آیه هادی
متن آیه: ﴿وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْلا أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾[۱].
مقدمه
یکی از آیات معروف دربارۀ اهل بیت، آیۀ منذر و هادی است. دو وصف منذر (بیم دهنده) و هادی (هدایت کننده) از اوصاف پیامبران است که در قرآن مورد تأکید قرار گرفته است: ﴿وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾[۲].
در اینکه هادی در آیه به چه معناست، در روایات بسیاری از اهل سنت و شیعه[۳] از پیامبر (ص) نقل شده آن حضرت خود را "منذر" و حضرت علی (ع) را "هادی" امت بعد از خود توصیف میکرد: "من منذرم و علی هادی است، ای علی، هدایتیافتگان به سبب تو راه هدایت را مییابند"[۴]؛ "ای علی! تو آن هدایتگری، پس از من، رهیافتگان، با تو هدایت میشوند"[۵].[۶]
حضرت علی (ع) هرچند پیامبر و دریافت کنندۀ وحی نیست، اما مطابق صریح آیه و تفسیر و تطبیق پیامبر (ص)، مقام "هادی" بعد از پیامبر (ص) را داراست. لذا به این آیه برای اثبات امامت و انتصابی بودن امامت حضرت علی (ع) استدلال و استناد شده و در روایات بسیاری، علی و امامان دیگر، به عنوان هدایتگران جامعه معرفی شدهاند.
امام صادق (ع) فرمود: "هر امامی هادی مردم قرنی است که در میان آنان بهسر میبرد و برای هر زمانی از میان ما هادی وجود دارد که مردم را به دین پیامبر خدا (ص) هدایت میکند، پس از پیامبر، هدایتگران علی (ع) و یکایک اوصیای پس از اویند"[۷]. به اینگونه احادیث، بر امامت و پیشوایی اهل بیت (ع) استدلال شده است[۸].
﴿إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾[۹]. معنای آیه با توجه به آیات دیگر و روایات این است که همواره از سوی خداوند هدایتگرانی وجود داشته و خواهند داشت، که مردم را به آیین حق هدایت کرده و خواهند کرد. این هدایتگران یا پیامبراناند و یا جانشینان آنان[۱۰].
در قرآن کریم از پیامبران با عنوان نذیر و منذر یاد شده است[۱۱]. بنابراین، پیامبر (ص) یکی از مصادیق منذر (پیامبر الهی)، چنان که پیامبران پیشین نیز مصادیق دیگر آن بودند، و همه پیامبران مصادیق هادیان الهی نیز بودهاند، چنان که اوصیای آنان، دیگر مصادیق هادیان خداوند بودهاند. بر این اساس اوصیای پیامبر اسلام (ص) نیز مصادیق هادیان الهی خواهند بود که نخستین آنان علی بن ابی طالب (ع) است و این، مطلبی است که در روایات شأن نزول آیه بیان شده است. در این روایات که در منابع حدیثی شیعه و اهل سنت در حد متواتر نقل شده آمده است که پیامبر (ص) به علی (ع) اشاره کرد و او را به عنوان مصداق هادی معین کرد. تعابیری که در این روایات آمده بیانگر حصر است، مانند: «أَنْتَ الْهَادِي بَعْدِي يَا عَلِيُّ، بِكَ يَهْتَدِي الْمُهْتَدُونَ»؛ به ویژه آنکه چنین تعبیری درباره دیگر صحابه وارد نشده است. بر این اساس، مفاد روایات این است که در میان اصحاب پیامبر (ص) تنها علی (ع) است که مصداق هادی الهی میباشد. و این، همان معنای امامت است. بنابراین معنای این سخن پیامبر (ص) که فرمود: «أَنَا الْمُنْذِرُ، وَ عَلِيٌّ الْهَادِي» این است که من مصداق منذر (پیامبر) هستم و علی مصداق هدایتگری است که پیامبر نیست[۱۲].
علامه حلی در دو کتاب[۱۳] به این آیه و احادیث مربوط به آن، بر امامت علی (ع) استدلال کرده است. احادیثی که هادی در آیه را بر علی (ع) تفسیر کرده است علاوه بر منابع شیعه[۱۴]، در منابع معتبر اهل سنت از تعدادی از صحابه که علی بن ابی طالب (ع)، عبدالله بن عباس، عبدالله بن مسعود، جابر بن عبدالله انصاری، بریده اسلمی، ابوبرزه أسلمی، یعلی بن مرة، ابوهریره و سعد بن معاذ از آن جملهاند، روایت شده است[۱۵].
