ظلم به دیگران

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Saqi (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۴۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ظلم به دیگران (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.


مقدمه

ستم بر بندگان خدا عبارت است از تعدی به حدود و حقوق انسان‌ها. هرکس دارای حقی است که محروم کردن او از آن حق، ستم به اوست؛ بنابراین، تعدّی به مال، جان و آبروی دیگران، ستم است. خودداری از پرداخت حقوق مالی مثل دینی که از کسی گرفته‌ای، پرداخت زکات که حق فقراست، پرداخت خمس که حق سادات است، عدم رسیدگی به ضعیفان، یتیمان و درماندگان جامعه، کوتاهی از آموزش و تربیت کسانی که انسان مسئولیت آنها را بر عهده دارد، همگی ظلم به انسان‌هاست. ظلم به دیگران هم در مقیاس فردی ممکن است هم در مقیاس اجتماعی، یکی از مصداق‌های بارز ظلم اجتماعی که قرآن کریم به صراحت از آن نام برده، آواره کردن بندگان خدا از شهر و دیار خویش است. قرآن کریم به چنین کسانی اجازه داده است از خود دفاع کنند و به ایشان وعده نصرت و یاری داده است[۱].

انسان، موجودی اجتماعی است. خداوند متعال برای تعامل درست و صحیح افراد با یکدیگر، حقوق و حدودی را معین فرموده است[۲]. اگر فرد در تعامل با دیگران اعم از خانواده، همسایگان، همکاران و... به حقوقشان بی‌توجهی کند و موجب آزار و اذیت دیگران و از بین رفتن حقوق مادی و معنوی ایشان گردد از حدود الهی تجاوز کرده و به ورطه ستم کشیده می‌شود[۳]. هر کس به مردم ستم نماید از شرورترین انسان‌ها خواهد بود («شَرُّ النَّاسِ مَنْ يَظْلِمُ النَّاسَ»)[۴] که به عذاب دردناک الهی دچار می‌شوند (﴿الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۵])؛ و چنین شخصی، به حقوق الهی نیز بی‌توجه خواهد بود؛ زیرا حقوق بندگان خدا با حقوق الهی گره خورده و خداوند، حقوق بندگانش را بر حقوق خویش مقدم کرده است («جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ حُقُوقَ عِبَادِهِ مُقَدِّمَةً لِحُقُوقِهِ») و اقدام به ادای حقوق بندگان خدا، رعایت حقوق الهی را نیز به دنبال خواهد داشت («فَمَنْ قَامَ بِحُقُوقِ عَبَّادِ اللَّهِ كَانَ ذَلِكَ مُؤَدِّياً إِلَى الْقِيَامِ بِحُقُوقِ اللَّهِ»). «قَالَ عَلِيٌّ(ع): جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ حُقُوقَ عِبَادِهِ مُقَدِّمَةً لِحُقُوقِهِ فَمَنْ قَامَ بِحُقُوقِ عَبَّادِ اللَّهِ كَانَ ذَلِكَ مُؤَدِّياً إِلَى الْقِيَامِ بِحُقُوقِ اللَّهِ»[۶].

امام علی(ع) فرمودند: خداوند سبحان، حقوق بندگانش را بر حقوق خودش مقدم کرده است. پس کسی که حقوق بندگان خدا را رعایت نماید به رعایت حقوق الهی نیز کشانده خواهد شد. کوچک‌ترین تجاوز به حقوق سایر مخلوقات («لَا يَجُوزُنِي ظُلْمُ ظَالِمٍ وَ لَوْ كَفٌّ بِكَفٍّ») از سوی خداوند، مؤاخذه خواهد شد («فَيَقْتَصُّ اللَّهُ لِلْعِبَادِ بَعْضِهِمْ مِنْ بَعْضٍ»). پروردگار، چنین ظلمی را نمی‌بخشد («الذَّنْبُ الَّذِي لَا يُغْفَرُ فَمَظَالِمُ الْعِبَادِ») و تقاص عمل ظالم را به نفع مظلوم می‌ستاند («فَيَقْتَصُّ لِلْعِبَادِ بَعْضِهِمْ مِنْ بَعْضٍ»). «قَالَ عَلِيٌّ(ع): أَمَّا الذَّنْبُ الَّذِي لَا يُغْفَرُ فَمَظَالِمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ لِبَعْضٍ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِذَا بَرَزَ لِخَلْقِهِ أَقْسَمَ قَسَماً عَلَى نَفْسِهِ فَقَالَ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَا يَجُوزُنِي ظُلْمُ ظَالِمٍ وَ لَوْ كَفٌّ بِكَفٍّ وَ لَوْ مَسْحَةٌ بِكَفٍّ وَ لَوْ نَطْحَةٌ مَا بَيْنَ الْقَرْنَاءِ إِلَى الْجَمَّاءِ فَيَقْتَصُّ لِلْعِبَادِ بَعْضِهِمْ مِنْ بَعْضٍ حَتَّى لَا تَبْقَى لِأَحَدٍ عَلَى أَحَدٍ مَظْلِمَةٌ ثُمَّ يَبْعَثُهُمْ لِلْحِسَابِ»[۷].

امام علی(ع) فرمودند: امّا گناهی که آمرزیده نمی‌شود، ستم بندگان بر یکدیگر است. به‌درستی که خداوند چون برای خلق خویش ظاهر شود (یعنی اسباب سلطنت الهی در روز قیامت ظاهر شود)، سوگند یاد کند به سوگندی که بر خود لازم گرداند و بفرماید: به عزّت و جلال خودم سوگند که از ظلم هیچ ظالمی در نمی‌گذرم، هر چند که کف دستی باشد به کف دستی دیگر، و هر چند که مالیدن به کف دستی باشد و هر چند که سر زدن و شاخ زدن باشد که در میان حیوانات شاخدار با بی‌شاخ اتّفاق افتاده است. پس برای بعضی از مخلوقات از بعضی دیگر، قصاص می‌ستاند، تا آنکه یکی را بر دیگری مظلمه‌ای نباشد. بعد از آن، ایشان را برای حساب، مبعوث می‌گرداند[۸].

مصادیق ظلم به دیگران

ظلم به صالحان

ظلم به مسلمانان

ظلم به بى گناهان

ظلم به غافلان

ظلم به شریک

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

  1. آزادی، علی رضا، ظلم‌شناسی با تکیه بر آیات و روایات

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۵، ص۳۳۰.
  2. ﴿كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ «مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژده‌آور و بیم‌دهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهان‌های روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی می‌کند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.
  3. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ «ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقب‌های ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند» سوره حجرات، آیه ۱۱.
  4. امام علی(ع) فرمودند: شرورترین مردم، کسی است که به مردم ظلم کند؛ تمیمی آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص۴۵۵.
  5. ﴿إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ «ایراد تنها بر کسانی‌ست که به مردم ستم می‌ورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی می‌کنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۲.
  6. لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۲۲۳.
  7. کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۴۳.
  8. آزادی، علی رضا، ظلم‌شناسی با تکیه بر آیات و روایات