نصب الهی امام در حدیث

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۸ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۶:۲۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث نصب الهی امام است. "نصب الهی امام" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل خلافت الهی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

حجت الله منصوب از جانب خداوند است. با صفاتی که برای حجت الله برشمرده شد، می‌توان گفت که مردم عادی نمی‌توانند او را انتخاب کنند، بلکه تنها خداست که میتواند نمایند‌ه خود بر روی زمین را برگزیند. در تأیید این مطلب باید گفت که امیر المؤمنین(ع) در یکی از دعاهای معروفش، که به طرق مختلف نقل شده است، از خدا می‌خواهد که زمین را از حجت خود بر مردم خالی نگذارد[۱]. امام سجاد(ع) نیز فرمود: “... از روزی که خدا آدم را آفریده، زمین خالی از حجت نیست که یا ظاهر بوده است و یا غایب، و تا قیامت هم خالی نماند...”[۲]. روشن است، معنا ندارد که مردم بخواهند حجتی غایب را برگزینند. در این باره، امام صادق(ع) در روایتی صحیح فرمودند: «جَعَلَهُمُ اللَّهُ... الْحُجَّةَ الْبَالِغَةَ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ وَ مِنْ تَحْتِ الثَّرَى»[۳]؛ “... خداوند ائمه را... حجت آشکار خود بر هر آن‌که روی زمین و زیر خاک است، قرار داده است”. امام صادق(ع) در برخی دیگر از سخنان خود، بر شأن هدایتگری حجت الله تأکید می‌کند و می‌فرماید: “زمین خالی از یک حجت عالم باقی نمی‌ماند و همانا زمین را جز او اصلاح نکند و مردم را نیز جز او اصلاح نکند”[۴][۵].

منصوب بودن به نصب الهی

«أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ» کسی است که هدایتگر، برطرف‌کننده اختلافات و معصوم است؛ روشن است که مردم نمی‌توانند این ویژگی‌ها را بشناسند، از این‌رو، خداوند او را به این مقام منصوب می‌کند. در تأیید این آموزه، می‌توان به این روایت از امام باقر(ع) نیز استناد کرد که فرمودند: “همانا خداوند تبارک و تعالی ما را حجت روی زمین و موجب امان روی زمین، برای اهل آن قرار داد”[۶]. نکته پایانی آن‌که پس چرا “وساطت فیض” یکی از ویژگی‌های «أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ» به حساب آمده؟[۷].

گفته شد که «خَزَنَةُ اللَّهِ» امین و مورد اعتمادند بر آنچه در آسمان و زمین است، که این امر ملازم با عصمت ایشان است. اگر عصمت را لازمه مقام «خَزَنَةُ اللَّهِ» دانستیم، نصب الهی نیز نتیجه آن خواهد بود؛ افزون بر آن، در برخی روایات نیز بر این امر تأکید شده است. در این باره، علی بن جعفر در روایت صحیح از امام کاظم(ع) نقل می‌کند که ایشان از قول امام صادق(ع) فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ... جَعَلَنَا خِزَانَةً فِي سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ»[۸]؛ “همانا خداوند (عزّ و جل)... ما را خازنان خود در آسمان و زمین قرار داد... ”. همچنین امام باقر(ع) فرمودند: «إِنَّهُ جَعَلَ عَلِيّاً خَازِنَهُ عَلَى مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ»[۹]؛ “همانا خداوند علی(ع) را خازن خود قرار داد، بر آنچه در آسمان‌ها و زمین است”[۱۰].

اولی الامر انسان‌هایی معصوم‌اند. چنان‌که بارها تبیین شد، این ویژگی، لزوم منصوص بودن ایشان از جانب خداوند متعال را اثبات می‌کند. افزون بر آن، در برخی روایات نیز به این امر اشاره شده است؛ برای نمونه، امام علی(ع) در جنگ صفین فرمودند: «فَقَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً بِوِلَايَةِ أَمْرِكُمْ»[۱۱]؛ "خداوند سبحان برای من، بر شما حق ولایت امرتان را قرار داده است". امام(ع) در نامه خود به مالک اشتر نیز نوشتند: «فَإِنَّكَ فَوْقَهُمْ وَ وَالِي الْأَمْرِ عَلَيْكَ فَوْقَكَ وَ اللَّهُ فَوْقَ مَنْ وَلَّاكَ»[۱۲]؛"پس همانا تو نسبت به مردم مقام بالاتری داری و والی امر، بالاتر از تو و خداوند برتر از کسی است که به تو ولایت داده است". همچنین روایت صحیح ابو الیسع از امام صادق(ع) نیز می‌تواند مستند این آموزه قرار گیرد؛ آنجا که فرمودند: «...وَ الْوَلَايَةُ الَّتِي أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا وَلَايَةُ آلِ مُحَمَّدٍ(ص)»[۱۳]؛ "... ولایتی که خداوند متعال نسبت به آن امر کرده، ولایت خاندان محمد(ص) است"[۱۴].