محمد بن عباس معروف به حجام در کتاب تأویل ما أنزل من القرآن الکریم فی النبی (ص) از پنجاه طریق روایت کرده است که هادی در آیه مورد بحث بر علی (ع) تطبیق شده است[۱۶]. حاکم نیشابوری بر صحت سند حدیث تصریح کرده است؛ چنان که ضیاء مقدسی نیز آن را در کتاب المختاره نقل کرده است، به گفته سیوطی وی در این کتاب احادیثی را آورده که ملتزم به صحت آنها بوده است[۱۷] برخی از محققان درباره صحت اسناد حدیث از طریق اهل سنت تحقیق ارزندهای انجام داده و به همه تشکیکها پاسخ داده است[۱۸].[۱۹]
بر استدلال به آیه و احادیث شأن نزول آن بر امامت علی (ع) اشکالهایی وارد شده است:
- ذکر علی (ع) در احادیث به عنوان هادی از باب مثال و نمونه است، و مقصود عالمان امت اسلامی است[۲۰]. این تأویل با ظاهر روایات که بر حصر دلالت میکند سازگاری ندارد. آلوسی نیز این تأویل را نادرست دانسته است: و أنا أظنك لا تلتفت إلی التأويل[۲۱].
- ظاهر احادیث، حجت است و باید به آن عمل کرد و لازمه آن این است که خلافت خلفای دیگر را بپذیریم، زیرا علی (ع) از روی طوع و رغبت با خلفا بیعت کرد. آلوسی این وجه را از برخی نقل کرده، ولی تأیید نکرده است، زیرا درستی آن در گرو اثبات بیعت علی (ع) با خلفا از روی رضا و رغبت است، که خود مورد اختلاف است و از نظر شیعه پذیرفته نیست.
- مفاد «أَنَا الْمُنْذِرُ وَ بِكَ يَا عَلِيُّ يَهْتَدِي الْمُهْتَدُونَ» که در برخی از نقلهای حدیث آمده این است که پیامبر (ص) فقط منذر است، و هدایتگری به علی (ع) اختصاص دارد، و این سخن نادرست است، زیرا پیامبر (ص) به نص قرآن کریم هدایتکننده بشر به صراط مستقیم بوده است[۲۲] چنین برداشتی از روایت نادرست است، مفاد روایت انحصار هدایتگری در علی (ع) پس از پیامبر (ص) است؛ چنان که در نقل دیگر آمده است: «بِكَ يَهْتَدِي الْمُهْتَدُونَ مِنْ بَعْدِي».
- با توجه به حدیث «أَصْحَابِي كَالنُّجُومِ بِأَيِّهِمُ اقْتَدَيْتُمُ اهْتَدَيْتُمْ» هدایتگری امت پس از پیامبر (ص) به علی (ع) اختصاص ندارد، بلکه عموم صحابه پیامبر (ص) را شامل میشود، بنابراین، هدایت با امامت ملازمه ندارد[۲۳].
وجه دلالت روایات بر حصر هدایت امت پس از پیامبر (ص) توسط علی (ع) پیش از این بیان گردید. و حدیث مزبور نیز مجعول است، زیرا یقیناً همه صحابه پیامبر (ص) از چنان شایستگی علمی و عملی برخوردار نبودند که بتوانند هدایتگر علمی و عملی امت باشند، علاوه بر این که در میان آنان اختلافاتی در حد تعارض و تناقض وجود داشت و گفتارها و رفتارهای تناقض آمیز نمیتوانند راه هدایت باشند. علاوه بر این، محدثان و عالمان رجال اهل سنت حدیث مزبور را مردود دانستهاند[۲۴].
دلالت آیه
دلالت بر نصب امام
دو وصف منذر "بیم دهنده" و هادی "هدایت کننده" از اوصاف پیامبران است که در قرآن نیز مورد تأکید قرار گرفته است: ﴿إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾[۲۵]. در روایات متعدد فریقین از پیامبر (ص) گزارش شده است که آن حضرت خود را "منذر" و حضرت علی (ع) را "هادی" امت بعد از خود توصیف میکرد: "اى على! تو آن هدايتگرى، پس از من، رهيافتگان، با تو هدايت مىشوند"[۲۶].
وصف "هادی" در آیات قرآن و از جمله در این آیه شریفه در مقام بلند مانند پیامبران استعمال شده است. اما از آنجا که اسلام آیین خاتم است، حضرت علی (ع) هرچند پیامبر و دریافت کننده وحی نیست، اما مطابق صریح آیه و تفسیر و تطبیق پیامبر (ص)، حضرت علی (ع)، مقام "هادی" بعد از پیامبر (ص) را داراست[۲۷].
