اقتصاد در نهج البلاغه

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Saqi (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۶ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۵۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث اقتصاد است. "اقتصاد" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اقتصاد (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • واژه اقتصاد در فرهنگ‌های کهن، عبارت از تدبیر منزل و اراده امور خانه است. ریشه لغوی این واژه از ریشه "قصد" به‌معنای راستی راه و در لغت به‌معنای پسندیده است که آن را حد وسط و میانه افراط و تفریط دانسته‌اند. قرآن کریم به این مفهوم اشارت دارد: در رفتارت میانه را برگزین[۱][۲].
  • اقتصاد در مرحله تئوری دارای دو بخش است: نخست، علم اقتصاد که به بحث از تولید می‌پردازد و روابط بینابینی را تبیین می‌کند؛ دوم، مکتب اقتصادی که ناظر بر سیستم توزیع ثروت است. اقتصاد در اصطلاح، حالت میانه بین زیاده‎روی و خسّت‌ورزی است. خداوند کریم می‌فرماید: و آنان که چون هزینه کنند اسراف نمی‌کنند و خست نمی‌ورزند، بلکه میان این دو راه، اعتدال را در پیش می‌گیرند[۳]. همین مفهوم در نهج البلاغه نیز به‌کار رفته است: آن‌که به اندازه خرج کند، تهی‌دست نشود[۴][۵].
  • پیوند مستقیم اسلام با اقتصاد از آن جهت است که احکام شریعت یک سلسله مقررات اقتصادی درباره مالکیّت، مبادلات، مالیات، ارث، هبه، صدقه، وقف و... دارد. اقتصاد در پیوند غیر مستقیم از طریق عمل اخلاقی با اسلام پیوند می‌یابد. گویا دیدگاه و فعالیت اقتصادی در دین مبین، یک فعل اخلاقی تلقی می‌شود. اسلام مردم را توصیه می‌کند به امانت، عفت، عدالت، احسان، ایثار، منع دزدی، خیانت و رشوه، که این‌ها در زمینه ثروت یا بخش‌هایی از محدوده ثروت بروز می‌یابد. اقتصاد در دنیای جدید در قالب نهادی تخصصی بروزیافته و سیستم‌های اجتماعی را به گونه‌ای منظم سازمان‌دهی می‌کند. از‌ این‌رو از متون کهن از جمله نهج البلاغه، گرچه نمی‌توان مطالبی مطابق با علوم اقتصاد نوین انتظار داشت، اما می‌توان به مفاهیم و ارزش‌هایی دست‌یافت که زیربنای اقتصاد مبتنی بر نیازهای بومی و دینی فرهنگ‌های مختلف را تببین می‌کند. از این‌رو مطالعه نهج البلاغه به‌عنوان زبان گویای سیره و سنت حکومتی امام علی (ع)، یعنی فردی از ائمه معصومین که به حکومت دست یافت، مورد توجه ویژه قرار می‌گیرد و بر اساس آن می‌توان زیربنای مکتب اقتصاد توحیدی را بنیان نهاد. باید توجه داشت مفهوم اقتصاد در دو سطح خرد و کلان یا فردی و اجتماعی مطرح شده است[۶].
  • علم اقتصاد در سطح کلان با سه مقوله اصلی تولید، توزیع و مصرف سروکار دارد، که چهارچوب این سه در سنت و سیره امام (ع) تبیین شده است. از منظر امام، محور اقتصاد، اصل عدالت است؛ عدالتی که در توزیع همگان را یکسان می‌بیند. در این‌صورت، رفاه عمومی حاصل می‌شود. رعایت این نکته نه‌تنها به موازنه اقتصادی در اجتماع می‌انجامد، بلکه عاملی برای برقراری عدالت و تکریم مقام انسانیّت است. روایت است که امام (ع) تازیانه‌ای در دست می‌گرفت و به بازارها سرکشی می‌کرد و مردم را از خیانت در معاملات بازمی‌داشت و می‌فرمود: "همان‌طور که جنس خوب خود را عرضه می‌کنید، بد آن را نیز عرضه کنید." یعنی جنس‌های خوب و بد را جدا نکنید تا ثروتمندان بهره بیشتری از مستمندان ببرند. در تولید نیز، فرصت‌های شغلی و امکانات را بین آحاد جامعه به‌طور یکسان فراهم می‌کند. در مصرف نیز از پدیده افراط و تفریط که موجب بروز اختلاف طبقاتی در جامعه می‌شود، جلوگیری به‌عمل می‌آورد. در مکتب امام، اصل بر اندازه‌داری و میانه‌روی در مصرف است. از این‌رو میانه‌روی را نیمی از معیشت دانسته است. در سیستم اقتصادی مورد توجه امام، آزادی مفرط اقتصادی وجود ندارد و مردمان موظف به رعایت حد و حدودی هستند که مبنای اجرای عدالت در جامعه قرار می‌گیرد و نظارت حکومت در مفهوم دولت بر اقتصاد امری ضروری تلقی می‌شود[۷].

پیوند اخلاق و اقتصاد

تولید اقتصادی

زیربنای اندیشه اقتصادی امام علی (ع)

سیاست‌های اقتصادی امام علی

عدالت اجتماعی

نظارت بر بازار

اقتصاد معیشتی

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ﴿ وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ ؛ سوره لقمان، آیه ۱۹
  2. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 110.
  3. ﴿وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا؛ سوره فرقان، آیه ۶۷
  4. نهج البلاغه، حکمت ۱۳۴
  5. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 110.
  6. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 110-111.
  7. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 111.
  8. نهج البلاغه، حکمت ۲۱۷
  9. نهج البلاغه، حکمت ۴۶۷
  10. نهج البلاغه، حکمت ۳۲۰
  11. نهج البلاغه، حکمت ۴۲۱
  12. نهج البلاغه، حکمت ۳۷۸
  13. نهج البلاغه، خطبه ۱۵
  14. نهج البلاغه، حکمت ۲۲۲
  15. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 113.
  16. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 113-114.