مقصود از هادی در ادبیات روایی، شخص منصوب از جانب خداوند است؛ چنان‌که این مدعا با سخن امام صادق(ع) به ذریح محاربی، که در سطور پیشین آمده،ثابت می‌گردد. آموزه یاد شده به نوعی از سخن امام کاظم(ع) نیز استفاده می‌شود؛ آنجا که فرمود: «مَا تَرَكَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْأَرْضَ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَطُّ مُنْذُ قُبِضَ آدَمُ(ع) يَهْتَدِي بِهِ إِلَى اللَّهِ...»[۱۵]. “خداوند متعال، آن‌گاه که حضرت آدم(ع) وفات یافت،زمین را از امامی که مردم را به سوی خدا هدایت کند، رها نکرد...”. همچنین سخن امام صادق(ع) به هنگام زیارت قبر امام حسین(ع) نیز به صراحت موافق با مدعای یاد شده است،‌ایشان فرمودند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَبْدِكَ وَ أَخِي رَسُولِكَ الَّذِي انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِكَ وَ جَعَلْتَهُ هَادِياً... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَبْدِكَ وَ ابْنِ الَّذِي انْتَجَبْتَهُ بِعِلْمِكَ وَ جَعَلْتَهُ هَادِياً...»[۱۶]. بر اساس این روایت که تعابیر آن در زیارت نامه امیر المؤمنین و حضرت رضا(ع) نیز به کار رفته است[۱۷]، امام به جعل الهی به مقام هدایتگری منصوب می‌شود[۱۸].

مردم نمی‌توانند کسی را برگزینند که واسطه فیض خداوند است و بدون وجود او نظام هستی در هم فرو می‌ریزد. اساساً تصور اینکه مردم حق داشته باشند برای خداوند متعال چنین کسی را تعیین کنند، مشکل است. روایات پیش گفته نیز بر منصوص بودن صاحبان تعبیر «أَرْكَان الْأَرْضِ»، تأکید می‌کردند؛ چنان‌که در روایتی صحیح از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: "خداوند آنها را ارکان زمین قرار داد..."[۱۹][۲۰].

منابع

پانویس

  1. «اللَّهُمَّ لَا تَخْلُ الْأَرْضَ مِنْ حُجَّةٍ لَكَ عَلَى خَلْقِكَ ظَاهِرٍ أَوْ خَافٍ مَغْمُورٍ لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُكَ وَ بَيِّنَاتُكَ». ابن بابویه قمی، الامامة و التبصرة، ص۲۶؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۸؛ محمد بن حسن طوسی، الغیبة، ص۲۲۱. پیش‌تر از اعتبار این روایت سخن به میان آمد.
  2. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۷؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۱۸۶؛ محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۹۹.
  3. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۶. این روایت با سندهای دیگری نیز نقل شده است. ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۷؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۲۰۰؛ محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، الاختصاص، ص۲۱.
  4. «إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ أَنْ يَكُونَ فِيهَا حُجَّةٌ عَالِمٌ إِنَّ الْأَرْضَ لَا يُصْلِحُهَا إِلَّا ذَلِكَ وَ لَا يُصْلِحُ النَّاسَ إِلَّا ذَلِكَ». شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۰۳.
  5. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۲۷۴.
  6. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱، ص۲۰۴. یادکرد این نکته ضروری است که این روایت به لحاظ سندی دارای اعتبار لازم نیست؛ از این‌رو، تنها به منظور تأیید از آن استفاده کرده‌ایم.
  7. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۳۱۸.
  8. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۳.
  9. محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۱۰۶.
  10. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۳۲۹.
  11. نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶؛ و نیز ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۸، ص۳۵۲.
  12. نهج البلاغه، نامه ۵۳. در یافتن سخنان امام علی(ع) از کتاب آیت الله جوادی آملی استفاده شد. برای تفصیل بیشتر، ر.ک: عبدالله جوادی آملی، ولایت فقیه، ص۳۴۷-۳۵۰.
  13. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۰-۲۱.
  14. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۳۳۹.
  15. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۲۰-۲۲۱.
  16. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۴، ص۵۷۲.
  17. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۰۲؛ محمد بن حسن طوسی، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۲۶.
  18. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۳۶۳.
  19. «جَعَلَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْكَانَ الْأَرْضِ». محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۶.
  20. فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۳۷۹.