منابع
پانویس
- ↑ و کافران میگویند: چرا نشانهای از پروردگارش بر او فرو فرستاده نشده است؟ تو، تنها بیمدهندهای و هر گروهی رهنمونی دارد؛ سوره رعد، آیه۷.
- ↑ «و کافران میگویند: چرا نشانهای از پروردگارش بر او فرو فرستاده نشده است؟ تو، تنها بیمدهندهای و هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.
- ↑ نفحات الأزهار، ج ۲۰ ص ۲۹۷ ـ ۳۶۸، احقاق الحق، ج ۳ ص ۸۸ و ج ۱۴ ص ۱۶۶.
- ↑ «أَنَا الْمُنْذِرُ وَ عَلِيٌّ الْهَادِي مِنْ بَعْدِي يَا عَلِيُّ بِكَ يَهْتَدِي الْمُهْتَدُون»؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۷۸.
- ↑ «أَنْتَ الْهَادِي يَا عَلِيُّ بِكَ يَهْتَدِي الْمُهْتَدُونَ بَعْدِي»؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۵۰۳؛ تفسیر طبری، ج۱۳، ص ۱۰۸؛ تفسیر روح المعانی، ج ۱۳، ص ۱۰۸؛ تفسیر ثعلبی، ج ۵، ص ۲۷۲؛ تاریخ مذینة دمشق، ج ۴۲، ص ۳۵۹.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۷؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت ۲، ص۲۱۳ ـ ۲۲۲.
- ↑ «كُلُّ إِمَامٍ هَادٍ لِلْقَرْنِ الَّذِي هُوَ فِيهِم»؛ غیبت نعمانی، ص ۱۱۰.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۷؛ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت ۲، ص۲۱۳ ـ ۲۲۲.
- ↑ «تو، تنها بیمدهندهای و هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.
- ↑ طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۱، ص۳۰۵.
- ↑ سبأ: ۳۴؛ فاطر: ۲۴؛ زخرف: ۲۳؛ نجم: ۵۶؛ فرقان: ۵۱؛ ص: ۴ و آیات دیگر.
- ↑ طباطبائی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۱، ص۳۲۷.
- ↑ حلی، حسن بن یوسف، نهج الحق و کشف الصدق، ص۱۸۰؛ منهاج الکرامة، ص۱۵۱- ۱۵۲.
- ↑ بحرانی، سیدهاشم، غایة المرام، ج۳، ص۷-۱۲؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۲۷۹- ۲۸۲.
- ↑ تفسیر طبری، ج۱۲، ص۷۲؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۹؛ تاریخ ابن عساکر، ج۲، ص۱۴۵- ۴۱۷؛ الدر المنثور، ج۴، ص۴۵؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۸۱- ۳۹۵.
- ↑ سعدالسعود، ص۹۹.
- ↑ تدریب الراوی، ج۱، ص۱۱۵.
- ↑ میلانی، سیدعلی، نفحات الأزهار، ج۲۰، ص۳۱۴- ۳۳۶.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، امامت امام علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۴۵۳-۴۵۴.
- ↑ البحر المحیط، ج۵، ص۳۶۷- ۳۶۸.
- ↑ آلوسی، محمود، روح المعانی، ج۱۳، ص۱۰۸.
- ↑ ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنة، ج۳، ص۱۳۹.
- ↑ مظفر، محمد حسن، دلائل الصدق، ج۲، ص۹۳ به نقل از التحفة الإثنا عشریة، ص۲۰۷.
- ↑ میلانی، سیدعلی، نفحات الأزهار، ج۲۰، ص۳۶۳- ۳۶۶.
- ↑ تو، تنها بیمدهندهای و هر گروهی رهنمونی دارد؛ سوره رعد، آیه۷.
- ↑ «أَنْتَ الْهَادِي يَا عَلِيُّ بِكَ يَهْتَدِي الْمُهْتَدُونَ بَعْدِي»؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۵۰۳؛ تفسیر طبری، ج۱۳، ص ۱۰۸؛ تفسیر روح المعانی، ج ۱۳، ص ۱۰۸؛ تفسیر ثعلبی، ج ۵، ص ۲۷۲؛ تاریخ مذینة دمشق، ج ۴۲، ص ۳۵۹.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت ۲، ص۲۱۳ - ۲۲۲.