عمر بن خطاب

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۲ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۰۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عمر بن خطاب (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

عمر بن خطاب وی چهل سال پیش از هجرت در مکه متولّد شد، بیشتر عمر خویش را در جاهلیت گذراند. در مکّه پنج سال پیش از هجرت مسلمان شد و دخترش حفصه همسر پیامبر خدا(ص) بود[۱].


مقدمه

دلایل مؤمن الطاق بر عدم فضیلت خلیفه دوم عمر بن خطاب

  1. عمر نمی‌دانست حکمِ نمازِ شخصِ جنبی که آب برای غسل پیدا نکرده چیست و گفته: شخص جنب نماز نخواند حتی اگر یک سال طول بکشد.
  2. او به اشتباه در مورد زنی حکم کرد که در غیاب و مسافرت شوهر ازدواج و حکم کرده بود اگر با همسر دوم همبستر شده، زن اوست، ولی اگر همبستر نشده زن فرد اول است.
  3. در مورد زنی که شوهرش چهار سال به مسافرت رفته بود اجازه داد در صورت تمایل ازدواج کند و حال آنکه امت اسلامی جملگی معتقدند وی نمی‌تواند ازدواج نماید؛ مگر گواهان بر مرگ شوهرش شهادت دهند یا به طلاقش گواهی دهند.
  4. دستور داد هفت نفر از یمنی‌ها را به جرم کشتن یک نفر بکشند و گفت: اگر نبود رویه‌ای که اهل صنعا دارند همه را به واسطه این یک نفر می‌کشتم.
  5. زن آبستنی را پیش او آوردند که گواهان بر زناکاری او شهادت داده بودند، دستور داد او را سنگسار نمایند. علی(ع) فرمود: بر فرض تو بتوانی آن زن را رجم کنی چه اختیاری در مورد بچه شکمش داری؟ پس گفت: اگر نبود علی، عمر هلاک می‌شد.
  6. دیوانه‌ای زناکار را نزد او آوردند، دستور داد او را سنگسار کنند. علی فرمود: مگر نمی‌دانی که قلم از او برداشته شده تا صحّت یابد؟ مجدداً گفت: اگر نبود علی، عمر هلاک می‌شد.
  7. او نمی‌دانست کلاله چیست. از پیامبر اکرم(ص) پرسید، آن جناب برایش توضیح داد باز نفهمید. از دخترش حفصه خواست که از پیامبر اکرم(ص) بپرسد، وقتی حفصه پرسید آن جناب فرمود: پدرت از تو خواسته و به تو دستور داده؟ گفت: آری، فرمود: پدر تو این مطلب را نخواهد فهمید تا بمیرد.

خلافت عمر

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۲۴.
  2. « احْلِبْ حَلْباً لَكَ شَطْرُهُ اشْدُدْ لَهُ الْيَوْمَ لِيَرِدَ عَلَيْكَ غَدا»؛ بحار الأنوار، ج ۲۸ ص ۱۸۵.
  3. برخی از قضایای او را در شرح ابن ابی الحدید، ج ۱ ص ۱۷۳ و بحار الأنوار، ج ۳۱ مطالعه کنید، نیز کتاب «من حیاة الخلیفه عمر بن خطاب» عبد الرحمان احمد البکری
  4. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۲۴.
  5. مفید، الاختصاص، ص۱۱۱؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۰، ص۲۳۰.
  6. اقوام کرباسی، اکبر، مؤمن الطاق، ص۲۱۸-۲۱۹.