بصیرت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۰۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل از زیرشاخه‌های بحث فضیلت و مرتبط با مدخل امام حسین است. "بصیرت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل بصیرت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

بصیرت بینش، آگاهی، هوشیاری و زیرکی، روشندلی و چشم خِرَد[۱].

واژه‌شناسی لغوی

  • این واژه برگرفته از ریشه عربی "ب ـ ص‌ ـ ر" است[۲]. در نثر و شعر قدیم فارسی فراوان یافت می‌شود[۳] و غالباً به صورت ترکیبی اضافی با واژه چشم به کار می‌رفته و در برابر بینایی حسی و ظاهری، به معنای بینایی قلبی و شهودی بوده است.

مقدمه

  • از ویژگی‌های فکری و عملی یاران سید الشهدا(ع) در نهضت عاشورا، بصیرت و بینش بود. در فرهنگ دینی و متون معارف، از کسانی با عنوان اهل البصائر یاد شده است، یعنی صاحبان روشن بینی و بیدار دلی و شناخت عمیق نسبت به حق و باطل، امام و حجت الهی، راه و برنامه، دوست و دشمن، مؤمن و منافق. صاحبان بصیرت، چشم درونشان بیناست، نه تنها چشم سر. با آگاهی، هشیاری و انتخاب گام در راه می‌گذارند و عملکرد و موضعگیری‌هایشان ریشه اعتقادی و مبنای مکتبی و دینی دارد، جهادشان مکتبی و مبارزاتشان مرامی است، نه سودجویانه و دنیاپرستانه یا نشات گرفته از تعصبات قومی و جاهلی، یا تحریک شده تبلیغات فریبکارانه جناح باطل و سلطه زور. اهل بصیرت، راه خود را روشن و بی ابهام و بحق می‌بینند و باطل بودن دشمن را یقین دارند و با تطمیع و تهدید، نه خود را می‌فروشند و نه دست از عقیده و جهاد بر می‌دارند. شمشیرها و جهادشان پشتوانه عقیدتی دارد. به فرموده علی حملوا بصائرهم علی اسیافهم[۴]

اینگونه مدافعان بینادل و پیروان دل آگاه، هم در رکاب علی با معاویه می‌جنگیدند، هم در همه حال امام مجتبی را حمایت می‌کردند، هم در عاشورا جان خویش را فدای امام خویش و نصرت قرآن می‌کردند. این از سخنرانی‌ها و رجزها و پاسخ‌هایشان روشن بود. سید الشهدا(ع) را امامی می‌دانستند که باید یاریش کرد و جان در راهش باخت و دشمنانش را کافردلان نفاق پیشه‌ای می‌شناختند که جهاد با آنان همچون جهاد با مشرکان بود و اجر داشت. سخنان امام حسین(ع)، امام سجاد(ع)، حضرت اباالفضل، علی اکبر، جوانان بنی هاشم، یاران ابا عبدالله همه گویای عمق بصیرت آنان است. امام صادق درباره حضرت عباس، تعبیر نافذ البصیرة دارد، که گویای عمق بینش و استواری ایمان او در حمایت از سید الشهداست: کان عمنا العباس بن علی نافذ البصیرة صلب الایمان[۵] در زیارتنامه حضرت عباس است: انک مضیت علی بصیرة من امرک مقتدیا بالصالحین... سخن علی اکبر خطاب به امام که مگر ما بر حق نیستیم؟ مشهوراست. در جبهه مقابل، کوردلانی دنیا طلب و فریب خوردگانی بی انگیزه و تحریک شدگانی نادان بودند که تبلیغات اموی چشم بصیرتشان را بسته بود و لقمه‌های حرام، گوش حقیقت نیوش را از آنان گرفته بود[۶].

مفهوم‌شناسی بصیرت

بصیرت و بصر

بصیرت و نور

بصیرت و حکمت و عقل

ویژگی‌ها و موانع بصیرت

پیامبر و بصیرت در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم

مراد از بصیرت، شناخت درست و جامع از حقایق هستی و تشخیص حق از باطل و درک مرزبندی‌هاست، مرزبندی که گاه با فرقان حاصل می‌گردد و گاه با برهان و نوری معنوی که به شخص بینایی خاص می‌دهد و می‌تواند حق را از باطل تشخیص دهد و در جهت حق و به سوی خدا گام به پیش نهد. چنین بصیرتی معنوی دارای معیار و ملاک است و در برابر آن کوری است. این بصیرت با معرفت آغاز می‌گردد و با عمل کمال پیدا می‌کند. «إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا[۷] که با ابتلا سمیع و بصیر می‌شود. یا در اثر برخورد شیطان تجربه‌ای حاصل می‌گردد: «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ[۸]در مرحله‌ای دیگر محدوده تأثیر و قدرت پیامبر را در تبلیغ مشخص می‌کند:

  • قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي[۹]
  • قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ[۱۰]
  • قَدْ جَاءَكُمْ بَصَائِرُ[۱۱] مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ[۱۲]
  • هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ[۱۳]
  • وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَفَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَلَوْ كَانُوا لَا يُبْصِرُونَ[۱۴]
  • نکته: در این آیات براین محورها تاکید شده است:
  1. بر بصیرت پیامبر و داشتن ضمیری آگاه و روشن تأکید شده و خداوند به پیامبر می‌فرماید، به آنها بگو که دعوت من به سوی خدا براساس بصیرت خودم و پیروانم می‌باشد. قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي[۱۵]
  2. خداوند به پیامبر می‌فرماید ازآنها سئوال کن که‌؟ آیا آنان که دارای بصیرتند با کوردلان برابرند که سئوال استفهام انکاری است، یعنی نه چنین نیست قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ[۱۶]
  3. از جانب خداوند نشانه‌های آشکار و بصیرت دهنده برای هدایت دل‌های شما و انتخاب راه روشن به سوی توحید آمده است و پیامبر کسی را بدون بصیرت به ایمان آوردن مجبور نمی‌کند: قَدْ جَاءَكُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ... وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ[۱۷][۱۸].

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. هادیان رسنانی، الهه، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۵۷۳- ۵۸۱.
  2. لسان‌العرب، ج‌۲، ص‌۴۱۸‌ـ‌۴۱۹، «بصر»؛ لغت نامه، ج‌۳، ص‌۴۲۰۶، «بصیر».
  3. لغت نامه، ج‌۳، ص‌۴۲۰۶.
  4. نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه ۱۵۰
  5. اعیان الشیعه، ج ۷، ص ۴۳۰
  6. ر. ک. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا صفحه ۸۰.
  7. «ما انسان را از نطفه‌ای برآمیخته آفریدیم، او را می‌آزماییم از این رو شنوا و بینایش گردانیده‌ایم» سوره انسان، آیه ۲.
  8. «بی‌گمان پرهیزگاران چون دمدمه‌ای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد می‌کنند و ناگاه دیده‌ور می‌شوند» سوره اعراف، آیه ۲۰۱.
  9. «بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا می‌خوانم، من و (نیز) هر کس که پیرو من است؛ و پاکاکه خداوند است و من از مشرکان نیستم» سوره یوسف، آیه ۱۰۸.
  10. «بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو:» سوره انعام، آیه ۵۰.
  11. قَدْ جَاءَكُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا در مجمع البیان می‌گوید: کلمه "بصیرة" به معنای بینه و دلالتی است که به وسیله آن هر چیز آن طور که هست دیده شود، و کلمه "بصائر" جمع آن است. بعضی از مفسرین دیگر گفته‌اند که کلمه "بصیرة" نسبت به قلب به منزله بینایی نسبت به چشم سر است، و به هر معنایی که باشد در این باب به معنای ادراک حاسه بینایی است که برای رسیدن به خارج و ظاهر هر چیزی از قوی‌ترین ادراکات شمرده می‌شود، و این دیدن و ندیدن که در آیه شریفه است مجازا به معنای علم و جهل و یا ایمان و کفر است. پس معلوم شد منظور از اینکه فرمود: "وَ مٰا أَنَا عَلَیکمْ بِحَفِیظٍ - من صاحب اختیار شما و دلهای شما نیستم" حفظ تکوینی آنان را از خود نفی می‌کند، چون رسول خدا (ص) ناصح مردم است نه مالک دلهای آنان. (ترجمه تفسیر المیزان ج ۷ ص ۴۱۷)
  12. «بی‌گمان بینش‌هایی از (سوی) پروردگارتان به شما رسیده است پس هر کس بینا شد به سود خود اوست و آنکه کور (دل) گشت به زیان وی است و من بر شما نگهبان نیستم» سوره انعام، آیه ۱۰۴.
  13. «این روشنگری‌هایی برای مردم و رهنمود و بخشایشی است برای گروهی که یقین دارند» سوره جاثیه، آیه ۲۰.
  14. «و برخی از ایشان به تو می‌نگرند آیا تو نابینایان را هر چند بینشی نداشته باشند رهنمایی می‌توانی کرد؟» سوره یونس، آیه ۴۳.
  15. «بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا می‌خوانم، من و (نیز) هر کس که پیرو من است؛ و پاکاکه خداوند است و من از مشرکان نیستم» سوره یوسف، آیه ۱۰۸.
  16. «بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو:» سوره انعام، آیه ۵۰.
  17. «بی‌گمان بینش‌هایی از (سوی) پروردگارتان به شما رسیده است پس هر کس بینا شد به سود خود اوست و آنکه کور (دل) گشت به زیان وی است و من بر شما نگهبان نیستم» سوره انعام، آیه ۱۰۴.
  18. سعیدیان‌فر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۲۳۰.

الگو:درس های فرهنگ عاشورا