ویژگی‌های حضرت فاطمه

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۰۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث حضرت فاطمه زهرا است. "ویژگی‌های حضرت فاطمه" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

صفات اکتسابی و غیراکتسابی فاطمه(س)

برای حضرت فاطمه زهرا(س) دو دسته از صفات دست یافتنی و دست نایافتنی وجود دارد. اما صفات مکتسبه حضرت عبارتند از:

  1. عبادت آن حضرت چنانچه آمده است: «مَا كَانَ فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ أَعْبَدُ مِنْ فَاطِمَةَ كَانَتْ تَقُومُ حَتَّى تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا»[۱]؛ «در این امت، عبادت کننده‌تر از حضرت صدیقه(س) نبود. این قدر به پای مبارک برای حق تعالی ایستاد که پاهای مبارکش ورم کرد». 
  2. مواسات و برابری است؛ چنانچه در روایتی آمده که ایشان حتی خدمت در خانه را تقسیم کرده بودند و کارهای خانه را یک روز، حضرت صدیقه طاهره(س) و روز دیگر خادمه آن حضرت، با توافق همدیگر انجام می‌دادند[۲].
  3. حسن معاشرت آن حضرت است؛ در سالیانی که کنار همسر زندگی می‌کرد، هیچ وقت با آن حضرت مخالفت نکرد، چنانچه در وصایای او آمده: «يَا ابْنَ عَمِّ مَا عَهِدْتَنِي كَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفْتُكَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِي فَقَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْتِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَى وَ أَكْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنَ اللَّهِ...»[۳]؛ «ای پسر عمو! هرگز از روی دروغ و خیانت با تو عهدی نبستم و از ابتدای معاشرت با تو تاکنون با تو مخالفت نکردم. علی(ع) فرمود: پناه بر خدا، تو داناتری به خدا و نیکوکارتری و پرهیزگارتر و گرامی‌تری و بیشتر از خدا می‌ترسی که من به تو نسبت مخالفت با خود دهم».
  4. صداقت و راستگویی آن حضرت است؛ چنانچه عایشه با وجود کدورت با آن حضرت می‌گوید: احدی را راستگوتر از فاطمه(س) ندیدم غیر از پدرش.
  5. تزویج آن حضرت است که با اعلام موافقت و رضایت با کفو خود، حضرت امیر(ع) ازدواج کرد. همان همسری که اگر نبود برای فاطمه(س) در میان آدمیان زوجی نبود.

اما پنج صفت صدیقه طاهره(س) هرچند جسمانی است اما غیر اکتسابی است که عبارتند از:

  1. نسب آن حضرت؛ چه اینکه نسبتی بالاتر از نسب به حضرت خاتم الانبیاء وجود ندارد. او که شخص اول عالم امکان است و در شرافت نسب در اوج است. او علت غایی موجودات است.
  2. اولاد و فرزندان آن حضرت؛ همین بس که دو فرزند ایشان یعنی امام حسن و امام حسین(ع) سید جوانان اهل بهشتند و ائمه اطهار همه از فرزندان بی‌واسطه و با واسطه ایشانند.
  3. نمو و رشد عقلانی؛
  4. بتول بودن: «لِأَنَّهَا لَمْ تَرَ حُمْرَةً قَطُّ»[۴].
  5. خلقت نوری حضرت.

برخی دیگر از صفات زهرای اطهر(س) صفات غیر اکتسابی نفسانی و روحانی است که برای نمونه مواردی را برمی شماریم:

  1. فاطمه(س) سیده زنان عالمیان از اولین و آخرین است؛
  2. به منزله پیامبر بودن و جاری بودن احکام کل بر جزء؛ رسول الله بارها فرمودند: فاطمه(س) روح من است که در میان دو پهلوی من است؛ فاطمه(س) بضعه و پاره تن من است و....
  3. وجوب محبت و مودت به حضرت فاطمه(س) در کنار سایر معصومین به و تصریح کریمه قرآنی:  قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى [۵]
  4. حضور در مباهله و تصریح رسول الله که اهل بیت خود را مستجاب الدعوه می‌دانست؛ آنان نزدیک‌ترین و پاک‌ترین بندگان به خدای سبحان هستند. اگر غیر از این پنج تن، کسان دیگری هم داخل در مسمای آل عبا بودند، به طور یقین رسول خدا آنان را نیز با خویشان خود همراه می‌ساخت. از میان زنان تنها زهرای مرضیه(س) است که منتخب خدای تعالی است[۶].[۷]

نام‌ها و ویژگی‌های حضرت زهرا

از جمله نام‌های مبارک آن حضرت صدّیقه است یعنی کسی‌که زیاد تصدیق می‌کند،؛ چراکه زهرای مرضیّه(س) پدر بزرگوارش را تصدیق نمود و در گفتارش با صداقت و راستگو و در رفتار و وفایش بسیار صادقانه عمل می‌کرد و به راستی که صدّیقه کبری برازنده وی بود و به گفته نواده‌اش امام صادق(ع) روزگاران بر محور شناخت شخصیت فاطمه در گردش بوده است[۸].

