکی که باید به آن توجه کنند و همواره آن را در نظر داشته باشند، خشنودی و خشم خداوند است[۱۱]. امام (ع) امت اسلام را از پیروی حاکمان متکبر و فاسد پرهیز میدهد[۱۲] و مردمان را به استقامت در مسیر حق و یاوری آن برمیانگیزد:شما گفتهاید که پروردگار ما الله است. پس استقامت ورزید بر کتاب او و در راه او؛ در راهی که شما را بدان فرمان داده، به استواری گام نهید و بر طریقه شایسته عبادت او پایدار مانید. از آن راه، که در پیش پای شما گشاده است، بیرون مروید و در دین بدعت مگذارید و با دین مخالفت مکنید[۱۳][۱۴].
منابع
پانویس
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 168- 169.
- ↑ «فَانْفُذُوا عَلَى بَصَائِرِكُمْ»؛ نهج البلاغه، خطبه ١٩٧
- ↑ «أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ، لَا بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ، يَنْقَدِحُ الشَّكُّ فِي قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ»؛ نهج البلاغه، حکمت ١٤٧
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 169.
- ↑ «وَ إِنَّمَا الدُّنْيَا مُنْتَهَى بَصَرِ الْأَعْمَى، لَا يُبْصِرُ مِمَّا وَرَاءَهَا شَيْئاً، وَ الْبَصِيرُ يَنْفُذُهَا بَصَرُهُ وَ يَعْلَمُ أَنَّ الدَّارَ وَرَاءَهَا، فَالْبَصِيرُ مِنْهَا شَاخِصٌ وَ الْأَعْمَى إِلَيْهَا شَاخِصٌ، وَ الْبَصِيرُ مِنْهَا مُتَزَوِّدٌ وَ الْأَعْمَى لَهَا مُتَزَوِّدٌ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 169.
- ↑ «ثُمَّ لَيُشْحَذَنَّ فِيهَا قَوْمٌ شَحْذَ الْقَيْنِ النَّصْلَ تُجْلَى بِالتَّنْزِيلِ أَبْصَارُهُمْ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰
- ↑ ﴿ لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلاَ مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ﴾؛ سوره رعد، آیه ۱۱.
- ↑ «وَ طَالَ الْأَمَدُ بِهِمْ لِيَسْتَكْمِلُوا الْخِزْيَ وَ يَسْتَوْجِبُوا الْغِيَرَ حَتَّى إِذَا اخْلَوْلَقَ الْأَجَلُ وَ اسْتَرَاحَ قَوْمٌ إِلَى الْفِتَنِ وَ [اشْتَالُوا] أَشَالُوا عَنْ لَقَاحِ حَرْبِهِم»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰
- ↑ «"... وَ إِنَّهُ سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِی زَمَانٌ، لَیْسَ فِیهِ شَیْءٌ أَخْفَی مِنَ الْحَقِّ، وَ لَا أَظْهَرَ مِنَ الْبَاطِلِ، وَ لَا أَکْثَرَ مِنَ الْکَذِبِ عَلَی اللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ لَیْسَ عِنْدَ أَهْلِ ذَلِکَ الزَّمَانِ سِلْعَةٌ أَبْوَرَ مِنَ الْکِتَابِ، إِذَا تُلِیَ حَقَّ تِلَاوَتِهِ، وَ لَا أَنْفَقَ مِنْهُ إِذَا حُرِّفَ عَنْ مَوَاضِعِهِ، وَ لَا فِی الْبِلَادِ شَیْءٌ أَنْکَرَ مِنَ الْمَعْرُوفِ، وَ لَا أَعْرَفَ مِنَ الْمُنْکَرِ، فَقَدْ نَبَذَ الْکِتَابَ حَمَلَتُهُ وَ تَنَاسَاهُ حَفَظَتُهُ، فَالْکِتَابُ یَوْمَئِذٍ وَ أَهْلُهُ طَرِیدَانِ مَنْفِیَّانِ، وَ صَاحِبَانِ مُصْطَحِبَانِ فِی طَرِیقٍ وَاحِدٍ لَا یُؤْوِیهِمَا مُؤْوٍ، فَالْکِتَابُ وَ أَهْلُهُ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ فِی النَّاسِ وَ لَیْسَا فِیهِمْ، وَ مَعَهُمْ وَ لَیْسَا مَعَهُمْ، لِأَنَّ الضَّلَالَةَ لَا تُوَافِقُ الْهُدَی وَ إِنِ اجْتَمَعَا..."»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۴۷.
- ↑ «أَيُّهَا النَّاسُ، لَا تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَى لِقِلَّةِ أَهْلِهِ، فَإِنَّ النَّاسَ قَدِ اجْتَمَعُوا عَلَى مَائِدَةٍ شِبَعُهَا قَصِيرٌ وَ جُوعُهَا طَوِيلٌ. أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّمَا يَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱
- ↑ «وَ اعْلَمُوا -رَحِمَكُمُ اللَّهُ- أَنَّكُمْ فِي زَمَانٍ الْقَائِلُ فِيهِ بِالْحَقِّ قَلِيلٌ وَ اللِّسَانُ عَنِ الصِّدْقِ كَلِيلٌ وَ اللَّازِمُ لِلْحَقِّ ذَلِيلٌ؛ أَهْلُهُ مُعْتَكِفُونَ عَلَى الْعِصْيَانِ، مُصْطَلِحُونَ عَلَى الْإِدْهَانِ؛ فَتَاهُمْ عَارِمٌ، وَ شَائِبُهُمْ آثِمٌ، وَ عَالِمُهُمْ مُنَافِقٌ، وَ [فَارِئُهُمْ] قَارِنُهُمْ مُمَاذِقٌ؛ لَا يُعَظِّمُ صَغِيرُهُمْ كَبِيرَهُمْ، وَ لَا يَعُولُ غَنِيُّهُمْ فَقِيرَهُم»؛ نهج البلاغه، خطبه ٢٣٣
- ↑ «"... وَ قَدْ قُلْتُمْ رَبُّنَا اللَّهُ فَاسْتَقِيمُوا عَلَى كِتَابِهِ وَ عَلَى مِنْهَاجِ أَمْرِهِ وَ عَلَى الطَّرِيقَةِ الصَّالِحَةِ مِنْ عِبَادَتِهِ، ثُمَّ لَا تَمْرُقُوا مِنْهَا وَ لَا تَبْتَدِعُوا فِيهَا وَ لَا تُخَالِفُوا عَنْهَا..."»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۳۳- ۱۳۴.