مقدمه

«استطاعت» به معنای تمکن داشتن، قدرت داشتن و قادر بودن است. در اصطلاح فقها، به نوشته صاحب «حدائق الناضره» فقهای امامیه استطاعت را به زاد و توشه و راحله (مرکب و وسیله سفر) تفسیر نموده‌اند. استطاعت یکی از شرایط وجوب حج است، چنانچه خداوند متعال فرمود: ﴿وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا[۱] طبق نوشته مرحوم نراقی صاحب «مستند الشیعه» و سید یزدی مؤلف «عروه الوثقی» استطاعت مشتمل بر اقسام ذیل است:

  1. استطاعت مالی، یعنی داشتن زاد و راحله (توشه سفر، و مرکب مناسب حال، و بالاخره مخارج رفت و برگشت).
  2. استطاعت طریق (سربیه)، «تخلیة السَرب» یا امنیت راه، بدین معنی که در رفتن و برگشتن و بدون تکلف در مکه، خطری بر مال و جان و ناموسش نباشد.
  3. استطاعت بدنی، یا صحت و سلامت بدن، بدین معنی که از رفتن به حج، مشقت شدید لازم نیاید.
  4. استطاعت زمانی، یا وسعت وقت، بدین معنی که وقت کافی برای رفتن به مکه معظمه و به جای آوردن اعمال واجب در آنجا باشد. پس اگر وقت تنگ باشد حج در آن سال ساقط است.

به عقیده مشهور بین متقدمین «رجوع به کفایت، نیز از شرائط حج است، یعنی مکلف باید درآمدی داشته باشد که پس از برگشتن از حج بتواند خود و عائله خود را اداره کند و دچار فقر و سوال نشود»[۲].

استاد شهید مطهری در کتاب «حج» که حاوی یادداشت‌های آن بزرگوار است، می‌نویسد: گاهی بعضی افراد می‌پرسند، چطور است که از نظر اسلام استطاعت مالی و استطاعت بدنی و استطاعت طریقی شرط است، اما استطاعت روحی و اخلاقی شرط نیست؟ یعنی چطور است که حاجی باید از لحاظ مالی آن قدر ثروت داشته باشد که به راحتی به مکه برود و برگردد و ضربه‌ای به کار و کسب و وضع خانواده‌اش وارد نشود، و از لحاظ بدنی باید سالم باشد، مریض نباشد، از لحاظ راه باید امنیت داشته باشد، اما لازم نیست که حاجی از لحاظ روحی و اخلاقی سرمایه کافی داشته باشد؟ پاسخ این است که استطاعت روحی و اخلاقی هم شرط است، اما با یک تفاوت و آن این که سایر استطاعت‌ها شرط وجوب است و اما استطاعت روحی و اخلاقی شرط وجود است.

توضیح این که شرط وجوب یعنی شرطی که تا پیدا نشود تکلیفی در کار نیست، مثلاً رسیدن مال به حد نصاب شرط وجوب زکات است، تا مال به حد نصاب نرسد تکلیفی نیست. اما شرط وجود یعنی شرطی که تا آن شرط محقق نشود، عمل انسان صحیح یا قبول نیست. مثلاً پاکی لباس و بدن شرط نماز است، اما شرط وجود است، یعنی بدن و لباس باید پاک باشد تا نماز درست باشد. همچنین حضور قلب شرط نماز است، یعنی باید حضور قلب باشد تا نماز مقبول واقع شود و انسان را بالا ببرد و آثار خود را ببخشد. فرق این دو نوع شرط این است که انسان مکلف نیست شرط وجوب را ایجاد کند، بلکه هر وقت موجود شد آن وقت انسان تکلیف پیدا می‌کند. مثلاً انسان مکلف نیست که حتماً مال خود را به حد نصاب برساند که زکات بدهد، ولی اگر به حد نصاب رسید، زکات واجب می‌شود، اما شرط وجود شرطی است که الزاماً باید آن را ایجاد کرد، مثلاً الزاماً باید حضور قلب وجود داشته باشد تا نماز مورد قبول واقع شود و اثر واقعی خود را ببخشد.

پس شرط وجود از شرط وجوب مهم‌تر است. استطاعت اخلاقی و روحی شرط وجود است، یعنی تنها در صورت آمادگی روحی و اخلاقی است که انسان از مزایای بی‌پایان روحی و اجتماعی بهره‌مند می‌شود و اگر انسان این آمادگی را نداشته باشد «محنت بادیه خریده به سیم» حالا چه دلیلی داریم که استطاعت روحی، شرط وجود یعنی شرط مقبولیت و مفید بودن حج است؟ برای نمونه یک روایت را ذکر می‌کنیم: شیخ صدوق روایت کرده که امام باقر(ع) فرمود: «مَا يُعْبَأُ بِمَنْ يَؤُمُّ هَذَا الْبَيْتَ إِذَا لَمْ يَكُنْ فِيهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ: حِلْمٌ يَمْلِكُ بِهِ غَضَبَهُ‌، خُلُقٌ يُخَالِقُ بِهِ مَنْ صَحِبَهُ وَ وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِي اللَّهِ‌»؛ «کسی که به قصد حج به خانه کعبه می‌آید، مورد عنایت واقع نمی‌شود، مگر آنکه در او سه خصلت وجود داشته باشد: دارای نیروی حلم و بردباری باشد که بتواند جلو خشم خود را که خواه ناخواه موجبات آن در سفر پیش می‌آید بگیرد، اخلاق مناسبی برای معاشرت با همسفران داشته باشد و پارسایی داشته باشد که جلوی او را از گناهان بگیرد»[۳].

استطاعت بذلی: استطاعتی است مالی برای انجام حج که با بخشیدن هزینه آن توسط شخص دیگر ایجاد می‌شود[۴].

استطاعت جعلی: استطاعتی است که با نذر و قسم و عهد برای انجام حج، ایجاد می‌شود[۵].

منابع

پانویس

  1. «و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست» سوره آل عمران، آیه ۹۷.
  2. دائرةالمعارف تشیع، ج۲، ص۱۱۸.
  3. حج، گزیده یادداشت‌ها، شهید مطهری، ص۳۱ (به نقل از وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۱۰).
  4. فرهنگ اصطلاحات حج، حریری، ص۱۴.
  5. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۱۰۰.