نام دیگرش به اعتبار خیر و برکات فراوانی که از ناحیه او پدید می‌آید مبارکه بود و قرآن کریم بدین جهت که نسل نبیّ اکرم(ص) تنها از ناحیه وجود مقدس زهرا(س) استمرار یافته، از وی به کوثر یاد کرده است. او، مام ائمه اطهار و مادر دودمان پاک رسول خدا(ص) به‌شمار می‌آید. وی از رسالت پیامبر اکرم(ص) دفاع نمود و دشواریهایی را که در مسیر پایداری و ایستادگی در برابر ستم‌پیشگان و منحرفان از خط رسالت دید، به جان خرید. دودمان فراوان، همان خیر و برکات فراوان و یا مهم‌ترین مصادیق برکات فراوانی است که خداوند به رسول گرامی‌اش عطا نموده و در سوره کوثر بدان تصریح کرده است.

از ابن عباس روایت شده که رسول اکرم(ص) فرمود: دخترم فاطمه حوریه‌ای در چهره آدمیان است، او هیچ‌گاه خون ندید و مردی با او تماس نگرفت و خداوند بدین سبب او را فاطمه نامید که او و دوستدارانش را از آتش دوزخ رهایی بخشید[۹]. هم‌چنین از آن حضرت روایت شده که فرمود: «أن فاطمة حوراء إنسيّة كلّما اشتقت إلى الجنّة قبّلتها»[۱۰]؛ فاطمه حوریه‌ای در چهره انسان است، هرگاه مشتاق بهشت می‌شوم او را می‌بوسم.

مادر أنس بن مالک می‌گوید: فاطمه زهرا(س) سیمایی چون ماه شب چهارده و یا سفید و نورانی چونان خورشیدی که از پشت ابر برون آید، داشت دارای گیسوانی مشکین‌فام بود و بیش از همه مردم به رسول خدا(س) شباهت داشت[۱۱].

حضرت زهرا(س) به دلیل پیراسته بودن از هرگونه پلیدی و آلودگی، طاهره لقب یافت. به گفته امام باقر(ع) فاطمه هیچ‌گاه خون حیض و نفاس ندید[۱۲] و قرآن کریم در آیه تطهیر به پیراستگی او از هرگونه آلودگی گواهی داده است.

فاطمه(س) به تلخی‌ها و دشواری‌ها و مصیبت‌ها و پاداش‌هایی که خداوند در دنیا برایش مقدّر ساخته بود، رضایت داشت و مورد رضایت پروردگار خویش نیز بود، چنان‌که قرآن کریم در سوره دهر آن‌گاه که خداوند از عملکرد وی رضایت یافت و او را از بیم بزرگ روز قیامت مصونیّت بخشید، از آن خبر داده است.

فاطمه زهرا(س) از مصادیق آیه شریف  رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ [۱۳] است، آن‌گونه که در رفتار آن مخدّره ملاحظه می‌کنیم بی‌تردید وی از بیم عذاب پروردگار خویش ترسان بوده است.

او محدّثه بود زیرا فرشتگان با او سخن می‌گفتند، همان‌گونه که با مریم دخت عمران و مادر موسی و ساره همسر ابراهیم(ع) که او را به تولّد اسحاق و پس از او یعقوب مژده دادند، گفت و گو می‌کردند.

رسول اکرم(ص) به جهت ارج و احترام و مقام زهرا(س) او را «امّ أبیها»؛ مادر پدر کنیه داد؛ زیرا هیچ‌کس به پایه زهرا، مورد محبّت رسول خدا(ص) قرار نگرفت و از جایگاه برجسته‌ای مانند فاطمه نزد پیامبر برخوردار نبود. نبیّ اکرم(ص) به‌سان فرزندی به مادر خود، با زهرا رفتار می‌کرد، همان‌گونه که فاطمه نیز همانند مادری نسبت به فرزند خویش با پدر بزرگوارش همگرایی داشت، همواره پدر را در آغوش می‌گرفت و زخم‌های بدن مبارکش را مرهم می‌نهاد و از درد و رنج پدر می‌کاست.

