سیره نظامی حضرت فاطمه

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۹ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۱۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث حضرت فاطمه زهرا است. "سیره نظامی حضرت فاطمه" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

حضور در عرصه‌های اجتماعی، سیاسی و نظامی

از جمله قلمروهای الگوبخشی سیره حضرت فاطمه(س) زندگی اجتماعی و سیاسی آن حضرت است. حیات اجتماعی بانوی اسلام در این بُعد نیز برای شیفتگان مکتبش بسیار درس‌آموز است. او همان‌گونه که در ابعاد مختلف علمی، اخلاقی، عبادی، تربیتی و سایر کمالات انسانی و ارزش‌های دینی پیشگام بود، در مسائل سیاسی و اجتماعی نیز انسانی ممتاز و چهر‌ه‌ای فعال به شمار می‌رفت.

فاطمه(س) گرچه در شرایط عادی، بانویی خانه‌دار بود و دور از مردان بیگانه زندگی می‌کرد و تمایل نداشت حتی مردی نابینا کنار او بنشیند و با او هم‌سخن شود، اما این بدان معنا نیست که دختر پیامبر(ص) از مسئولیت‌های اجتماعی خویش غافل بوده و خود را در برابر جامعه و مسائلی که در آن می‌گذرد مسئول نمی‌دانسته است.

حضرت زهرا(س) هرگز در یک نقطه از ابعاد زندگی توقف نداشت و به یک مرحله و یک بُعد از ابعاد آن هر چند مهم، اکتفا نکرد؛ چراکه نه اسلام را محدود به بعد عبادی و فردی‌اش می‌دانست و نه رسالت و مسئولیت زن را تنها در خانه‌داری و تربیت فرزند. از این رو، به موازات اهتمام به مسائل خانه و خانواده و نیز مسائل عبادی، مسائل اجتماعی و مبارزاتی و سیاسی جامعه نیز برایش مطرح و با ارزش بود. او این رهنمود هشدار دهنده را از پدر بزرگوارش شنیده بود که: "هر کس صبح کند در حالی که اهتمامی به امور مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نیست"[۱].

بدین روی، فاطمه(س) در زندگی اجتماعی خویش اهتمامی وافر به حل و فصل امور مسلمانان و رفع دردمندی‌ها و نیازمندی‌ها از زندگی آنان داشت[۲].

نظامی

در طول نه سال زندگی مشترک فاطمه و علی(ع) بیش از شصت برخورد نظامی بین پیامبر(ص) و مخالفان رخ داد که علی(ع) در بسیاری از آنها حضور داشت. حضرت زهرا(س) در این مدت، ضمن ایفای مسئولیت سنگین خانه‌داری و فرزندداری، در مواقع لازم با حضور در میدان‌های نبرد به یاری رزمندگان اسلام می‌شتافت و کارهای خدماتی و امدادی انجام می‌داد. به عنوان نمونه:

  1. در میدان جنگ احد حضور یافت و به مداوای زخم‌های پدر پرداخت که به شدت مجروح شده بود. علی(ع) با سپر آب می‌آورد و فاطمه(س) زخم‌های رسول الله را می‌شست. خون بند نمی‌آمد. فاطمه(س) قطعه حصیری را آتش زد و خاکستر آن را بر زخم نهاد و آن را بست[۳]. سپس شمشیر‌های پیامبر(ص) و علی(ع) را شست[۴]. در این نبرد، فاطمه(س) همراه صفیه خواهر حمزه سیدالشهداء، کنار پیکر مثله شده این فرمانده دلاور نشست و گریست. پیامبر(ص) هم با گریه آنان گریست. آن‌گاه رسول خدا(ص) به آنان مژده داد که حمزه در آسمان‌های هفت‌گانه، شیر خدا و شیر رسول خدا خوانده می‌شود[۵].
  2. نام‌گذاری یکی از مساجد هفت‌گانه منطقه خندق به نام مسجد حضرت فاطمه(س) نشان و یادگاری از حضور آن حضرت در جنگ سرنوشت‌ساز خندق است. در یکی از روزهای این جنگ فاطمه(س) قطعه نانی برای پیامبر(ص) آورد و گفت: «برای کودکان نان پختم، این را هم برای شما آوردم». رسول خدا(ص) فرمود: «دخترم! این اولین غذایی است که پس از سه روز از دهان پدرت فرو می‌رود»[۶].
  3. چون جعفر بن ابی‌طالب در نبرد موته به شهادت رسید، رسول خدا(ص) برای دلداری همسر و فرزندانش به خانه او رفت. حضرت فاطمه(س) با شنیدن صدای گریه از خانه جعفر بدان جا رفت و با بقیه زنان هم ناله شد و می‌گفت[۷]: «وای پسر عموی من، وای» رسول خدا(ص) به فاطمه(س) فرمود: «خانواده جعفر به عزاداری مشغولند، غذایی برای آنان تهیه کن». فاطمه(س) سه روز غذای خانواده شهید را تهیه کرد که این عمل، سنت بنی‌هاشم شد.
  4. فاطمه(س) در فتح مکه نیز حضور داشت و به پدر و همسرش کمک می‌کرد[۸]. در جریان بیعت زنان مشرک با پیامبر(ص) نیز حضور داشت[۹].

بدین ترتیب زندگی فاطمه(س) همان‌گونه که در ابعاد فردی، عبادی، اخلاقی و تربیتی حجت است، در ابعاد اجتماعی، سیاسی و نظامی نیز حجت و درس‌آموز است. او به همگان آموخت که درباره مسائل مختلف فردی و اجتماعی چگونه موضع بگیرند و نیز آموخت که در مواردی که ضرورت ایجاب کند، با حفظ معیارها و ضوابط مذهبی می‌توان به میدان اجتماعی پا نهاد و حتی وارد عرصه کارزار شد و به یاری رزمندگان شتافت. همچنین نشان داد که زن مسلمان باید در عرصه سیاسی، آن‌گاه که تشخیص دهد، حق به انزوا و فراموشی سپرده شده و مردم، راه انحراف در پیش گرفته‌اند، به دفاع از حق بپردازد و با پرچمداران باطل به ستیز برخیزد و در این راه تا سرحد شهادت پیش رود[۱۰].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. « مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ»؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۵۵۹.
  2. رفیعی، علی، درآمدی بر سیره فاطمی، ص۱۴۷.
  3. مغازی، ج۱، ص۲۴۹ - ۲۵۰.
  4. سیره ابن هشام، ج۳، ص۱۰۶.
  5. مغازی، ج۱، ص۲۹۰.
  6. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۱، ص۲۹؛ طبقات ابن سعد، ج۱، ص۴۰۰؛ بحار الانوار، ج۲۰، ص۲۴۵.
  7. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۶۵ – ۶۶؛ طبقات ابن سعد، ج۸، ص۲۸۲.
  8. مغازی، ج۲، ص۸۳۰.
  9. مغازی، ج۲، ص۸۵۰.
  10. رفیعی، علی، درآمدی بر سیره فاطمی، ص ۱۵۳.