ابوحارثة بن علقمه

ابوحارثة بن علقمه
تصویر کهنی از مدینه
نام کاملابوحارثة بن علقمه
جنسیتمرد
از قبیلهبکر بن وائل
برادرکوز بن علقمة

مقدمه

ابوحارثه یا ابوحارث بن علقمة بن ربیعه[۱] منتسب به قبیله بکر بن وائل[۲] و برادر کرز (تصحیف شده به کوز بن علقمة صحابی رسول خداست[۳].

برخی منابع نام وی را «حصین» ثبت کرده‌اند[۴]. از او در منابع اسلامی، بیشتر در جریان «وفد نجران» در سال دهم هجری[۵] یاد شده است. وی اصالت عرب بود که به دین مسیح درآمده بود. آن‌گونه که از برخی منابع بر می‌آید، ابوحارثه کشیش بزرگ و پیشوای مذهبی نجران بود و افزون بر سرپرستی امور دینی و علمی سرزمین خویش[۶] به دلیل آگاهی و احاطه‌اش بر دین مسیح، مورد احترام و توجه پادشاهان روم نیز بود؛ به گونه‌ای که به احترام او کلیساهایی ساخته بودند[۷].

مفسران مشهوری چون طبرسی[۸]، قرطبی[۹] ذیل آیه مباهله، از عظمت شخصیت علمی و اجتماعی ابوحارثه سخن گفته‌اند. بنابه گزارش‌ها، ابوحارثه جزو هیئت شصت[۱۰] یا هفتاد[۱۱] نفری نجران بود که به همراه دو تن دیگر (عاقب و سید) عهده دار امور ایشان در سفر به مدینه بودند[۱۲]. برخی از وی با عنوان رئیس هیئت نجران یاد کرده و نوشته‌اند وی بر دو رفیق خود «عاقب» و «سید» برتری داشت و همان کسی است که درباره دین مسیح از پیامبر (ص) سؤالاتی پرسید و سرانجام قرار بر مباهله شد، ولی أبوحارثه از انجام آن خودداری کرد و گفت: محمد (ص) همانند پیامبران برای مباهله آمده است. از این‌رو به دادن جزیه رضایت داد[۱۳].

می‌گویند پیامبر نامه‌ای به او نوشت[۱۴] و طی آن از وی و هم کیشانش خواست به جای پرستش و ولایت بندگان، به عبادت و ولایت خداوند روی آورند. تاریخ‌نگاران درباره اسلام آوردن او گزارش‌ها همسانی ندارند. ابن اثیر[۱۵] به نقل از ابوموسی آورده است که او گفته: «نمی‌دانم ابوحارثه اسلام آورد یانه؟»[۱۶] می‌گوید: او اسلام نیاورد. با وجود این، بعضی از اسلام او سخن گفته و آورده‌اند وی به هنگام حضور در مدینه، بیش از صد و بیست سال داشته و به پیامبر (ص) مؤمن بوده است، ولی به دلیل اینکه قومش مسلمان نبودند، اسلام خود را پنهان میکرده است[۱۷].

بر اساس گزارشی، اسلام او پس از بازگشت به نجران و به اصرار برادرش کرز بوده است[۱۸]. اما پذیرش این نکته، به دلیل سکوت بسیاری از منابع معتبر درباره اسلام او قابل خدشه است و بعید به نظر می‌رسد مسلمان شدن شخص برجسته‌ای چون وی، از دید تیزبین تاریخ‌نگاران و مفسران پنهان مانده باشد. چنان که از اسلام برادرش کرز و دو تن دیگر که همراه وفد نجران با پیامبر دیدار کردند، یاد شده است[۱۹]، می‌گویند وی در گرایش برادرش به اسلام، نقش داشته است؛ چنان که روایت کرده‌اند او در مسیر نجران به مدینه به برادرش کرز گفته بود: به خدا سوگند محمد (ص) همان پیامبری است که ما در انتظارش هستیم[۲۰]. نقلی دیگر، حاکی است که به هنگام بازگشت ابوحارثه از مدینه، پیامبر (ص) بدو گفت: گویا زین مرکبت را وارونه می‌بینم. او وقتی سراغ آن رفت، همان‌گونه یافت که آن حضرت خبر داده بود. در این وقت ابوحارثه گفت: شهادت می‌دهم محمد، رسول خداست[۲۱]. از سرانجام ابوحارثه چیزی گزارش نشده است.[۲۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن سعد، ج۱، ص۲۶۷.
  2. ابن هشام، ج۲، ص۴۱۲؛ ابن اثیر، ج۴، ص۲۵۷؛ ابن ماکولا، ج۷، ص۱۸۱.
  3. ابن اثیر، ج۴، ص۴۷۵؛ ابن حجر، ج۵، ص۴۳۷.
  4. ابن طاووس، ج۲، ص۳۳۰؛ مجلسی، ج۲۱، ص۲۸۸ و ۳۰۵.
  5. طبری، تاریخ، ج۳، ص۴۲؛ مفید، ج۱، ص۱۶۷-۱۶۶.
  6. ابن سعد، ج۱، ص۱۳۵.
  7. ابن هشام، ج۲، ص۴۱۲؛ طبرانی، ج۴، ص۱۷۷-۱۷۶.
  8. مجمع البیان، ج۲، ص۲۳۴.
  9. قرطبی، ج۴، ص۵.
  10. ابن هشام، ج۲، ص۵۷۳
  11. ابن حجر، ج۵، ص۴۳۷.
  12. ابن هشام، ج۲، ص۴۱۲؛ ابن سعد، ج۱، ص۲۶؛ ابن کثیر، ج۵، ص۴۴.
  13. یعقوبی، ج۲، ص۸۳-۲۸؛ سید عبدالله حسینی، ص۲۶.
  14. احمدی میانجی، ج۲، ص۴۹۱ و ۴۸۹.
  15. ابن اثیر، ج۱، ص۲۱۰.
  16. طبرانی، ج۴، ص۱۷۷-۱۷۶.
  17. مجلسی، ج۲۱، ص۲۸۸.
  18. ابن حجر، ج۵، ص۴۳۷.
  19. ابن سعد، ج۱، ص۲۶۸؛ طبرسی، ج۲، ص۳۱۰؛ طبرانی، ج۴، ص۱۷۷-۱۷۶.
  20. ابن هشام، ج۲، ص۵۷۳؛ ابن سعد، ج۱، ص۱۳۱.
  21. طبرسی، اعلام الوری، ج۱، ص۲۵۷؛ بحار، ج۲۱، ص۳۳۸.
  22. سامانی، سید محمود، مقاله «ابوحارثه بن علقمه اسقف»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۲۲۹.