وی از کنیه امّ الائمة نیز برخوردار بود؛ زیرا رسول خدا(ص) خبر داده بود که ائمه(ع) از فرزندان زهرا بوده و حضرت مهدی(ع) از نسل آن بزرگ بانو به وجود خواهد آمد[۱۴].[۱۵]

گوهر بهشتی

گوهر وجود حضرت فاطمه(س)، از میوه‌های بهشتی است. بدین سبب، رسول خدا(ص) ایشان را «حوراء انسیه» نامیده و هر وقت مشتاق بوی بهشت می‌شده، او را می‌بوییده است[۱۶] گرچه اصل وجود فاطمه(س)، برگرفته از وجود رحمانی رسول الله(ص) است و این ویژگی و افتخار برای سیدة نساءالعالمین(س)[۱۷] بسنده است، ولی تقدیر الهی آن بود که رسول خدا(ص) هدیه‌ای الهی را که میوه ای بهشتی بود، بخورد و نطفه وجود فاطمه(س) از آن پدید آید.

در این باره رسول خدا(ص) فرموده است: «جبرئیل، خرما [یا سیب] از بهشت برایم آورد. آن را خوردم و به نطفه‌ای در صلب من بدل گشت. آنگاه خدیجه(س) به فاطمه(س) باردار شد. از این رو، هر گاه مشتاق بهشت می‌شوم فاطمه‌(س) را می‌بویم؛ زیرا از او بوی بهشت را استشمام می‌کنم»[۱۸]. سند این روایت در کتاب‌های شیخ صدوق، معتبر است. مشابه این سخن در منابع روایی و تاریخی اهل سنت نیز آمده است[۱۹]. برخی منابع متأخر از عزلت‌گزینی، روزه و عبادت چهل روزه پیامبر(ص) جهت تشکیل نطفه حضرت فاطمه(س) سخن گفته‌اند[۲۰]. درباره گوهر بهشتی وجود حضرت فاطمه(س) نکاتی شایان ذکر است:

  1. بسیاری از متون حدیثی و تاریخی، تنها به میوه بهشتی اشاره کرده و خصوصیات آن را بر نشمرده‌اند. برخی، بدون اشاره به نوع میوه، گفته‌اند که آن میوه از بهترین و پاکیزه‌ترین درختان بهشت بود[۲۱]. بنا بر گزارش علی بن ابراهیم قمی، میوه درخت طوبی بوده است. برخی دیگر آن را رطب بهشتی[۲۲]؛ سیب[۲۳]، و گلابی[۲۴] دانسته‌اند.
  2. برخی فقط به اهدای میوه بهشتی به پیامبر(ص) اشاره نموده، ولی زمان و مکان آن را مشخص نکرده‌اند. بنا بر بعضی گزارش‌ها، جبرئیل یا فرشته‌ای دیگر، این میوه را برای پیامبر(ص) آورد و پیامبر اکرم(ص) در مکه آن را تناول کرد[۲۵]، ولی بیشتر گزارش‌ها حاکی از آن است که این امر هنگام معراج پیامبر(ص) روی داده است[۲۶]. ابن جوزی این گزارش‌ها را به تفصیل نقل و نقد کرده است. انتقاد اصلی او از گزارش‌های اهل سنت است که تولد حضرت فاطمه(س) را پنج سال قبل از بعثت می‌دانند. این باور با میوه بهشتی و نزول جبرئیل سازش ندارد. ایراد دیگر او بر گزارش‌هایی است که طبق آنها پیامبر(ص) هنگام معراج، میوه بهشتی را خورده است. به گفته او، معراج در سال دوازدهم بعثت و پس از رحلت حضرت خدیجه(س) رخ داده است و بنابراین، گزارش‌های گوهر بهشتی حضرت فاطمه(س) صحیح نیست[۲۷]. ایرادهای ابن جوزی وارد نیست؛ زیرا بنا بر گزارش‌های صحیح و ادله دیگر، حضرت فاطمه(س) در سال پنجم پس از بعثت به دنیا آمده است[۲۸]. از سوی دیگر، افزون بر معراج مشهور - که در آیه اول سوره اسراء به آن اشاره شده - معراج‌های دیگری نیز رخ داده است. در برخی گزارش‌های شیعی، از معراج‌های فراوان پیامبر(ص) سخن گفته شده است[۲۹].
  3. در گزارش‌های حدیثی و تاریخی شیعه و اهل سنت، از اینکه پیامبر(ص) فاطمه(س) را می‌بوسید و می‌بویید، سخن رفته و سپس جریان گوهر بهشتی حضرت فاطمه(س) نقل شده است[۳۰].[۳۱]

منابع

پانویس

  1. المناقب، موفق بن أحمد خوارزمی، ج۳، ص۳۴۱؛ عوالم العلوم، شیخ عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۲۲۴؛ بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج۴۳، ص۸۴.
  2. بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۸؛ عوالم العلوم، ج۱۱، ص۲۰۵.
  3. بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۹۱؛ عوالم العلوم، ج۱۱، ص۱۳۴.
  4. علل الشرایع، شیخ صدوق، ص۱۸۱؛ بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، ج۴۳، ص۱۵.
  5. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  6. سیمای حضرت فاطمه(س) در قرآن کریم (تحفة فاطمیه)، عبدالحسین قدسی، ص۲۱۲ - ۲۲۲.
  7. اسحاقی، سید حسین، فرهنگنامه فاطمی، ج۱، ص ۲۱۱.
  8. بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۰۵؛ مناقب، ج۳، ص۲۳۳.
  9. تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۳۳۱، حدیث ۶۷۷۲؛ کنز العمال، ج۱۲، ص۱۰۹.
  10. تاریخ بغداد، ج۵، ص۸۷؛ الغدیر، ج۳، ص۱۸.
  11. مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۶۱.
  12. بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۹.
  13. «خداوند از آنان خشنود است و آنان از خداوند خشنودند» سوره مائده، آیه ۱۱۹.
  14. ینابیع الموده، ج۲، ص۸۳؛ منتخب الأثر، ص۱۹۲؛ کنز العمال، ج۱۲، ص۱۰۵.
  15. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳ ص ۷۶.
  16. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۵۴۶؛ همو، علل الشرایع، ج۱، ص۱۸۴؛ فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ص۱۴۹؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۱۱۴.
  17. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۵۹؛ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین، ص۲۵۷، ۲۶۰.
  18. صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص۱۱۸؛ عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۱۰۷؛ طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۱۴۸؛ فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ص۱۴۹؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۱۹۱.
  19. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۴۰۱؛ ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، ذکر اخبار اصفهان، ج۱، ص۷۸؛ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۵، ص۲۹۳؛ هیثمی، علی بن ابی‌بکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۰۲.
  20. ابن حاتم عاملی، الدر التنظیم، ص۴۵۲؛ حلی، علی بن یوسف، العدد القویة، ص۲۲۰؛ مجلسی، ج۱۶، ص۷۸.
  21. طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۴۰۱؛ هیثمی، علی بن ابی‌بکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۰۲.
  22. صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۵۴۶؛ همو، التوحید، ص۱۱۸؛ طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۱۴۷؛ فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ص۱۴۹؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۱۹۱.
  23. صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، ج۱، ص۱۸۳؛ طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۱۴۶.
  24. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۵۶؛ مرعشی نجفی، سیدشهاب‌الدین، شرح احقاق الحق، ج۱۰، ص۳-۴؛ ج۱۹، ص۳؛ ج۲۵، ص۷، ۱۴۷.
  25. صدوق، محمد بن علی، علل الشرایع، ج۱، ص۱۸۳؛ طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۱۴۶.
  26. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۱، ص۳۶۵؛ عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۱۲؛ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۲۲، ص۴۰۱؛ صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۵۴۶؛ همو، التوحید، ص۱۱۸؛ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۵، ص۲۹۳؛ هیثمی، علی بن ابی‌بکر، مجمع الزوائد، ج۹، ص۲۰۲.
  27. ر.ک: ابن جوزی، الموضوعات، ج۱، ص۴۰۹-۴۱۴.
  28. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۵۸؛ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، ص۷۹۳؛ ر.ک: طبری امامی، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ص۷۹، ۱۳۴.
  29. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۹۹؛ صدوق، محمد بن علی، الخصال، ص۶۰۰؛ عاملی نباطی، علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج۲، ص۴۰.
  30. ابن حاتم عاملی، الدر التنظیم، ص۱۰۶؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۸، ص۱۹۰.
  31. طباطبایی، سید محمد کاظم، مقاله «ولادت فاطمه»، دانشنامه فاطمی، ج۱، ص ۱۰۰.